eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.2هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
37هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خیابانی: چطور آقازاده‌ها ماشین بیست میلیاردی زیر پاشون بندازن، بعد به بقیه بگیم دنبال معنویت باش؟! مدام می گیم برین ازدواج کنید! چه شکلی؟ منِ جواد خیابانی، به تو خیانت‌ کردم 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایرج مصداقی از اعضای سابق گروهک منافقین و عناصر ضد انقلاب که زمانی جزو دوستان نزدیک مسیح علی نژاد بود در ویدیویی علنا می گوید علینژاد حتی بابت گریه برای ایران پول دریافت می کند! 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسته تحلیلی صبحگاهی《《یمن الاسلام و خلیج تا ابد فارس 》》 🟥 ادامه تجاوزات در الحدیده یمن 🔸 اتاق عملیات افسران رابط الحدیده از رصد 113 مورد تخلف متجاوزان در جبهه های ساحل غربی طی 24 ساعت گذشته خبر داده است. از جمله این تخلفات شامل پرواز هواپیماهای جاسوسی بر فراز حریم هوایی مناطق مقبنة وحيس بوده است. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🟥 جراحت یک شهروند یمنی در استان تعز 🔸 یک شهروند یمنی توسط تک تیرانداز مزدوران متجاوز سعودی-آمریکایی در استان تعز مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🟥 دولت نجات ملی یمن حمله ائتلاف سعودی را محکوم کرد 🔸 وزارت بهداشت یمن در بیانیه‌ای حمله پهپادی ائتلاف سعودی به بیمارستان البرح در منطقه مقبنه در استان تعز را محکوم کرد و آن را جنایت جنگی دانست. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🟥 حضور وزیر نفت یمن در بندر راس عیسی استان الحدیده 🔸 «احمد دریس»، وزیر نفت از محل نفتکش «سافر» که در بندر راس عیسی در استان الحدیده پهلو گرفته است، بازدید کرد. 🔸 دریس توضیحات خدمه نفتکش و کارگران آن درباره تجهیزات و تمهیدات مربوط به طرح تخلیه مقدار نفت از نفتکش را بررسی کرد. با توجه به این گزارشات به دلیل جلوگیری از تعمیر و نگهداری کشتی ، این ناو نفتی آسیب های سیستماتیکی متحمل شده و منجر به از کار افتادن سیستم های آن شد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ♨️ کاهش 47.8 درصدی مازاد تراز تجاری قطر در ماه مه ⭕️ داده‌های رسمی قطر حاکی از آن است که مازاد تراز تجاری این کشور در ماه مه، همزمان با کاهش درآمد حاصل از صادرات گاز طبیعی، به میزان 47 درصد به صورت سالانه کاهش یافته است. ⭕️ بر اساس داده‌های وزارت برنامه ریزی و آمار قطر انجام شده، تراز تجاری قطر (تفاوت میان مجموع صادرات و واردات) در ماه مه گذشته 5.04 میلیارد دلار مازاد داشته است. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ♨️ عراق به دنبال احیای حاکمیت خود بر گذرگاه‌های آبی با کویت ⭕️ «رزاق محیبس السعداوی»، وزارت حمل و نقل عراق از طریق کانال‌های دیپلماتیک برای احیای حقوق حاکمیتی عراق در حوزه دریایی با طرف های بین‌المللی ذیربط مکاتبه کرده است. ⭕️ السعداوی بر اتخاذ اقدامات مختلف برای حفظ مرزهای آبی عراق و احیای حاکمیت آن بر کانال آبی در خور عبدالله و گذرگاه‌های دریایی در خور الخفجه و خور العمیه تاکید کرده است. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🟥 آمریکا و صهیونیسم نماد استکبار جهانی هستند 🔸 سید عبدالملک بدرالدین رهبر انصارالله در سخنرانی به مناسبت سال جدید هجری قمری گفت: آمریکا و صهیونیست‌ها در جهان امروز نماد طاغوت و استکبار جهانی هستند و پرچم شیطان را بر دوش می‌کشند. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ♨️ قطر مالک 40 درصد از اکتشافات نفتی موریتانی شد ⭕️ شرکت انرژی قطر مالکیت 40 درصد از منطقه اکتشاف دریایی C10 در سواحل موریتانی را به دست آورد. ⭕️ این توافق‌نامه موجب تسریع در فرآیند حفاری در سطح بخش دریایی C10 و افزایش سرعت و کیفیت اکتشاف در بخش مجاور آن (C2) می شود. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ♨️ مسیرهای جدید ترکیه و امارات برای همکاری اقتصادی و رشد پایدار ⭕️ روابط امارات و ترکیه شاهد پیشرفتی قوی به سمت مسیرهای جدید رشد پایدار و شکوفایی اقتصادی است که با امضای توافقنامه مشارکت اقتصادی جامع بین دو کشور به اوج خود رسید. ⭕️ این سرمایه گذاری‌ها شامل حوزه‌های خدمات مالی، املاک، حمل و نقل، ارتباطات، انرژی های تجدیدپذیر، بنادر و خدمات لوجستیکی می‌شود. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🟥 اوضاع فاجعه بار کودکان یمنی بر اثر جنگ و محاصره 🔸 گزارش های سازمان های بین المللی حاکی از آن است که حدود 6 میلیون کودک یمنی با خطر گرسنگی مواجه هستند و به شدت به کمک های غذایی و دارویی نیاز دارند. 🔸 وضعیت فاجعه بار کودکان یمن، به گفته سازمان‌های فعال در زمینه اقدامات بشردوستانه از جمله یونیسف، مستلزم افزایش تلاش‌ها برای ارائه درمان‌های فوری برای مقابله با این بحران و نجات جان میلیون‌ها کودک است، به‌ویژه که بیش از 11 میلیون کودک یمنی در این کشور نیاز فوری به حمایت دارند و حدود "دو میلیون و دویست" کودک از سوء تغذیه شدید رنج می برند. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ♨️ ترکیه و امارات توافقنامه و یادداشت‌های تفاهمی به ارزش 50 میلیارد دلار امضا کردند ⭕️ «محمد بن زاید»، رئیس امارات متحده عربی و «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه، در مراسم اعلام توافق مشترک برای ایجاد کمیته عالی استراتژیک بین دو کشور حضور داشتند. ⭕️ در حاشیه این مراسم، توافقنامه‌ها و یادداشت‌های تفاهمی به ارزش 50.7 میلیارد دلار امضا شد. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🎥تصاویری زیبا از حضور گسترده مردم انقلابی تهران در بهشت زهرا( س) و عزاداری در شب سوم ماه محرم ( شب حضرت رقیه(س)) در کنار قبور مطهر شهدای مدافع حرم در ایستگاه زینبیه شهدای مدافع حرم در قطعه ۵۰ بهشت زهرا(س) . اینجا تنها یکی از ده ها ایستگاه در بهشت زهرا (س) هست. این تصاویر از حضور پرشور مردم انقلابی را اونقدر منتشر کنید تا اونایی که مدعی هستند مردم از دین گریزان هستند ببینند و از عصبانیت بمیرند. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🥀سلام بر منجی دلها 🔘دلم گرفته از این جمعه های تكراری دلم گرفته از این انتظار اجباری ▪️چه قدر ندبه بخوانم! چرا نمی آیی؟ چه دیده ایی كه از این دل شكسته بیزاری! 🔘امان نمی دهدم گریه، درد و دل دارم به سینه مانده چه ناگفته هایِ  بسیاری ▪️مرا فراق و غمت می كشد، تو خواهی دید كه خورده برگۀ ترحیم من به دیواری... ✦✧✾═✾🥀🖤🖤✾═✾✧✦🕊 🕊اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرت زهرا 🤲😭 ‌‌‌╲\   ╭``┓ ╭``🥀╯ ┗`╯  \╲‌ ╔═ೋ#🖤🕊
🕊🥀↶ عــهــد ثـــابـت ↷          ☜ روز جـمعــه☟ 🥀 اذکــ📿ــار روز 🔘⇦ اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدﷺ ▪️⇦ یا نــور  256 مرتبه 🥀 ســوره روز 🔘⇦ سـوره مبـارکه جمعـه ▪️⇦ سـوره مبـارکه منـافقـون 🥀 ادعیـه و زیـارت روز 🔘دعـای روز جـمعـه ▪️ دعـای نـدبـه 🔘دعـای عهـد ▪️عصـر جمعـه دعـای سمـات 🔘زیـارت آل یاسیـن ▪️زیـارت امـام زمـان عج در روز جمعـه 🥀 نـمــاز روز جمعـه 🔘چهار رڪعت نمـاز بـجا آورد ▪️در هر رڪعت بعد از سـوره حمـد 🔘سـوره ملک و سـوره سجـده ▪️ حق تعالی او را وارد بهشت نماید ‌‌‌╲\   ╭``┓ ╭``🥀╯ ┗`╯  \╲‌ ╔═ೋ✿࿐ 🖤🕊
animation.gif
190.3K
🕊🖤یا اباصالح المهدی ادرکنی 🥀بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْ‌سِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿٢٥٥﴾ لَا إِكْرَ‌اهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥٦﴾ اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾🥀 🖤اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎طب سنتی و گیاهان دارویی برخی از موارد موثر در تقویت قلب ضعف قلب موجب ترس، استرس، اضطراب، بی قراری، طپش قلب، سردی دست و پا، بی حوصلگی، ضعف بدنی، خستگی سریع و... می‌شود. روش های تشخیص طب جدید اکثرا قادر به تشخیص این ضعف قلب نیستند. و فقط برخی موارد خاص را تشخیص میدهند ✅داروهای اصلی تقویت قلب از منظر علم وحی: 🔰میوه به، گلابی، سیب 🔰عطرهای طبیعی 🔰سرکه طبیعی 🔰انار 🔰شیرگوشت 🔰حسن ظن و خوش بینی و.. ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ روانشناسان معتقدند استفاده از پتو و بالش سفید رنگ باعث ایجاد "آرامش" در خواب میشود ! 👈🏻 علت آن اثرات رنگ ها بر مغز است ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ ریحانھ: قوی ترین قرص خواب آور طبیعی: 🍶نوشیدن مخلوطی از شیر و عسل شما را به یک خواب شیرین و بسیار عمیق فرو می برد. ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ 🌱🌸 و 🔸 اسپری محل خواب با گلاب 🔸 استشمام گلاب چند ساعت قبل از خواب ⬅️ (خصوصاً افرادی که خواب خوبی ندارند، دیر می‌خوابند، و خواب‌شان عمیق نیست، خواب‌های آشفته می‌بینند) 🔸 استشمام عطرهای طبیعی مانند عطر گل محمدی، عطر اسطوخدوس، عطر نرگس ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ 🧅پیاز دارویی برای دیابتی ها👌🏻 پیاز دارای انسولین گیاهی است و استفاده از آن قند خون را پایین می آورد بیماران مبتلا به مرض قند باید حتما هر روزه از آن استفاده کنند. ♥ღ꧁❤️ ✅ سبزی بخورید ✍️ سبزی در دفع مواد سمی بدن چه نقشی دارد؟ امروزه ثابت شده است که سبزی، مواد سمی را که از مواد غذایی ترشح می‌شود، جذب خود می‌کند و اجازه نمی‌دهد که این مواد سمی جذب بدن شود. سبزی حتی چربی‌های زاید بدن را هم جذب می‌کند. 🔺در اهمیت سبزی، همین بس که ائمه (؏) تا زمانی که سبزی سر سفره بیاید، غذا را شروع نمی‌کردند! 💥 در سبزی خوردن، شاهی را حذف کنید ولی از برگ کاسنی، خرفه و تره استفاده 📚)‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌🍏 🍒🍃 🍏در زمان سرماخوردگی به اندازه کافی آب بنوشید و بدن را هیدراته نگه دارید. 🔹آب کافی به بدن در حذف پاتوژن ها و ویروس ها کمک کرده و روند بهبودی را تسریع می بخشد و درد گلو را نیز تسکین می بخشد ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ 🔻عوارض مصرف زیاد ترشیجات ! ▫️ باعث آسیب به معده می شود ▫️ باعث ضعف اعصاب ▫️ پیری زودرس ▫️ به علت سرد بودن باعث ایجاد بیماریهای عصبی در دراز مدت می شود. ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ 🔻درمان شکستگی موهای رنگ شده برای درمان شکستگی موها بعد از حمام و موهایی که بر اثر رنگ کردن ضعیف شده اند ترکیب روغنهای بنفشه و بادام شیرین را به موها بزنید. ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ 🔻بيدمشک👇 اگر اين روزها دچار نگراني و مشكلات عصبي شده‌ايد، ناراحت هستيد و قرص آرامبخش میخورید، براي آرامش بيشتر عرق بيدمشك را امتحان كنيد،آرامش بخش و خونساز، به تقويت قلب و معده،در برطرف شدن دردهاي عضلاني هم موثر است. ♥ღ꧁ ꧂ღ♥ 🔻هفت دلیل برای آنکه همراه غذا پیاز بخورید 👈کاهش قندخون 👈کاهش کلسترول خون بالا 👈کاهش فشارخون بالا 👈کاهش ریسک ابتلا به سرطان 👈خون ساز 👈ضد درد 👈استخوان ساز ♥ღ꧁꧂ღ♥ 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭112‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی سکوت کردم و جوابی ندادم. آهسته در گوشم پرسید: از من ناراحتی؟ اذیتت کردم؟ یاد نصیحت های مادر افتادم. به رویش لبخند کوتاهی زدم و دوباره به لیوان شربتم چشم دوختم و گفتم: نه. چرا ناراحت باشم؟ احمد گفت: چرا ناراحتی. حالت گرفته است. اون دختر سر زنده یک ساعت قبل نیستی. گفت دختر. پوزخندی بر لبم نقش بست. سر به زیر گفتم: دیگه خانم شدم احمد روی سرم را بوسید و مرا در آغوش کشید و گفت: تو واسه من همیشه همون دختر کوچولوی دردونه حاجی معصومی هستی. حالا راستش رو بگو از من ناراحتی؟ سرم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم: نه عزیزم از شما ناراحت نیستم. تو خیلی خوب و مهربونی. وقتی کنارمی دیگه غم و غصه و ناراحتی جایی نداره با تو فقط حال آدم می تونه خوب باشه. _پس چرا دمغی عروسکم؟ نگاه به صورتش دوختم و گفتم: یکم خسته و خواب آلودم احمد در حالی که دکمه های پیراهنش را باز می کرد گفت: شربتت رو بخور برو بخواب. با لبخند از کنارش برخاستم و به اتاق رفتم. لیوان خالی شربت را روی کنسول گذاشتم و روی تشک دراز کشیدم و چشم بستم. تازه چشم هایم گرم شده بود که احمد به اتاق آمد. چراغ گردسوز را خاموش کرد و کنارم دراز کشید و دستش را زیر گردنم قرار داد. سرم را روی بازویش گذاشتم. احمد چارقدم را از روی سرم برداشت و موهای مرطوبم را نوازش وارمرتب کرد و بوسید. _رقیه جان.... در تاریکی نگاه به صورتش دوختم و آهسته گفتم: جانم _می دونی خیلی دوست دارم؟ شنیدن این جمله با صدای مردانه او چقدر دلچسب بود. _می دونی همه زندگیم هستی؟ از همه چی تو عالم برام ارزشمند تری؟ نوازشوار به صورتم دست کشید و گفت: تو منو کامل کردی. علت حال خوبمی خواستم ازت تشکر کنم. دلم میخواد واقعا همیشه کنار من حالت خوب باشه و لبات بخنده دلم نمیخواد غمگین باشی پس هر وقت هر چیزی هر رفتار من اذیتت کرد ناراحتت کرد بهم بگو باشه؟ دستم را روی صورتش گذاشتم و در تاریکی به رویش لبخند زدم و با احساس خوبی که داشتم چشم بستم و خوابیدم. ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭112‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬/‭7‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭113‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی ظهر دوباره مادر برای مان غذا آورد. احمد از من خواست پیش مادر بمانم و خودش برای آوردن چای و پذیرایی به مطبخ رفت. مادر گره روسری اش را کمی شل کرد و پرسید: چه خبر؟ منظورش را فهمیدم. سر به زیر انداختم و گفتم: تموم شد. مادر نفسش را بیرون داد و گفت: مبارک باشه به سلامتی بعد آهسته پرسید: کج خلقی که نکردی؟ ادا و اصول که در نیاوردی؟ سر به زیر و با خجالت گفتم: نه احمد یا الله گویان وارد اتاق شد و دوباره به مادر خوشامد گفت. کنارم نشست و سینی چای را جلوی مادرم گذاشت و تعارف کرد. مادر و احمد کمی با هم صحبت کردند و بعد مادر برای تهیه کاچی به مطبخ رفت. هم برای من و هم برای احمد کشید تا بخوریم. احمد از خجالت سرخ شده بود و سر به زیر انداخته بود. مادر بعد از کمی توصیه های مادرانه در مورد این که تا هفت روز شیر و سیب ترش و ... نخورم و چه کارهایی بکنم و چه کارهایی نکنم خداحافظی کرد و رفت. احمد در مطبخ سفره انداخت و در کنار هم نهار خوردیم. بعد از نهار احمد پیشنهاد داد با هم بیرون برویم و بگردیم. با این که دل و دماغ بیرون رفتن نداشتم اما به خاطر او قبول کردم. روفرشی، بالشت، کمی تنقلات و فلاسک چای برداشتیم و از خانه بیرون زدیم. اول به حرم و زیارت امام رضا رفتیم و از آن جا به سمت قدمگاه و نیشابور رفتیم. گردش خوبی بود. حسابی خوش گذشت و نیمه شب به خانه برگشتیم. در این سه روز احمد خودش کارهای خانه را انجام می داد. درست کردن چای، شستن ظرف ها، آماده کردن صبحانه، حتی شستن لباس ها! تمام لباس هایی را که در سبد حمام بود و لباس های شب قبل را که از نیشابور برگشته بودیم وقتی من خواب بودم شسته بود. من هم جز این که با شرمندگی از او تشکر کنم کاری از دستم بر نمی آمد. تمام روز سوم را هم احمد در خانه پیشم ماند. با طلوع آفتاب روز چهارم زندگی مان احمد آماده شد تا به سر کار برود. تا دم در او را بدرقه کردم و بعد از رفتنش تنها شدم. اتاق ها و حیاط را جارو زدم و کمی وسایل را با سلیقه خودم جابجا کردم. گردگیری کردم و نهار پختم. کمی به خودم رسیدم و منتظر ماندم احمد بیاید. نیم ساعتی از اذان گذشته بود که احمد از راه رسید. مرد خانه دست پر به خانه آمده بود.
کمی میوه و نان خریده بود. خرید ها را از دستش گرفتم و تشکر کردم. میوه ها را در حوض ریختم و به مطبخ رفتم. احمد هم به اتاق رفت تا لباس عوض کند. برای احمد چای ریختم و به اتاق بردم. از این که از او پذیرایی کنم لذت می بردم. با عشق برایش سفره چیدم و با هم نهار خوردیم. احمد با هر لقمه غذا که فرو می برد کلی تعریف و تمجید می کرد. هر چند دستپختم تعریفی نبود ولی او با این تعریف ها مرا دلگرم می کرد و سر ذوق می آورد. احمد بعد از نهار ظرف ها را شست و به من در شستن میوه ها کمک کرد و بعد از کمی استراحت دوباره به سر کار رفت. شب هم نیم ساعت بعد از اذان به خانه برگشت. از آن به بعد منوال زندگی مان همین شد. احمد هر روز در انجام کارهای خانه کمک می کرد. تمام خرید ها با خودش بود. ظرف می شست. با من سبزی پاک می کرد. لباس می شست. رختخواب ها را جمع می کرد. من فقط غذا می پختم و جارو و گردگیری می کردم. یک شب که داشت ظرف ها را می شست به او اعتراض کردم و گفتم: چرا شما کارای خونه رو انجام میدی؟ شما از صبح سر کار بودی خسته ای. وقتی میای خونه باید بشینی استراحت کنی نه این که کارای خونه رو انجام بدید 7‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭114‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی احمد لبخندی زد و گفت: راستش من وُسعَم نمی رسه مثل حاج بابام برای خانمم نوکر و کلفت بگیرم برای همین دنده ام نرم خودم باید نوکری خانمم رو بکنم. از طرفی اصل کارای خونه هم که با شماست. جارو، گردگیری، پخت و پز و .... همه با شماست. چهار تا تیکه ظرف که زحمتی برام نداره. شما خانمی انجام کارهای خونه وظیفه ات نیست. همین رو هم که انجام میدی لطف می کنی جدا از همه این حرفا هر مردی تو خونه کار کنه به اندازه تک تک موهای بدنش ثواب می بره شما میخوای من از این همه ثواب محروم بشم؟ _نه ولی ... هنوز جمله ام را نگفته بودم که احمد گفت: به جای این که تو اتاق بیکار بشینم میام مطبخ این جوری بیشتر کنارتم. من از بودن کنار تو لذت می برم. با این حرف احمد دیگر دلیلی نداشتم که بتوانم با آن، او را از انجام کارهای خانه منصرف کنم. با احمد به اتاق رفتیم. احمد در حالی که رختخواب ها را پهن می کرد گفت: فردا صبح زود شما هم حاضر شو با هم بریم. پرسیدم: کجا به سلامتی؟ _میخوام ببرمت خونه آقاجانت. یک هفته ای هست عروسی کردیم و مطمئنم حسابی دلتنگ شدی. با خوشحالی و شوق از جا پریدم و احمد را بغل گرفتم و تشکر کردم. شب از خوشحالی خوابم نمی برد. صبح بعد از طلوع آفتاب همراه احمد سوار ماشین شدم. او مرا به خانه مادرم برد و کلید داد تا بعد از ظهر خودم به خانه برگردم. بعد از عروسی مان اولین بار بود که به خانه پدری ام می آمدم. از احمد خداحافظی کردم و پیاده شدم. در که زدم خانباجی در را برایم باز کرد. خودم را در آغوش او انداختم. دلم برای او و همه خانواده ام تنگ شده بود. خانباجی محکم مرا بغل گرفت و سر و صورتم را غرق بوسه کرد. مادر، آقاجان، برادرانم همه به استقبالم آمدند. همه دلتنگ هم بودیم. محمد علی که مرا بغل گرفت گفت: بی معرفت نمیگی دل مون واسه آبجی کوچیک مون تنگ میشه؟ باید زودتر از اینا میومدی. محمد حسن هم گفت: آبجی تو باید هر روز بیای جات خیلی خالیه آقا جان همه را کنار زد و دستش را دور شانه ام انداخت و گفت: بیاییم بریم تو دخترمو سرپا نگه داشتین. تو اتاق گله گی کنید. در اتاق آقاجان مرا چسبیده به خود نشاند و هم چنان دستش به دور شانه ام بود. احوالم را پرسید و گفت: خوبی باباجان؟ زندگیت خوبه؟ سر به زیر و با خجالت گفتم: خدا رو شکر همه چی خوبه فقط دلتنگ شما بودم ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭14‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭07‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭115‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی آقاجان نفسش را بیرون داد و گفت: از همون شب عروسیت که از این خونه رفتی منم دلتنگت شدم باباجان به سمت آقاجان چرخیدم و گفتم: پس چرا نیومدین پیشم؟ هر روز که مادر میومد منتظر بودم شما هم باهاش بیایین اما هر بار مادر تنها اومد. نه شما نه خانباجی نه داداشا محمد محسین گفت: آبجی ما دوست داشتیم بیاییم ولی هر چی به مادر التماس می کردیم می گفت نه به روی برادر ته تغاری ام لبخند زدم و گفتم: الهی قربونت برم من یواشکی خودت میومدی مادر استکان چای به دستم داد و گفت: کار یادشون نده از این به بعد هی منو بپیچونن بیان خونه ات از مادر تشکر کردم و گفتم:
خوب بیان مادر جان. قدم شون به روی جفت چشام من که تنهام خوشحال میشم. محمد علی گفت: آبجی به احمد آقا بگو هر روز مثل امروز صبحا بیارتت این جا شبام بیاد دنبالت. این طوری نه تو تنها می مونی نه ما دل مون برات تنگ میشه مادر گفت: نمیشه پسرجان این طوری چه جوری و کی وقت کنه به خونه زندگیش برسه؟ آقا جان گفت: تقصیر من شد باباجان. خانم جان گفتن باید زود پاگشاتون کنیم من گفتم بذار آخر هفته باشه همه رو بگیم بیان ولی دیشب دیگه دیدم تا پس فردا شب دلم طاقت نمیاره به احمد گفتم اگه میشه یه سر بیارتت. دستش درد نکنه قبول کرد _آقاجان چرا خودتون نمیومدین دیدنم؟ آقاجان لبخندی به رویم زد و با شیطنت گفت: تو این مورد حق با محمد حسینه ما می خواستیم بیاییم مادرتون نمی ذاشت. من تا دم در خونه ات میاوردمش ولی نمیذاشت من بیام تو می گفت زشته معنی نداره باورم نمی شد یعنی آقاجان همراه مادر می آمده اما داخل خانه نمی آمده است؟ به مادر اعتراض کردم: مادر جان چرا میگفتین آقاجان نیان؟ شما که می دونستین دلم براشون یه ذره شده بود _معنی نداشت دخترم. اول ما باید شما رو دعوت کنیم بیایین بعدا رفت و آمدا شروع بشه _من از رسم و رسوما سر در نمیارم مادر جان من اون روزا فکر می کردم شما پیاده و تنها میایین اگه می دونستم آقاجان باهاتونه حتما می گفتم بیان تو این همه دلتنگی نمی کشیدم خانباجی گفت: الهی قربون دلت برم. حال و روز ما هم بهتر از تو نبوده ما هم دلتنگت بودیم. دیروز راضیه این جا بود اونم دلتنگی می کرد. خانباجی رو به محمد علی گفت: پسرم بی زحمت قبل این که بری سر کار برو راضیه رو بیار این جا محمد علی به ساعت نگاه کرد و گفت: چشم خانباجی یکم دیگه میرم آقاجان نوازش وار به پشتم دست کشید و گفت: اون قدر دلم برای دردونه ام تنگ شده بود شیطونه میگه الان نرم سر کار بمونم پیش دخترم مادر گفت: وا آقا؟ بمونید خونه چه کار کنید؟ آقا جان در حالی که با لبخند خیره ام بود گفت: بمونم خونه دخترمو نگاه کنم کیف کنم m/‭‭‭‭‭‭‭07‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭116‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی مادر گفت: آقا من یادم نمیاد بعد عروسی دخترای دیگه این حرفا رو زده باشین دیگه زیادی این دخترو لوسش نکنین محمد علی با خنده گفت: مادر جان از اول حساب رقیه از بقیه جدا بود ثانیا از اول لوس بوده دیگه لوس تر از این نمیشه آقاجان به شوخی گفت: زشته پسر به این بزرگی به خواهرش حسودی کنه ها محمد علی در حالی که به پشتی تکیه زده بود گفت: حسودی کجا بود آقاجان من که خودمو کشتم گفتم زوده بذارید چند سال دیگه رقیه رو شوهر بدین اگه به حرفم کرده بودین الان ور دل خودمون بود. هر چند احمد آقا آدم خوبیه ولی برای خواهر من زود بود بخواد از پیشمون بره خانباجی گفت: هیچم زود نبود پسرم به موقع بود. خواستگار خوب که میاد دیگه نباید دست دست کرد اونم یکی مثل احمد آقا که همه تو محل و تو بازار رو خوبیش قسم می خورن آقاجان دستش را دور شانه ام حلقه کرد و مرا به خود فشرد و گفت: همین که دخترم خوشبخت و راضی باشه برای من کافیه الهی همه تون همیشه تو زندگیاتون حال تون خوب باشه حتی اگه هزار کیلومتر از من دور باشین. تک تک تون پاره تن منین و خوشبختی تون رو میخوام. دلتنگی من برای همه تون طبیعیه یه صبح تا شب نبینم تون دلم تنگ میشه ولی وقتی بدونم حال تون خوبه دل تون خوشه منم دلم خوش میشه. پدر مادر به خوشی بچه شون خوشن به خنده بچه شون می خندن به غم بچه شون غمگین میشن و پیر میشن الهی هیچ کدوم تون غم نبینین مادر و خانباجی الهی آمین گفتند. آقاجان روی سرم را بوسید و از جا برخاست تا آماده شود به سر کار برود. محمد علی هم برخاست تا برود ولی محمد حسن و محمد حسین ماندند. با محمد حسن و محمد حسین مشغول بازی و خنده شدم. مادر حرص می خورد و می گفت زشت است اما بعد این همه مدت دلم می خواست به یاد روز های قبل از عقدم با برادرانم بازی کنم و حیاط از صدای خنده های مان پر شود. با آمدن راضیه بازی را تمام کردم . راضیه را محکم در آغوش کشیدم و بعد از حال و احوال و رفع دلتنگی کنار مادر و راضیه و خانباجی نشستم. کمی صحبت کردیم و بعد از جا برخاستم تا در کارها کمک کنم. هر چند مادر و خانباجی نمی گذاشتند اما کمی کمک کردم و وقتی بیکار شدم دوباره با برادرانم مشغول صحبت و شوخی و خنده شدم. بعد از ظهر آقا جان من و راضیه را به خانه های مان رساند. کلید انداختم و وارد حیاط شدم. لباس عوض کردم و کمر همت بستم و تند تند کارهای خانه را انجام دادم.
شام را بار گذاشتم و کمی به خودم رسیدم. چراغ ها و فانوس های حیاط را نفت کردم و با تاریک شدن هوا یکی یکی روشن شان کردم. دو فانوس در حیاط بود تا کمی فضا روشن شود. دو چراغ گردسوز در اتاق روشن می کردیم و دو چراغ گردسوز هم وقتی در مطبخ کار داشتم روشن می کردیم. احمد مثل همیشه با لبخند و دست پر به خانه آمد. با ورودش همه وجودم و همه خانه کوچک مان پر از شور و شوق می شد. انگار با آمدنش همه جا نور می گرفت، رنگ می گرفت. همه جا پر از نور و بوی خوشبختی می شد. با این که احساس می کردم کمی گرفته است اما به رویم لبخند می زد و سعی می کرد عادی رفتار کند. پرسید: امروز خوش گذشت؟ در حالی که برایش چای می ریختم گفتم: عالی بود. دستت درد نکنه. خیلی دلتنگ شده بودم. _ببخش حواسم نبود زودتر ببرمت. از این به بعد هر وقت دلت تنگ شد بگو تا ببرمت استکان چای را جلویش گذاشتم و گفتم: دستت درد نکنه حالا پس فردا شب که قراره پاگشامون کنن باز میریم بعدش هر وقت دلم گرفت بهت میگم ببریم احمد در موهایش دستی کشید و نفسش را بیرون داد: چرا من حواسم به پس فردا نبود. تکیه ام را به دستم دادم و پرسیدم: چرا؟ چیزی شده؟ احمد چند باری به صورتش دست کشید و با من من گفت: من فردا باید برم تبریز 7‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭117‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی تکیه ام را از دستم برداشتم و گفتم: ولی شما که قبل عروسی چند روزی تبریز بودی به این زودی جنساتو فروختی؟ احمد استکانش را در دست گرفت و گفت: برای آوردن جنس نمیرم. کار دیگه ای پیش اومده باید حتما برم _چه کاری؟ احمد آقا حواست هست ما یه هفته است عروسی کردیم؟ پس فردا شب پاگشامونه؟ دلت میاد به این زودی منو تنها بذاری بری؟ احمد نگاهش را به من دوخت. آن قدر در نگاهش غم و حرف نگفته بود که از زدن حرف هایم پشیمان شدم. چند ثانیه ای خیره ام ماند. آه کشید و گفت: باور کن برای خودم خیلی سخته بخوام تو رو تنها بذارم برم. ولی مهمه که برم. واجبه که برم. اگه نبود نمی رفتم. با بغض گفتم: کاش حداقل بگی برای چی قراره بری نمیشه همین فردا نری؟ یکی دو روز دیگه بری؟ احمد خودش را جلو کشید. دستم را گرفت و نوازش کرد و گفت: بغض نکن قربونت برم. می دونی که خاطرت برام خیلی عزیزه. حالم رو با بغضت به هم نریز. باور کن اگه راه داشت فردا نمی رفتم. ولی باید برم. فعلا هم نمی تونم بهت بگم چرا میرم. نفسش را با صدا بیرون داد و گفت: همیشه از خدا خواستم همسری بهم بده که بالم باشه منو پروازم بده که بتونم تو مسیر درست و خیر باشم. بالم باش رقیه!!! مهار کردن بغضم کار آسانی نبود. با همان بغض گفتم: من بالت میشم ولی تحمل دلتنگی برام سخته. تو بری من تنهایی این جا چه کار کنم؟ احمد صورتم را نوازش کرد و گفت: این جا تنها نمون. من با حاجی صحبت می کنم. اگه دوست داشتی برو خونه مادرت بمون اگه نه یکی از داداشات بیاد این جا پیشت بمونه _فردا کی میخوای بری؟ _نمی دونم. شاید قبل طلوع آفتاب شایدم دیرتر فردا معلوم میشه. _با کسی قراره بری؟ احمد از جا برخاست و گفت: نمی دونم. به سمت جالباسی رفت. کتش را برداشت. از جا برخاستم و پرسیدم: کجا میخوای بری؟ کتش را پوشید و گفت: زود بر می گردم. از در اتاق بیرون رفت. در حال پوشیدن کفش هایش بود که گفت: میخوام یه سر برم پیش آقاجانت اگه میخوای لباس بپوش با هم بریم... اصلا وسایلت رو بردار همین الان ببرمت اون جا بمونی. دلم نمی خواست همین امشب از او جدا شوم. ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭117‬‬‬‬/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭07‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻 *لخته خون-سکته* *🔴 لطفا در گروه های خود پخش کنید* چهارمین نشانه سکته نیز مشخص شد: زبا‌ن هیچ گاه این سه حرف را فراموش نکنید: ل ح د *نشانه های سکته:* خانمي در جشن کباب پزی به زمین افتاد، اما به دوستانش که پیشنهاد کردند به اورژانس زنگ بزنند گفت حالش خوب است و فقط به خاطر اینکه به کفشهای جدیدش عادت ندارد پایش به سنگفرش گیر کرده. آنها به او کمک کردند تا بلند شده و یک بشقاب غذای دیگر برای خود بکشد. آن خانم با اینکه کمی هول شده بود ولی تا آخر آن بعدازظهر خود را سرگرم کرد. همان شب همسرش تماس گرفت و به همه اطلاع داد که خانمش را به بیمارستان منتقل کرده اند و وی ساعت 6 بعد ازظهر فوت کرده است. او در جشن دچار حمله شده بود و اگر اطرافیانش نشانه های حمله را تشخیص داده بودند شاید اکنون زنده بود. گاهی حمله منجر به فوت افراد نمی شود اما آنها در شرایطی بدتر از مرگ مجبور به ادامه زندگی می شوند. خواندن این متن تنها یک دقیقه از زمان شما را خواهد گرفت ... یک متخصص اعصاب اعلام کرده است که اگر شخصی را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بیمارستان منتقل کنند می توان عوارض ناشی از حمله را به طور کامل از بین برد. بله به طور کامل!! وی می گوید روش شناسایی حمله و رساندن بیمار به درمانهای پزشکی در کمتر از 3 ساعت به شناسایی علایم آن بستگی دارد. *شناسایی علایم سکته* : در برخی موارد شناسایی علایم سکته کار بسیار سختی است. متاسفانه نا آگاهی افراد می تواند منجر به فاجعه ای جبران ناپذیر شود. سکته می تواند باعث مرگ یا آسیب مغزی فرد گردد و این در حالیست که اطرافیان شخص حتی متوجه علایم سکته نشده اند. پزشکان اعلام کرده اند که اطرافیان قربانی می توانند تنها با پرسیدن سه سوال ساده متوجه علایم سکته شوند *ل:🆘* از شخص بخواهید تا لبخند بزند. *ح:🆘* از شخص بخواهید که حرف بزند یا یک جمله ساده را به درستی ادا کند.(مثلا: امروز هوا آفتابی است) *د:🆘* از وی بخواهید هر دو دستش را بلند کند. اگر فرد در انجام هر کدام از موارد زیر مشکل داشت، در اسرع وقت با اورژانس تماس گرفته و علایم را برای امدادگران توضیح دهید. *و اما نشانه دیگری از سکته:* از وی بخواهید زبان خود را بیرون بیاورد. اگر زبان وی به راست یا چپ متمایل شده بود، بدانید که شخص دچار حمله شده است. یک متخصص قلب می گوید اگر هر کس این پیام را دریافت می کند آن را به 10 نفر دیگر بفرستد می توان امیدوار بود که حداقل جان یک انسان نجات یابد. *من سهم خود را انجام دادم. شما چطور؟*
هشدار فرمانده نیروی دریایی سپاه نسبت به تخلیه نفت توقیف شده ایران 🔹فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران: 🔹 اگر شرکتی بخواهد نفت ما را از نفتکش توقیف شده خالی بکند ما آن شرکت را مسئول می‌دانیم و ضمن اینکه آمریکا را هم مسئول می‌دانیم. 🔹دوران بزن در رو تمام شده است" و اگر بزنند می خورند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️این تروریست دلواپس گشت ارشاد شد، حتما تا آخر ببین 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد مجری صداوسیما به گران بودن چادر! - وقتی دم از حجاب می‌زنیم باید مغازه‌هایمان هم از مانتوهای بلند و چادرهای با قیمت مناسب پر باشه! 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
◼️این بازار تهران صاحب نداره!؟ و حالا همون طرح رو جلو حرم می بینیم عکس روی پیراهن و جنبش ززا 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
◼️تکذیب مالکیت ایران بر محموله نفتی توقیف شده وزارت نفت ایران: ● محموله نفت‌کش توقیف شده MT-  ARMAN ۱۱۴ که چندی پیش با اعلام گارد ساحلی کشور اندونزی بدلیل آنچه که حمل‌و‌نقل غیرقانونی و انتقال غیرمجاز به کشتی دیگری نامیده شده بود، متعلق به ایران نیست. ● اخبار منتشر شده در خصوص انتساب محموله این کشتی به جمهوری اسلامی ایران فاقد هرگونه اعتبار بوده و با هدف فضاسازی منفی علیه کشورمان صورت پذیرفته 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️ رزمایش دریایی چین و روسیه 🇨🇳🇷🇺 ● رزمایش مشترک دریایی «Northern/Interaction-2023» در آب‌های دریای ژاپن آغاز شده است. هدف اصلی این رزمایش تقویت همکاری های دریایی بین چین و روسیه، حفظ ثبات و صلح در منطقه آسیا و اقیانوسیه 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸