👑چرابرای امام زمان (عج) بایدصدقه داد؟!
💠وقتی حضرت صاحب الزمان(عج) بدنیا آمدند ، ابلیس فریاد بلندی به آسمان کشید ، که تا آن زمان اینطور فریاد نزده بود.
همه فرماندهان ابلیس جمع شدند و جویای علت شدند، ابلیس گفت: آخرین حجت خدا بدنیا آمد، با ظهور او، مرگ ما فرا میرسد.!
هرکدام ازشیاطین پیشنهادی دادند، یکی گفت؛ در کودکی او را بکشیم، ابلیس گفت: اگر او را بکشیم ، خودمان هم نابود میشویم (اشاره به حدیث لو لا الحجه لساخت الارض باهلها)
شیاطین در آن جلسه به نتیجه نرسیدند لذا تصمیم گرفتند که سلامتی حضرت را به خطر بیندازند.
هر روزه ، نه تنها من، به نوعی باعث آزردگی قلب نازنین آن حضرت میگردم، بلکه شیاطین هم دست بدست هم دادهاند تا سلامتی آن مهر عالم آرا را به خطر بیندازند.
📚منبع:
شیخ عباس قمی(ره)، منتهى الامال ج ۱،
✅سلامتی وجود نازنین مولامون و تعجیل در ظهورشون صلوات 🌹
هدایت شده از اللهم صل علی فاطمه و ابیها
🔴 زائران کربلا!
گوارایتان باد لبخند و دعای امام زمان !
▪️امام صادق علیهالسلام:
🔸️اگر زائر امام حسین علیهالسلام میدانست چقدر پیامبر و امیرالمومنین و حضرت زهرا و ائمه و شهدای اهلبیت علیهمالسلام را خوشحال کرده، و از دعاهای آنها چه چیزها نصیبش شده و چه ثوابی در دنیا و آخرت دارد و چه موهبتهایی در پیشگاه خدا برایش ذخیره شده، دوست داشت تا آخر عمر خانهاش کربلا بود!
کامل الزیارات، باب۹۸، حدیث ۱۷🌹 صلیالله علیک یا اباعبدالله الحسین علیهالسلام 🌷🏴🌴🖤
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️وظیفه زائر بعداز برگشت از کربلا چیست؟
👤#استاد_بندانی
چند خبر
🚨وزیر اطلاعات: در مدت اخیر 400 بمب کشف و خنثی شد
بیش از 50 سرویس اطلاعاتی جلسات مختلفی در کشور های مختلف برگزار کردند و بیش از 200 رسانه را برای این کار آموزش دادند و با کمک آن تشکل های شبه دولتی یک مجموعه هایی را برای آموزش و طراح براندازی پیشبینی کردند و با کمکگرفتن از ابزار فضای مجازی و رسانه این فتنه و توطئه و آشوب را برپا کردن.
🍁🍁🍁
🚨منابع عراقی از احتمال بازداشت نخستوزیر سابق کشورشان خبر دادند
📌منابع آگاه عراقی به سایت العربی الجدید: دستگاه قضایی عراق تحقیق دربارهٔ اتهامات فساد مالی ۲.۵ میلیارد دلاری مقامات دولت نخستوزیر سابق این کشور را آغاز کرده و احتمال بازداشت خود الکاظمی وجود دارد.
🍁🍁🍁
🚨🎥رییس موساد:
☑️ترس ما این است که روس ها در ازای آن سلاح های پیشرفته را به ایرانی ها منتقل کنند که مطمئناً ارامش ما و شاید حتی موجودیت ما را در اینجا به خطر می اندازد
🍁🍁🍁
🚨فعالیت سفارت ایران در پاریس از سر گرفته شد
🔹سخنگوی سفارت ایران در فرانسه: این دفتر به طور عادی به کار خود ادامه میدهد.
🍁🍁🍁
🚨قدرت زلزله مراکش برابر با ۲۵ بمب هستهای بود
یک استاد زلزله شناسی در دانشگاه الهاشمیه اردن:
🔹 قدرت زلزله ویرانگری که اخیرا مراکش را لرزاند برابر با ۲۵ بمب هستهای است.
🔹 این زلزله به قدرت ۷ ریشتر بسیار شدید بوده و تأسیسات و ساختمانهایی را که اصولی ساخته نشده ویران کرده است.
🍁🍁🍁
🚨اردوغان: در مقابل هتاکی به قرآن سکوت نمیکنیم
🔹رئیسجمهور ترکیه در کنفرانس خبریِ گروه ۲۰: سوزاندن قرآن تحت حمایت پلیس، یک اقدام تحریکآمیز و جنایتی نفرتانگیز است. هیچکس نمیتواند از ما انتظار داشته باشد که سکوت کنیم.
🔹با تلاشها و پیشنهادهای ترکیه، حمله به کتابهای مقدس در بیانیهٔ گروه ۲۰ محکوم شده و همهٔ کشورها باید سیاستهای مصممتری در زمینهٔ خصومت با اسلام دنبال کنند
🍁🍁🍁
🚨بن سلمان:من باور دارم خاورمیانه اروپای جدید خواهد بود. ۵ سال دیگه عربستان کشوری کاملا متفاوت میشود.
به این بخش دقت کنید:
"این جنگ سعودی است.این جنگ من است.میخواهم قبل از آنکه از دنیا برم، خاورمیانه رو در صدر دنیا ببینم.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🏴 #بیست_وسوم_صفر_وفات_فاطمه_بنت_اسد
سلام الله علیها
.
بیست و سوم ماه صفر سال ۸هجری قمری مطابق با سوم تیر سال ۸هجری شمسی، مادر امیرالمؤمنین حضرت فاطمه بنت اسد علیهم السلام در بین سن شصت تا هفتاد سالگی به دیدار حق شتافتند.
#حضرت_فاطمه_بنت_أسد بن هاشم بن عبدمناف، فقط همسر#حضرت_ابوطالب علیهم السلام بودند و چهارپسر و دودختر داشتند. اول#طالب وسپس #عقيل متولد شد. بعداز ده سال #جعفر وسپس حضرت#امام_اميرالمومنين علیه السلام متولد گردیدند. دختران حضرت يكى #فاخته كه مشهوره به #ام_هانى است و ديگرى #جمانه_خاتون هستند.
#فاطمه_بنت_اسد نه تنها مادر اميرالمومنين علیهماالسلام بودند بلكه بعداز #حضرت_عبدالمطلب علیه السلام كه پیامبر شش ساله درخانه حضرت ابوطالب علیه السلام آمدند، حضرت فاطمه بنت اسد درحق پیامبر مادرى کرده وایشان را بر فرزندان خود مقدم ميداشتند.
همچنین هنگامی كه #حضرت_خديجه سلام الله علیها دنيا را وداع فرمودند. حضرت زهرا سلام الله علیها پنج ساله بودند وجناب فاطمه بنت اسد در دامان عزت خود آن مستوره دوجهان را بجان ودل سرپرستی ومادری کردند.
#كفى_لها_فخرا_و_شرفا
وقتی حضرت فاطمه بنت اسد ازدنیا رفتند، پیامبر بسیار گریسته وفرمودند: "الیوم ماتت أمی"
امیرالمؤمنین علیه السلام نیزگریه میکرده و میفرمودند: "إنالله وإناإليه راجعون"
پیامبر هم باگریه فرمودند: "یاعلی اگرمادر تو بود، مادرمن هم بود"
بعد فرمودند این عمامه وپیراهنم را بگیر و اورا درین کفن کنید. سپس خود حضرت براو نمازی خواندند که مانند آن را برکسی نخوانده بودند وچهل تکبیر براو گفتند وقبل از دفن درقبر او بی حرکت خوابیدند وحضرت امیر وامام حسن علیهماالسلام نیز وارد قبر شدند سپس ازقبر بیرون آمدند.
پیامبر پیکرمطهر راوارد قبر کردند ومدتی درون قبر ماندند سپس صدا زدند: "یافاطمه" ناگهان حضرت فاطمه بنت اسد سخن فرموده وگفت: "لبيك يارسول الله"
حضرت فرمودند: "هل رأيت ماضمنت لك" آنچه برایت #ضمانت کرده بودم رادیدی؟"
بانو گفتند: "آری" پس فرمودند: "فجزاك الله عني في المحيا والممات أفضل الجزاء"
خداوند ازجانب من بتو، درحیات و مَمات برترین پاداش رابدهد.
الخرائج ج١ص٩١-١۵۰
#مدفن حضرت فاطمه بنت أسد درقبرستان بقیع است که بعد ایشان امام حسن وامام سجاد وامام باقر وامام صادق علیهم السلام، درکنار ایشان بخاک سپرده شدند.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: جبرئیل بمن خبرداد که اواهل بهشت است وخداوند به ۷۰هزار فرشته امرکرده که براو نماز بخوانند.
📚 بحارالانوار ج٢٠ص١٨۵
اصول کافی ج١ص۴۵۳
الأمالی صدوق مجلس۵۱
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🖤
https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
. 👇تقویم نجومی اسلامی دوشنبه👇
✴️ دوشنبه 20 شهریور/ سنبله 1402
👈 25 صفر 1445👈 11 سپتامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🔘آخرین سخنان پیامبر خدا (ص) در جمع اصحاب در مسجد النبی.
📛تقارن نحسین.
📛صدقه اول صبح مطلوب است.
📛 و امور ازدواجی.
📛 و مسافرت اصلا خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت امشب :شب سه شنبه، فرزند چنین شبی دهانی خوشبو دارد و بسیار مهربان است.ان شاءالله
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️خرید حیوان و چهارپایان.
✳️تعهد نامه گرفتن از رقیب خوب است.
🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب نیست.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، موجب صفای خاطر میشود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی 26 سوره مبارکه " شعراء " است .
@taghvimehamsaran
قال ربکم و رب آبائکم الاولین ......
و از مفهوم آن استفاده می شود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال بر خصم خود غالب گردد و شاد شود.ان شاء الله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما
تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهماالسلام
.
#کانال_عاشقان_ولایت
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از اربعینمعلی عاشقانولایت🚩
صلیالله علیک یا علی ابن موسی الرضا ع مشتاقان کوی امام رضا ع در راهند ده آخر 🌙 سفر پیشاپیش تسلیت باد 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🖤
https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت363
ز_سعدی
با گریه علیرضا انسی خانم خداحافظی کرد و رفت.
به سراغ علیرضا رفتم. شیرش دادم و عوضش کردم.
برای شستن دست هایم به حیاط رفتم و کتری را هم پر از آب کردم و روی علاء الدین گذاشتم تا بجوشد.
لباسم را عوض کردم و کمی عطر گل محمدی به لباسم زدم.
موهایم را شانه زدم و به خودم در آینه نگاه انداختم.
با تقه ای که به در خورد برای استقبال از احمد به پشت در رفتم.
احمد در را باز کرد و وارد اتاق شد.
با لبخند به او سلام کردم و دستش را فشردم.
جواب سلامم را داد و نگاهش روی پارچه دور مچ دستم خیره ماند و پرسید:
دستت چی شده؟
دستم را از دستش بیرون کشیدم و گفتم:
طوری نیست
یکم درد می کرد همسایه برام دنبه و زردچوبه مالید
احمد کلاهش را در آورد و پرسید:
چرا درد کنه؟ چیزی شده؟
کت و شال گردنش را از او گرفتم و گفتم:
چیز مهمی نیست تا فردا خوب میشه
بیا بشین برات چای بریزم.
احمد کنار علاء الدین رفت تا دست هایش را گرم کند.
دو استکان چای ریختم و پرسیدم:
چه خبرا؟
احمد آمد کنارم نشست و گفت:
خبرا که پیش شماست
علیرضا را که بیدار بود بغل گرفت و بوسید که گفتم:
این فسقلی امروز خیلی کم خوابید
همه اش بیدار بود و چشماش باز
_بیدار بوده مواظب مامانش باشه
_شایدم چشم می کشیده ببینه باباش کی میاد
احمد نگاه به من دوخت که گفتم:
خیلی کم می بینیمت
صبح بعد از نماز میری و هفت شب بر می گردی
ساعت 9 هم که خوابیم
احمد پایش را دراز کرد. پایین پایش رفتم.
جورابش را در آوردم و در حالی که با دست چپم کف پایش دست می کشیدم تا خستگی اش در برود گفتم:
از وقتی میری تا برگردی آروم و قرار ندارم
هم دلتنگتم هم دلم می جوشه
از بس نبودنت برام سخته پیش پات قبل اومدنت به همسایه که میره سر کار گفتم بچه هاشو هر روز بیاره بذاره پیشم بلکه سرم گرم بشه از فکرت در بیام
هر چند بعید می دونم یک ذره هم حواسم ازت پرت بشه
تو همه دین و دنیام شدی نمیشه بهت فکر نکرد و به یادت نبود
احمد لبخند زد و گفت:
منم تا برگردم همه حواسم پیش توئه
اگه میشد زودتر بیام مطمئن باش یک لحظه رو هم از دست نمی دادم تا پیشت باشم
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید الله کرم اکبری صلوات🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت364
ز_سعدی
خم شدم کف پای احمد را بوسیدم که پایش را عقب کشید و گفت:
چی کار می کنی رقیه پام کثیفه
به رویش لبخند زدم و گفتم:
اتفاقا چون کثیفه بوسیدن داره
این پایی که از صبح تا الان برای کسب روزی حلال توی کفش بوده و
از صبح تا شب روی پا ایستادی کار کردی رو اگه نبوسم کم کاری کردم
احمد شرمنده نگاهم کرد که از جا برخاستم و گفتم:
برم سفره رو بیارم شام بخوریم خسته ای
احمد با شرمندگی پرسید:
چیزی پختی؟
در حالی که پشتم به او بود گفتم:
امشب تنبلیم می شد برای همین فقط چهار تا تخم مرغ گذاشتم آبپز بشه با هم بخوریم
_تنبلیت نمی شد بگو تو خونه به جز تخم مرغ چیز دیگه ای پیدا نمی شد
کنار احمد نشستم و در حالی که سفره را پهن می کردم گفتم:
همینم نعمت خداست
خدا رو شکر همین نون و تخم مرغ هست
خیلی ها همینم ندارن و شب گرسنه می خوابن
سر شب قبل اومدنت نمی دونم کی غذای یکی از همسایه ها رو خورده بود یک بلبشویی راه افتاده بود
احمد چهار زانو زد و گفت:
یه روزی همه این سختی هایی که کنارم کشیدی رو برات جبران می کنم
در حالی که تخم مرغ ها را پوست می گرفتم لبخند زدم و گفتم:
همین که هستی و سایه ات بالا سرمه بسه برام
خودش جبرانه
من کنارت سختی نمی کشم
وقتی نباشی و ازم دور باشی سختی می کشم
بعدم کی گفته خوردن تخم مرغ آب پز سختیه؟
تخم مرغ را برای احمد در بشقاب گذاشتم و گفتم:
بعضی وقتا برای آدمایی که تنبلی شون میشه نبودن خیلی چیزا نعمته
خندیدم و گفتم:
این جوری میشه راحت تنبلی رو توجیه کنی و عذاب وجدان نگیری
الان اگه کلی مواد غذایی بود من اصلا حس غذا پختن نداشتم نهایتش به زور یه اشکنه ای برات سر هم می کردم
این قدر بی حس و حال بودم و تنبلیم می شد که حتی همین تخم مرغ رو نیمرو نکردم انداختم تو آب خودش بپزه من بخورم فقط
بعدم جای این که برای این چیزای کوچیک و الکی عذاب وجدان بگیری و شرمنده بشی خدا رو شکر کن که با آرامش و حال خوش کنار هم نشستیم و داریم شام می خوریم
اگه هر شب هفت رنگ پلو می خوردیم ولی یک سره با هم دعوا داشتیم خوب بود؟ یا یکی مون مریض بود خوب بود؟
شکر خدا که سالمیم، دل مون به هم وصله نشستیم کنار هم غذای ساده می خوریم
این شکم رو سنگم بریزی توش پر میشه جز حلال بودن چیزی که می خوریم هیچ چیز دیگه اهمیت نداره
هر وقت خدایی نکرده نون غیر حلال و شک دار آوردی سر سفره ات اون موقع شرمنده باش احمد آقا
احمد سرم را جلو کشید روی سرم را بوسید و گفت:
الهی من قربون اون زبونت برم که این قدر قشنگ حرف می زنی و آرومم می کنی
من اگه تو رو نداشتم زندگیم هیچ قشنگی ای نداشت
🇮🇷هدیه روح مطهر شهید عبدالمحمد اکبری صلوات🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت365
ز_سعدی
اولین لقمه را می خواستم در دهانم بگذارم که صدای گریه علیرضا بلند شد.
از جا برخاستم و گفتم:
ای بابا هر وقت من میخوام غذا بخورم این کوچولو هم گرسنه اش میشه انگار
کنار علیرضا نشستم که احمد گفت:
پسرم دوست داره هم زمان با مامان باباش غذا بخوره
خواستم علیرضا را بغل بگیرم که از درد دستم صورتم در هم جمع شد.
احمد با نگرانی پرسید:
چی شدی؟ خوبی؟
به هر سختی بود با دست چپم علیرضا را بغل کردم و گفتم:
خوبم چیزی نیست؟
احمد با نگرانی دستم را گرفت و پرسید:
نمیگی دستت چی شده؟
به رویش لبخند زدم و گفتم:
چیز مهمی نیست نگران نباش
یکم درد می کنه
انسی خانم گفت اینو تا فردا باز نکنم خوب میشه
_خوب چرا باید دستت درد بگیره؟
چه اتفاقی برات افتاده؟
بسم الله گویان مشغول شیر دادن علیرضا شدم و بدون این که به صورت احمد نگاه کنم گفتم:
اتفاق خاصی نیفتاده
تو آشپزخونه این جا داشتم کاری می کردم که دستم درد گرفت
فکر کنم یکم رگ به رگ شده
نگاه احمد به روی خودم را حس می کردم ولی سرم را بالا نیاوردم.
دلم نمی خواست او را وارد خاله زنک بازی های این خانه کنم.
احمد لقمه ای را به سمتم گرفت و گفت:
بیا اینو بخور
لقمه را به سختی از دستش گرفتم و گفتم:
دستت درد نکنه شما بخور من بعد می خورم
احمد کمی سفره را جلو کشید و نزدیک تر به من نشست و گفت:
این طوری تنهایی به دلم نمیشینه
_آخه من دستم بند بچه است سختمه الان چیزی بخورم
احمد لقمه ای را جلوی دهانم گرفت و گفت:
خودم دهانت میذارم که سختت نباشه
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید حسن سلیمانی صلوات🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت366
ز_سعدی
احمد یک لقمه دهان من گذاشت و یک لقمه دهان خودش.
شام مان که تمام شد سفره را جمع کرد و من هنوز دستم بند علیرضا بود.
به احمد گفتم:
بی زحمت بشقابو بذار تو سینی بعد با استکانا می برم پای حوض می شورم
احمد کتش را پوشید و گفت:
خودم می برم می شورم تو با این دستت نشوری بهتره
_نمیخواد ببری بیا بشین خسته ای صبح می برم می شورم
احمد به رویم لبخند زد و گفت:
شستن دو تا دونه استکان و یک بشقاب منو از پا نمیندازه
تنها کمکیه که از دستم بر میاد
_دستت درد نکنه ولی نبر
همسایه ها ببینن تو ظرف می شوری صورت خوشی نداره
_این که همسایه ها ببینن و حرف و حدیث در بیارن ذره ای اهمیت نداره
تو هم خودت رو درگیر این فکرا و حرفا نکن
احمد از اتاق بیرون رفت و در را بست.
نفسم را با صدا بیرون دادم.
هیچ وقت برای احمد حرف و حدیث مردم اهمیتی نداشت.
علیرضا خواب رفته بود.
لباسم را مرتب کردم.
چون دستم درد می کرد نمی توانستم آروغش را بگیرم و همان طور روی پایم گذاشتم بخوابد.
احمد با دست و صورت خیس به اتاق برگشت.
سینی را روی طاقچه گذاشت کنار علاء الدین ایستاد و گفت:
هوای بیرون خیلی سرده
دست در جیب کتش کرد و کمی پول کنارم گذاشت و گفت:
فردا که رفتی حرم یکم کلاف بخر برای خودت لباس گرم ببافی
کتش را در آورد و کنارم نشست. از او تشکر کردم و گفتم:
دستت درد نکنه ولی با این وضع دستم فردا حرم نمیرم
یه دستی نمی تونم علیرضا رو بغل بگیرم.
همین الان نتونستم آروغش رو بگیرم بذارمش زمین
احمد دستم را در دست گرفت در حالی که نوازشش می کرد گفت:
ان شاء الله همون طور که خودت میگی تا صبح خوب بشه
اگه نشد باید یه فکر اساسی براش برداریم
راستی یک خبر خوب ...
با ذوق نگاه به او دوختم و پرسبدم:
چه خبری؟
احمد علیرضا را از روی پایم برداشت و گفت:
امروز شنیدم می گفتن تبعید آقای خامنه ای تموم شده و قراره برگردن مشهد
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید ولی الله اکبری (جانباز نابینا) صلوات🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خدایا یه روز قشنگ
یه روزگار شیرین
یه دل شاد
یه خونه صمیمی و
یه زندگی باب میل
را نصب همه بگردان
روزتون زیبا و در پناه خدا
سلام صبح دوشنبه تون زیبا 🌺
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#اشپزی
کیک_زبرا😍
آرد : ۲ پیمانه
شکر: ۱ پیمانه
تخم مرغ : ۴ عدد
روغن مایع: ۱ پیمانه
شیر: ۱ پیمانه
وانیل: یک چهارم قاشق چای خوری
بکینگ پودر: ۱ ق مرباخوری
پودر کاکائو: ۴ قاشق سوپ خوری یا غذاخوری
ابتدا تخم مرغ ها را با شکر به همراه وانیل خوب میزنیم تا کرم رنگ شود ، مرحله بعد مواد خشک (ارد+ بکینگ پودر) با هم مخلوط می شود و سه بار الک
می کنیم و در سه مرحله به صورت متناوب به همراه شیر و روغن مایع به مخلوط آماده اضافه
می کنیم و خوب هم میزنیم
(کف قالب گرد ساده کاغذ روغنی پهن
می کنید سایز قالب من ۲۴ سانت بود ) این قسمت خیلی مهم هست مواد و به دو قسمت مساوی تقسیم می کنیم و ۴ ق غداخوری پودر کاکائو به یکی اضافه
می کنیم و با دو پیمانه یا دو عدد ملاقه اول از مرکز کیک یک پیمانه مخلوط وانیلی میریزم و بعد وسط همان مواد مخلوط شکلاتی و میریزم تا بعد از پخت به شکل زبرا یا راه راه در بیاد در دمای ۱۸۰ بسته به فر خودتون به مدت ۴۵ دقیقه می پزیم ..
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸