فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبلیغ اسلام و تشیع توسط محبین اهل بیت در «آفریقا»
جالب اینکه پسری که ۱۰ نفر را مسلمان و شیعه کرده، فقط ۱۶ سالشه و این کار را در «کمتر از یک ماه» انجام داده
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابا اسلام دین احساس و دین تمام زیبایی های جهانه
چون چهار تا نخاله با لباس روحانیت یا چهار تا مداح ابله یا هر فرد بی شخصیت دیگه ای به اسم اسلام هر غلطی بکنه نباید به اسم اسلام تمام بشه تو چرا نماز نمی خوانی؟
چرا اسلام رو با ۴ تا نخاله می بینی؟🌴🌴🌴🌴🌼🌼🌼🌸🌸🌸http://eitaa.com/ashaganvalayat
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
❌ مبادا بپنداری که ثبات و استقامت تو بر دینت، یکی از دستاوردهای شخصیات است!!
👈 چرا که خداوند متعال به سرور بشریت حضرت "محمد ﷺ" می فرماید:
🕋 وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا
(اسراء/۷۴)
⚡️ترجمه:
واگر ما تو را استوار نكرده بوديم، هر آينه نزديك بود كه اندكى به آنان تمايل پيدا كنى
⚠️ به همین دلیل به عمل و عبادت خویش مغرور مشو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 انقلاب ریزش داشته
🔹 بعضی از عناصر انقلابی دلشان بسته به دنیا شد
#امام_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 سه علامت انسان مسرف
🔸کنعانی: رژیم صهیونیستی هیولای کودککُش است
سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: رژیم جنایتکار صهیونیستی دیروز مدرسه کودکان فلسطینی را تخریب کرد و امروز سبوعانه، جان شیرین آنها را گرفت. این رژیم، همان هیولای کودککُش است که دائما در کابوس خواب شبانه کودکان فلسطین ظاهر میشود.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی همچنین درباره روز اروپا گفت: «روز اروپا» فرصتی است برای اندیشیدن درباره نتایج دهشتناک عملکرد برخی مدعیان اروپایی در استفاده ابزاری از حقوق بشر، مداخله در امور کشورها، استفاده سیاسی و ابزاری از گروههای تروریستی، حمایت از رژیم اشغالگر اسرائیل علیه ملت فلسطین و تبعیت از تحریمهای ضدانسانی آمریکا علیه ملت ایران. -
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔸حمله مجدد ارتش اسرائیل به غزه
الجزیره: بالگردهای اسرائیل یک مقر دریایی "گردانهای القدس" را در غزه هدف حمله قرار دادند.
منابع عبری: ارتش اسرائیل، تانکها و توپخانه خود را در نقاط مرزی نوار غزه مستقر کرده است.
در پی تجاوزهای امروز اسرائیل به نوار غزه بیش از ۲۰۰۰ شهرکنشین از بیم واکنش مقاومت، از شهرکهای اطراف غزه فرار کردند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔸معاون سیاسی سپاه: دشمنان با شعار «زن، زندگی، آزادی» به ترویج بیبندباری در فضای مجازی پرداختند / در هیچ دوره از تاریخ کشورمان همانند دوران جمهوری اسلامی به زنان بها داده نشده
سردار یدالله جوانی:
دشمنان با شعار « زن، زندگی، آزادی» به ترویج بیبندباری در فضای مجازی پرداختند تا معنویت را از جامعه اسلامی ما دور کنند.
زمانی صحنه مبارزه دشمنان میدان نظامی بود ولی امروز فضای مجازی و رسانهای میدان جنگ دشمنان شده است
در هیچ دوره از تاریخ کشورمان همانند دوران جمهوری اسلامی به زنان بها داده نشده است
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔸اجرای عدالت نباید مشمول مرور زمان شود
رئیس جمهور در دیدار رئیس شورایعالی قضایی عراق: اراده دولت و نظام قضایی عراق در پیگیری پرونده جنایت هولناک آمریکاییها در ترور شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس و سپردن آمران، مباشران و عاملان این جنایت به دست عدالت برای ما روشن است.
اجرای عدالت در پرونده ترور سرداران مبارزه با تروریسم نباید مشمول مرور زمان شود. پیگیری این پرونده تا حصول نتیجه نشان خواهد داد که ایران و عراق در اجرای عدالت، در قبال کسانی که به هیچ میثاق و پیمانی پایبند نیستند، هیچ ملاحظهای ندارند.
یکی از مهمترین مصادیق همکاری قضایی دو کشور همسایه و برادر، محاکمه همه افرادی است که در جنایت تروریستی به شهادت رساندن سرداران مبارزه با ترویسم مشارکت داشتند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔸امیرعبداللهیان در مسکو: دولت و ملت سوریه بخشی از حقیقت منطقه هستند
وزیر امور خارجه پس از سفر به مسکو برای شرکت در نشست چهارجانبه وزرای خارجه درباره سوریه با بیان اینکه ابتکار عمل در دیپلماسی پویا و چندوجهی ایران میتواند با تکمیل روند همگرایی، چشمانداز پایان چالشهای اساسی را برای کل منطقه ترسیم کند، گفت: دولت و ملت سوریه بخشی از حقیقت منطقه هستند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔸طرح آمریکایی برای جلوگیری از انقضای محدودیتهای موشکی سازمان ملل علیه ایران
گروهی از قانونگذاران مجلس نمایندگان آمریکا طرحی معرفی کردهاند که خواستار تحریم هر گونه فعالیت در حمایت از برنامه موشکی و پهپادی ایران قبل از انقضای محدودیتهای موشکی سازمان ملل در اکتبر ۲۰۲۳ است.
طرح این گروه از نمایندههای کنگره همچنین از دولت بایدن خواسته راهبرد خود را در خصوص جلوگیری از انقضای محدودیتهای موشکی سازمان ملل علیه ایران در اکتبر ۲۰۲۳ تشریح کند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔸روزنامه تایمز:با چاپ تصویر رژه سربازان زن روسی در خبری اعلام کرد بریتانیا قصد دارد گروه واگنر را در لیست سیاه قرار دهد
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻13 اشتباه زندگی:
▫️۱) خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران
▫️۲) نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست
▫️۳) عدم حذف غیرممکن در زندگی
▫️۴) ترس از ریسک کردن برای پیروزی
▫️۵) محدود دیدن
▫️۶) اهداف شما قربانی افکار دیگران
▫️۷) فکر کردن به محدودیتها قبل از اقدام به عمل
▫️۸) باز کردن ذهن به روی هر نوع فکر
▫️۹) باور به شانس بد
▫️۱۰) ندیدن عواقب و پیامدها
▫️۱۱) در اندیشه گذشته ماندن
▫️۱۲) سطحی نگری
▫️۱۳) عبرت نگرفتن از شکست
افزایش نا آرامی ها در پاکستان
مردم پاکستان امروز پس از دستگیری عمرانخان به مقر و مراکز ارتش این کشور یورش برده و مناطقی را به آتش کشیدند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
👈 مقابله هوشمندانه با اخبار منفی
📌برای جلوگیری از:
✔ترشح هورمون استرس
✔افزایش افکار منفی
✔کاهش قدرت یادگیری
✔در هم ریختگی ذهن
✔تضعیف سیستم ایمنی بدن
✔سنگدل شدن و بیتفاوتی
✔ناامیدی از زندگی و جهان اطراف
✔حس نا امنی و بیچارگی
✔اثرات مخرب روانی بر نسل آینده
✔️اختلال PTSD
👌نقاط قوت را هم ببینیم
👌زندگی آرامتری تجربه کنیم
👌انرژی مثبت جذب کنیم
👌روزانه امید تزریق کنیم
👌دستگاه تحلیلی ذهن را بالانس کنیم
🛑 انتشار کلیپ کشف حجاب در فضای مجازی
عدهای از متدینین و افراد مذهبی، کلیپ اشخاص کشف حجاب کرده را در فضای مجازی منتشر میکنند و حتی آن را از باب تبیین و روشنگری، وظیفه خود میپندارند!
در حالی که طبق نظر مراجع تقلید، این کار، نه تنها وظیفه مؤمنین نیست، بلکه جایز نمیباشد!
✅ نظر مراجع:
آیت الله خامنه ای: بهطورکلی انتشار اینگونه امور موجب اشاعهی فحشاء بوده و جایز نیست.
آیت الله سیستانی: اگر ترویج حرام شمرده شود یا مستلزم گناهی باشد، حرام است.
آیت الله مکارم: جایز نیست.
📚 استفتاء از دفتر مراجع
🌼🍂
🍂
#فلسفه_غیبت_چیست ⁉️
موضوع جلسه:
👈🏻بردنآبروےمؤمن.
رئیس جلسه:
👈🏻شیطان است.
دبیرجلسه:
👈🏻نفس اماره است.
زمان جلسه:
👈🏻وقت بیکارے است.
مکان جلسه:
👈🏻هرجاخدا فراموش شود.
پذیرایی جلسه:
👈🏻گوشت مردار برادر دینی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥💠در خصوص دلارزدایی حساس هستیم
رئیس کل بانک مرکزی:
🔹اجلاس ACU دو تا چهار خرداد در تهران برگزار میکنیم و موضوع اصلی آن حذف دلار و پیمان پولی چند جانبه است.
🔹از لحاظ وضعیت تامین ارز و کنترل نقدینگی وضعیت خوبی داریم.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
#مهم
🌎کارمند مجازی یک شرکت آمریکایی در تهران دستگیر شد!
🔷ساعتی ۳ دلار برای پیاده روی نیمه عریان در خیابان. یکی از دستمزدهای او برای مانور بی حجابی طی یک ماه حدود ۵۰ میلیون تومان بوده است. این فرد به وجود افراد اجاره ای برای گردش بدون حجاب با موتور یا ایستادن در ورودی متروها اعتراف کرده!
🔹بارها گفتیم که این بیحجابی و حرکت به سمت عریانی برنامهریزی شده است. و باید با اینگونه اقدامات دستگاه قضایی و امنیتی با شدت و قدرت برخورد کنند بخصوص آندسته از کسانی که تابعیت دوگانه دارند و نیم نگاهی به وطن دوم خود دارند و آماده هر خیانتی برای تثبیت موقعیت خود در آنجا میباشند.
لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله
🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW
.
لینک کانال عاشقان ولایت در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
لینک کانال عاشقان ولایت در ایتا
🆔https://eitaa.com/ashaganvalayat
لینک گروه عاشقان ولایت در ایتا ویژه اعضای محترم جهت ارسال کلیپهای صوتی و تصویری و مطالب خود.
🆔https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از اللهم صل علی فاطمه و ابیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گامهای خوبی برای سوریه برداشته شده است
🔹 امیرعبدالهیان در بدو ورود به مسکو: امیدوار به حل و فصل موضوع سوریه از طریق سیاسی هستیم.
🔹گامهای خوبی برای سوریه برداشته شده است و امیدواریم که سوریه و ترکیه بر راهحل سیاسی تمرکز داشته باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلنگر استغفار
✏️ به کلام استاد #پناهیان
💠آیت الله مجتهدی ( ره) فرمودند: استغفار ۴ حالت دارد:۱، رهایی از غم و اندوه۲، زیادشدن رزق و روزی۳،احساسِ امنیت۴، رهایی از تنگناها
فواید استغفار :
💠امام صادق ع فرمودند :هرکس بعد از نماز عصر ۷۰ بار استغفار کند خدا ۷۰۰ گناه اورا می بخشد .
📚( وسایل الشیعه ۴۸۲/۶)
💠حاج اسماعیل دولابی هم فرمودند :هنگام غم و غصه دارشدن به تمام مومنین و مومنات چه زنده و چه مرده و به کسانی که بعدا خواهند آمد استغفار کنید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت265
–تو بشین تو ماشین.
نگاهی به موبایلش انداخت و سرش را تکان داد و داخل کیفش پرت کرد.
بعد از پیاده شدن، ماشین را دور زد و در طرف مرا باز کرد و ناگهان سرش را نزدیک صورتم آورد و دندان هایش را روی هم فشار داد و با خشم گفت:
–ببین من یه حرف رو دوبار نمی زنم، بخوای دست از پا خطا کنی همین اول کاری یه بلایی سر خودت و علی میارم که روزی هزار بار آرزوی مرگ کنید. خودت دیدی که فقط کافیه به امثال کامی اشاره کنم، اونا هر کاری می کنن.
با دهان باز خیره نگاهش میکردم.
نگاهی به اطراف انداخت.
–الانم مثل بچهی آدم همراه من میای، بدون حرف و حرکت اضافه، فهمیدی؟ بعد دستم را محکم گرفت.
–پیاده شو بریم. پیاده شدم و پشت سرش راه افتادم. در عرض چند ثانیه عصبانیتش از بین رفت و به حالت عادی برگشت. با دقت اطرافم را از نظر میگذراندم.
با خودم فکر کردم.
"اینایی که این جا زندگی میکنن خونه شون رو چطوری پیدا می کنن؟ این جا خونهها چقدر شبیههمه!"
وقتی به ساختمان ها دقت کردم دیدم شماره و حروفی که روی سر در هر برج نوشته شده، با بقیه فرق میکند. حتی فرم پلهها و سر در هر مجتمع با یکدیگر متفاوت است.
وقتی شمارهی مجتمعی که ما مقابلش قرار گرفتیم را نگاه کردم.
هلما داد زد:
–چشمات رو درویش کن، زیادی فضولی میکنیا.
دوباره از تغییر حالتش تعجب کردم. نگاهم را به صورتش دادم. رنگش پریده بود و خیلی خشمگین به نظر میآمد.
در مجتمع باز بود. وارد شدیم و سوار آسانسور شدیم. هلما شمارهی شش را فشار داد. به طبقهی سوم که رسیدیم در آسانسور باز شد و دو خانم همراه یک دختر کوچولو وارد آسانسور شدند و با دیدن هلما با خوشرویی سلام و احوالپرسی کردند. یکی از خانم ها چادری و دیگری مانتویی بود.
دختر کوچولو که تقریبا دو سه ساله به نظر میآمد نگاهش را به من داد. لبخند زورکی خرجش کردم. او هم لبخند زد و بعد نگاهش را به طرف هلما چرخاند.
کمکم لبخندش جمع شد و با بهت و حیرت خیره به هلما ماند.
آن خانم چادری پرسید:
–هلما خانم خوب شد دیدمتون، چند روزه که آقای دکتر نیستن، تو مجازی هم خبری ازشون نیست. اتفاقی براشون افتاده؟
آن خانم دیگر گفت:
–منم بهشون زنگ زدم ولی گوشی شون خاموش بود.
هلما لبخند زورکی روی لبش کاشت.
–ایران نیستن، چند روزی رفتن مسافرت.
تو گروه پیام گذاشتن که فعلا کلاسا تعطیله، ندیدید؟!
آن دو خانم به یکدیگر نگاه کردند.
آن یکی گفت:
–ولی آخه ما شهریهی این ترم رو واریز کردیم.
هلما لبخندش جمع شد.
–مشکلی نداره، بعداز این که تشریف آوردن ادامهی کلاسا برگزار میشه، نگران نباشید.
یکی از آنها پرسید:
–کار واجبی بوده وسط کلاس سفر رفتن؟
هلما دوباره نقابش را به صورتش زد.
–بله دیگه، باید یه دورهای می دیدن، در رابطه با همین درسا، اینه که رفتن اون جا.
– تو این کرونا رفت و آمدشون خیلی باید سخت باشه.
–نه، آقای دکتر خیلی وقته واکسن زدن، مشکلی نیست.
خانم چادری به دوستش نگاه کرد و زمزمه کرد.
–مگه اینام واکسن می زنن؟ یادته اون دفعه میگفت هر کس کرونا گرفت بیاد خودم ...
هلما وسط حرفشان پرید.
–بله، درسته، ولی دیگه واسه مسافرت اجباریه باید زده بشه. بعد هر دو خانم نگاه کنجکاوشان را به من دوختند. سعی کردم نگاهم، زبانم شود و بهشان بفهمانم که من به زور این جا هستم.
همین که خواستند سوال دیگری بپرسند در آسانسور باز شد.
چشمم به آن دختر کوچولو افتاد، این بار با دهان باز چشم از هلما برنمیداشت.
همگی از اتاقک فلزی بیرون آمدیم. وارد پاگرد بزرگی شدیم که سه واحد آپارتمان داشت.
خانم ها هم همراه ما آمدند و هر کدام جلوی درب واحد خودشان ایستادند و مرا هم زیر نظر داشتند. هلما جلوی واحد وسطی ایستاد و داخل کیفش دنبال کلید گشت.
دختر کوچولو دست مادرش را رها کرد و به ما نزدیک شد. مدام دولا می شد تا بتواند صورت هلما را که در حالت نیمرخ بود، ببیند.
بالاخره هلما کلید را پیدا و در را باز کرد. رو به آن خانم ها گفت:
–بااجازه تون! در آخر نگاهی به دختر کوچولو که حالا دیگر نزدیک در بود انداخت.
دخترک به طرف مادرش عقب عقب رفت و پشتش پنهان شد.
خانهی آن خانم ها هم، یکی واحد سمت راست ما بود و دیگری واحد سمت چپ.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت266
هلما در را پشت سرمان بست و با حرص زمزمه کرد:
–همسایههای فضول.
بالاخره دستم را رها کرد. آن قدر فشار داده بود که انگشت هایم به هم چسبیده و عرق کرده بود.
با دست دیگرم انگشت هایم را ماساژ دادم و پرسیدم:
–منظورشون از دکتر همون نامزدت بود؟!
سکوتش وادارم کرد که سوال دوم را هم بپرسم.
–دکترای چی داره؟ اصلا به تیپش نمیاد دکتر باشه، واقعا اون درس خونده؟!
در را قفل کرد و کلید را برداشت.
–مگه دکترا رو پیشونی شون نوشته؟
زمزمه کردم:
–دکتر چاقو کِش ندیده بودیم که دیدیم. لابد دکترای دیوونه کردن ملت رو گرفته.
این بار بلندتر فریاد زد.
–دهنت رو ببند.
من هم داد زدم.
–خودت دهنت رو ببند. اصلا تو از زندگی ما چی می خوای؟ چرا پات رو از زندگی ما بیرون نمیکشی؟ ای کاش بلایی که سر ساره اومد سر تو میومد همه از دستت راحت می شدن.
جلو آمد و کشیدهی محکمی نثارم کرد که در لحظه ساکت شدم.
ولی به ثانیه نکشید که بلند شدم و موهای بلندش را در دستم گرفتم و تا خواستم بکشم آن چنان هولم داد که کنار مبل به پشت روی زمین افتادم و تا خواستم بلند شوم روی سینهام نشست.
–چه غلطی کردی؟ من هی می خوام باهات مدارا کنم، باز زبون درازی میکنی؟
یقهام را گرفت و ادامه داد:
–دفعهی آخرت باشهها، وگرنه یه جوری می زنمت که از جات بلند نشی.
با دهان باز نگاهش میکردم. آن قدر سنگین بود که احساس خفگی کردم و به سرفه افتادم.
بلند شد و کناری ایستاد.
با خشم گفتم:
–لیاقتت همون دکتر چاقو کشه، به هم خیلی میاید.
به طرفم هجوم آورد و لگدی به پهلویم نواخت.
–چی گفتی؟ هان؟!
صدای گوشیاش باعث شد به طرف کانتر آشپزخانه برود.
بعد از این که با تلفن حرف زد انگار آدم دیگری شد.
با لبخند جلو آمد و دستش را به طرفم دراز کرد.
–پاشو دیگه، خوشت میاد رو زمین ولو بشی؟
دستش را کنار زدم و در حال بلند شدن
زمزمه کردم:
–خدا شفات بده.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت268
دوباره گوشیاش زنگ خورد.
نگاهی به صفحهی گوشیاش انداخت بعد نگاهش را به من داد و اخم کرد و به طرفم آمد.
–پاشو برو تو اتاق.
از جایم بلند شدم.
–چرا؟
دستم را به طرف اتاق کشید.
–هیچی حالا من با هر کی بخوام حرف بزنم چهار چشمی می خوای من رو بپایی.
وارد راهروی باریکی شدیم که دو اتاق رو به روی هم بودند.
نگاهی به هر دو اتاق انداخت.
–بیا برو تو این یکی، الان بفرستمت اون جا میری یه داستانم اون جا درست میکنی.
وارد اتاق که شدم در را بست و قفل کرد.
با مشت به در کوبیدم.
–چرا قفل میکنی؟ من که جایی نمیرم. در رو باز کن.
از همان جا گفت:
–اگه زبون درازی نکنی باز میکنم.
نگاهی به اطراف انداختم.
گوشهی اتاق، زیر پنجره یک تخت یک نفره بود که یک ملافهی مشکی که نقطههای قرمز داشت رویش کشیده شده بود.
روی تخت نشستم. چشمم به کمد دیواری افتاد که درش نیمه باز بود.
بلند شدم و در کمد را باز کردم.
نگاهم که به داخل کمد افتاد خشکم زد.
روی قسمت داخلی در کمد پر بود از عکس های هلما و علی، بیشتر عکس ها جای سرسبزی را نشان می داد، انگار برای پیکنیک جایی رفته بودند و عکس انداخته بودند. چند عکس هم از حیاط خانهی علی بود.
امیرزاده در همهی عکس ها میخندید و خوشحال بود. چند عکس هم از عکس های عروسی شان بود.
چرا هلما این عکس ها را نگه داشته بود؟ آن هم این جا در خانهی نامزدش!
حس حسادت تمام وجودم را گرفت.
یکی یکی عکس ها را از در جدا کردم و روی زمین ریختم.
بعد شروع کردم به پاره کردن آن قسمتی که عکس هلما بود.
در همهی عکس ها هلما را از علی جدا کردم و عکس های هلما را ریز ریز کردم.
بعد پنجره را باز کردم و تمام خرده عکس ها را بیرون ریختم.
دوباره در کمد را باز کردم و داخلش را نگاه کردم.
در طبقهی بالای کمد یک جعبهی جواهر توجهم را جلب کرد. بازش کردم داخلش تعداد زیادی ربع سکه بود.
برایم عجیب بود.
در کنار جعبه یک پیراهن مردانه بودو کنار آن یک شیشه ادکلن. درش را باز کردم و بو کشیدم. بوی عطر علی بود.
حس بدی پیدا کردم. آن قدر بد که از عصبانیت در کمد را محکم به هم کوبیدم و چندین مشت نثارش کردم، طوری که دستم درد گرفت.
انگار خلق و خوی هلما روی من هم تاثیر گذاشته بود.
روی تخت نشستم و عکس های علی را کنار هم گذاشتم.
دلم برایش تنگ شده بود.
بغض راه گلویم را گرفت.
با صدای چرخیدن کلید سرم را بلند کردم.
هلما عصبانی وارد اتاق شد.
–چته؟ چرا...
با دیدن عکس های پاره شدهی روی تخت حرفش نیمه ماند، بعد از مکث کوتاهی با چشمهای از حدقه بیرون زده نگاهم کرد.
–اینا رو چرا پاره کردی؟ چرا دست به وسایل شخصی من زدی؟ تو هنوز یاد نگرفتی نباید به...
حرفش را بریدم.
–تو بگو عکس شوهر من تو کمد شخصی تو چی کار می کنه؟
چرا عطر اون تو کمدته؟ مگه تو شوهر نداری؟ داری باهاش زیر یه سقف زندگی میکنی، اون وقت...
جلوتر آمد و فریاد زد:
–به تو ربطی نداره، ما مثل شما کسی رو صاحب خودمون نمیدونیم. پا شو برو بیرون، این قدرم شوهر، شوهر، نکن...
از جایم بلند شدم. نزدیک در که رسیدم محکم به طرف بیرون هولم داد و در اتاق را بست.
به طرف کابینت رفت و از داخل کشو طنابی برداشت و یکی از صندلی های میز غذا خوری آشپزخانه را هم برداشت و وسط سالن گذاشت.
–بگیر بشین.
🌸🌸🌸🌸🌸
دوباره عصبانی شد.
–این چرت و پرتا رو از علی یاد گرفتی؟
من هم حرصم گرفت و گفتم:
–لازم نیست کسی بهم بگه. کور که نیستم ساره رو دارم میبینم دیگه.
کلید در را داخل کیفش گذاشت.
–اون روز که با ساره اومده بودی، تو بین اون همه آدم، کسی مریض بود؟ ساره هم مشکلی نداره، کم کم که انرژی های منفی ازش دفع بشه حالش خوب میشه.
نگاهی به اطراف انداختم.
–ولی به نظر من شماها با این کاراتون انرژی منفی رو در حقیقت وارد بدنش میکنید نه این که خارج کنید.
وارد آشپزخانه شد و کیفش را داخل یکی از کابینت ها گذاشت.
–اگه انرژی منفیه پس چرا حالشون خوب میشه؟ چرا آرامش میگیرن؟
–شما به اونا تلقین میکنید. آرامششون مقطعیه. شوهر ساره میگفت ساره دو روز حالش بهتر می شه. تازه خوبم نمی شه یه کم بهتر میشه بعد دوباره همون آش و همون کاسه ست. بعدشم قرار نیست که همه حالشون بد بشه، بالاخره ظرفیت و شرایط روحی و جسمی آدما با هم فرق میکنه.
طبق اون چیزی که من از مطالب جمع آوری شدهی امیرزاده خوندم؛ انرژی مثبت و منفی همون نور و ظلمته یا شر و بدیه یا شیطان و فرشته ست.
شما ادعا می کنید که شیطان و ظلمت و بدی رو از بدن شخص بیرون میریزید. این غیر ممکن و محاله! اصلا واسه این کار همچین روشی وجود نداره.
–چرا؟
پوزخندی زدم.
–چون این کار شما یعنی می خواید طرف رو عارف بالله کنید. یعنی به خدا خیلی نزدیکش کنید. کدوم یکی از شما نشونههای عارف رو داره؟ الان تو که مربی هستی و چندین ساله تو این کاری، به نظر خودت به خدا نزدیک شدی؟ شیاطین دیگه باهات کاری ندارن؟
روی مبل نشست.
–خب، شاید به زمان بیشتری نیاز هست.
من هم روی کاناپه نشستم.
–درسته، دقیقا همون چیزی که علی نوشته بود. زمان زیاد و تدریجی، نه به یک باره. شماها می گید، با این کاراتون اگر کسی مریض باشه خوب میشه و اگر به این کلاسا ادامه بده دیگه مریض نمی شه، در حالی که این طور نیست. بزرگان دین هم مریض می شدن، دکتر می رفتن و دارو مصرف میکردن تا حالشون خوب بشه.
–ولی کسایی بودن که حالشون خوب شده.
–شاید بوده، ولی بعضیا هم بودن که پاشون خوب شده در عوض کمر درد گرفتن.
رویش را برگرداند.
–خب که چی؟ علی اینا رو یادت داده که بیای واسه من بلغور کنی؟
بیتفاوت به حرفش گفتم:
– توی اون جزوهها این رو هم نوشته بود که به خاطر این همه خدمتی که دارید به شیطان میکنید، خوب کردن بعضی بیماریا کمترین کاریه که ظلمت و شیاطین می تونن واسه شماها انجام بدن، که تازه اونم بیماری از بین نمی ره فقط انتقال پیدا میکنه.
اون استاد شما هم با این کارا داره شما رو از خدا دور میکنه.
دست هایش را روی سینهاش جمع کرد.
–تو اگر استاد ما رو میشناختی این جوری در موردش نظر نمیدادی.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت267
با حرص گفتم:
– من با چشمای خودم ساره رو دیدم. اون بیچاره داشت زندگیش رو میکرد. درسته سخت کار میکرد ولی زندگی خوبی داشت، شاد بود. شماها زدید زندگیش رو داغون کردید.
نفسم را بیرون دادم و پرسیدم:
–اصلا اون روز چه بلایی سرش اومد. چی کارش کردی؟
چطوری رفت خونه ش؟
بیتفاوت گفت:
–دادم یکی از بچهها بردش خونه ش.
سرم را پایین انداختم و آرام گفتم:
–خیلی شنیده بودم آدما خودشون خودشون رو بدبخت می کنن ولی تا آدم با چشم خودش نبینه باور نمیکنه.
پوزخند زد.
–همون تو خوشبخت شدی بسه. منم شنیده بودم طرف تو خیال زندگی می کنهها ولی باورم نمی شد. تو توهّم خوشبختی داری، وگرنه با کسی که من سه سال باهاش زندگی کردم، کسی خوشبخت نمی شه.
اصلا اون بلد نیست کسی رو خوشبخت کنه.
نگاهش کردم.
–نه، ربطی به علی نداره، خود منم با این کارام داشتم خودم رو بدبخت میکردم.
اگه ساره این طوری نشده بود و منم سادگی نمیکردم و نمی اوردمش تو اون خونه، الان سر زندگیم بودم.
من خودم باعث شدم الان این جا باشم. با بی فکری خودم. منم مثل تو همین الان میتونم بیفکری خودم رو گردن علی بندازم. دیگه اون به انصاف خود آدما بستگی داره.
ولی باز خدا رو شکر که زود متوجهی اشتبام شدم.
سرش را کج کرد.
–علی خوب شاگردی تربیت کرده، ساره میگفت خیلی بیزبونی. کجاست که ببینه فقط در عرض چند ماه این طوری زبون دراز شدی.
اخم کردم.
– حقم داری حرفام رو به حساب زبون درازی بذاری. شاید اگه نامزد علی نبودم حداقل به حرفام فکر میکردی.
از حرفم خوشش نیامد و داد زد.
–صدات رو ببر، بسه! اعصاب ندارما. یه جوری هی میگی نامز نامزد کسی نفهمه فکر میکنه نامزدت وزیری وکیلی چیزیه. مگه کی هست که...
حرفش را بریدم.
–هر کی که هست برای من عزیزترین کس زندگیمه، از وقتی باهم نامزد شدیم احساس خوشبختی میکنم. همین برام کافیه، نیازی به وزیر و وکیل هم ندارم، اون همهی زندگیمه، این چیزا سرت میشه؟
🔴 سلبریتی های ما تبلیغ سگ و گربه بازی میکنن سلبریتی های اونا تو پیری هم باز بچه دار میشن
🔹 نسل ما رو کم میکنن تا راحت تر به ما مسلط بشن
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
لباس روحانیت جامه عشق و خدمت
کیهان نوشت: روحانیون لباس عشق و خدمت به مردم را به تن میکنند لذا خدمات ایشان در عرصههای مختلف از جمله کمک به مردم زلزلهزده، سیلزده و... فراوان است اما مسئلهای که بیشتر در سالهای اخیر نمود بیشتری داشت در ایام کرونا بود که هم در زمینه خدمت در کنار کادر درمان در بیمارستانها و هم در خدمت در تجهیز اموات کرونایی زحمات فراوانی کشیدند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸