eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.8هزار دنبال‌کننده
35.5هزار عکس
41.5هزار ویدیو
36 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
ایران آزادی ۵ زندانی ایرانی در تبادل زندانیان با آمریکا را تایید و اسامی آنان را اعلام کرد 🔹️نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در گفتگو با خبرنگار ایرنا در نیویورک اعلام کرد که در توافق تبادل زندانیان، بزودی ۵ زندانی ایرانی نیز آزاد خواهند شد که برخی از آنان در آمریکا می مانند و برخی نیز به ایران بازخواهند گشت. 🔹️بر اساس اعلام نمایندگی ایران در سازمان ملل این پنج نفر عبارتند از: مهرداد معین انصاری، کامبیز عطار کاشانی، رضا سرهنگ پور کفرانی،امین حسن زاده، کاوه افراسیابی. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فرهاد توحیدی از دبیری جشن خانه سینما استعفا کرد 🔹️فرهاد توحیدی در نامه‌ای خطاب به محمدمهدی عسگرپور رییس هیئت مدیره خانه سینما، از دبیر بیست‌ودومین دوره‌ی اهدای جوایز سالانه‌ی سینمای ایران (جشن خانه سینما) استعفا کرد. 🔹️توحیدی با انتشار متنی، علت این استعفا را برای جلوگیری از ایجاد دودستگی در صنوف سینما عنوان کرده بود، در حالی که این امر در روز گرامیداشت سینما و سالروز سی سالگی تاسیس خانه سینما و در آستانه برگزاری جشن آن، شائبه چند دستگی در جامعه اصناف سینمای ایران (خانه سینما) را به واقعیت نزدیک می‌کند. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
تاکید وزیران خارجه ایران و فنلاند بر تقویت مناسبات مختلف 🔹️در گفت وگوی تلفنی الینا والتونن وزیر امورخارجه فنلاند با حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، مهمترین موضوعات دوجانبه، منطقه ای و بین المللی مورد بحث و تبادل نظر قرارگرفت. 🔹️وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در این گفت وگو ضمن اشاره به سابقه طولانی روابط حسنه میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فنلاند، از تلاش دو کشور برای گسترش مناسبات در عرصه های مختلف استقبال کرد. 🔸️وزیر خارجه فنلاند نیز ضمن اشاره به سابقه طولانی روابط، از آمادگی کشورش برای تقویت مناسبات از جمله در عرصه های قضایی و کنسولی یاد کرد. 🔸️الینا والتونن با اشاره به تحولات اوکراین، از پیامدهای ناشی از ادامه جنگ میان روسیه و اوکراین ابراز نگرانی نمود. 🔸️وی در این تماس تلفنی از مساعدت جمهوری اسلامی ایران در موضوع انتقال پناهجویان افغانستانی به کشورش تشکر کرد. 🔸️همچنین طرفین درخصوص تحولات اوکراین، افغانستان و همکاری های ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی بحث و تبادل نظر کردند. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭371‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی با صدای اذانی که از مسجد محل به گوش می رسید چشم باز کردم. در جایم نشستم و به بدنم کش و قوسی دادم. طبق معمول احمد مشغول نماز و دعا بود. از جا برخاستم و روسری ام را پوشیدم خواستم به حیاط بروم که صدای نق و نوق علیرضا بلند شد. بی توجه به نق و نوق های او به حیاط رفتم. آفتابه دستشویی را برداشتم تا از حیاط آبش کنم اما شیر آب حیاط از سرما یخ زده بود. می دانستم اگر زودتر به اتاق برنگردم صدای گریه علیرضا بلند می شود. در حیاط نگاه چرخاندم. چراغ اتاق همه همسایه ها خاموش بود. پاورچین به سمت آشپزخانه رفتم تا آفتابه را از آن جا آب کنم و در دل دعا می کردم کسی بیدار نشود و دوباره شر درست نشود. می شد یخ حوض را بشکنم و آفتابه را از حوض آب کنم اما آب حوض به نظرم کثیف بود و دلم بر نمی داشت از آن استفاده کنم. از ترس این که کسی بیدار نشود بدون این که چراغ روشن کنم به آشپزخانه رفتم و آفتابه را آب کردم. قلبم از اضطراب به شدت می تپید. از آشپزخانه که بیرون آمدم چراغ اتاق خواهر حاج خانم روشن شده بود. فقط دعا می کردم هنوز بیرون نیامده باشد و مرا نبیند. سریع به سمت دستشویی رفتم و در را بستم. به ثانیه نکشیده بود که تقه ای به در خورد. بیا بیرون ببینم خودش بود. دلم نمی خواست سر صبحی شر درست بشود و همسایه ها از صدای ما بیدار بشوند. چادرم را روی سرم مرتب کردم و از دستشویی بیرون آمدم و زیر لب آهسته به او سلام کردم. بدون این که جواب سلامم را بدهد پرسید: آفتابه آب داره؟ با همه ترس و اضطرابی که داشتم فقط توانستم به تایید سر تکان بدهم. مرا کنار زد و وارد دستشویی شد. بی خیال دستشویی و وضو به اتاق برگشتم. احمد علیرضا را بغل گرفته بود و راه می رفت. به او سلام کردم جواب سلامم را داد و گفت: بیا بگیرش گرسنه است. کتری را از روی چراغ برداشتم و داخل کاسه فلزی آب ریختم و گفتم: یکم دیگه نگهش دار وضو بگیرم. _با آب داغ چه جوری میخوای وضو بگیری؟ مگه بیرون وضو نگرفتی؟ کاسه را از در اتاق بیرون گذاشتم تا زودتر خنک بشود و گفتم: نشد وضو بگیرم. دستشویی هم هنوز نرفتم بخوام بچه رو هم شیر بدم نمازم میره برای دم روشن شدن هوا یکم نگهش دار من نمازم رو بخونم احمد در حالی که علیرضا را تکان می داد تا آرام شود گفت: دست بجنبون این گرسنه اس باز حاج خانم برای صداش اعتراض نکنه در اتاق را باز کردم و سریع با کاسه آب وضو گرفتم و گفتم: باشه ولی به پسرت بگو یاد بگیره دم اذان گرسنه نشه منو از نمازم بندازه 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید امین علی یوسفی صلوات🇮🇷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭372‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی سریع به نماز ایستادم و بعد از نماز از احمد خواستم علیرضا را در بغلم بگذارد. دستم هنوز کمی درد می کرد احمد که نمازش تمام شد گفتم: فکر کنم وضوم باطل بود به سمتم برگشت و پرسید: چرا باطل باشه؟ به مچ دستم اشاره کردم و گفتم: با هزار ترس و لرز تو تاریکی سریع شستمش هنوز چربه موقع وضو یکم چربیش رو حس کردم ولی گفتم ولش کن الان عذاب وجدان گرفتم خدا کنه علیرضا زود شیرش رو بخوره من بتونم دوباره نمازم رو بخونم احمد از شیشه در به بیرون نگاهی انداخت و گفت: نگران نباش هنوز تا طلوع خیلی مونده کتری را از روی چراغ برداشت و چای دم کرد. دو لیوان چای شیرین درست کرد و سفره را پهن کرد و پرسید: میخوای برات نیمرو درست کنم؟ سر بالا انداختم و گفتم: نه دستت درد نکنه همین نون و چای شیرین هم خوش مزه است هم خوبه بسه احمد با شرمندگی گفت: امشب حتما یکم خرید می کنم _حالا دیر نمیشه هر وقت بدهیت صاف شد بعد _چیز زیادی ازش نمونده تو بچه شیر میدی درست نیست که هر روز و هر شب فقط تخم مرغ و نون چایی بخوری حالا فعلا گوشت نمی تونم بخرم ولی شب یکم پنیر و سیب زمینی و این جور چیزا حتما می گیرم میام _دستت درد نکنه پس هر چی خریدی صابونم بخر برای لباس و کهنه بشورم _چشم می خرم ولی فعلا چیزی نشور تا دستت خوب بشه _کهنه رو که باید هر روز بشورم وگرنه کم میارم. احمد لیوان چایش را سر کشید و گفت: خودم کهنه هاش رو هر روز می شورم تا دستت خوب بشه ظرف و استکانا رو هم بذار شب اومدم می شورم از جا برخاست داخل کاسه کمی آب جوش ریخت و کاسه را روی طاق گذاشت و گفت: اینو میذارم این جا خنک بشه دستت رو بشوری دوباره وضو بگیری کتش را پوشید و به طرف در اتاق رفت که پرسیدم: هنوز که زوده کجا میری؟ _میرم کهنه ها رو بشورم دیگه 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید غلامرضا اکبری صلوات🇮🇷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭373‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی
حاج خانم هم که انگار دلش نمی خواست چنین مستاجری را از دست بدهد رو به احمد گفت: لازم نیست بری دیگه از این مسائل پیش نمیاد رو به خواهرش کرد و گفت: تو هم این قدر دنبال شر نگرد هر وقت یک مستاجر جدید آوردم با همین کارات فراری شون دادی بعد رو به همسایه ها کرد و گفت: چیو نگاه می کنین؟ معرکه تموم شد برید پی زندگی تون 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید حسن ذاکری نانگی صلوات🇮🇷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
_نری ها _چرا؟ _جلوی همسایه ها خوبیت نداره ممکنه حرف در بیارن خودم یه جوری می شورم شون _خوب شدن دست تو از حرف در و همسایه ها مهم تره در اتاق را باز کرد و درحالی که بیرون می رفت گفت: هوا هم داره روشن میشه نمازت دیر نشه به هر سختی بود آن قدر علیرضا را تکان دادم تا بالاخره به شیر خوردنش پایان داد. با پارچه ای محکم روی مچ دستم کشیدم تا چربی اش از بین برود و دوباره وضو گرفتم و نماز خواندم. هنوز در نماز بودم که صدای یکی از همسایه ها را شنیدم: زن تنبلت کجاست؟ از کی تا حالا مرد کهنه بچه می شوره؟ خودش کم حیاط رو نجس می کرد حالا شوهرش رو فرستاده خواهر حاج خانم بود. دیگر نفهمیدم چه می خوانم سریع نمازم را تمام کردم و پشت در اتاق رفتم. احمد بی توجه به او در حالی که کهنه ها را چنگ می زد گفت: دستش خیلی درد می کنه ربطی به تنبلی نداره خواهر حاج خانم گفت: چه نازک نارنجیه زنت هم چی میگی درد می کنه انگار دستش چه کار شده قلبم از اضطراب در دهانم انگار می تپید. احمد دستش را آب کشید از جا برخاست و گفت: اون قدر درد می کنه که نمی تونه بچه رو بغل بگیره _تقصیر خودشه می خواست دست به قابلمه من نزنه حالام عیبی نداره از این به بعد یاد می گیره غذای بقیه رو ندزده بخوره احمد که تا آن لحظه سر به زیر بود با حرف او تیز سرش را بالا آورد و خیره اش شد. دلم نمی خواست احمد بفهمد چه اتفاقی افتاده است. همه همسایه ها از اتاق های شان نگاه به حیاط دوخته بودند. احمد قدمی به سمت خواهر حاج خانم برداشت و در حالی که از عصبانیت صدایش کمی بالا رفته بود پرسید: چه بلایی سر دست زن من آوردین؟ خواهر حاج خانم هم کم نیاورد. صدایش را بالا برد و گفت: به زنت بگو غذای کسی رو ندزده بخوره که دستش رو کسی نپیچونه احمد عصبی گفت: حاج خانم احترامت واجب ولی تهمت زدن کار درستی نیست چرا هی به زن من میگی دزد؟ زن من از گرسنگی هم بمیره به غذای کسی نگاه هم نمی کنه شما به چه حقی دست زن من رو پیچوندی 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید عبدالمجید قنبری صلوات🇮🇷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭374‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی خواهر حاج خانم هم صدایش را بالا برد و گفت: به همون حقی که بهش یاد بدم دزدی نکنه احمد قدمی به او نزدیک شد و عصبی گفت: حاج خانم بفهم چی میگی زن من اهل این حرفا و کارا نیست. چرا تهمت می زنی؟ این دختر کم سن و سال هست ولی تو عمرش لب به غذای شبهه دار نزده چه برسه حروم _این قدر زن من زن من نکن _می کنم چون به پاکی و معصومیتش ایمان دارم و می دونم داری تهمت می زنی تو به چه حقی دست زن من رو پیچوندی؟ به چه حقی دستت به دست زن من خورده؟ _به زنت یاد بده به غذای کسی دستبرد نزنه که کسی دستشم نپیچونه احمد به سمت او خیز برداشت و در فاصله کمی از او ایستاد و در حالی که تمام قد مقابل آن زن ریز نقش قد علم کرده بود انگشت اشاره اش را در هوا تکان داد و گفت: فقط یک بار دیگه این حرف رو تکرار کن اون وقت بهت نشون میدم تهمت زدن چه نتیجه ای داره یک بار بهت گفتم زن من نه خودش نه پدر مادرش تو عمرشون نگاه به غذای حروم و شبهه دارم نکردن چه برسه بخورن اون قدر چشم و دل سیر هست که چشمش دنبال غذا و مال دیگری نباشه یک بار دیگه زنم رو اذیت کنی دستت بهش بخوره هر بلایی سرت اومد تقصیر خودته صدای حاج خانم را از جلوی در شنیدم که گفت: ها چته احمد آقا سر صبحی صدات رو بالا بردی؟ احمد به لب ایوان آمد و گفت: از من می پرسین چمه؟ شما باید بگین تو این خونه چه خبره؟ به چه حقی این خانم دست زن منو پیچونده؟ به چه حقی تهمت دزدی بهش می زنه؟ _دیروز زنت غذای اینو خورده اینم دستش رو پیچونده چیزی که عوض داره گله نداره احمد به خواهر حاج خانم نیم نگاهی کرد و گفت: اگه راست میگه قسم بخوره که زن منو دیده که داشته غذاش رو می خورده داره تهمت می زنه حق نداشته دست زن منو بگیره چه برسه که بهش آسیب بزنه _حالا هم چی شلوغش می کنی انگار دست شاهزاده خانمت چی شده _چی شده؟ اون قدر دستش درد می کنه که از دیشب تا حالا نمی تونه بچه نوزاد سه چهار کیلوییش رو بغل بگیره تازه می پرسین چی شده؟ حاج خانم احترام شما و تک تک همسایه ها واجب ولی من جایی که زنم آرامش نداشته باشه، بخواد اذیت بشه و آسیب ببینه نمی مونم اگر قراره این اتفاق تکرار بشه همین الان تسویه حساب کنید من زن و بچه ام رو بردارم برم جای دیگه می دانستم در حالی که باقی همسایه ها هر دو سه ماهی به زور اجاره ناچیز شان را پرداخت می کردند احمد اجاره را جلوتر پرداخت کرده بود و از حاج خانم طلبکار بود.
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینترنشنال تفریحی مشنگه یا رسمی و حرفه‌ای؟!!😬 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
25.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراف رضا بهروز متخصص مغز و اعصاب بعد از یک سال!!!🤨 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های آقای احسان عبدی‌پور در مورد براندازان خارج از کشور که میگفتن ما عزاداریم!!!😕 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طرف‌ یه کوکتل مولوتوف انداخته سمت در کنسولگری ایران تو فرانسه، اینترنشنال سریع رفتن گزارش گرفته و کلی جو الکی داده!!!🙄 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السّلام علیکم یا اهل البیت النبوّة دختر بدر الدّجا امشب سه جا دارد عزا... گاه می گوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا. 🏴 ایام سوگواری اهل البیت النبوه بر مسلمین جهان تسلیت باد. ____🍃🖤🍃__https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen