🔴پنج اصل اقتدار کشورها 🔻 زیباترین پاسخ به کسانی که می‌گویند: وظیفه #رهبری در کشور چیست و چرا کاری نمی‌کند؟! 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🎥 حیرت کارشناسان تلویزیون فارسی زبان رژیم صهیونیستی از قدرت یمنی‌ها! تحلیلگران شبکه اینترنشنال: توقیف کشتی اسرائیلی توسط یمن، می‌تواند در موضوع دریانوردی بین‌المللی، غرب و آمریکا را تحت فشار قرار دهد؛ این اقدام، حاکی از یک تشکیلات قدرتمند اطلاعاتی و لجستیکی است. پایگاه‌های آمریکا در تیررس موشک‌های یمنی است، به همین دلیل دست ایالات متحده در برخورد با حوثی‌های یمن بسته است! این کار حوثی‌های یمن فراتر از اقدامات نمادینی مثل توقیف یک کشتی است! 📌اخبار جبهه مقاومت قدس/سپاه

بلایا و مصائب زندگی کردن در بزرگترین زندان انسانی جهان چیست؟ این کلیپ رو حتما ببینید و به بقیه هم برسونید. #حاج_قاسم #طوفان_الاقصى #فلسطین #کانال_عاشقان_ولایت لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

📺2️⃣ فیلم دوم در مقایسه حقوق و رفاه معلمان ایران و غرب

♦️‌روایت سخنگوی گردان‌های قسام از نبردهای سه روز گذشته 🔹‌طی 72 ساعت گذشته، 60 خودروی زره پوش و نظامی ارتش صهیونیستی از جمله 10 نفربر را منهدم کردیم. 🔹‌مجاهدان ما چندین عملیات منحصر به فرد در سه روز گذشته اجرا کردند و تعداد زیادی از نظامیان صهیونیست را به قتل رسانده و زخمی کردند. 🔹‌شنبه گذشته برای نیروهای پیاده دشمن در جنوب غرب شهر غزه کمین کردیم. 🔹‌مجاهدان ما صدای فریاد و کمک خواهی نظامیان اسرائیلی را می‌شنوند. 🔹‌دشمن به گمان اینکه شماری از نظامیانش به اسارت گرفته شدند، اقدام به بمباران آن‌ها کرده است. 🔹‌25 نفر از نیروهای کماندوی قسام، نیروهای اشغالگر اسرائیلی را در بیمارستان «رنتیسی» مورد حمله قرار داده و یک تانک و یک نفربر را منهدم و 4 نظامی را به هلاکت رساندند. 🔹‌در حمله به نیروهای مخفی شده دشمن در بیمارستان «رنتیسی» یکی از مجاهدانمان به شهادت رسید. 🔹‌مجاهدان ما از فاصله صفر، 4 نظامی اسرائیلی را هنگام پیاده شدن از یک نفربر در نزدیکی بیمارستان «رنتیسی» به قتل رساندند. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🎥دهقان: ۴۸۰ مورد اختلاف میان دستگاه های دولتی را حل کردیم معاون حقوقی رییس جمهور: 🔹️معاونت حقوقی یک قوه قضائیه کوچک در درون دولت است، اختلافات میان دستگاه های دولتی را حل و فصل می‌کنیم و این مبتنی بر اصل ۱۳۴ قانون اساسی است. 🔹️۴۸۰ مورد اختلاف میان دستگاه های دولتی را حل کردیم. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🎥 وقتی یه کودک جلسه معاون اول رئیس‌جمهور را بهم ریخت 🔹علی کوچولو یک کودک اوتیسمی است که آزادانه اتاق جلسات رسمی‌ معاون اول رئیس‌جمهور را به هم ریخت. 🔹او خودش اوایل جلسه رفت وسط سالن و از اول تا آخر جلسه همه کاغذ و دستمال‌ها را پاره کرد و مخبر هم اجازه نداد کسی جلویش را بگیرد. 🔹اصولا بسیاری از این کودکان قابل محدودیت نیستند. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🎥 ادامه بارش‌های سیل آسا در کهگیلویه و بویراحمد موجب آبگرفتگی خیابان‌ها و تخلیه برخی منازل شد مهدوی، فرماندار بویراحمد: 🔹بارش های شدید وسیل آسا از صبح امروز در این شهرستان موجب ریزش کوه در برخی راههای ارتباطی، قطعی برق و آبگرفتگی معابر در یاسوج و حومه شد. 🔹در محدوده تونل گل زردی واقع در جاده یاسوج به بابامیدان ریزش سنگ وجود دارد و تلاش نیروهای امدادی برای بازگشایی این مسیر ادامه دارد. 🔸مدیرکل مدیریت بحران استانداری کهگیلویه و بویر احمد هم اعلام کرد که بارندگی سبب آبگرفتگی برخی معابر، خیابان‌ها و چندین واحد مسکونی در استان شده به طوری که برخی خانه‌ها به طور کامل تخلیه و ساکنان آن به مکان‌های امن منتقل شدند. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کشف ۱۹۰ سرقت در مترو تهران طی یک ماه 🔹️سید کمال سادات مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری تهران اعلام کرد: ۱۹۰ مورد سرقت طی ماه گذشته در مترو پایتخت کشف شده است. 🔹️در جهت ایجاد امنیت پایدار ۸۳ ایستگاه مترو در پشتیبانی پلیس مترو قرار دارد که با توجه به کمبود نیروی انسانی برای تکمیل آن تمهیداتی اندیشیده شد. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

ایران در نگاه گردشگران خارجی از امن‌ترین مقاصد سفر است 🔹رفیعی، رییس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران: ما همیشه با گردشگرانی روبه‌رو هستیم که از امنیت و زیبایی‌های کم‌نظیر کشورمان تعجب می‌کنند و ایران را یکی از امن‌ترین مقاصد گردشگری دنیا می‌دانند. 🔹باید در مقابل ایران‌هراسی از خودمان دفاع کنیم. بخش خصوصی می‌تواند مُبلغ گردشگری شود، اما دولت باید پیش‌قدم باشد و در ابتدا فعالیت‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای گسترده‌ای انجام بدهد.  🔹باید سهم تصدی‌گری دولت در حوزه گردشگری کوچکتر شود و دولت فقط نقش تسهیل‌گری خود را ایفا کند. اگر بخش خصوصی گردشگری بیش از پیش فعال شود در آینده شاهد رونق و توسعه گردشگری کشور خواهیم بود. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

اطلاعی از عملیات حماس نداشتیم اما به حمایت‌های سیاسی از مقاومت ادامه می‌دهیم امیرعبداللهیان در گفت‌وگو با سی بی اس آمریکا: 🔹️از ابتدای این بحران ما گفتیم که به دنبال گسترش دامنه جنگ نیستیم. البته آمریکا هم بارها اعلام کرده که به دنبال گسترش دامنه جنگ نیست. اما برخلاف این اظهارات، ما شاهد هستیم که آمریکا شدت جنگ را از طریق کمک‌های گسترده خود به رژیم اسرائیل افزایش داده است. 🔹️ما با همه گروه ها، احزاب و بخش ها در یمن روابط نزدیکی داریم؛ از جمله با حوثی ها و انصار الله رابطه متوازنی داریم، ولی مسئولیت تصمیماتی که حوثی‌ها و انصار الله در یمن می‌گیرند و تصمیماتی که صنعا می‌گیرد و با شفافیت اعلام می‌کند متوجه خودشان است. 🔹️ما شفاف هستیم. زمانی که در دوره ترامپ ژنرال سلیمانی به دستور ترامپ ترور شد، ایران پایگاه آمریکایی عین الاسد را با ۱۳ موشک بالستیک نقطه زن مورد هدف قرار داد و ما آن را رسماً اعلام کرده و مسئولیت آن را پذیرفتیم. 🔹️ما در جریان این تصمیم و اقدام حماس نبودیم. این یک تصمیم کاملاً فلسطینی بود. 🔹️ما چهار هفته قبل هشدار دادیم که اگر جنگ و نسل کشی در غزه ادامه پیدا کند، گسترش دامنه جنگ اجتناب ناپذیر است. این اتفاق اکنون در منطقه رخ داده است. این طور که شما می‌گویید لبنان، عراق، سوریه و یمن وارد جنگ شده‌اند. این نشان می‌دهد که جنگ گسترش یافته است، اما این که ایران چگونه عمل خواهد کرد، ما راجع به هر موضوعی در زمان مناسب خود تصمیم گیری خواهیم کرد. ارزیابی ما این است که نیروهای مقاومت در فلسطین و در منطقه می‌توانند سرنوشت این جنگ را رقم بزنند. البته ما به حمایت‌های سیاسی خود از مقاومت در برابر اشغالگری ادامه می‌دهیم. 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

آغاز هفته بسیج برکلیه بسیجیان گرامی ، مبارک باد 🇮🇷 🔴امام خمینی(ره) بسیج،مدرسه عشق ومکتب شاهدان وشهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت ورشادت سر داده اند. 📚صحیفه امام خمینی ره جلد21ص194 🔴امام خامنه ای: هفته بسیج، در حقیقت فرصتی برای ارائه حرکتِ عظیمی است، که به وسیله امام بزرگوار راحل، در این کشور پایه‌گذاری شد و این حرکت، در این منطقه اسلامی و دینی،برای دیگر ملتها هم ان‌شاءاللَّه الگو و سرمشق خواهد شد. ┈✾~🍃🌸🌺🍃~✾... الهم صلی علی محمد و آل محمد الهم عجل لولیک الفرج •┈✾~🍃🌸🌺🍃~✾┈ 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🎥 چه جوری با اسرائیل بجنگیم؟ 🔹عموم مردم چگونه و با چه روش‌هایی می‌توانند با اسرائیل بجنگند و از فلسطین حمایت کنند؟ 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

♦️‌نمایی دیگر از تونل های حماس که کابوس شب و روز اسقاطیله 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🌼 بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌼

. خدا تنها اسمی است که هر کجا صدایش زدم گفت : جـــانم هیچوقت هیچکس رو جز خدا صدا نکنید. امیدوارم محتاج هیچکس جز خدا نباشید. " قلبتون پر از عشق خدا " و " شبتون قشنگ به نور الهی " 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ____🍃🌸🍃____ونافله شب ودعاهاتان مستجاب ✋ 🌸 دست حق یاورتان انشاالله تعالی 🌼برای فرج یوسف فاطمه الزهرا س وامر فرج دعا کنید وپیروزی جبهه مقاومت ویاد شهدا و امام شهدا و والدین و گذشتگان حق داران التماس دعا 🌸🌸🧡🌸

دلم گرفته دلی کز فراق می سوزد و غصه و غم خود را به شکوه میگوید هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت #اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج #آقاجان‌سلام #عاشقانِ‌امام‌رضا🌼🌼🌼🌸🌸🌸🌸🌸 صلی‌الله علیک یا علی ابن موسی الرضا ع 🌺 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen

♨️ شش توصیه #امام_زمان ارواحنا فداه برای زندگی برتر 1⃣ نماز صبح خود را عمداً به تأخیر نیانداز که از رحمت خداوند دور میشوی.( بحارالانوار،ج۵۵،ص۱۶) 2⃣ برای تعجیل ظهور من بسیار دعا کن که در آن فرج و حل مشکلات تو خواهد بود.(کمال الدین ص۴۸۵) 3⃣ اعمالی انجام بده که باعث نزدیک شدن به ما شود و از اعمالی که تو را از ما دور می‌کند حذر کن چرا که مرگ یک دفعه می‌رسد.( بحارالانوار ج۵۳ ص۱۷۴) 4⃣ از خدا بترس و تسلیمِ ما باش و امورت را به ما واگذار ، چون وظیفه‌ی ماست که شما را بی نیاز وسیراب کنیم.(غیبت شیخ طوسی ج۱ص ۲۸۵) 5⃣ خودت را برای خدمت در اختیار مردم بگذار، در جایی بنشین که قابل دسترس باشی و حوائج مردم را برآور.(کلمة‌الامام‌المهدی ص۵۶۵) 6⃣ در اموال دیگران تصرف نکن مگر با اجازه صاحب آن.( بحارالانوار ج۵۳ ص۱۸۳) #ظــهور_خیلی_نــزدیکہ... خدایا به اضطرار مظلومان عالم عجل لولیک الفرج اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen

⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه شانزدهم 🛑نقش ملائکه تو عالم ما چیست؟ 🛑 پیامبر اکرم واسطه وجودی میان پیامبر و خداوند متعال است 🛑 چگونه میتونیم تسهیل در ظهور کنیم؟ #سه_دقیقه_در_قیامت ❇️ @Resurection

رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت22 - مهتاب رو آوردیم توی همین خونه. منم رفتم زیرزمین رو آماده کردم و وسایل هام رو بردم تا مزاحمشون نباشم. روزهای اول مهتاب خیلی کم حرف و آروم بود. نه با من و نه با حسین گرم نمیگرفت. هر چقدر حسین بهش محبت میکرد و نازش رو میکشید باز هم مهتاب سرد برخورد میکرد. فکر میکردم چون خودش رو بالاتر از حسین میدونه مغروره ولی گاهی که چشمهای سرخش رو ازم مخفی میکرد فهمیدم که تو تنهایی هاش گریه میکنه. حسین رو کلافه کرده بود. نه حرف میزد که دردش رو بدونیم نه آروم میگرفت که فراموش کنیم. یک ماهی که گذشت کم کم شرایط رو قبول کرد و با محبت هایی که بهش میکردیم داشت دلبسته زندگیش میشد. دلیل رفتار هاش رو به ما نگفت حسین هم دیگه بروش نیاورد. تابستون داشت تموم میشد که فهمیدیم مهتاب بارداره. همه خوشحال بودیم. خانواده اش هم بهش سر زدن. همه چیز به نظر خوب بود. ولی فقط یه هفته طول کشید. بعد یهو همه چیز خراب شد. *** مهتاب تمام هفته به خودش گفته بود که تو دیگه مادر شدی و باید به فکر بچه باشی. دیگه نباید بخاطر این ازدواج اجباری اوقات خودت و شوهر و بچه ات رو تلخ کنی. البته خوبی های حسین و مادرش پذیرفتن موقعیتش رو براش راحت تر کرده بود. داخل یخچال رو نگاه کرد دلش یه چیز ترش میخواست ولی پیدا نکرد. حسین خونه نبود چادر سر کرد تا بره سوپری. به سمت انتهای کوچه قدم برمیداشت ولی نمیدونست چه اتفاق تلخی قرار زندگیش رو زیر و رو کنه. چند قدمی به انتهای کوچه مونده بود که با دیدن سامان نفسش حبس شد. سامان قدمی به سمت مهتاب برداشت و با صدایی که بغض و حرص توش موج میزد گفت - مهتاب ... چطور تونستی این کار رو با من بکنی؟ مگه قلبت از سنگه؟ مهتاب فکرش رو نمیکرد که سامان سراغش بیاد. بهت زده به سامان خیره شده بود و نمیدونست چی باید بگه. انتظار داشت سامان با شنیدن خبر ازدواجش برای همیشه فراموشش کنه. ولی سامان روبروش ایستاده بود و ازش توصیح میخواست. صدای سامان کمی ملتسانه شده بود و این به دل مهتاب چنگ میزد - چرا صبر نکردی؟ چرا منو راحت کنار گذاشتی؟ گفتم عاشقتم. مگه نگفتی باشه منتظر می مونی؟ سامان دیگه از حرص نفس نفس میزد و مهتاب به سختی سرپا ایستاده بود. چرا سامان دنبالش گشته بود. که چی بشه. کار از کار گذشته بود. مهتاب شوهر داشت و کودکی در وجودش. مهتاب اشکهایی که بی اختیار از چشم هاش جاری شده بود رو با دست پاک کرد و گفت 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت23 - سامان من بد کردم. ولی به اختیار نبود. نمیگم منو ببخش ولی فراموشم کن و برو. - میفهمی چی میگی؟ میفهمی عشق چیه؟ یک هفته است شنیدم ازدواج کردی فقط به این امید که دروغه دنبالت گشتم ... نه تو نمیفهمی تو که عاشق نیستی. - به چه حقی با زن من درباره عشق حرف میزنی؟ مهتاب با شنیدن فریاد عصبی حسین به پشت سرش نگاه کرد. احساس کرد الانه که قلبش از تپش بایسته. حسین از عصبانیت کبود شده بود و دست هاش رو مشت کرده بود. از کنار مهتاب رد شد و روبروی سامان ایستاد. ناگهانی دست مشت شده اش رو به گونه سامان کوبید. سامان که غافلگیر شده بود تعادلش رو از دست داد و نقش زمین شد. حسین رو به مهتاب که رنگ از رخسارش پریده بود با صدای بلند و تحکم وحشتناکی گفت - گم شو برو خونه تا تکلیفت رو مشخص کنم. مهتاب با ترس به حسین خیره بود و قدرت حرکت نداشت. سامان بی توجه به دردی که تو صورتش میپیچید به چهره وحشت زده مهتاب نگاه کرد و نگران از اتفاقی که ممکنه برای مهتاب پیش بیاد با التماس به حسین رو کرد و گفت - اشتباه میکنید. مهتاب گناهی نداره. من فقط... حسین با عصبانیت حرفش رو برید و فریاد زد - دهنتو ببند و اسم زن منو به زبون نیار بعد عصبی رو به مهتاب کرد و با خشم داد زد - چرا هنوز اینجایی؟ تا وسط کوچه سیاه و کبودت نکردم برو خونه لرز به تن سامان افتاد با مهتاب چکار کرده بود. حسین شوهرش بود و معلوم نبود چه برخوردی ممکنه با مهتاب بکنه. صداش رنگ التماس گرفت - باور کنید دروغ نمیگم. من بی خبر اومدم سراغش. باورم نشده بود که ازدواج کرده دنبالش میگشتم. حرفهایی که زدم فقط از عصبانیت بود. قسم میخورم دیگه مزاحمتون نشم. سامان نگران به حسین چشم دوخت تا ببینه با حرفهاش تونسته از عصبانیت حسین کم کنه یا نه. هرچند هنوز چهره اش کبود بود ولی به نظر رنگ نگاهش عوض شده بود. دیگه جرات نداشت حرفی بزنه. با تمام وجود از روزهایی که پیش روی مهتاب بود واهمه داشت. فکرش رو هم نمیکرد اینجور مهتاب رو تو شرایط اتهام قرار بده. حسین با خشمی که توصداش مشهود بود جواب داد - حرفهات رو باور میکنم. به شرطی که آخرین باری باشه که تو این محله میبینمت.

بعد رو به مهتاب که وحشت زده با دست به دیوار تکیه کرده بود نگاه کرد. معلوم بود مهتاب نمیتونه قدم از قدم برداره. قدمی سمتش برداشت که مهتاب لرزی کرد و کمی خودش رو جمع کرد. حسین زیر لب استغفر الله ای گفت و بازوی مهتاب رو گرفت میخواست دنبال خودش بکشدش ولی دلش رضا نداد تا مهتاب حامله بیشتر از این بترسه. صداش که تمام مدت بلند و عصبی بود رو کمی آروم کرد و گفت - بیا بریم کاریت ندارم. حسین مهتاب رو به سمت خونه میبرد و تو دلش التماس خدا رو میکرد تا این آتیش رو تو قلبش خاموش کنه.... 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت24 مهتاب به سختی قدم برمیداشت. درحالی که حسین بازوش رو گرفته بود و به سمت خونه هدایتش میکرد. هیچ کدوم حال خوشی نداشتند. مهتاب بخاطر دل شکسته سامان و غرور و غیرت له شده حسین عذاب وجدان داشت ... حسین که فهمیده بود چرا مهتاب ماه اول ازدواج غمگین و سرد بود قلبش به درد اومده بود ... سامان که تحمل رفتن مهتاب رو نداشت سرش رو بین دستهاش گرفته بود و چشمهاش رو بسته بود. حسین کلید انداخت و در حیاط رو باز کرد - برو تو... مهتاب داخل شد و پشت سرش حسین. مادر وسط حیاط ایستاده بود و با اومدن پسر و عروسش نگاهی به اونها کرد. چهره مهتاب رنگ پریده بود و چهره عصبی حسین کبود. با نگرانی گفت - چی شده حسین؟ - ببخشید مادر من، واقعا حالم خوب نیست. شب برمیگردم با هم حرف میزنیم. حسین به سمت موتورش رفت و با موتور از حیاط خارج شد. مهتاب هم با سر پایین از کنار مادرشوهرش رد شد و وارد خونه شد. مادر نگران و بی خبر وسط حیاط ایستاده بود. با دلهره به در بسته حیاط خیره شد. به سمت در رفت و در رو باز کرد نگاهی به کوچه انداخت ولی خبری از حسین نبود. دلشوره تمام وجودش رو گرفته بود. خواست به داخل برگرده ولی چند تا از همسایه ها صداش کردند و به سمتش اومدند و تمام اتفاقاتی که شاهد بودند رو با آب و تاب براش تعریف کردند. **** مادر بزرگ سکوت کرد و چشم دوخت به چشمهام. - اون آخرین باری بود که تو چشم های پسرم نگاه کردم. وقتی در رو بست و رفت دلم لرزید. وقتی همسایه ها گفتند که چه اتفاقی افتاده فهمیدم که چرا دلشوره دارم. همسایه ها که رفتند در رو بستم و به در تکیه دادم. مهتاب از پشت پنجره نگاهم میکرد. نگرانی تو چشمهاش موج میزد. دلم براش سوخت. دلم برای پسرم هم سوخت. حتی برای سامان. ولی نمیدونستم که دلم باید برای خودم بسوزه که دیگه قرار نیست پسرم رو ببینم. حسین وقتی داشت از چهارراه رد میشده تصادف میکنه و .... چشمهای مادربزرگ خیس اشک شد و دیگه ادامه نداد. - ببخشید باعث شدم یاد گذشته ها بیافتید - بچم اونقدر ناراحت بود که نتوتسته بود موتور رو کنترل کنه وشدید تصادف کرده بود. وقتی باباش فوت کرد فقط سه سالش بود. از اون موقع دست تنها بچم رو بزرگ کرده بودم. از دست دادن تنها بچه ات که به تنهایی بزرگ کردی کمر آدم رو میشکنه. 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت25 - وقتی بابا تصادف کرد مادرم چکار کرد؟ - بعد از چهل حسین ، حاج شاکر اومد دنبالش ولی مادرت حال بد من رو بهانه کرد و پیشم موند. خودش باردار بود و نیاز به مراقبت داشت ولی معلوم بود دیگه دلش نمیخواد برگرده پیش پدرش. دو ماه قبل از اینکه به دنیا بیایی مهتاب رفتارش فرق کرد مدام تو فکر بود. کم کم از همسایه ها شنیدم چند باری سامان رو دیدن که با مهتاب صحبت میکرده. مطمئن بودم بالاخره مهتاب با سامان میره. فقط نگران تو بودم. تصمیم داشتم وقتی به دنیا اومدی از مهتاب بخوام تو رو پیش من بذاره و خودش با سامان بره. ولی مهتاب وقتی به دنیا اومدی حتی یک روز هم صبر نکرد و از بیمارستان با سامان رفت. حتی خداحافظی هم نکرد. میدونم از خجالتش بود ولی خیلی ناراحت شدم. برام خیلی سنگین بود. چند روز بعد زنگ زد که حلالش کنم. گفتم بیاد جهازش رو ببره و تو رو پیشم بذاره ولی گفت سامان دخترم رو قبول کرده. اسمت رو پرسیدم گفت فرشته گذاشته. بغضم گرفت. میدونستم بخاطر اینکه حسین دوست داشت اسم دخترش فرشته باشه این اسم رو روت گذاشته. از اینکه دختر حسین باید پیش سامان بزرگ بشه ناراحت بودم. وقتی اومد دنبال جهازش دوباره اصرار کردن تو رو پیش من بذاره ولی قبول نکرد با این حرف مادربزرگ روی قلبم سنگینی بزرگی احساس کردم. چشمهام نم شد. - اونها که هیچ وقت منو نخواستن پس چرا قبول نکردن با شما باشم. شاید وقتی کوچیک بودم کاری به کارم نداشتند ولی از وقتی یادم میاد سامان تا منو میدید یا میزد یا تو اتاق حبسم میکرد. مادرم بهم بی توجه بود. حتی ماهان هم منو نادیده میگرفت. - ماهان ؟؟ - برادرم ... دو سال از من کوچکتره - فقط همین یه پسر رو دارند؟ - نه مادرم حامله است. ولی نمیدونم دختره یا پسر. بعد از کمی سکوت با ناراحتی گفتم