صبح نازنینتون گل باران، امروزتون
نیکوتر از هر روزتون، پر از دوست
داشتن و پر از عشق😍
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لحظات نفسگیر فرار جوان شجاع فلسطینی
🔹 در جریان تعقیب و گریز نظامیان صهیونیستی و یک جوان شجاع فلسطینی در اردوگاه آوارگان شعفاط، نیروهای اشغالگر نتوانستند این جوان را دستگیر کنند.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴قتل بهخاطر نمره کم دادن به دانشآموز
🔹حبس ابد برای یک دانشآموز آمریکایی بهنام «ویلارد میلر» ۱۷ساله که معلمش را بهطرز وحشیانهای با چوب بیسبال کشت، زیرا او در این درس نمره پایینی به او داده بود.
🔹پ ن : نتیجه رشد در مدارس آمریکایی و تحت آموزش این سیستم آموزشی دانش آموزان یا همدیگر رو میکشند یا معلمین
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تفاوت خیابون های ایران و کشورهای اروپایی بعد از برگزاری جشن!
🔹قابل توجه غربگراهای حقیر
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرزند شهید حادثۀ تروریستی زاهدان: بابام یه پلیس قهرمانه
🚫
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جشن ۱۰ کیلومتری غدیر از نگاهی دیگر
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
18.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
براندازی باید بعنوان #مشاغل_سخت شناخته شود
خدایی خیلی سخته که بخوای از #ربع_پهلوی و #علی_کریمی و توماج دفاع کنی🤣🤣
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
توافق تهران و بغداد برای ایجاد مقرهای امنیتی مشترک
وزیر کشور عراق بعد از دیدار با همتای ایرانی خود:
🔹درباره ایجاد مقرهای مشترک امنیتی در مرزهای بینالمللی زمینی توافق کردیم.
🔹هدف از ایجاد این مقرهای امنیتی کنترل روند راهپیمایی اربعین است.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌎«دولت هلند سقوط کرد»
🔷 مارک روته نخست وزیر هلند در پی عدم توافق شرکای دولت ائتلافی در مورد سیاستهای مهاجرتی، از مقامش استعفا کرد.
🔷 آسوشیتدپرس نوشت: استعفای روته که جمعه شب اعلام شد به معنای سقوط دولت است و از این رو، این کشور در سال جاری میلادی با انتخابات جدید روبرو خواهد شد
🚨می گند هلندی ها هزار بلکه ده هزار بار به نخست وزیر گفته بودند؛ با مسی پولی نژاد دیدار نکن.
اگر دیدار کردی حرف نزن.
اگر حرف روی قول نده.
اگر قول دادی دست نده.
اگر دست دادی عکس نگیر.
ای بابا گوش کن دیگه.... خوب سد سقوط کردی!!😂😂
🔥مسی را باید بفرستیم یه تور اروپا گردی😜🤔🤫
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
22.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫چند بیتی از شیرین زبانی #سعدی شیرین سخن🌺
#محمد_علی_بهمنی
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 خیالتان راحت! مرغ ارزان نمیشود
فروغی، دبیر کانون سراسری مرغ گوشتی کشور:
🔹️ در صورت عدم صرفه اقتصادی برای تولیدکننده، مرغ تولید نمیشود و در نتیجه مرغ ارزان نمیشود.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت46
زسعدی
تمام دیشب بدون روسری بودم و آن قدری که الان معذب بودم اذیت نشده بودم.
باید عادت می کردم و با نبودن روسری ام کنار می آمدم.
باید به دل او می بودم.
او محرمم بود.
همسرم بود و بعد خدا بالاترین حق را به گردنم داشت.
به موهایم دست کشیدم و به روی احمد لبخند زدم.
احمد از جا برخاست و به سراغ کمد رفت.
بسته ای روزنامه پیچ شده بیرون آورد و به سمتم گرفت و گفت:
اینم ناقابل تقدیم به شما.
اگه بده زشته به خوبی و قشنگی خودت ببخش.
برایم هدیه گرفته بود؟
با ذوق بسته را از دستش گرفتم و تشکر کردم.
سریع روزنامه اش را پاره کردم.
برایم لباس هدیه گرفته بود لباس صورتی بلند که آستین هایش کوتاه بود و یقه نسبتا بازی داشت.
لباس زیبایی بود.
با شادی از او تشکر کردم و دوباره غرق تماشای لباس شدم.
احمد گفت:
قابل شما رو نداره عروسکم.
خوشحالم خوشت اومده.
از جا برخاست و لباس و جورابش را از روی میز برداشت و گفت:
من میرم این لباسم رو بشورم.
شمام راحت باش لباست رو عوض کن تا من بیام.
چه گفت؟
انتظار داشت امشب من این لباس با این یقه باز را بپوشم؟
از اتاق بیرون رفت و در را بست.
دو دل بودم.
به لباس چشم دوختم.
من با این لباس از خجالت آب می شدم.
لباس را برداشتم و جلوی خودم گرفتم و در آینه اتاق به خودم خیره شدم.
به پشت در اتاق رفتم.
کلید روی در بود.
در را قفل کردم و لباسم را عوض کردم.
همراه لباس جوراب های بلند کرم رنگ هم گرفته بود.
جوراب هایم را هم عوض کردم و به خودم در آینه چشم دوختم.
واقعا زیبا شده بودم اما می دانستم زیر نگاه او تاب نمی آورم و از خجالت آب می شوم.
باید خجالت هایم را کنار می گذاشتم.
شاید این خجالت کشیدن ها او را اذیت کند.
او محرم ترین آدم زندگی ام بود.
باید برای او زیبا و خوش پوش می بودم و او را از خودم راضی می کردم.
به لباسم دست کشیدم و به جنگ خجالت هایم رفتم.
موهایم را باز کردم و کمی با دست مرتب شان کردم و دوباره با گیره بستم.
نکند توقع داشت برایش آرایش هم بکنم؟
من که بلد نبودم!
او هم که خبر نداشت سرمه و ماتیک همراهم دارم.
پس به نظرم لازم نبود.
چادرم و لباسم را تا زدم و گوشه اتاق گذاشتم.
قفل در اتاق را باز کردم و سر جایم نشستم.
قلبم از هیجان به تندی می زد.
صدای قدم هایش که به اتاق نزدیک می شد را شنیدم.
در را که باز کرد از جا برخاستم.
وارد شد و پرده را کنار زد.
تا نگاهش به من افتاد مبهوت شد.
چند ثانیه حتی چند شاید دقیقه ای محو تماشایم بود و پلک هم نزد.
زیر نگاهش معذب بودم اما با لبخند به او چشم دوختم
کم کم جلو آمد و از نزدیک نگاهم کرد. مرا غرق در محبت خود کرد و از زیبایی ام تعریف کرد.
از او تشکر کردم و گفتم:
ممنون ... خیلی قشنگه و خیلی خوشحالم کردین
این لباسو کی خریدین؟
_بعد از ظهر یه سر رفتم بازار چشمم بهش افتاد خوشم اومد گفتم حتما تو تن شما قشنگ ترم میشه که همین طورم شد.
احمد رختخوابش را پهن کرد و پرسید:
خوابت میاد؟
سر جایم نشستم و گفتم:
من بعد از ظهر خوابیدم الان زیاد خوابم نمیاد.
احمد گفت:
من هر کار کردم خوابم نبرد.
همون خواب صبحی به اندازه کل عمرم شیرین و دلچسب بود و خستگی رو از تنم در کرد.
احمد در رخت خواب نشست و اشاره کرد من هم وارد رخت خواب شوم.
ترس همه وجودم را گرفت.
یاد حرف های ریحانه، مادر و خانباجی افتادم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت47
زسعدی
با ترس وارد رختخواب شدم و دراز کشیدم.
احمد برخاست چراغ را خاموش کرد و با کمی فاصله از من در رخت خواب دراز کشید.
از داخل حیاط کمی نور به داخل اتاق می تابید و از حجم تاریکی اتاق می کاهید.
احمد در حالی که نگاهش به صورتم خیره بود گفت:
از دیشب تا حالا چنان بهت وابسته شدم که حد نداره.
موندم چه جوری فردا برم تبریز.
کمی در فکر فرو رفت و گفت:
باید زود کارامو سر و سامون بدم بریم سر خونه زندگی مون وگرنه تحمل دوری از تو برام خیلی سخته.
نمی تونم صبر کنم هفته بگذره جمعه برسه و بعد بیام پیشت.
دلم میخواد هر لحظه و هر ثانیه عمرم کنار تو سپری بشه.
دلم میخواد صبح که میرم سر کار از پیش تو برم و شب با شوق دیدن تو به خونه برگردم.
با شنیدن حرف هایش حس خوبی در خودم احساس می کردم.
با هر کلامی که می گفت مرا شیفته و دلبسته خودش می کرد.
دلم می خواست زمان و زمین از حرکت می ایستادند
من تمام گوش می شدم و او سخن می گفت.
احمد ادامه داد:
بریم خونه مون ان شاء الله نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره
نمیگم زندگی مجلل و اشرافی برات می سازم نه