eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.2هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
37هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوای دل زنگ زده چیست❓ سخنران: آیت الله مجتهدی_تهرانی ره
🔴 داستان نابغه آلمانی که عاشق صحیفه سجادیه بود! روی سنگ قبر او، این حدیث امیرالمومنین (ع) نقش بست: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا. 1⃣ پروفسور آنه‌ماری شیمل، اسلام‌پژوه وخاورشناس معروف آلمانی بود که علاقه شایانی به دعاهای امام سجاد (ع) و صحیفه سجادیه داشت. 2⃣ شیمل در جایی پیرامون ادعیه اسلامی به ویژه صحیفه سجادیه می گوید: من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن می‏خوانم و به ترجمه‏‌ای مراجعه نمی‏کنم. من خودم بخشی کوچک از کتاب صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کرده‏‌ام، قریب هفت سال پیش وقتی مشغول ترجمه دعای رؤیت هلال ماه رمضان و دعای وداع با آن ماه بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر می‏زدم پس از آنکه او به خواب می‏رفت در گوشه‏ای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمه‏‌ها مشغول می‏شدم. 3⃣ اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه می‏کنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردی!؟ وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را می‏خوانم. وی می افزاید: امام زین‏ العابدین علیه السلام برای بسیاری از مردم جهان غرب کارساز است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥فیلمی عجیب از چند تن از اراذل و اوباش در جردن که دو نفر را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و سپس یکی از آن‌ها فریاد می‌زند : من برای ۲۰۰ هزارتومان ادم میکشم و یکی دیگه‌شون چندبار میگوید بکشش❗ 👤نیروهای NOPO: تموم شد ؛ خیلی تاثیر گذار بود... ♻️👇🏻 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🚨🎥 امیر دریادار ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران 🇮🇷 ظهر امروز وارد روسیه 🇷🇺 شد؛ قرار است ایشان در رژه و مراسم سالروز تاسیس نیروی دریایی ارتش روسیه که فردا در سن‌پترزبورگ با حضور پوتین و مقامات بلندپایه نظامی ۲۱ کشور جهان برگزار می‌شود، حضور یابد... همچنین دو ناوچه کلاس کمان نداجا از ناوگان شمال برای شرکت در این رژه، عازم روسیه شد 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🚨🎥 برخورد با صفحات هنجارشکن که فعالیت های مجرمانه در فضای مجازی انجام می‌دهند 🔹این صفحه با هماهنگی مقام محترم قضایی به علت توهین به ارکان نظام و مقدسات و همچنین انجام فعالیت های مجرمانه در فضای مجازی، توسط مأمورین سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی خراسان شمالی و گرداننده صفحه مورد اشاره جهت سیر مراحل قانونی تحویل آن مرجع گردید ♻️👇🏻 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💎بسته خبری تحلیلی روز《《یمن الاسلام و حاشیه خلیج فارس 》》 🟥 ادامه تجاوزات در الحدیده یمن 🔸 اتاق عملیات افسران رابط الحدیده از رصد 71 مورد تخلف متجاوزان در جبهه های ساحل غربی طی 24 ساعت گذشته خبر داده است. از جمله این تخلفات شامل پرواز هواپیماهای جاسوسی بر فراز حریم هوایی مناطق مقبنة وحيس بوده است. 🚩🚩🚩🚩 🟥 سامانه موشکی «بدر۱» در یمن؛ فراتر از رادارهای آمریکایی 🔸 رسانه‌های یمنی برای اولین بار تصاویری از استفاده نیروهای مسلح یمن از موشک «بدر۱» برای حمله به اهداف دشمن را منتشر کردند. 🔸 «عبدالغنی الزبیدی» کارشناس مسائل نظامی و سیاسی یمن گفت: سکوهایی که در تصاویر دیده می‌شود متعلق به موشک‌های بدر۱ است؛ موشک‌هایی که فراتر از سیستم‌های راداری آمریکایی-بریتانیایی فروخته شده به عربستان سعودی عمل می‌کنند. 🚩🚩🚩🚩 🇾🇪عاشورا در یمن🇾🇪 ⚫️ ملیون ها نفر از مردم یمن با فرا رسیدن روز عاشورای حسینی در سوگ شهادت اباعبدالله الحسین (ع) در استان های یمن عزاداری می کنند. ⚫️ یمنی ها در مراسم عزاداری شهادت امام حسین (علیه السلام ) همچون سال‌های گذشته با در دست داشتن پلاکاردهایی شعار «هیهات منا الذله» سَر می دهند. ⚫️ یمنی‌ها همچنین اعلام کردند که عزم و اراده خود برای تداوم مقاومت در برابر متجاوزان را از سر گرفته اند 🚩🚩🚩🚩 🟥 دیدار مشاور امنیت ملی آمریکا با ولیعهد عربستان 🔸 جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، «جیک سالیوان»، مشاور ارشد خود را برای مذاکره با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در مورد عادی سازی روابط با اسرائیل اعزام کرد. 🚩🚩🚩🖤🖤🖤🚩🚩🚩 ♨️ برادر رئیس امارات درگذشت ⭕️ «محمد بن زاید آل نهیان»، رئیس امارات در پیامی درگذشت برادرش را تسلیت گفت. ⭕️ «سعید بن زاید آل نهیان»، برادر رئیس امارات که نماینده وی در ابوظبی بود، درگذشت. دیوان ریاست امارات به مناسبت فوت وی بیانیه‌ای صادر کرد و به مدت 3 روز عزای عمومی و پرچم ها را نیمه برافراشته اعلام کرد. 🚩🚩🚩🚩 ♨️ اعدام متهم اصلی انفجار مسجد امام صادق (ع) در کویت ⭕️ دادستانی کویت از اجرای حکم اعدام 5 محکوم به جرایم مختلف از جمله متهم اصلی انفجار 8 سال پیش در مسجد شیعیان این کشور خبر داد. ⭕️ یکی از این افراد وابسته به سازمان داعش بوده و 8 سال پیش در انفجار مسجد امام صادق (ع) شرکت داشته است. 🚩🚩🚩🚩 ♨️ 5 کشور شورای همکاری خلیج فارس نرخ بهره خود را به موازات فدرال رزرو بالا بردند ⭕️ بانک‌های مرکزی عربستان، امارات، بحرین، کویت و قطر در پی تصمیم مشابه به فدرال رزرو امریکا، افزایش فوری نرخ بهره را اعلام کردند. ⭕️ این یازدهمین افزایش متوالی در نرخ بهره بانک فدرال رزرو نیویورک از مارس 2022 است. 🚩🚩🚩🚩 🟥 توئیت رئیس کمیته زندانیان یمن در روز عاشورا 🔸عبدالقادر المرتضی رئیس کمیته امور زندانیان یمن نوشت: ما امروز در کربلا زندگی میکنیم، با همه حوادث و اتفاقاتش، اما فقط شخصیت ها و زمانه ها تغییر کرده است. 🚩🚩🚩🖤🖤🖤🚩🚩🚩 ♨️ السودانی درگذشت برادر بن زاید را تسلیت گفت ⭕️ نخست وزیر عراق در پیامی درگذشت برادر رئیس امارات را به وی تسلیت گفت. ⭕️ طبق بیانیه دفتر نخست وزیری عراق، «محمد شیاع السودانی»، نخست وزیر عراق پیام تسلیتی به «محمد بن زاید»، رئیس امارات به مناسبت درگذشت برادرش ارسال کرد. 🚩🚩🚩🚩 🟥 برگزاری مراسم عاشورایی و محکومیت سوزاندن قرآن کریم توسط هیئت حقوق زنان یمن در استان حجه این کشور 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💎بسته تحلیلی خبری روز《《قفقاز و آناتولی》》 ❤️دیروز عزای حسین ع در ترکیه .آذربایجان. ارمنستان . چچن.روسیه.هند .پاکستان .افغانستان. ایران.عراق.یمن. و ۸۰۰۰ نقطه دنیا برگزار شد!!! 🏴🏴🏴🏴 دیروز در عاشورای حسینی ، اقشار مختلف مردم در جمهوری آذربایجان یاد و نام شهدای کربلا را گرامی داشتند؛ برخی از عزاداران حسینی نیز با اهدای خون به یاری نیازمندان و بیماران شتافتند. بانوی آذری : خداوند عاشورا را از ما نگیرد. 🏴🏴🏴🏴 کودکان آذربایجانی که با محدودیت حضور افراد زیر ۱۶ سال در مساجد روبرو هستند، در بیرون مساجد عزاداری می کنند. 🏴🏴🏴🏴 مهدی سبحانی سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، با آقای واهاگن خاچاتوریان رئیس جمهوری ارمنستان دیدار و استوارنامه خود را به ایشان تقدیم کرد. طرفین مسائل دو جانبه و منطقه را بررسی کردند و با اشاره به احترام و اعتماد متقابل حاکم بر روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان، تحکیم روابط دوجانبه را در حفظ صلح و ثبات در منطقه مؤثر دانستند و درباره فرصت‌های تعمیق روابط گفتگو گرد 🏴🏴🏴🏴 در گزارش جدید صندوق بین المللی پول، پس از بازنگری، نرخ رشد ترکیه امسال 3 درصد و سال 2024 میلادی 2.8 درصد تخمین زده شده است 🏴🏴🏴🏴 در بخشی از تحلیل سایت «خبر۷» ترکیه آمده است پهبادهای ساخت ترکیه نسبت به پهبادهای ساخت آمریکا و سایر کشورهای غربی مقرون به صرفه تر بوده و در مقایسه با سامانه های غیر غربی مانند پهبادهای ساخت چین یا ایران برتری دارند. این در حالی است که پایگاه خبری «میدل ایست مانیتور» در گزارشی با اشاره به اثبات کفایت و کارآمدیِ پهپاد‌های ایرانی در میادین نبرد و طرح درخواست‌های فراوان از سوی کشور‌های مختلف جهان جهت خرید آن‌ها، به طور خاص به این نکته اشاره می‌کند که علی رغم اینکه مدت زمان کمی از رونمایی عملیاتی از قابلیت‌های پهپادی ایران می‌گذرد، با این حال این پهپاد‌ها توانسته اند بسیاری از رقبای بین المللی خود به ویژه پهپاد‌های "بیرقدار تی بی ۲ "ترکیه را تحت الشعاع قرار دهند و به حاشیه برانند. موضوعی که عملا ایران را به یک ابرقدرت جهانی در حوزه توان پهپادی تبدیل کند 🏴🏴🏴🏴 رمضان قدیروف روز عاشورا را به مسلمانان تسلیت و تهنیت گفت. رئیس جمهوری چچن افزود: یکی از گرامی ترین و شاخص ترین روز برای مسلمانان روز عاشورا( دهمین روز از ماه محرم) است ، خداوند متعال ما را بیامرزد و ما را به بهشت ابدی هدایت نماید. صلاح مزیف ( مفتی جمهوری چچن) در مورد عظمت و شایستگی های روز عاشورا صحبت کرد. وی افزود : در این روزخداوند متعال ثواب را چندین برابر می کند. همچنین معروف است که خداوند متعال در روز عاشورا دعای مغفرت را می پذیرد 🏴🏴🏴🏴 فایننشال تایمز: اوکراین با راکت‌های ساخت کره شمالی به روسیه حمله می‌کند 🔹«فایننشال تایمز» گزارش داده سربازان اوکراینی هنگام استفاده از راکت‌های ساخت کره شمالی دیده شده‌اند و وزارت دفاع اوکراین گفته این تسلیحات از روس‌ها به غنیمت گرفته شده. 🔸«رویترز» پیش‌تر گزارش کرده بود که آمریکا کره شمالی را به تأمین تسلیحات برای روسیه متهم کرده اما روسیه و کره شمالی آن را تکذیب کرده‌اند. 🏴🏴🏴🏴 نمایندگان گینه از جمهوری چچن بازدید خواهند کرد. از طرف رئیس جمهوری چچن( رمضان قدیروف) هیئتی از جمهوری چچن در دومین نشست روسیه و آفریقا در سن پترزبورگ شرکت کردند. ولادیمیر پوتین( رئیس جمهور روسیه) در نشست عمومی مجمع اقتصادی و بشردوستانه اجلاس سران، گزارش معناداری از وضعیت و چشم انداز همکاری روسیه و آفریقا ارائه کرد. به منظور برقراری روابط دوجانبه با جمهوری چچن، نمایندگان جمهوری گینه در نظر دارند در آینده نزدیک سفری دوستانه به جمهوری چچن داشته باشند 🏴🏴🏴🏴 تجمع اعتراضی در ارمنستان با موضوع قره باغ 🔹 عده ای از ساکنان شهر ایروان در اعتراض به "مسدود کردن" جاده لاچین ، برخی از جاده های شهر را بسته اند. 🔸 این اقدام توسط گروهی که خود را "ما آرتساخ" هستیم (Biz Artsaxıq) نامیده اند، انجام شده است تا حمایت های بشردوستانه جلب نمایند. 🔹گزارش شده است که پلیس ایروان از طریق بلندگو به شرکت کنندگان در این اقدام هشدار داده است که اقدام آنها غیرقانونی است 🏴🏴🏴🏴 🎥 راهپیمایی ۱۰ هزار نفری روز عاشورا در شهر دربند در جنوب روسیه 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
3⃣پارت سوم 💎بسته تحلیلی خبری روز《《محور مقاومت 》》 🔹تحقیقات جدید پس از انتشار اخباری حدود دو هفته گذشته، مبنی بر فرستاده شدن اطلاعات نظامی پنتاگون به اشتباه به آدرس ایمیلی در کشور مالی، متحد روسیه آغاز شد. 🖤🖤🖤🖤 🎥 بیش از ۴ میلیون زائر در روز عاشورا وارد کربلا شدند 🔹برپایی ۱۸۰۰ موکب تا دیروز در کربلا ثبت شده که خدمات‌رسانی به زائران را برعهده داشتند. 🖤🖤🖤🖤 🔻دریادار ایرانی وارد سن‌پترزبورگ شد 🔹 دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی راهبردی ارتش با هدف شرکت در مراسم روز نیروی دریایی روسیه، وارد سن‌پترزبورگ در روسیه شد. 🔹 همزمان با برگزاری رژه سالانه روز نیروی دریایی روسیه در سن‌پترزبورگ، دو فروند شناور نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در شمال دریای خزر در محل بندر کاسپیسک به مراسم رژه دریایی روسیه می‌پیوندند. 🖤🖤🖤🖤 🎥حضور شيخ قيس الخزعلي؛ دبیرکل عصائب اهل حق عراق در دسته بزرگ طویریج در کربلای معلی همراه با قرآن به نشانه اعتراض به بی حرمتی ای اخیر 🖤🖤🖤🖤 🔴انتشار اطلاعات مهمی از ضربات سایبری به رژیم موقت صهیونیستی 🔹گروهی به نام انتقامجویان سایبری، اطلاعات مهمی از ضربات سایبری سالهای اخیر به رژیم صهیونیستی منتشر کرد. به گزارش گروه عبری تسنیم، گروهی که خود را انتقامجویان سایبری معرفی کرده، برای نخستین بار اعلام کرده است که پشت صحنه تعداد زیادی از عملیات های سایبری علیه رژیم صهیونیستی قرار داشته است. 🔹این گروه اما در خبری جدید اعلام کرده است که پتروشیمی «بازان» در اسرائیل را هم برای چندمین بار مورد ضربه قرار داده است. این گروه اطلاعاتی از این گروه صنعتی را هم منتشر کرده است. بازان بزرگترین تولیدکننده بنزین در سرزمین‌های اشغالی 🖤🖤🖤🖤 🎥«سی‌امین» هفته تظاهرات علیه کابینه نتانیاهو/ تشدید شکاف داخلی میان اشغالگران 🔹 اعتراضات علیه تغییرات قضایی کابینه نتانیاهو امشب هم ادامه پیدا می‌کند و قرار است معترضان در 150 نقطه از فلسطین اشغالی علیه ائتلاف حاکم دست به تظاهرات بزنند. 🖤🖤🖤🖤 📷 پلاکارد صهیونیست‌ها در تظاهرات ضد نتانیاهو در تل‌آویو: «ما از خدمت برای دیکتاتور صرفنظر می‌کنیم» 🖤🖤🖤🖤 🔻فشار آمریکا به عربستان جهت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی 🔹 یک مجله آمریکایی فاش کرد که آمریکا در حال اعمال فشار به عربستان جهت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. 🔹 دولت بایدن در حال حاضر با تلاش‌های مخفیانه خود می‌کوشد تا نقش میانجی را میان عربستان و رژیم صهیونیستی ایفا کند، اما همچنان عربستان شروطی چون امضای پیمان حمایت امنیتی با آمریکا، تسهیل دستیابی عربستان به سلاح‌های آمریکایی و همکاری هسته‌ای میان این کشور و واشنگتن را برای این اقدام، مطرح می‌کند. 🖤🖤🖤🖤 آتش سوزی در نیروگاه بصره موجب قطع برق جنوب و مرکز عراق شد وزارت برق عراق از وقوع آتش سوزی در نیروگاه مبدل البکر در بصره خبر داد که موجب قطع ارتباط خطوط منطقه جنوبی و مرکزی عراق شد 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔵اقدام مقتدرانه پلیس در تذکر به عوامل اجرایی سریال نیسان آبی جهت رعایت حجاب 🔹در روزهای اخیر ویدیوی از پشت صحنه سریال نیسان آبی پخش شده بود که برخی عوامل آن از جمله عکاس، بی‌حجاب بودند. 🔹در این رابطه با پیگیری های فرماندار اسلامشهر و با دستور دادستان شهرستان؛ عوامل انتظامی و پلیس فتا با مراجعه به محل فیلمبرداری سریال نیسان آبی که تصاویر عوامل پشت صحنه آن بدون رعایت حجاب منتشر شده، ضمن تذکر و اخطار جدی به عوامل ساخت این سریال،به آنها اعلام شد در صورت تکرار و مشاهده تخلف؛ از ادامه ساخت آن جلوگیری خواهد شد. 🔹مجوز فیلمبرداری این سریال از بخش آفتاب اخذ شده و عمده سریال نیز در این بخش ضبط می شود و عوامل این سریال نیز تنها برای ضبط چند پلان کوتاه در چهاردانگه حضور یافته بودند. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عذرخواهی مداحی که مهناز افشار بخشی از مداحی او را منتشر کرده بود 🔹ابراهیم نصراللهی مداح دزفولی که در روزهای اخیر، حاشیه‌هایی پیرامون اشعارش به‌وجود آمده بود با ارائه توضیحاتی عذرخواهی کرد. رسانه‌های خارجی و افرادی همچون مهناز افشار و فریبرز عرب‌نیا نیز مداحی او را منتشر کردند. 🔹ابراهیم نصراللهی در توضیح گفت: ۳۰ ساله در خونه امام حسین و شهدا ریشم سفید شده. از بیان اعتقادم هرگز نمیترسم و بلند میگم به حجاب اعتقاد راسخ دارم. از شعرام مشخصه.. از یه تیکه از مداحی‌ام خیلی بد برداشت شده شایدم بد گفتم... هر دردی داریم تو این مملکت خودمون باید حل کنیم... غلط میکنه هرکس یک ثانیه از شعرم رو به عنوان مخالفت با حجاب پخش کنه بی بی سی منوتو اینترنشنال وو 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گفته شده این فیلم مربوط به یکی از تکایای آمل هست . یک عده در پوشش محرم و دسته روی روز عاشورا با لباس سفید در پاسداشت غزاله چلابی (دختری حامی جنبش فواحش که در اغتشاشات سال گذشته به طرز مشکوکی کشته شد) حضور پیدا کردند و سرود از خون جوانان وطن رو اجرا کردند. اراذل و اوباشی که میگن حکومت نباید از عاشورا استفاده سیاسی بکنه خودشون به بدترین نحو ممکن دارن سواستفاده میکنن! آقایون مسئولین لطفا از خواب بیدار بشید . اگر اجازه بدید دین بازیچه دست این جماعت قرار بگیره سال دیگه و مناسبت های دیگه باید شاهد مواردبدتر از این باشید. آقایون مسئول شهر آمل از بیش از هزار و چهل و هشت شهید شهر آمل و خانواده های معظم شهدا ومردم انقلابی خجالت بکشید واجازه ندید جاماندگان اندک جنبش ولنگاری درزمانیکه ده ها هزار نفر مردم انقلابی آمل در حال عزاداری برای سرور وسالار شهیدان هستند اینگونه با ابروی مردم شهر آمل بازی کنند. این افراد که اینگونه موجب وهن عزای سیدالشهدا شدند رو به سزای عملشون برسونید. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
2⃣پارت دوم 💎بسته تحلیلی خبری روز《《 ایران و جهان》》 جناب آقای رادان در مدت زمان اغتشاشات به دفعات تصاویری منتشر شده است که ماموران فراجا در حال دادن گل به افراد بدحجاب و بی حجاب و یا دادن تذکرات با زبان آرام و ملاطفت آمیز به بی حجابا بودند. بایدتاسف خورد که به هر دلیل ماموران شما این چنین برخورد شرمانه ای با تعدادی از بانوان عفیفه و مومنه ای صورت دهند که تنها دغدغه دین و اجرای احکام دارند. حتی با فرض اشکال در برگزاری چنین تجمعی این رفتار به هیچ عنوان زیبنده ماموران فراجا نبوده و باید به صورت رسمی از طریق شخص حضرتعالی و فرماندهان ارشد فراجا از این بانوان دلجویی و با ماموران خاطی به شدت برخورد شود. 🔲🔲🔲🔲 🔷آخرین شب مراسم عزاداری ایام محرم در حسینیه امام خمینی با حضور رهبر انقلاب در حال برگزاری است 🔲🔲🔲🔲 گزارش جالب تلویزیون دولتی عربستان سعودی از مراسم عاشورای 1445 ه.ق در شهر شیعه‌نشین قطیف. ▪️ برای اولین بار تلویزیون دولتی عربستان مبادرت به تهیه گزارش از مراسمات عزاداری شیعیان عربستان نموده است. به نظر می رسد با توجه به گزارشهای منتشر شده از آزادی بی سابقه عزاداری محرم در مناطق مختلف عربستان، حکومت سیاسی عربستان پس از کنار زدن حکومت دینی وهابیون نجدی، روند سکولاریزاسیون فرهنگی و تنش زدایی با شیعیان و مسیحیان را در پیش گرفته است. 🔲🔲🔲🔲 🔷 نماینده ای که پای ثابت اینترنشنال هست! و همیشه سخنان تفرقه انگیز و مایوس کننده او از اینترنشنال پخش می شود. 🔹این مردک ‌ که کلمه ارزشی رو مثل براندازها استفاده می کنه آقای رحیمی جهان آبادی طرفدار عبدالحمید هست. مردک متوهم تو باید بدونی آدمی که ارزشی نباشه پس حتما بی ارزشه، مثل وجود بی برکت تو و اون کسی که مریدش هستی! تنها چیزی که در مجلس وجود نداره نظارت بر رفتار نمایندگان هست. انشالله در انتخابات آتی مردم پاسخ قاطعانه ای به همه ی کوتاهی ها و بی تدبیری های جناب خلبان دکتر قالیباف و سایر نمایندگان مدعی خواهند داد. 🔲🔲🔲🔲 🔷یکی از سست‌ترین شبهات هیئت و عزاداری بر حضرت (علیه السلام) این است که میگویند هیئت را سیاسی نکنید! 🔹برای رد این حرف باطل تنها کافیست به یک ذکر پرتکرار در همه‌ی هیئت‌ها توجه کنیم؛ ذکر اللهم عجل لولیک الفرج! 🔹خدایا ما را برسان... امام زمان را برساند که بروند سلاطین متکبر جهان و دشمنان اسلام و انسانیت را موعظه کنند و از آنها خواهش نمایند که انسان باشند و بر اساس عدالت حکومت کنند؟ ⛔️خیر... ایشان را برساند تا ایشان با بهره‌گیری از قدرت منطق و مناظره برای حق جویان و قدرت جنگ و مبارزه برای مفسدان حق ستیز، جامعه‌ی جهانی را آماده‌‌ نمایند برای تشکیل یک حکومت الهی و عدالت محور،که در آن حکومت انسان را به بالاترین درجات انسانیت برسانند! 🔹اگر میخواهید هیئت را سیاسی نکنید، برای ظهور هم دعا نکنید چون کار ظهور حضرت با سیاست و حکومتداری گره خورده است! 🔹اگر میخواهید هیئت را سیاسی نکنید حتی از حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هم دم نزنید چون ایشان با حکومت ظالم زمان خود به مخالفت پرداختند و این کار از بزرگترین فعالیت های سیاسی محسوب میشود! 🔲🔲🔲🔲 🔻توضیحات طاقچه درباره بی‌حجابی کارکنانش پس از ۴ روز سکوت! 🔹«طاقچه» پلتفرم عرضه کتاب که ۴ روز پیش تصاویری از کارکنان بی‌حجابش منتشر شد و علاوه بر واکنش اعتراضی بیش از ۵۰ ناشر، اعتراضات گسترده مردم را در پی داشت، سرانجام با توضیح درباره آن تصاویر از فسخ قرارداد با ناشران استقبال کرد! برای روشن‌شدن افکار عمومی، توضیحات زیر به اطلاع می‌رسد: 🔹این عکس بیش از یک ماه پیش گرفته شده و در همان زمان در حسابی شخصی منتشر شده است. 🔹طاقچه پلتفرمی برای دسترسی به انواع کتاب‌های صوتی، الکترونیکی و چاپی است که مانند تمام کسب‌وکارها در چارچوب قوانین کشور فعالیت می‌کند. 🔹در پی حاشیه‌های ایجادشده، بعضی ناشران، خارج از چارچوب قراردادی که با طاقچه دارند، خواستار فسخ آن شده‌اند. طاقچه ضمن پذیرش این درخواست، فرایند فسخ را در دستور کار قرار داده است./فارس پ ن؛ این وقاحت نتیجه مماشات آقایان مسئولین هست. مسئولان وقیح و بیشرم طاقچه به جای عذرخواهی از مردم بابت این تخلف و جرم آشکار و محرز کارکنانشان، اینگونه وقیحانه از فسخ قرار داد استقبال کرده اند . یعنی شما روی هر چی ادم وقیح تو عالمه سفید کردید. بیشرمی اگه سقف داشت شما الان اونو رد کرده بودید. آقایون خیانتی که شما با مماشات در برخورد با این جماعت می کنید صدتا جاسوس سرویس موساد در حق نظام نکرده اند 🔲🔲🔲🔲 🔷قابل توجه نمایندگان مجلس و اعضای شورای نگهبان ! 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب "وقایع عصر آنگلوساکسون" که از منابع تاریخی آنگلوساکسون به شمار می‌رود، توسط "میشل سوانتون" ترجمه و ویرایش شده است و اشاره به واقعه عاشورا دارد. این کتاب در سال ۱۹۹۶ م در انگلستان منتشر و در سال ۱۹۹۸ توسط دانشگاه اکستر(Exeter) در ایالت نیویورک آمریکا تجدید چاپ شد. در این کتاب آمده است در سال ۶۸۵ میلادی در اینجا، در سرزمین بریتانیا آسمان خون بارید و شیر و کره به خون تبدیل شد و رنگ آن سرخ گردید. در این سال در انگلستان پس از آنکه شیر و کره به رنگ سرخ درآمد و خونی شد و از آسمان انگلستان باران خون بارید، اسقف کاتبرت به چندتن از مخبران مأموریت داد که به بررسی احوال و اخبار جهان و رویدادهای آن در این سال بپردازند تا علت این اتفاق را در بریتانیا جویا شوند. پس از مدت‌ها جستجو، مخبران متوجه شدند در همان روزی که از آسمان انگلستان خون بارید، در عراق و در صحرایی به نام کربلا، گروهی از مسلمانان به دشمنی با پسر امام اول مسلمانان علی(ع)، او و خانواده‌اش را به قتل رسانده‌اند. یکی از نشانه‌هایی که باعث رساندن این اخبار به متولیان اسقف شد، خطبه حضرت زینب(س) در مجلس یزید بوده است. در اطلاعات یافته شده توسط انگلیسیان آمده است: «زنی به نام زینب در کاخ مردی که باعث مرگ برادر و فرزندان او شده بود، به حق‌طلبی و خون‌خواهی از پادشاه و مسببان این فاجعه، به بیان آنچه بر آن‌ها گذشته پرداخت و این سخنان را در حالی در کاخ پادشاه بیان کرده که اسیر آن‌ها بوده است.» سال ۶۸۵ میلادی با سال ۶۱ هجری قمری که سال وقوع حادثه عاشورا شهادت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) و یارانش بوده، برابر است." 😳🙏😭 🌸🍃 ‌‌🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖤یا سیدالسّاجدین و یا زین العابدین علیه السلام🖤 🏴امروز سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام را محضر صاحب عزای حقیقی، آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، و شما عزیزان تسلیت عرض می‌کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀ســلام 💫صبحتـون بخیر 🥀عزاداری تون قبـول حق 🥀امـروز روز شهـادت 💫وارث داغ کـربـلاست 🥀بزرگ مردی که در سالیان دراز 💫غم عظیم کربلا را لابلای بغض و 🥀مناجات به زمینیان و اهل آسمان هدیه کرده 🥀شهادت امام سجاد علیه السلام 💫یاور تنهایی و غربت و اسارت 🥀 حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد 🥀در پناه عنایت امام سجاد علیه السلام 💫روزتون پر خیر و برکت ان شاءالله ‌‌‌╲\   ╭``┓ ╭``🥀╯ ┗`╯  \╲🖤🕊
‍ 🕊💫خوانـدن این دعـا در ابتدای روز باعـث مبارکی کارهایتان می‌شود✨   🥀بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🥀 🕊💫《اَلّلهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ》 ✧✾════✾✰✾════✾✧🖤 🥀 دعـای ابتـدای روز 🥀 🕊💫《اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ》 ‌‌‌╲\   ╭``┓ ╭``🥀╯ ┗`╯  \╲‌ ╔═ೋ✿🖤🕊
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
⃟ٖٖٖٖ🖤ٖ⃟ٖٖٖٖ  🖤 بصورت صوتی ان شاءالله باشهدا محشور شوید 🥀اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ✨ وعجل فرجهم 🥀 ⃟ٖٖٖٖ🖤ٖ⃟ٖٖٖٖ 
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭161‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی کمی برگه ها را مرتب کردم و پرسیدم: برای چی لازم دارن؟ احمد از جا برخاست و در حالی که بین کتاب هایش می گشت گفت: میخوان یه نامه بنویسن لازمه به یه قسمت از اون متن استناد کنن تا چند نفر رو بتونن مجاب کنن همراه ما بشن. پس فردا که برم تهران باید نامه شون رو با خودم ببرم. از حرفش جا خوردم و پرسیدم: مگه قراره پس فردا باز بری؟ همین دو هفته پیش برگشته بودی که ... احمد به سمتم برگشت و شرمگین پرسید: مگه بهت نگفته بودم؟ در حالی که سعی می کردم لحنم دلخور نباشد گفتم: نه ... نگفته بودی. احمد کنارم روی زمین نشست و شرمنده گفت: معذرت میخوام. نمی دونم چرا فراموشم شد بهت بگم. ولی فکر کردم بهت گفتم. در قندان را برداشتم و در حالی که نگاهم به سینی چای بود گفتم: اشکالی نداره. الان گفتی دیگه. _منو ببین ... سرم را آرام بالا آوردم و به او چشم دوختم. _حواسم نبود نگفتم. دلخور نشو. از این که همیشه دیر مطلع می شدم قرار است سفر برود دلخور بودم اما هیچ وقت گله و شکایتی نکردم. همیشه خودم را دلداری می دادم می گفتم حتما به یک باره تصمیم سفر گرفته شده و شاید خودش هم از قبل خبر نداشته است که قرار است به سفر برود. اما این بار که گفت یادش رفته به من بگوید ناراحت شدم. لبخندی مصنوعی بر لب زدم و گفتم: اشکالی نداره. منم یه چیز خیلی مهمی رو امروز باید بهت می گفتم که نگفتم. احمد خجالت زده لبخند زد و بعد کنجکاوانه پرسید: چی رو از من پنهون کردی؟ قندی در دهان گذاشتم و با شیطنت گفتم: بماند. جزای این که فراموشکار شدی اینه تا وقتی از سفر برنگشتی بهت نمیگم. احمد خندید و گفت: بلا خانم، آدم چیزای مهم رو از شوهرش مخفی نمی کنه. بگو ببینم چی شده؟ لبخند دندان نمایی زدم و گفتم: نمیگم. باید مجازات بشی. _از کی تا حالا اهل مجازات و عقاب شدی؟ _از همون وقتی که شما فراموشکار شدی احمد خندید و گفت: حسابی بلبل زبون هم شدی. باشه نگو. من که می دونم دلت طاقت نمیاره بهم میگی. کمی از چایم را نوشیدم و گفتم: این دفعه رو برای این که مجازات بشی طاقت میارم بهت نمیگم. هر وقت از سفر برگشتی اول مُشتُلُقش رو ازت می گیرم بعدش بهت میگم. احمد با کنجکاوی پرسید: چه خبری هست که مشتلق داره؟ با لبخند دندان نمایم گفتم: یکی دو هفته دیگه می فهمی _رقیه من پس فردا صبح مسافرم دلت میاد اذیتم کنی؟ نفسم را با صدا بیرون دادم و گفتم: دلم که نمیاد اذیتت کنم ولی به نظرم بهتره منتظر بمونی اونجوری بیشتر بهت مزه میده. به قول خانباجی لمس خیلی چیزا شیرین تر از شنیدنش از زبون بقیه است. تا امروز که لمسش نکرده بودم احساسش نکرده بودم نمی فهمیدم منظور خانباجی چیه. امروز که برای اولین بار حسش کردم به نظرم جای هزار تا تبارک الله احسن الخالقین گفتن داشت. _رقیه! جان احمد بگو چی شده؟ دست احمد را گرفتم و روی شکمم گذاشتم و گفتم: امروز که داشتم حیاطو جارو می زدم قبل از این که شما برام نوبرونه بیاری یه دفعه احساس کردم بچه تکون خورد. چشم هایم پر از اشک شوق شد و گفتم: اولش ترسیدم و جا خوردم ولی بعد همه وجودم پر از شور و شوق شد. می تونم بگم قشنگ ترین حس عالم بود. قشنگ احساس کردم عین یک ماهی که تو آب تکون میخوره از این ور به اون ور رفت. احمد با ذوق حرف هایم را گوش کرد و گفت: مطمئنی تکون خورده؟ سر تکان دادم و گفتم: آره مطمئنم. قبلا بقیه بهم گفته بودن مثل شنا کردن ماهی احساس میشه لبخند شیرینی تمام صورت احمد را پوشاند. شکمم را بوسید و گفت: الهی باباش قربونش بره تو یه ذره شکم مامانش عین ماهی این ور اون ور میره m/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭9407‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭162‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی احمد به من چشم دوخت و پرسید: از تکون خوردنش که اذیت نشدی؟ کمی چای نوشیدم و گفتم: نه اذیت نشدم. احمد شکمم را نوازش کرد و گفت: قربون قدرت خدا برم معلوم نیست الان اون بچه چه شکلیه چه جنسیتیه در چه حالیه چه قدریه. به بالا نگاه کرد و گفت:
خدایا شکرت. به هر کی بچه میدی ان شاء الله سالم صالح باشه و ما هم بتونیم قدردان وجود این بچه باشیم. خودت تربیت این بچه رو به دست بگیر و اون طور که صلاح می دونی برای بندگی خودت انتخابش کن. من نه بلدم راه رو از چاه تشخیص بدم و نه بدون کمک و توجه تو کاری از دستم ساخته است. خودت فرزند دادی این بچه قبل از این که بچه ما باشه بنده توئه خودت همه جوره هواش رو داشته باش و آنی به خودش واگذارش نکن. دست بالا آوردم و الهی آمین گفتم. رو به احمد گفتم: من از خانباجی شنیدم می گفت دست روی شکم بذارم والعصر بخونم بچه صبور میشه. ولی تو کتاب هایی که خوندم تا حالا ندیدم جایی نوشته باشه. به نظرت بخونم؟ احمد گفت: سوره والعصر خیلی سوره خوبیه. البته همه سوره ها خوبن ولی یه کتاب خوندم وقتی این سوره نازل شد مسلمونا هر وقت از هم می خواستن خداحافظی کنن و از هم جدا بشن این سوره رو می خوندن بعد از هم جدا می شدن. نوشته بود منظور از الا الذین آمنوا تو این آیه کسایی هستن که به ولایت امام علی ایمان دارن یا مثلا نوشته بود اگه بر کسی که تب داره بخونی تبش قطع میشه بر افسرده بخونی غمش بر طرف میشه یا مثلا بر انبار و چیز پنهان بخونی از گزند مصون می مونه حالا من میگم سوره قرآنه ضرر که نداره هیچ حتما خاصیت های زیادی داره هر چی بیشتر تو توی ایام بارداری قرآن و دعا بخونی برای عاقبت به خیری این بچه بهتره پس بخون. قرآن سرتاسرش شفاست. دواست. آرامش بخشه. مایه نجات و عاقبت به خیریه. به تایید سر تکان دادم و گفتم: چشم. حتما براش می خونم.البته من دیدم توی یه کتاب نوشته وقت تکوناش صلوات و سوره توحید بخونید پس منم وقتی تکون بخوره براش توحید و صلوات می خونم والعصرم می خونم ان شاء الله که هم عاقبت به خیر بشه هم صبور بشه هم مثل باباش خوب و مهربون بشه احمد خندید و گفت: باباش که خوب نبود. ان شاء الله بچه ام مثل یاران بزرگ پیامبر و امام علی بشه مثل سلمان بشه مثل مقداد بشه مثل عمار بشه مثل ابوذر بشه. _اووووه. ما کجا اون بزرگان کجا. فکر نکنم از نسل ما مثل اون ها پدید بیاد. احمد لبخند کمرنگی زد و گفت: اگه به خودمون باشه آره از ما بعیده هم چی بچه هایی و هم چی نسلی تربیت کنیم ولی یادت باشه ما این وسط اصل کاری نیستیم اصل کاری خداست. بچه ما هم بنده خداست. برای خدا کاری نداره بنده اش رو تو مسیری قرار بده که به سمت هدایت و درستی بره. ما اون چه که از دست مون بر میاد مثل مال حلال، مثل عمل به آیات و روایات و احکام انجام میدیم از خدا هم میخوایم خودش دست بنده اش رو بگیره دیگه باقیش لطف خدا و اراده این بچه است که به چی و به کجا برسه ما وظیفه داریم دعا کنیم از خدا چیزی بخوایم خدا که کم نمیذاره. این ماییم که کم میخوایم. از خدا همیشه زیاد و بزرگ حتی فوق تصورات و باورهات بخواه خدا وقت اجابت به کوچیکی ما نگاه نمی کنه به بزرگی و کرم خودش نگاه می کنه. قدر بزرگی خدا بزرگ دعا کن و بزرگ امیدوار باش. خودم که کم کاری کردم و چیزی نشدم ولی واقعا این آرزومه بچه ام بشه دست راست امام زمان. خودم هم ان شاء الله بشم خاک پای حضرت. زیر لب ان شاءالله و الهی آمین گفتم و پرسیدم: من چی بشم؟ احمد به رویم لبخند زد و گفت: شما کنیز آقایی ان شاء الله از تصورش لبخندی بر لبم آمد و با شوق گفتم: ان شاء الله. کنیزی این خاندان واقعا افتخاره. من که همیشه به مقام فضه کنیز حضرت زهرا غبطه می خورم. احمد گفت: آی گفتی. منم به قنبر غلام حضرت علی غبطه می خورم. کاش اهل بیت ما رو هم به غلامی و کنیزی قبول کنن. قطره اشک را در چشم احمد دیدم. سرش را پایین انداخت و خودش را با برگه هایش سر گرم کرد. برگه ای را برداشت و گفت: ایناهاش پیداش کردم. به برگه نیم نگاهی کردم و گفتم: خدا رو شکر پیدا شد. احمد از جا برخاست و گفت: من برم اینو برسونم به دست حاج آقا موسوی زود بر می گردم پیشت. /‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭9407‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭163‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی یک هفته ای از سفر رفتن احمد می گذشت و من در خانه آقاجان منتظر بازگشتش بودم. برای این که سرم را بند کنم بافتنی می بافتم و از مادر قلاب بافی یاد می گرفتم.
یک پتوی کوچک برای فرزندم با قلاب بافتم که وقتی دنیا آمد رویش بیندازم. در نبود احمد هر روز با محمد علی که موتورگازی خریده بود به حرم می رفتم. روز اول که سوار شدم از ترس مدام به پهلوهای برادرم چنگ می انداختم ولی کم کم ترسم ریخت و از روزهای بعد دیگر راحت سوار موتور می شدم. خبر خوش بارداری مجدد راضیه هم از آن خبرهایی بود که حال دل همه مان را خوب کرد. شب مشغول بافتن جوراب بودم که در خانه کوبیده شد. مادر به حیاط سرک کشید و به محمد حسین که لب حوض نشسته بود گفت برود در را باز کند. صدای برادرم محمد امین به گوش رسید. آقاجان از جا برخاست تا به استقبال او برود. میله های بافتنی ام را کنار گذاشتم و چادر رنگی ام را دور کمر گرفتم و از جا برخاستم. کنار پنجره که رسیدم دیدم آقاجان و محمد امین خیلی آرام و رازآلود با هم صحبت می کنند. آقاجان با دست به پیشانی اش کوبید. از ترس قلبم به شدت شروع به تپیدن کرد. قلبم انگار در جای خودش نبود ودر گلویم می تپید. محمد امین نیم نگاهی به ما که پشت پنجره هشتی ایستاده بودیم کرد سلام کوتاهی داد و دوباره چند جمله ای آرام با آقاجان صحبت کرد. آقاجان در سکوت سر به زیر انداخته بود و فقط شنونده حرف های محمد امین بود. محمد امین که خداحافظی کرد آقاجان همان طور سر به زیر به اتاق برگشت. رنگش قرمز شده بود و رگ گردنش متورم شده بود. در فکر بود. انگار اصلا متوجه ما نبود. از سر جالباسی لباس هایش را برداشت. مادر از آقاجان که داشت لباس می پوشید تا بیرون برود پرسید: چی شده آقا؟ محمد امین چی می گفت؟ آقاجان سر بالا آورد ولی انگار نشنیده بود مادر چه پرسیده است. گیج به مادر نگاه کرد و پرسید: چی میگی؟ مادر دوباره سوالش را تکرار کرد. آقا جان کتش را پوشید و گفت: برم برگردم براتون میگم. دعا کنید چیزی نشده باشه. مادر کنار در ایستاد و گفت: تا شما بری برگردی که ما جون مون به لب مون می رسه. آقا جان گفت: خدا نکنه. دعا کنید. ان شاء الله که خیره آقاجان از در اتاق بیرون رفت و مادر هم به دنبالش رفت و گفت: حداقل بگو محمد امین چی گفت؟ برای کسی اتفاقی افتاده؟ آقاجان جوابی نداد فقط گفت: من دیر کردم شما شام تونو بخورید. مادر با اعتراض گفت: مگه با این حال شام از گلوی کسی پایین میره؟ یه کلمه حرف بزن جون به سرم کردی آقاجان خداحافظ گویان از در حیاط بیرون رفت. مادر زیر لب کمی غرولند کرد و به اتاق برگشت. کنار در اتاق نشست و رو به خانباجی گفت: می بینی خانباجی معلوم نیست پسره چی اومد گفت حاجی رو به این روز انداخت محمد حسین که موقع صحبت آقاجان و محمد امین در حیاط بود گفت: داداش به آقاجان گفت حاج آقا رو گرفتن مادر به او چشم دوخت و با تعجب پرسید: کدوم حاج آقا؟ محمد حسین شانه بالا انداخت و گفت: نمی دونم من فقط همینو شنیدم بقیه حرفاشون رو نشنیدم یعنی گوش وایستادم ولی داداش خیلی آروم گفت من دیگه نشنیدم چی گفتن /‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭9407‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نه که بگم تو رو بیشتر از بقیه دوست داشتم نه ولی انگار یه جور دیگه ای دوست داشتم و دارم. تو دردونه ام بودی و هستی اما هیچ وقت دلم نمیخواست لوس و کم طاقت باشی دلم میخواد هر چی شد محکم باشی. سختی های زندگی همه برای پاک شدن ماست. برای بالا رفتن مونه. برای بهتر شدن مونه. تو این دنیا خدا هرکیو بیشتر دوست داشته باشه بیشتر بهش سختی میده زندگی های ما هر چقدرم سخت بشه به سختی های زندگی اهل بیت نمی رسه. پس بابا هر وقت خواستی کم بیاری یاد صاحب اسمت بیفت. تو 14 سالته ولی ایشون 3 ساله شون بود اون همه مصیبت دیدن. اشک من و آقاجان با هم چکید. آقا جان گفت: چیزی نشده که بخوای کم بیاری. فقط چند روزی باید منتظر بمونیم تا یه خبری از احمد بشه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭164‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی مادر زیر لب یا فاطمه زهرا گویان گفت: خدا خودش رحم کنه معلوم نیست چی شدهخ مادر تسبیح به دست گرفت شروع به ذکرhttps://eitaa.com/hayateghalam/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭9407‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ گفتن کرد. تا یکی دو ساعت بعد حال همه مان دلهره و نگرانی بود. با صدای در همه به حیاط رفتیم. آقاجان و محمد علی با هم آمدند. سلام دادیم و منتظر ماندیم تا به ایوان برسند. آقاجان که جلوی ایوان رسید مادر پرسید: آقا بالاخره به ما میگی چی شده؟ آقاجان لب ایوان نشست و پرسید: شام خوردین؟ مادر گفت: با این حالی که شما رفتی و ولوله ای که به دل ما انداختی شام از گلوی کسی پایین نمی رفت. آقاجان نیم نگاهی به من کرد و گفت: بشینید تا بگم. انگار که دلم می خواست مثل بچگی هایم به آغوش آقاجان پناه ببرم بی اختیار جلو رفتم و نزدیک آقاجان نشستم. آقاجان غمگین نگاهم کرد و آه کشید. دلم نمی خواست آن چه به ذهنم می آمد را از زبان آقاجان بشنوم. آقاجان دهان گشود و من دلم می خواست کر باشم و نشنوم. آقاجان گفت: خبر اومده حاج آقا مرتضایی پیش نماز مسجد محله تون رو ساواک گرفته. راست و دروغش معلوم نیست بابا ولی انگار شناسایی شدن قطره اشک از چشمم سر خورد. آقاجان ادامه داد: رفتم مسجد بازار از حاج آقا پرسیدم. گفتن انگار از تبریز زنگ زدن خبر دادن. امروزم ریختن تو خونه بنده خدا همه جای خونه اش رو گشتن و به هم ریختن. مادر با نگرانی پرسید: حاجی اینا چه ربطی به رقیه داره؟ محمد علی گفت: احمد آقا و حاج آقا مرتضایی با هم رفته بودن تبریز که حاج آقا رو گرفتن مادر هینی کشید و گفت: یا امام هشتم. یعنی احمد آقا رو هم .... با اشاره آقاجان مادر دیگر جمله اش را ادامه نداد. آقاجان دست روی شانه ام گذاشت و گفت: احمد دستگیر نشده بابا .... ولی ازش خبری ندادن .... از حاج علی هم پرسیدم کسی فعلا از احمد خبر نداره. حاجی گفت از هر کی بشناسه و بتونه می پرسه خبری می گیره. شایدم خود احمد همین روزا برگشت. خدا بزرگه.... صدای هق هق گریه ام بلند شد. آقاجان مرا جلو کشید و سرم را در آغوش گرفت. زیر دلم درد گرفت و احساس کردم بچه خودش را گوشه ای فشرده کرده و فشار وارد می کند. دستم را روی شکمم گذاشتم اما نمی دانم چرا دردش آرام نمی شد. انگار لحظه به لحظه دردش بیشتر می شد. آن قدر که خودم را از آغوش آقاجان بیرون کشیدم و از درد خودم را مچاله کردم. خانباجی و مادر با نگرانی سراغم آمدند و حالم را پرسیدند. زیر دلم آن قدر درد می کرد که نمی توانستم از درد حرفی بزنم. مادر نام حضرت زهرا را صدا می زد و آقا جان با نگرانی نوازشم می کرد و از من می خواست آرام و قوی باشم. از شدت درد آن قدر بی حال شدم که کم کم خوابم برد. چشم که باز کردم در اتاق بودم. آقاجان آن طرف اتاق مشغول نماز بود و مادر بالای سرم نشسته بود و تسبیح می چرخاند. در جایم نشستم و سلام کردم. مادر جواب سلامم را داد و پرسید: بهتری؟ هنوز کمی دلم درد می کرد اما سر تکان دادم و گفتم: شکر خدا بهترم. الان کِیه؟ مادر به بیرون از پنجره اشاره کرد و گفت: تازه اذان صبح گفتن. به سختی از جایم برخاستم تا به حیاط بروم و وضو بگیرم. دوباره به لکه بینی افتاده بودم. لباس هایم را عوض کردم، سریع وضو گرفتم و به اتاق برگشتم. نمازم را خواندم و سر سجاده نشستم. آقا جان آمد کنارم نشست و پرسید: خوبی بابا؟ لبخند کم جانی در جواب آقاجان زدم. آقاجان هم لبخند کمرنگی زد و گفت: نبینم دخترم کم بیاره ... آه کشید و گفت: دنیا که اومدی صبح شهادت حضرت رقیه بود. به یاد خانم اسمت رو رقیه گذاشتم وگرنه ماه چهار بارداری مادرت که اسم انتخاب کردیم قرار شد اگه دختر شدی اسمت رو راحله بذاریم وقتی دنیا اومدی گفتیم خودت اسمت رو با خودت آوردی. اسمت رو که تو قرآن نوشتم، اذان اقامه که تو گوشت خوندم رفتم روضه حضرت رقیه اونجا برات دعا کردم ایمانت، اخلاقت، شجاعتت، رفتارت مثل حضرت رقیه باشه. از حضرت رقیه خواستم منو تو تربیتت کمک کنن. نمی دونم به خاطر همین بود یا نه از بچگیت حسابت برام از بقیه جدا بود. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭165‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی آه کشیدم. اشکم را پاک کردم و به روی آقاجان لبخند زدم. آقا جان خودش را جلو کشید. پیشانی ام را بوسید و گفت: من دلم روشنه. مطمئنم هر چی بشه یه خیری توش هست. در تایید حرف آقاجان سر تکان دادم و گفتم: هر چی بشه خیره. خدا که برای بنده هاش بد نمیخواد. آقاجان به رویم لبخند زد و گفت: پاشو یه چیزی بخور امروز خودم می برمت حرم. _ممنون آقاجان محمد علی میرم. _نه بابا تو حالت خوب نیست به اون موتور هم اعتباری نیست. آقاجان به سمت مادر که آن طرف اتاق نشسته بود و قرآن می خواند گفت:
خانم جان شما هم بپوش بریم حرم. خیلی وقته با هم نرفتیم. اصلا همه پاشین حاضر شین همه با هم میریم. بی زحمت پسرا رو هم بیدار کن مادر چشم گفت و از جا بلند شد. بعد از صرف صبحانه سوار ماشین آقاجان شدیم. مادر و محمد حسن جلو نشستند. من، محمد علی، محمد حسن و خانباجی عقب ماشین آقاجان نشستیم. محمد علی در حرم پا به پایم راه می رفت و سعی می کرد کامل مواظبم باشد. دلم برای محبت های برادرانه و توجهاتش قنج می رفت ولی حال دلم طوری نبود که بتوانم از او تشکر کنم فقط رو به گنبد و رو به ضریح برایش دعا کردم. حرم که آمدم انگار دلم آرام شد. انگار دلم قرص شد. نمی دانم از بابت خوب بودن حال احمد دلم مطمئن شد یا خجالت می کشیدم در مقابل مصائب اهل بیت بابت دل نگرانی ام به امام رضا شکایت کنم. رو به گنبد نشستم و فقط طلب صبر کردم. گفتم هر چه شما بخواهید و پیش بیاورید خیر است. من چه کسی هستم که برای خدا تعیین تکلیف کنم بگویم چه شود و چه نشود؟ فقط به من صبر بدهید تا کم نیاورم. نا شکری نکنم. بی طاقتی نکنم. قوی باشم و به خاطر بی تابی های من بلایی سر فرزند من و احمد نیاید. با دلی آرام از حرم بیرون آمدم. بعد از ظهر همراه مادر و آقاجان به خانه حاج علی پدر احمد رفتیم. مادر احمد خیلی نگران و بی طاقت بود. مدام چشمه اشکش می جوشید و با گوشه چارقدش اشکش را می گرفت. سعی می کرد خودش را قوی نشان دهد ولی نمی توانست. هر چه بود مادر بود. احمد فرزندش و پاره تنش بود. حق داشت نگران و کم طاقت باشد. کنارش نشستم و او را بغل کردم و گفتم: مادرجان ... نگران نباشید. من مطمئنم همین روزا یه خبر خوبی از احمد بهمون می رسه مادر احمد اشکش را پاک کرد و گفت: خدا از زبونت بشنوه. تو دلت پاکه باردارم هستی خیلی دعاش کن. دعا کن این ساواکیا نگرفته باشنش. می ترسم بگیرنش بکشنش. هق هق گریه اش در اتاق پیچید. مادر هم که بغض داشت به سختی لب زد و گفت: حاج خانم دل تونو بد نکنید. اولا ان شاء الله که احمد آقا فرار کرده گیر نیفتاده دوما بر فرض گرفته باشنش برای چی بکشن؟ مگه شهر هرته؟ فوقش یکم کتکش بزنن زندانیش کنن این فکر و خیالا رو نکنید خودتونو از پا میندازین مادر احمد اشکش را گرفت و گفت: همین پارسال بود یه دوستش رو گرفتن تیربارونش کردن... طفلک مادرش از غصه دق کرد هر وقت بعد اون اتفاق احمد رفت و اومد تن و بدن من لرزید. خودمو جای مادر اون جوون گذاشتم و فکر کردم اگه این اتفاق بیفته ... دوباره به شدت به گریه افتاد. ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭9407‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭166‬‬‬‬‬ ز_سعدی از حرف هایش دل من هم لرزید اما رو به او گفتم: مادر جان ... خدا اون بنده خدا و مادرش رو بیامرزه. اون اگه رفت در راه اسلام و عقیده اش رفته چی از این بهتر که تا پای جون پای عقیده ات بمونی و دشمن رو اونقدر بسوزونی که دست به قتلت بزنن ولی نتونن عقیده ات رو ازت بگیرن مگه ما دعای عاقبت به خیری برای خودمون و بچه هامون نمی کنیم؟ این که بچه ات پای عقیده اش بمونه و جونش رو بده خود عاقبت به خیریه. درسته داغ عزیز سخته ولی نه داغ ما نه عزیز ما مثل داغ و عزیز حضرت زینب نیست. با این فکرا خودتونو از پا در نیارین. من مطمئنم احمد هر جا هست حالش خوبه و به زودی خبر خوبش رو بهمون میدن. قوی باشید. مادر احمد اشکش را پاک کرد و گفت: الهی من قربونت بشم الهی برای دلت بمیرم می دونم تو دل خودت هم آتیشه ببخش اگه با حرفام ناراحتت کردم. من مادرم همه وجودم بچه هامن. خار بره تو پاشون انگار شمشیر رفته تو قلب من الهی هر جا هست خدا نگهدارش باشه و به زودی ازش یه خبر خوبی بهمون برسه. زیر لب الهی آمین گفتم. واقعا با حرف های مادر احمد دلم لرزیده بود و به هم ریخته بودم اما حتی یک لحظه هم نمی خواستم آن چه که گفته بود را حتی در ذهنم مرور کنم. به مادر اشاره کردم تا برخیزد برویم. مادر هم که انگار حال دلم را می دانست سریع از جا برخاست و رو به مادر احمد گفت: ان شاء الله که خیره. شما دل تون رو بد نکنید. ان شاء الله خدا به بچه اش رحم می کنه و احمد آقا سالم سلامت بر می گرده.
امروز من تو حرم نذر کردم اگه این قضیه به خیر گذشت اول ماه روزه تو مسجد دیگ شله بذارم. مادر احمد هم از جا برخاست و گفت: خدا از دهانت بشنوه. ان شاء الله خدا به زن و بچه اش رحم کنه بچه ام رو سالم سلامت بیاره سر زندگیش. حالا نشسته بودین کجا میخواین برین؟ مادر چادرش را روی سرش مرتب کرد و گفت: با اجازه رفع زحمت کنیم یه فرصت بهتر خدمت می رسیم. شمام جای نشستن و غصه خوردن بشین دعا و قرآن بخون، تسبیح بردار صلوات بفرست یه چیزی هم نذر کن بلکه دلت آروم بگیره فکر و خیال بیخودی نکنی مادر احمد به تایید سر تکان داد و گفت: چشم حاج خانم. ممنون تشریف آوردین. رو به من کرد و گفت: مادر تو کجا میخوای بری؟ همین جا بمون پیش مون. ماندم در جوابش چه بگویم. هر چند از حرفش حالم بد شده بود اما دلم نمی آمد روی حرفش حرفی بیارورم. با خودم گفتم شاید اگر من بمانم کمی دلش آرام بگیرد. اما مادر گفت: حاج خانم اگه اجازه بدین رقیه رو با خودمون می برم. همه اش دلم شورش رو می زنه نکنه از غصه و خیال حالش بد بشه حداقل اگه خونه خودمون باشه این طوری جلوی چشممه دلم کمتر براش جوش می زنه. مادر احمد به تایید سر تکان داد و گفت: باشه حاج خانم. به پشت من دست کشید و گفت: برو مادر خدا پشت و پناهت. ان شاء الله احمدم گیر نیفتاده و به زودی بر می گرده سر زندگیش. زیر لب ان شاء الله گفتم و بعد از خداحافظی از خانه شان بیرون آمدیم. سوار ماشین آقاجان شدیم و به خانه برگشتیم. /‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭9407‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸