محمد علی پشتم را نوازش کرد و گفت:
آبجی برو تو هوا سرده
و خودش به مطبخ رفت و در را بست.
نه دل رفتن به اتاق را داشتم نه دل رفتن به مطبخ.
در همان حیاط کمی نشستم اما کنجکاوی ام مرا به پشت در مطبخ کشاند.
از لای در که کمی باز بود دیدم بچه را داخل تشتی در بغل گرفته اند.
محمد علی آب می ریزد و آقاجان داشت به انگشت های کوچکش دست می کشید.
با دیدن این صحنه جگرم پاره پاره شد.
دلم فریاد می خواست.
چادرم را گلوله کردم و مقابل دهانم گرفتم.
به سمت دیگر حیاط که دستشویی آن جا بود دویدم.
وارد دستشویی شدم و تا توانستم زار زدم.
آن قدر زار زدم که خودم احساس می کردم دیگر صدایم در نمی آید.
از دستشویی بیرون آمدم و صورتم را در حیاط شستم و به اتاق برگشتم.
حسنعلی کنار مادرش کز کرده بود و راضیه انگار به خواب رفته بود.
قرآن را برداشتم و برای آرامش دل خواهرم و همسرش مشغول تلاوت شدم.
چند دقیقه ای نگذشته بود که راضیه از خواب پرید.
به جلوی لباسش که کمی خیس شده بود دست کشید و گفت:
ای وای شیرم رگ کرده ...
بچه ام گرسنه شه ...
رو به حسنعلی گفت:
حسنعلی بچه ام کجاست؟ بچه ام گرسنه شه ... بچه ام شیر میخواد ...
با صدا زیر گریه زد و گفت:
الهی بمیرم برات مامان جان ...
کاش من جای تو می مردم ...
راضیه را بغل گرفتم. سر به شانه ام گذاشت و گفت:
رقیه بچه ام گرسنه اس ...
چند روز آخری دیدی چیزی شیر نخورد ...
دیدی هر چی دادمش بالا میاورد .... رقیه به دلم موند یه بار دیگه شیر بخوره ....
آخ خدا به دلم موند یه بار دیگه موقع شیر خوردن انگشتاشو دور دستم محکم بپیچه.
خدایا بمیرم برای دل حضرت رباب ....
خدایا منم مثل حضرت رباب الان شیر دارم ولی بچه ندارم ....
لباس راضیه تمام خیس شده بود و لباس مرا هم خیس کرد.
راضیه روضه می خواند و ما همه هق هق گریه بودیم.
انگار قدرت تکلم نداشتم که حتی یک کلمه بگویم و او را آرام کنم. فقط او را به خودم می فشردم و هق هق می کردم.
حسنعلی که طاقتش طاق شد از جا برخاست و به سمت ما آمد.
شانه راضیه را گرفت، او را از بغل من در آورد و گفت:
بس کن راضیه ... بس کن لا مصب .... جیگر آتیش گرفته ام رو خون نکن
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت150
ز_سعدی
راضیه با درماندگی لب زد:
بچه ام همش شیش ماهش بود حسنعلی ...
بچه ام تازه داشت تلاش می کرد بابا بگه
حسنعلی راضیه را بغل گرفت و هر دو در بغل هم به شدت گریستند.
هر دو در بغل هم زار می زدند.
جز همسر چه کسی می تواند مرهم خوبی برای زخم دل همسرش باشد خصوصا وقتی داغ دل مشترک باشد؟
من و مادر حسنعلی از اتاق بیرون آمدیم و در را بستیم.
کار غسل و کفن تمام شده بود و به نماز ایستاده بودند.
آقاجان اذکار نماز میت را می گفت و از شدت گریه می لرزید.
نماز که تمام شد ماتم جدیدی شروع شد.
چه طور این بچه کفن پیچ را برای خداحافظی پدر و مادرش به اتاق ببرند؟
کربلایی بچه به بغل چند بار تا در اتاق رفت و برگشت.
بار آخر درمانده روی پله نشست زار زد و رو به آقاجان گفت:
کار من نیست حاجی ...
آقاجان به صورتش دست کشید و یا امام حسین گفت.
جلو رفت، بچه را از بغل کربلایی گرفت و به اتاق رفت.
دوباره صدای ناله و شیون راضیه بلند شد.
سرم گیج می رفت و زیر دلم تیر می کشید.
گوشه ایوان به دیوار تکیه دادم و روی زمین سر خوردم.
چشم هایم را بستم و ذکر الا بذکر الله تطمئن القلوب را زمزمه کردم.
تا ظهر خانه راضیه شلوغ شد.
خواهر و برادرهایم، مادر، خانباجی، خانواده حسنعلی، همسایه ها، پدر و مادر احمد و آشنایان هر که خبر را شنیده بود برای سر سلامتی می آمد و می رفت.
مادر راضیه را بغل گرفته بود و نوازش می داد.
دلش می سوخت ولی نمی توانست زیاد پیش راضیه بماند باید به بیمارستان بر می گشت و مراقب ریحانه می بود.
تا شب هر که توانست برای سر سلامتی آمد و دوباره خانه شان خالی شد.
من ماندم و آقاجان و پدر و مادر حسنعلی.
ما ماندیم و اتاقی که دیگر صدای بچه ای در آن نمی پیچید.
دارویی که حسنعلی با هزار امید از تهران آورده بود و تمام دارایی شان را به امید زنده ماندن فرزندشان پای آن داده بودند لب طاقچه بود.
به نظرم این دارو خود آینه دق بود.
نگاه همه مان که به این دارو می افتاد حال مان به هم می ریخت.
مادر حسنعلی طاقت نیاورد و رو به حسنعلی گفت:
ننه این آینه دقو بردار ببر بنداز بیرون جیگر آدم آتیش می گیره.
راضیه اما با بغض گفت:
نه حسنعلی ... دور نندازش ...
فردا ببر بدش به دکتر بگو اگه کسی مشکل بچه ما رو داره بده به پدر مادر اون ...
قسمت بچه من نشد که زنده بمونه حداقل یه بچه دیگه استفاده اش کنه داغش به دل پدر و مادرش نمونه.
حسنعلی دارو را برداشت و گفت:
باشه فردا می برمش میدم دکتر ... تو آروم باش ...
راضیه آرام گریست.
آن قدر گریه کرد تا خوابش برد.
دلم نمی خواست خواهرم را در این غم و ناراحتی تنها بگذارم.
جگرم برایش می سوخت.
به زور از سر خاک او را به خانه آورده بودیم و یادآوری حال بدش وقتی روی محمد مهدی خاک می ریختند مرا منقلب می کرد.
درد زیر دلم زیاد شده بود و به لکه بینی هم افتاده بودم اما جرأت نداشتم به کسی چیزی بگویم.
اگر می فهمیدند دیگر نمی گذاشتند پیش راضیه بمانم.
دلم می خواست همدم خواهرم باشم، سنگ صبورش باشم در غم و اندوهش کنارش باشم. حتی با همه دلتنگی ام برای احمد، دعا می کردم کارش بیشتر طول بکشد و به این زودی برنگردد تا من کنار راضیه بمانم.
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاسوعای حسینی تسلیت وتعزیت
لبیک یا عباس سلام برعباس 🏴
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌹اولین تصاویر از شهید امنیت استوار علی شوقی آلیکوهی که در درگیری در منطقه دیناران به درجه رفیع شهادت نائل آمدند
#محرم #امام_حسین
🔰 سازمان اطلاعات فراجا
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دامان کشان رفتی....🏴😭
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_عغhttp://eitaa.com/joinchat/3733389420C5d6b41295d🏴🏴🌴🌴🏴🏴🖤
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمو عباس؛ علمت کو عموی خوبم؟...😔🖤🥀
👤 #کلیپ زیبای " عمو عباس " با نوای حاجسیدمجید #بنی_فاطمه تقدیم نگاهتان
▪️ ویژه #تاسوعا
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥لحظه آدم ربایی سه روز پیش در زابل
👤گروگان در کمتر ۲۴ ساعت توسط پلیس آزاد شد و گروگانگیرها هم بازداشت شدند
#پلیس #فراجا #یگان_ویژه #نوپو
♻️#انتشارش_با_شما👇🏻
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🚨🎥 نظامیان نیجر برکناری رئیس جمهور را اعلام کردند
🔹به گفته گروهی از نظامیان که ساعاتی پس از بازداشت رئیس جمهور نیجر در کاخ ریاست جمهوری در تلویزیون ملی این کشور ظاهر شدند، محمد بازوم رئیس جمهور نیجر از قدرت برکنار شده است. /رویترز
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حاج محمود کریمیدامن كشان رفتی.mp3
زمان:
حجم:
1.85M
دامن كشان رفتی
دلم زیرو رو شد
چشم حرامی با
حرم روبرو شد
🎤 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #زمینه
#️⃣ #حضرت_عباس
#️⃣ #شب_نهم_محرم
🔸 پیشنهاد دانلود
🏴🏴🌴🌴🏴🌴🏴🖤http://eitaa.com/joinchat/3733389420C5d6b41295d
❌ چرا به بیحجابی اهمیت میدید ، ولی به اختلاسها و ... اهمیت نمیدید⁉️
⛔️ اگر موهایشون را بپوشند ، مشکل گرونی و اختلاس حل میشه 📛
(پاسخ : مرتضی کهرمی )
#شبهات_حجاب #کهرمی #اختلاس
پاسخ بعضی ازشبهات سیاسی
در کانال عاشقان ولایت
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌اگه گمراه بشم تقصیر خداست❌
چون خدا در 📖 قرآن گفته: خدا هرکی را بخواد ، گمراه میکنه(یضل من يشا)
>>> پس جبره و خلاف عدالت؟🖤
(پاسخ: مرتضی کهرمی )
#جبر_اختیار #شبهات_قرآنی #کهرمی
پاسخ بعضی از شبهات سیاسی در کانال عاشقان ولایت
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
455.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 #روزشمار | ۵ مردادماه ۱۴۰۲
💫 #رهبر_معظم_انقلاب:
حسینبنعلی قیامش برای این بود که بینی حاکمیتهای علیه ارزشهای اسلامی و انسانی و الهی را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.
🗓 ۱۳۸۶/۱۰/۱۹
#تقویم۱۴۰۲
🆔 @ashaganvalayat