eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.8هزار دنبال‌کننده
35.4هزار عکس
41.3هزار ویدیو
36 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایت خبرنگار صداوسیما از تجمع ضدانقلاب در نیویورک یوسف سلامی که به عنوان خبرنگار صداوسیما در نیویورک‌حضور دارد، امروز به میان تجمع ضد انقلاب رفت و با صحنه‌های جالبی روبرو شد. ♦️آنچنان که این گزارش روایت می‌کند، استقبال ضدانقلاب از این تجمع که با تبلیغات زیاد، اختصاص اتوبوس و ارائه خدمات جانبی از جمله غذا همراه بوده، بسیار اندک و مضحک‌بوده است. بیشترین شرکت‌کنندگان اعضای منافقین هستند و با الفاظ رکیک به سلامی حمله کردند. . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خود تحقیری فقط اونجا که یه عمر با دروغه گوشی پاناسونیک توی کاخ سفید آب از لب و لوچشون آویزون بود اما فرش ایرانی رو تو دکور سازمان ملل ندیدن! . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔺تحریم وزارت اطلاعات و محمود احمدی نژاد (آنهم سالها پس از دوران رسمی مسئولیتش و درحالیکه مواضع اش نیز آنچنان به مانند سابق نیست)، بیشتر گویای دست خالی طرف مقابل (برای افزایش تحریم‌ها) و نوعی ژست توخالی (در حمایت از اغتشاشگران) بنظر میرسد؛ آنهم در روزهایی که هم تبادل زندانیان درحال انجام است و هم انتقال پولهای کشورمان!! . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 فیلمی از ورود ۲ ایرانیِ آزادشده از زندان های آمریکا به تهران ایران مقتدر . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماینده اسرائیل در حین سخنرانی آبراهام رئیسی از سازمان ملل اخراج شد به صحبتها گوش کنید می گوید اسرائیلی تروریست . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
19.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیلوفرهای آبی پارک فجر شهرستان ،نگرود 😍 🤣 . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🕊💖 ✋ 🌸🍃ما عاشق بے قرار یاریم همہ بر درد فراق او دچاریم همہ 🍃🌸از پاے بہ جان او نخواهیم نشسٺ تا سر بہ قدومش بسپاریم همہ 🌸🍃السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدی ≽ 🕊💖✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 🕊💖لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک العجل‌مولای‌غریبم 🌸🍃 اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌸🍃 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج صلوات 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐
251_7162401131.mp3
3.92M
🕊🌸 قرائت های روزانه قرآن کریم با صدای بهشتی استاد عبدالباسط 📖 سوره اعراف ۲۳ - ۳۰ |صفحه ۱۵۳ 🌸🕊
🕊🌸 پیام‌های ناب قرآنی✨ 💟 با گناهان فاحش و کارهای زشت کاملاً فاصله گذاری داشته و وقتی عصبانی می شوید گذشت کنید. 📖شوری ایه۳۷ 💟 نسبت به نعمتی که به تو می رسد بی تفاوت نبوده و شکرگزار باش و در مشکلات و گرفتاری ها بی تابی نکن. 📖فصلت آیه۵۱ 💟هرکس به اندازه مصلحتش روزی می گیرد و اگر روزی شما گسترده شود، در زمین عصیان و طغیان می کنید. 📖شوری ایه۲۷ 💟 مشکلات شما، تنها بخشی از خلاف ها و کارهای بد خودتان است. البته خدا خیلی از گناهانتان را می بخشد. 📖شوری ایه۳۰ 💟ستم دیده موظف به دفاع از خود و مقاومت در برابر ظالم است و دیگران نیز موظف به یاری کردن مظلوم هستند. 📖شوری آیه۳۹ 💟 جواب بدی عین همان بدی است نه بیشتر. ولی بهتر است که از حق خود بگذرید و صلح و سازش کنید. 📖شوری آیه۴۰ 💟 ای مردم اینگونه نباشید که وقتی در نتیجه گناهانتان، سختی و بلایی دامن گیرتان می شود، کفر گویید. 📖شوری ایه۴۸ 💟 به مردم ظلم نکنید و به ناحق در جامعه زور نگویید که عذابی دردناک در انتظار شماست. 📖شوری آیه۴۲ 💟در قیامت کسی به داد کسی نمی رسد و نمی توانند هیچ کمکی به گناهکاران کنند مگر کسی که خدا به او رحم کند. 📖دخان آیات۴۱-۴۲ 🌸🕊
🕊🌸برآورده شدن با توسل به حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام 133 مرتبه بگويد: «يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْن، اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِّ اَخيكَ الْحُسَيْنِ عليه السلام » [بهتر است پيش از آن دو ركعت نماز خوانده، به آن حضرت هديه گردد] حاجت روا باشید ان شاءالله 🌸🕊
🕊💖بخوان دعای فرج را..♡* 🌸🍃بِسْمِ@mardejang الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفآءُوَانْکَشَفَ الْغِطآءُوَانْقَطَعَ الرَّجآءُوَضاقَتِ الاَْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُوَاَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِوَ الرَّخآءِاَللّهُمَّ صَلِّ‌عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّداُولِی‌الاَْمْرِالَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنابِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّابِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاقَریباًکَلَمْحِ‌الْبَصَرِ اَوْهُوَاَقْرَبُ یامُحَمَّدُیاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یامُحَمَّداِکْفِیانی فَاِنَّکُماکافِیانِ وَانْصُرانی‌فَاِنَّکُماناصِرانِ* 🌸🍃یامَوْلانایاصاحِبَ الزَّمانِ* *♡الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ* 🍃🌸اَدْرِکْنی‌اَدْرِکْنی‌اَدْرِکْنی* *♡السّاعَةَالسّاعَةَالسّاعَةَ* 🌸🍃الْعَجَلَ‌الْعَجَلَ‌الْعَجَلَ* *♡یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍوَآلِهِ الطّاهِرینَ* *💔آمین یارب العالمین* ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭398‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی به محض ورودم مورد استقبال گرم سوگل، زهرا، زینب و بی مهری زکیه قرار گرفتم. زینب کنارم نشست و با زبانی که حالا کمتر لکنت داشت سراغ احمد را می گرفت و قربان صدقه علیرضا می رفت. مادر هم چنان دلشوره داشت و بی قرار بود. مدام به حیاط می رفت تا ببیند آیا محمد حسین آمده که برای او خبری بیاورد یا نه؟ از حرم و سر خاک مادر احمد که برگشتیم آن قدر دلشوره مادر زیاد شده بود که نتوانست به خانه حاج علی برگردد. مادر به همراه محمد حسن خانه برگشت و ما همراه بقیه و اقوام به خانه حاج علی رفتیم تا طبق رسم و رسومات آن ها را از عزا در بیاوریم. هنوز یک ماه بود که مادر احمد از دنیا رفته بود ولی به خاطر این که زکیه و همسرش قرار بود به سفر بروند زودتر مراسم چهلم را برگزار کرده بودند. دلم برای حاج علی، زینب و حمید سوخت وقتی به زور لباس عزا را از تن شان در آوردند و به اشک های روی چشم شان بی توجهی شد. از طرف دیگر به خاطر دلشوره مادر حال خودم هم بد شده بود و این که مدام همه درباره احمد سوال می کردند و هر کس در مذمت نیامدنش حرفی به من می زد باعث شده بود حس خفگی داشته باشم. به سختی فضای خانه حاج علی و نیش و کنایه های زکیه و پچ پچ های بقیه را تحمل می کردم. بالاخره بعد از این که نماز مغرب و عشا را خواندیم به خانه آقاجان برگشتیم. مادر با نگرانی دم در حیاط ایستاده بود و با دیدن مان به سمت آقاجان دوید و گفت: حاجی یک کاری بکن محمد علی برنگشته هنوز آقاجان مادر را به سمت خانه هدایت کرد و گفت: خانم بد به دلت راه نده میاد مادر به سمت آقاجان چرخید و گفت: حاجی اگه می خواست بیاد تا حالا میومد حتما یه طوریش شده که نیومده آقاجان در حیاط را بست و گفت: خانم شاید کاری داشته که نیومده _حاجی این قدر بی خیال و خونسرد نباش بیا برو پی اش بگرد کی تا حالا محمد علی بی خبر گذاشته رفته کی تا حالا شب خونه نیومده که بار دومش باشه مادر روی زمین نشست و با گریه گفت: بیا برو یه پرس و جویی بکن از چهار نفر بپرس خبرش رو بگیر ببین کجاست آقاجان کنار مادر رفت و کنارش سر پا نشست و گفت: از کی برم بپرسم آخه؟ مادر اشکش را پاک کرد و گفت: این همه دوست و رفیق انقلابی دارن برو از همونا بپرس ببین بچه ام کجاست اصلا مگه نمیگی رفته پیش احمد آقا برو در خونه شون ببین چی شده ... آقا جان از جا برخاست و رو به من که از دلشوره و ترس تقریبا تمام بدنم می لرزید و به سختی سر پا ایستاده بودم پرسید: بابا رقیه آدرس خونه تون رو میدی برم ببینم چه خبر شده؟ 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید محمد ناظر 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم الله الرحمن الرحیم یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو پارت‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭399‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ز_سعدی دست خودم نبود که اشکم چکید و با بغضی که گلویم را می فشرد و خفه ام می کرد گفتم: آدرسش رو بلد نیستم .... فقط چشمی می دونم کجاست ... آقا جان کنارم آمد و دست روی شانه ام گذاشت و گفت: خیلی خوب بابا ... گریه چرا می کنی؟ خودم را سینه ستبر آقاجانم چسباندم و گفتم: اگه چیزی شده باشه ... آقاجان مرا در آغوش گرفت و گفت: آروم باش باباجان .... ان شاء الله چیزی نشده ... محمد علی سر به هواست مادرت الکی شلوغش می کنه مادر با گریه گفت: آقا من الکی شلوغش نمی کنم حتما یه چیزی شده که دلم می جوشه و آروم نمی گیرم آقاجان در حالی که مرا نوازش می کرد گفت: خانم جان ... کاش یکم مراعات حال این بچه رو بکنی شما یه جمله میگی این طفلک هزار فکر و خیال می کنه .... نگاش کن تو بغل من از ترس داره عین گنجشک تو بارون مونده می لرزه نه بی قراری مادر آرام شدنی بود نه حال من دست خودم بود. خودم را بیشتر به آقاجان فشردم و او مرا محکم تر در بغل گرفت تا مگر با محبت پدرانه اش بتواند آرامم کند. محمد حسن هم کنارم آمد و دست روی شانه من که در بغل آقاجان فشرده سده بودم و اشک می ریختم گذاشت و گفت: آبجی آروم باش ان شاء الله سالم سلامتن ... بد به دلت راه نده آن قدر آقاجان نوازشم کرد و روی سرم را بوسید تا کمی آرام شدم. آقاجان مرا کمی از خودش فاصله داد روسری ام را که خراب شده بود جلو کشید و گفت: باباجان فقط به خاطر این که مادرت مطمئن بشه اتفاقی نیفتاده میخوام برم چند جا رو پی محمد علی بگردم می تونی باهام بیای و نشونم بدی خونه تون کجاست؟ به تایید سر تکان دادم و گفتم: باشه فقط بذارید علیرضا رو عوض کنم ... خانباجی که علیرضا را بغل گرفته بود گفت: مادر میخوای بری برو من حواسم به بچه ات هست نگرانش نباش