اشکش سرازیر شده بود. دری کنار آشپزخانه نیمه باز بود، جلوتر رفت، روشویی را که دید،خواست صورتش را بشوید. وارد شد. نگاهی به خودش در آینه کرد.مقابل روشویی ایستاده بود. اشکهایش مثل باران بهاری سرازیر شد.چقدر بدبخت بود.چقدر حقارت را تحمل کرده بود در این مدت.
بچه دار نمیشدند.دکتر ها رفتند. هزینه ها کردند. اما هیچ.
سمیرا به طمع پول یاشار و یاشار برای زیبایی سمیرا.اما نه سمیرا صاحب پول یاشار شد.و نه یاشار جذابیت ظاهری همسرش او را پایبند زندگی کرد.
عجب #زندگی_ای.. عجب #امتحانی..
سمیرا در افکار خود غرق بود که صدای تلفن خانه بلند شد.چند بوق خورد. نمیدانست بردارد یا نه.
تلفن روی پیغامگیر رفت....
یوسف_ بانو جانم. ریحان دلم. نیستی خونه؟؟ مسجدی!؟ اومدی خونه یه پیام بده، کارت دارم تا ۵ کلاسم طول میکشه. دیر میام.مراقب خودت باش.یاعلی
سمیرا مات و متحیر به جملات، لحن و نوع حرف زدن یوسف بود.برایش باور کردنی نبود. چه جملات شیرینی.چه لحن عاشقانه ای. مگر مردان دلبری میدانستند.مگر مردان عاطفه داشتند؟
جملات یوسف را مدام تکرار میکرد.....
مدام تکرار میکرد و گریه میکرد. چقدر گدای محبت شده بود. چقدر تلاش کرده بود تا به چشم یوسف بیاید اما بیثمر بود.
ریحانه نمازش را خواند.بطرف سمیرا رفت. لبخندی زد. تعارفی کرد که بنشیند. شاید مهمانش درددل داشت.
سمیرا روی صندلی پشت میز دونفره شان نشست..
ریحانه پیامی به یوسفش داد...
_سلام حبیب دلم، سمیرا اومده خونمون، ولی کسی نمیدونه، بیزحمت میوه حتما بخر. مراقب خودت خیلی باش.یاعلی
با این خبر میخواست به او برساند که همسرش، بدون خبر وارد خانه نشود.
به آشپزخانه رفت.شربتی درست کرد. کمی سویا خیس کرد که نرم شود. تا برای ناهار ماکارانی درست کند.
با شربت و شکلات نزد سمیرا برگشت.. که روی میز دونفره بود از میهمانش پذیرایی کرد.
تا ساعت ۴ عصر حرف زدند..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حرمت_عشق
قسمت ۷۴
تا ساعت ۴ عصر حرف زدند.غذا خوردند. سمیرا درددل میکرد.گریه میکرد و ریحانه دلداریش میداد.
از بی عاطفه بودن یاشار.زخم زبانهای مادرشوهرش.از اینکه صاحب اولاد نمیشدند.از تمام بی احترامی ها. از همه چیز گفت.
سمیرا گریه میکرد و عذرخواهی میکرد..
گریه هایش از درد بود.دردهایی که روی هم انباشته شده بود.
یاشار غد بود.عذرخواهی نمیدانست. مهم بود زندگیش اما بلد نبود که چه کند.چگونه دل بدست آورد.
ریحانه یادش آمد.به وقتی نامزد بودند. چطور یوسفش دلخوری را از دلش درآورد. چطور او را به سفره خانه برد.همه کار کرد تا لکه سیاه اندوه دلش برطرف شود.
سمیرا میگفت و ریحانه صبورانه گوش میکرد.
سمیرا_ هیچ وقت یادم نمیره که مراسمتونو بهم زدم.همه چی رو مسخره میکردم.از اول جریان شما تا شب عروسیتون.ریحانه منو ببخش
_یه چیزی بود.دیگه گذشته
_تمام این بلاها نمیدونم از کجا نازل شد مگه من چن سالمه میخاد طلاقم بده منم #مهریه ام رو گذاشتم اجرا، ازش شکایت کردم. بدم میاد ازش.ازدواج ما تب تندی بود که بعد ١ ماه زود سرد شد.۶ ماه بقیه رو تحملش کردم ریحانه.تحمل میدونی چیه.!؟ سوختن و ساختن میدونی اصلا.؟؟
ریحانه_😒😔
سمیرا_ نه بابا تو چه میدونی من چی میگم. تو و یوسف عاشقانه دارید زندگی میکنین نه مث من بدبخت
سمیرا بلند بلند حرف میزد.گریه میکرد. عذرخواهی میکرد.ریحانه گاهی گوش میکرد.گاهی نصیحتش میکرد.و گاهی همدردی..
ساعت نزدیک ۶ بود....
ریحانه تماسی گرفت با حبیبش، که میوه بخرد.و آبروداری کند...
یوسف ورودی خانه را پرده ای را آویزان کرده بود.که وقتی درب خانه باز میشود، خانه اش، دید نداشته باشد..
ریحانه بلند شد که به اتاق برود. سمیرا را هم همراه خودش برد. سمیرا روی تخت نشست و خودش روی صندلی روبروی آینه آرایشی اش.
.
.
سمیرا مات حرکات ریحانه شده بود... برایش باورکردنی نبود.مگر ریحانه آرایش بلد بود!؟؟مگر دلبری میدانست؟؟!چقدر ریحانه زیبا بود.چقدر بانو بود.با اینکه همیشه پوشیده بود.فکر میکرد حتما ایرادی دارد.
#چقدراشتباه_کرده_بود.چقدر زندگیش با او فاصله داشت.زندگی ریحانه و یوسف پر از محبت و عشق ولی زندگی خودش اول پول و بعد هرکسی راحتی خودش
ریحانه حسابی به خودش رسیده بود. در آخر عطری زد و از روی صندلی بلند شد. لباسی که دلخواهش بود را برداشت و به اتاق دیگر رفت.
سمیرا متعجب تر از قبل شد. ولی سعی کرد حرفی نزند. ترسید نیش کلامش دل صاحبخانه را برنجاند.
به عادت همیشگی اش،لباس آزاد می پوشید. پس بدون هیچ فکری به هال رفت و روی صندلی پشت میز، منتظر ریحانه نشست.
.
.
.
آیفون خانه به صدا در آمد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
حاصل ضرب توان در ادعا
مقدار ثابتی است
هرچه توان انسان کمتر باشد
ادعای او بیشتر است...
هرچه توان انسان بیشتر باشد
ادعایش کمتر است....
« پرفسور دکتر محمود حسابی»
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
1.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدئو را کاربران از عملیات دیروز مقاومت لبنان ساخته اند
فیلم بالا لحظهی چشم در چشم شدن موشک حزب الله با نظامی دستپاچه ی اسرائیلی است.
نظامی اول تا موشک را می بیند فرار میکند.
نظامی دوم می آید فرار کند
بعد می خواهد برگدد
بعد درجا موشک را در آغوش میکشد
به چهره ی نظامی صهیون در آخرین لحظه دقت کنید
فیلم را خودِ موشک از شاهکارش گرفته و مخابره کرده است
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 به قول شاعر : اتل متل توتوله / چشم تو چشم گلوله اگر پاهات نلرزيد نترسيدی قبوله....😁😂🤦♂️
فیلم کامل عملیات فوق
لحظه ای که موشک حزب الله نظامی صهیون را در آغوش میکشد.
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
گیدئون گولبر، مدیرعامل بندر ایلات:
🔻 در حال حاضر بندر ایلات به طور کامل بسته است و به دلیل وقوع حملات در دریای سرخ هفت ماه است که هیچ فعالیتی در این بندر صورت نگرفته است.
🔻هیچ راه حلی برای بازگشایی این بندر وجود ندارد و با ضعف کشورهای ائتلاف در دریای سرخ، آمادگی داریم در ازای عبور از باب المندب به حوثیها (انصارالله) باج بدهیم.
#یمن_قوی
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
نگاره تقدیر یونسها!
گره خورده به دریاها تا رسم مردان خدا دریادلی باشد
🔻پیوند دیرینه و البته دیرپای دیلمیها(گیلان) و اهل یمن، از کجا آغاز شد؟ از «سلحشوری». جایی که شاهان ساسانی، رزم آوران توانا و شجاع دیلمی را به سرحدات یمن اعزام کردند.
🔻چه چیزی این پیوند را ناگسستنی ساخت؟ «حقیقت جویی». پرویز ساسانی پس از قتل پیک حضرت محمد (ص)، به دیلمیان یمن دستور داد فرستاده خداوند را بازداشت کنند و به دربارش ببرند.
🔻خداوند اما این سناریوی خسرو را زمینه آشنایی و ارادتی کم نظیر از سوی اهل یمن و دیلمیان به رسول الله (ص) خواست.
درود به سلحشوران موحد یمن که این روزها موجب افتخار آزادیخواهان جهان و خار چشم اهریمن شده اند.
(نگاره ای زیبا از حوزه هنری انقلاب #گیلان به پاس مجاهدت مردم #یمن)
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
806.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ای گل آتش در شب الجلیل!
🔷 پس از آتشبازی شامگاه دوشنبه حزبالله و نورپردازی زیبای شهرکهای اشغالی الجلیل، یکی از کاربران عرب شبکههای اجتماعی نوشت به یاد شعر و آهنگ «یا زهرة النيران في ليل الجليل || إما فلسطين إما النار جيلٌ بعد جيل» افتاده است.
🔷 «ای گل آتش در شامگاه الجلیل || نسل در پی نسل شعار ما این است: یا فلسطین، یا آتش!»
🔷 شاعر این قصیده مظفر النواب، شاعر فقید عراقی، است و این آهنگ را گروه فلسطینی همسرایی (کُر) الثورة همخوانی کردهاند.
#فلسطین
#رژیمصهیونیستی
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
🟥 عیدروس الزبیدی رئیس شورای انتقالی جنوب یمن(تحت حمایت امارات) در جلسه ایی خطاب به سفرای فرانسه، آلمان، هلند و رئیس هیئت اتحادیه اروپا: توقف تشدید تنش شبه نظامیان حوثی(مجاهدان انصارالله) در خشکی و دریا پیش نیاز موفقیت هر فرآیند سیاسی است.
#یمن
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
🚘 قيمت روز خودرو داخلي
📆 چهار شنبه 16 خرداد
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
+ آقای جنتی دارید چیکار می کنید ؟؟
_ داریم احساس تکلیفا رو یکی یکی رد می کنیم 😂😂😂
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
⬅️چرا رهبری گفت دلم برای رئیسی سوخت؟!
در سفر #رئیسی به آفریقا دهها قرارداد و تفاهمنامه امضا شده بود یکیش تهاتر نیسان آبی با گوشت قرمز، همین گوشتهای تنظیم بازاری که امروز سفره های مردم را پر کرده رسانههایی که اونروز باید از منافع ملی حمایت میکردن تیترشون واردات میمون بود!
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️رزمنده فلسطینی در حال نوشیدن چای و شلیک خمپاره به سمت صهیونیست ها 😂
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat