فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ #استاد_رائفی_پور
" تلنگری کوتاه "
کسانی که دست بزن در خانواده دارند جایگاه شخصیتی خودشان را بشناسند!...
#جایگاه_شخصیتی
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴به نظر من در سال ۱۴۰۲ هم مسئلهی اصلی ما مسئلهی اقتصاد است.
یعنی ما مشکل کم نداریم، مشکلات گوناگونی داریم، در زمینهی فرهنگی، در زمینهی سیاسی، لکن مسئلهی اصلی و محوری در این سال هم مسئلهی اقتصاد است. یعنی اگر ما بتوانیم انشاءالله مشکلات اقتصادی را کاهش بدهیم و مسئولین انشاءالله همّت کنند، دقت کنند، تلاشهای مهمی انجام بدهند در این زمینه، خیلی از مسائل دیگر کشور هم حل خواهد شد.
▪️هم دولت، هم مجلس شورای اسلامی، هم فعّالان اقتصادی، هم گروههای مردمیِ جوان و پرانگیزه که بنده تعدادی از این گروهها را میشناسم و به آنها جدّاً علاقمند هستم. میدانم کارهای خیلی خوبی را در همین زمینههای اقتصادی انجام میدهند. اینها همه باید تلاشهایشان متوجّه کمک به رفع مشکلات کشور و مشکلات مردم باشد. حالا این رفع مشکلات گاهی با فعالیتهای بنیانی اقتصادی است، مثل تولید که یک فعالیت بنیانی است در اقتصاد، یعنی تولید یک کار اساسی است در اقتصاد. یا عرض کنم که کارهای انسانی و اسلامی مثل مواسات و کمکهای مردمی و همکاریهای مردمی با طبقات ضعیف جامعه.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴رهبر انقلاب: من با توجه به همهی جهات، هم تورّم، هم تولید داخلی، این چیزهایی که مهم است، تورّم که مشکل اصلی است، تولید داخلی که حتماً یکی از کلیدهای نجات کشور از مشکلات اقتصادی است، با توجه به اینها شعار سال را اینجور اعلام میکنم: «مهار تورم، رشد تولید»
یعنی باید همه همت مسئولین متوجّه این دو موضوع باشد؛ در درجه اوّل مسئولین، در درجه بعد همینطور که گفتم فعالان اقتصادی و فعّالان مردمی و کسانی که دستشان میرسد کاری انجام بدهند و فعّالان فرهنگی، صداوسیما که باید فرهنگسازی بکند در این زمینهها، همه اینها باید متوجه این دو نکتهی اصلی باشند، در درجه اول مهار تورّم، یعنی واقعاً تورّم را مهار کنند و مسئله تولید را افزایش بدهند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش مردم به عقب و جلو نشدن ساعت
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴«مراجعه زنان باردار با بچههای مُرده در داخل رحم به بیمارستانها در پایان سال»/ مرگ بهوقت انتخاب تاریخ تولد
🔹یکی از رفتارهای غلط برخی از مادران باردار در تولد نوزاد، اصرار به زایمان در رأس یک زمان مقرر است. تاریخهای "رُند" که برای عدهای "لاکچری" محسوب میشود؛ در حالی که چنین تصمیمهایی، تبعات ناگواری به دنبال دارد که میتواند سلامت مادر و نوزاد را تهدید کند.
فرناز مشیری عضو انجمن متخصصین زنان و زایمان ایران، در واکنش به رفتار برخی مادران برای زایمان در زمان خاص، گفت:
🔹اگر در ساعات پایانی سال و یا ساعات اولیه سال جدید در بیمارستانها حضور داشته باشید میبینید که چه تعداد مادر باردار با بچههای مُرده در داخل رحم به ما ارجاع میشوند که به خاطر تاکید و تمایلی که به تولد فرزندشان در تاریخ اول فروردین داشتند، دیر مراجعه کرده و جنین آنان در داخل رحم مرده است.
🔹مادر باردار آنقدر صبر میکند که سال تحویل شود یا اینکه به پزشک خود فشار میآورد تا فرزند او حتماً متولد فروردین در سال جدید باشد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️.....
اوّل دفترِ سالم بنویسید حسین♥️
#انا_مجنون_الحسین♥️
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
👤مُعلی بن خُنیس میگوید: در نوروز بود که به محضر امام صادق عليه السلام وارد شدم.
🔸 ایشان فرمودند: میدانی امروز چه روزی است؟
عرض کردم :فدایتان شوم، امروز روزی است که عَجم(ایرانیان) آن را بزرگ میدارند و به یکدیگر هدیه میدهند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: نوروز روزی است که: خداوند از بندگان پیمان گرفت که او راعبادت کنند و براو شریکی قرار ندهند؛
🔻روزی است که کشتی نوح ع بر کوه جُودی استقرار یافت؛
🔻روزی است که در آن رسول خداصلي الله عليه و آله، امیرالمؤمنین عليه السلام را بر شانه هایش گذاشت تا بت های قریش را از بالای بیت الحرام بشکند و همینطوراست درباره ابراهیم عليه السلام؛
🔻روزی است که پیامبر صلي الله عليه و آله به مردم فرمودند که دوباره با امیرالمؤمنین عليه السلام بیعت کنند (بیعت دوم)؛
🔻روزی بود که امیرالمؤمنین عليه السلام بر خوارج نهروان ظَفر یافتند؛
✅روزی که قائم(عج) ما ظهور خواهد کرد؛
و درچنین روزی قائم ما (عج) بر دشمنان ظفر مییابد و...
روز نوروزی نیست، مگر اینکه ما در آن در پی فَرَج هستیم برای اینکه آن روز از ایّام ما و ایّام شیعیان ماست؛ که عجم آن را حفظ کرده؛ درحالی که شما(اعراب)آن را ضایع کردید...
📙مستدرک الوسائل، ج۶، ص۳۵۳
🌷نوروز بر همگی مبارک🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دست رو دلم نذار که خونه
وضعیت امثال سام رجبی که سگ مصی علینژاد بودن اما جز تیمارستان چیزی نصیبشون نشد
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خسته نباشید
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ فیلم کامل پیام نوروزی رییس جمهور
رییسی: روزی نیست که بخاطر فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف در رنج نباشم
دولت به هیچ جناحی وابستگی ندارد؛ جناح دولت مردم و انقلاب است
هیچکدام از مدیران دولتی چک سفید دریافت نکردند که بصورت مستمر بر سر کار باشند؛ اگر کسی صلاحیت نداشته باشه جابجا میشود
به شما اطمینان میدهم که خادمین شما در دولت برای تحقق وعده ها از جمله بهبود معیشت مردم، فساد ستیزی، تقویت تولید، افزایش اشتغال به صورت شبانه روزی و بی وقفه خواهد بود
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️ نوروز بی شاه، مبارک!
تصویری از ویژه نامه مطبوعات در اولین نوروز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه تحویل سال نو در حرم حضرت علی (ع) و ندای حیدر حیدر
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
36.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضور افتخاری نسخه بارورسازی ابرها از پهپاد بالپرنده شاهد 191 در استودیوی برنامه ویژه شب عید برای اولین بار😎
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
#پارت38
–این پشتش کش داره برای شما راحت تره. من مادرمم همین مشکل شما رو داره برای همین از این نوع ماسک استفاده میکنه.
اخم ریزی کردم.
–با اینا آدم خفه میشه، اینا خیلی...
حرفم را برید و مهربان گفت:
–میدونم سخته، ولی تحمل این نیم ساعت با این ماسک، بهتر از خدایی نکرده گرفتار شدن به اون مریضیه.
هنوز تردید داشتم در استفادهاش، البته بیشتر به خاطر این بود که چون کش ماسک از پشتسر بود شالم را جمع میکرد و بد شکل نشان میداد.
نگاهش کردم خیلی جدی نگاهم میکرد.
ماسک را از دستش گرفتم.
–چشم، میزنم. دست شما درد نکنه.
نگاهش خندید.
–خواهش میکنم، زیاد طول نمیکشه فقط نیم ساعت تحمل کنید.
به نشانهی تایید چشمهایم را باز و بسته کردم. جعبه شیرینی را به دست دیگرم داد و راه افتادیم.
پلاک خانه را که پیدا کردیم باورمان نمیشد اینجا کسی زندگی کند. یک خانهی خیلی قدیمی که شاید عرض خانه کلا به سه الی چهار متر هم نمیرسید. در خیلی کوچک و رنگ و رو رفته ایی داشت. بعضی جاهایش زنگ زده بود.
آقای امیرزاده با تعجب گفت:
–آدم باورش نمیشه اینجا، تو مرکز شهر همچین خونه هایی باشه.
نگاهی به خانهی کناریاش انداختم، یک آپارتمان پنج طبقهی بسیار لوکس. اشاره به ساختمان کردم.
–آدم باورش نمیشه کنار این خونه، اون ساختمون به اون شیکی باشه.
کپسول را جلوی در روی زمین گذاشت.
–احتمالا همین روزا این یکی رو هم خراب میکنن مثل اون میسازن.
نایلی که در دست داشتم را روی جعبهی شیرینی گذاشتم و زنگ را فشار دادم.
زنگ خانه از جایش در آمده بود، ولی من توجهی نکردم و انگشتم را رویش قرار دادم.
ناگهان کل قاب زنگ بیرون پرید و دردی در انگشتم احساس کردم.
جیغ کوتاهی کشیدم و یک قدم به عقب پریدم و با او که درست پشت سرم ایستاده بود برخورد کردم. دستهایش را حائل کرد که من روی زمین نیفتم و
نگران نگاهم کرد. آنقدر نزدیکش شدم که تنم گر گرفت. فوری کنار ایستادم و سرم را پایین انداختم.
جوری وانمود کرد که انگار اتفاقی نیوفتاده.
–چی شد؟ خوبید؟
خودم را جمع و جور کردم و از خجالت حرفی نزدم و انگشتم را نگاه کردم.
خم شد و با نگاهش انگشتم را بررسی کرد.
–چیزی شد؟
بدون این که نگاهش کنم گفتم:
–نه، فقط یه لحظه سوخت، ولی الان خوبه.
بعد رفت و نگاهش را به زنگ داد.
–این که خرابه،
راست میگفت با این که فشارش دادم ولی صدایی نشنیدیم.
دوباره، به انگشتم نگاهی کرد.
–احتمالا برق داشته، خدا رحم کرد.
سرم را بالا آوردم.
–چیز مهمی نیست. فقط یه کم ترسیدم.
نگاهم کرد و خدا را شکری گفت.
با برخورد بیتفاوتی که داشت خجالتم بر طرف شد.
با کلیدی که از سوئچ ماشینینش آویزان بود روی در کوبید و دوباره با نگرانی به دستم نگاه کرد و گفت:
–میخواستم بگم ممکنه زنگش خراب باشهها.
در دلم گفتم خب پس چرا نگفتی.
انگار فکرم را خواند و ادامه داد.
–اونقدر حواسم پرت شد که یادم رفت.
باز در دلم گفتم، "اونوقت پرت چی شد؟"
برگشت و معنی دار نگاهم کرد ولی حرفی نزد. نگاهش آنقدر انرژی داشت که سوزش انگشتم را فراموش کردم.
طولی نگذشت که پسر بچه ایی در را باز کرد و با دیدن ما به داخل خانه دوید.
امیر زاده با تعجب به من نگاه کرد.
–پس چرا رفت؟
صدای سرفههای دل خراش پدر خانواده به گوش میرسید.
زمزمه کردم.
–بیچاره چقدر بد سرفه میکنه، تا اینجا صدای سرفش میاد. امیر زاده نگاهی به داخل خانه انداخت.
–مسافتی نیست که. کل خونه پنجاه مترم نمیشه. صدا راحت میاد. این مریضی لعنتی هم کاری با ریهی آدم میکنه موقع سرفه انگار صداش رو گذاشتن رو بلندگو.
همان لحظه صدای کشیده شدن دمپایی کسی روی موزاییک حیاط به گوش رسید و ساره جلوی در ظاهر شد.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
💖برگرد نگاه کن 💖
پارت39
حالش از صبح بهتر بود. نگاه شرمگینی به امیرزاده انداخت و بعد از سلام گفت:
–من شرمندهی روی شما هستم من چیکار کردم با شما، اونوقت شما این طور بد جنسی من رو جواب میدید. اونقدر لطف کردید که اصلا قابل جبران نیست که بخوام بگم جبران میکنم.
امیر زاده اصلا سرش را بلند نکرد و فقط با گفتن وظیفمونه، کاری نیست. ساره را مجبور کرد که موضوع را عوض کند.
–خیلی خوش امدید. بفرمایید، بفرمایید. واقعا منو شرمنده کردید.
امیرزاده اشاره کرد که من اول وارد بشوم.
جعبه شیرینی را دست ساره دادم و پا به درون خانه گذاشتم. تا به حال حیاط به آن کوچکی ندیده بودم.
شاید با قدم بلند مردانه دو قدم کافی بود تا به درب ورود به اتاق برسیم. عرض خیلی کمی داشت. یک مستطیل کوچک.
گوشهی حیاط پر بود از گونیهایی که معلوم بود داخلش از انواع ظروف پلاستیک و ظرفهای چهار لیتری که برای مصارف مختلف از جمله مایع ظرفشویی و دستشویی و غیره به کار میرود پر شده است.
چون هم بعضی جاهای گونی پاره بود و مشخص بود هم چندتا از آن ظروف بیرون ریخته شده بود. احتمالا کسی اینجا برای بازیافت ضایعات جمع میکرد.
گوشه
ی دیگر حیاط یک دستشویی بود که درش نیمه باز بود. آنقدر درش زنگ زده و بیرنگ و رو بود که فکر میکردی با یک تکان فرو خواهد ریخت.
آجرهای دیوارهای حیاط مشخص بود ولی انگار در زمانهای دور پوشش سیمان سفید داشته، چون هنوز بعضیجاهایش آثارش باقی مانده بود. حتی چند جای دیوار آجرش ریخته بود.
جلوی درب ورودی ساختمان دختر بچهی کوچکی ایستاده بود و نگاه میکرد.
آنقدر نحیف و غیر عادی لاغر بود که در برخورد اول ماتم برد.
آقای امیر زاده خودش را به من رساند وگفت:
–خانم حصیری شما تو حیاط بمونید لازم نیست داخل بیایید.
میدانستم نگران من است. همین نگرانیاش احساس خوشایندی را نصیبم میکرد که تا به حال تجربه نکرده بودم.
سرم را کج کردم و گفتم:
–چشم.
نگاه محبت آمیزش را به چشمهایم کوک زد و همانطور که نایلون وسایل را از دستم میگرفت زمزمه کرد.
–چشمتون بی بلا.
ساره تعارف کرد که به داخل برویم.
امیرزاده پا به درون خانه گذاشت و به طرف ساره برگشت.
–خانم حصیری داخل نیان بهتره.
ساره سرش را تکان داد و رو به من گفت:
–ببخش تلما جان.
یک قدم عفب رفتم.
–خواهش میکنم. من همینجا منتظر میمونم.
چند دقیقه بعد از رفتن آنها آن پسر بچه برایم یک چهار پایهی پلاستیکی آورد و گفت:
–مامانم گفت بشینید روی این.
چهارپایه را گرفتم و گفتم:
–ممنون. بگو ببینم اسمت چیه؟
عقبتر ایستاد و جوابم را نداد.
داخل کیفم را گشتم، همیشه داخلش یک چیزهایی پیدا میشد. دوتا ویفر شکلاتی پیدا کردم و مقابلش گرفتم.
–بیا یدونه بده خواهرت یدونه هم مال خودت.
فوری ویفرها را گرفت و به داخل رفت.
صدای امیرزاده میآمد که با شوهر ساره صحبت میکرد و میگفت:
–من داروهای مادرم رو هم براتون آوردم همونا رو مصرف کنید.
قرار شد پول تزریق آمپولها را هم بدهد تا خودشان بروند و انجام دهند.
دلم میخواست هیچ صدایی نباشد تا واضحتر حرفهایش را بشنوم. حتی گاهی نفسم را حبس میکردم تا حرفهای زمزمه وارش را نیز بشنوم.
نه این که بدانم چه میگوید، نه، فقط برای این صدایش باعث آرامشم میشد.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت40
زیاد طول نکشید که ساره با یک استکان چای و چند عدد شیرینی که داخل بشقابی گذاشته بود وارد حیاط شد. احتمالا از همان شیرینیهایی بود که امیر زاده خریده بود.
ناهار نخورده بودم و حسابی گرسنه بودم. شیرینی هم رولت نسکافهایی بود که من خیلی دوست داشتم.
تا خواستم دستم را دراز کنم و یکی از آنها را بردارم، امیرزاده پنجره ی اتاق رو به حیاط را با صدای قیژ گوش خراشی باز کرد.
نگاهم کرد و اشاره کرد که جلوتر بروم.
با تعجب بلند شدم و یک قدم به طرفش رفتم.
پچ پچ کنان گفت:
–خانم حصیری لطفا اینجا چیزی نخورید، باید خیلی مراعات کنیم. ماسکتونم اصلا پایین نکشید. به زور صدایش را میشنیدم.
آرام گفتم:
–یه وقت ناراحت نشن.
–آخه ناراحتی نداره، خودشون میدونن چارهایی نداریم.، من الان کارم تموم میشه میام زودتر میریم که فکر کنه وقت نکردید بخورید.
چشمهایم با باز و بسته کردم و سرم را تکان دادم.
–چشم نمیخورم. منتظرتونم.
عمیق نگاهم کرد، من خجالت کشیدم و نگاهم را دزدیدم.
چقدر این بیماری غربت میآورد. چقدر جدایی و سکوت.
بچه ها هر دو، ویفر به دست آمدند جلوی در ایستادند.
ساره هم آمد و تعارف کرد.
برای این که حواسش را پرت کنم پرسیدم:
– بچههات چند سالشونه. نگاهشان کرد و با حسرت گفت:
–باورت میشه اینا دوقلو هستن؟
دقیقتر نگاهشان کردم.
–ولی اصلا شبیه هم نیستن، دخترت جثهاش خیلی کوچیکه.
آهی کشید.
–آره، زیاد مریض میشه، کم غذاست، منم که زیاد خونه نیستم بهش برسم.
–وقتی نیستی پیش کی میزاریشون.
–گاهی پدرشون، گاهی هم که اونم کار داشته باشه تنها میمونن دیگه.
–هنوز خیلی کوچیکن تنهاشون نزار.
–چاره ایی ندارم. صابخونه اجارش رو برده بالا، برای همین حتی هر دومونم کار میکنیم بازم نمیرسونیم.
نگاهی به دیوارهای حیاط انداختم آنقدر رنگ و رو رفته و کهنه بود که هر آن احساس میکردی ممکن است بریزد. با خودم فکر کردم مگر این آلونک چقدر اجاره میخواهد.
نفسم را بیرون دادم.
–خانوادت از اوضاع زندگیت خبر دارن؟
–احتمالا خواهرم بهشون میگه، من اونقدر دلشون رو شکستم که حاضر نیستن حتی جواب تلفنم رو بدن.
–چرا؟
سرش را تکان داد و بغض کرد.
–من و شوهرم بدون رضایت خانواده هامون ازدواج کردیم. خانوادم راضی نبودن ولی من اونقدر اذیتشون کردم که راضی شدن و گفتن برای همیشه برو.
–الان پشیمونی؟
بغضش گرفت ولی سعی کرد اهمیتی ندهد. ولی اشکهایش راهشان را پیدا کردند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت41
– خب، خیلی اشتباه کردم. عجله کردم با کمی درایت میتونستم به هدفم برسم و پدر و مادرمم از خودم راضی نگه دارم.
ولی من افتاده بودم رو دندهی لج و هر چه زودتر میخواستم به خواستهام برسم. حالا که چند سال گذشته با خودم میگم کاش یه کم احساساتم رو کنترل میکردم.
الان تو شرا
یطی هستم که اگه شوهرم رو از دست بدم واقعا آواره میشم.
برای هم دردی گفتم:
–انشاالله خوب میشه، فکر منفی نکن.
اشکهایش را پاک کرد.
–میگه توی پاهاش خیلی ضعف داره درست نمیتونه راه بره،
امیر زاده وارد حیاط شد و رو به ساره گفت:
–خانم به نظر من همین امروز ببریدش بیمارستان و آمپولاش رو تزریق کنید. البته قبلش هم دارو و هم آمپولش رو به دکتر نشون بدید.
شماره کارتتون رو هم برای خانم حصیری بفرستید ایشون برای من میفرستن منم هزینهی تزریق رو براتون کارت به کارت میکنم. از روی چهارپایه بلند شدم.
ساره شروع به تشکر کردن کرد ولی امیر زاده زود از خانه بیرون رفت و منتظر شنیدن حرفهای ساره نشد.
او هم رو به من کرد و بارها و بارها تشکر کرد و در آخر هم گفت:
–تلما جان تو که چیزی نخوردی.
همان لحظه امیر زاده سرش را از در حیاط به داخل کشید و گفت:
–خانم،
من و ساره هر دو نگاهش کردیم.
نگاهش را با مهربانی به من داد و گفت:
–من تو ماشین منتظرتونم زودتر بیایید.
خدایا، کاش می دانست که با این حرفش با من چه کار کرد.
در لحظه احساس کردم پاهایم سست شد
همانطور که ساره در مورد ضعف شوهرش میگفت، من هم حرکت کردن برایم سخت شد.احساس کردم دیگر توان راه رفتن ندارم. گویی ویروس کرونا با تمام توان به تمام اعضای بدنم حملهور شده بود و به طور مهلکی میخواست کارم را تمام کند.
سستی پاهایم برایم آنقدر جانکاه شده بود که احساس میکردم توانکشیدن بدنم را ندارد. چرا امیر زاده فکر مرا نکرد؟ چقدر راحت صدایم کرد خانم. سختر از همهی کارها این بود که آشوب درونم را باید میپوشاندم و وانمود میکردم که آب از آب تکان نخورده.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت42
سوار ماشین که شدم از آینه نگاهم کرد.
–شماره کارتش رو گرفتید؟
–نه، فراموش کردم.
–الان ازش بگیرید چون باید زودتر شوهرش رو ببره بیمارستان، حالش زیاد خوب نیست.
–دستپاچه گوشیام را از کیفم درآوردم.
–الان بهش پیام میدم.
–لطفا بهش زنگ بزنید ممکنه سرش گرم باشه و پیامتون رو نبینه،
شما هم بهش تاکید کنید که زودتر برن بیمارستان.
وقتی شماره کارت را گرفتم امیرزاده گوشهایی پارک کرد و از طریق گوشیاش پول را واریز کرد بعد دوباره راه افتاد.
– من شما رو میرسونم به همون ایستگاه مترو نزدیک خونتون.
–نه ممنون، من رو جلوی کافیشاپ پیاده کنید خودم میرم، شما زحمت نکشید. به اندازه کافی امروز اذیت شدید.
از آینه نگاهم کرد.
–اذیت؟ بعد لبخند زد.
–تا باشه از این اذیتها...
نگاهم را به طرف خیابان کشیدم. حرفش باعث شد نفس کم بیاورم این ماسک لعنتی هم تشدیدش میکرد.
ماسک را روی صورتم جابهجا کردم و شیشه را تا آخر پایین کشیدم.
–شما ماسکتون رو دربیارید. تحمل کردن این ماسکها سخته، اگه میبینید من ماسک دارم از روی احتیاطه، چون ممکنه مبتلا شده باشم.
از آینه با دهان باز نگاهش کردم.
–خدا نکنه.
خندید.
–انشاالله که چیزی نیست ولی احتیاط لازمه بعد کمی پنجره را پایین کشید و زمزمه کرد.
–شیشه رو پایین بدم که هوا در جریان باشه بهتره.
با استرس گفتم:
–آقای امیر زاده رفتین خونه حتما آب نمک هم قرقره هم استنشاق کنید. نوشیدنیهای گرم هم بخورید.
یک نگاهش از آینه به من و یک نگاهش به خیابان بود.
چشمهایش میخندیدند.
دستش را بر روی چشمش گذاشت.
–رو چشمم.
ماسکم را که باز کردم. ناله کردم.
–این کرونا دیگه از کجا پیداش شد. انگار قصد رفتنم نداره.
امیر زاده گفت:
–بیماری که باعث مرگ و میر بشه تو همهی دوره های تاریخی بوده،
به نظر من ما نباید زیاد بهش فکر کنیم، باید زندگی خودمون رو داشته باشیم ولی خب با رعایت ملاحظات بیشتر.
کشور ما تو هر دوره ایی درگیر یه چیز بوده دیگه، مثلا دوران جنگ مگه مردم چیکار کردن، اونجور که من شنیدم و خوندم اکثر مردم کمک حال همدیگه بودن. بالاخره گذشت. الانم همینه، دیر یا زود این مریضی هم از بین میره، ما فقط باید هوای همدیگه رو بیشتر داشته باشیم.
آهی کشیدم.
–نمیدونم زمان جنگ مردم چطوری بودن؟ ولی الان بعضیها اصلا رحم ندارن، تا میتونن از موقعیت سواستفاده میکنن.
سرش را به علامت تایید تکان داد.
–آدمهای زالو صفت تو همهی دورانها بودن و هستن و خواهند بود.
مادر منم گاهی ناراحت میشه و میگه زمونهی بدی شده مردم به هم رحم نمیکنن، در حالی که قدیم هم همینطور بوده، هم آدمهای بد بودن هم خوب.
فقط فرقش اینه که قدیم مردم بیشتر از مشکلات و زندگی همدیگه خبر داشتن فرصت بیشتری برای کمک داشتن ولی الان اینطور نیست. الان اگر فکر میکنیم رحم و مروت کم شده، شاید چون سبک زندگیها خیلی تغییر کرده.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
رمان برگرد نگاه کن
پارت43
بعد از سکوت کوتاهی شیشه را بالا کشید و با کمی من و من گفت :
–خانم حصیری.
از آینه نگاهش کردم.
–حجب و حیای خاصی در چشمهایش بود. کمی این پا و اون پا کرد.
پرسیدم:
–طوری شده؟
لحن صدایش تغییر کرد. مهربانتر
شد.
–نه، طوری که نشده، راستش میخواستم در مورد یه موضوعی با شما صحبت کنم و نظرتون رو بدونم. نمیدونم الان موقعیت مناسبی هست برای حرف زدن یا نه.
از طرز نگاهش از لحن حرف زدنش دلم گواهی میداد که چه میخواهد بگوید. میتوانستم حدس بزنم. ولی با ابن وجود خودم را به نادانی زدم.
–در مورد ساره و شوهرش میخواهید نظرم رو بدونید؟
دستش را تکانی داد.
–کاری با اونا ندارم. میخواستم در مورد خودمون...
همان موقع گوشیام زنگ خورد.
ببخشیدی گفتم و به صفحهی گوشیام نگاه کردم.
مادر بود. به امیر زاده نگاه کردم.
–من اینو باید جواب بدم مامانم نگران میشه.
با تکان سرش حرفم را تایید کرد.
–سلام مامان.
–سلام. دختر پس تو کجایی؟ من تازه پیامت رو خوندم. چه کار خیری رفتی انجام بدی؟
–مامان من میام براتون توضیح میدم.
مادر نفسش را بیرون داد.
–ناهار خوردی یا نه؟ حالا ما یه امروز رو ناهار نخوردیم تا تو بیای
توام دقیقا همین امروز دیر امدی.
–ببخشید مامان. شما ناهارتون رو بخورید، من اون روز شوخی کردم چرا نخوردید منتظر من موندید؟
–چه میدونم نادیا گفت حالا یه بارم منتظر بمونیم تلما بیاد با هم غذا بخوریم. اگر نزدیکی من کمکم سفره رو بندازم. نگاهی به خیابان انداختم.
–من فکر کنم چند دقیقه دیگه برسم. تا مادر خواست حرفی بزند صدای نادیا پشیمانش کرد.
–گوشی رو بده من مامان، کارش دارم. مادر غر زد.
–چه خبرته بچه؟ خیلی خوب بیا بگیر.
–بعد از شنیدن این صداها صدای پر هیجان نادیا از پشت خط شنیده شد.
–تلما، تلما، اون امروز رفته موهاشو آبی کرده. تازه اونم نه همهی موهاش رو. نگاهی به امیر زاده انداختم، به روبرو چشم دوخته بود. آرامتر گفتم:
–رنگ آبی گذاشته؟ حالا چرا آبی؟
–نمیدونم لابد مد شده.
–اینا خودشون همه چی رو مد میکنن، بقیه از اینا پیروی میکنن نه اینا از کسی.
–یعنی الان موی آبی مد میشه؟
–اصلا شک نکن، باور نمیکنی بشین نگاه کن. بزار یه مدت بگذره اگه همه کله آبی نشدن. حالا آبی بهش میومد؟
–آره بابا، اون همه چی بهش میاد.
خندیدم.
صدای مادر میآمد که به نادیا میگفت:
–نادیا قطع کن داره میاد خونه دیگه، وقتی امد تا شب حرف بزنید ببینید چی مد شده چی نشده. حالا تلما چند دقیقه دیرتر بفهمه موهای کی آبی شده کار مملکت لنگ میشه؟
–مملکت رو نمیدونم، ولی من اگه نگم دق میکنم.
نادیا بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد. عادتش همین طور بود وقتی حرفی در دلش مانده باشد تا نزند آرام نمیشود.
گوشی را به داخل کیفم سُر دادم امیر زاده پرسید:
–شما تا این ساعت ناهار نخوردین؟ کمی خجالت زده شدم. دلم نمیخواست بداند.
–دیگه وقت نشد بخورم.
ابروهایش بالا رفت. بعد نگاهی به اطراف انداخت.
–الان یه چیزی براتون میگیرم تا...
حرفش را بریدم.
–باید زودتر برم خونه، خانوادمم به خاطر من ناهار نخوردن منتظرم هستن. الان همشون ضعف کردن.
کمی بهت زده نگاهم کرد.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احمقهای درجه یک : دیدن این کلیپ در اولین روز سال 1402 خالی از لطف نیست.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه ورود رهبر انقلاب به جمع زائران حرم رضوی
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسته خبری نیم روزی
♦️رهبر انقلاب: دشمن به دنبال تغییر هویت جمهوری اسلامی است
رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی:
🔹مسائل اساسی و مهم باید با مردم مطرح شود.
🔹اگر افکارعمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقق نمیرسد.
🔹مهمترین مسئله این است که میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود.
🔹عنصر داخلی گاهی از روی بیتوجهی حرف دشمن را تکرار میکند.
🔹دشمن به دنبال تغییر هویت جمهوری اسلامی است.
🔹هدف آنها حذف تمام چیزهایی است که مردم را به یاد اسلام و انقلاب میاندازد.
🔹به طور خلاصه هدف دشمن تبدیل مردمسالاری اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است.
🆔@ashaganvalayat
.🔺رهبر انقلاب: ملت ما در عرصههای مختلف نشان داده است به خودش اعتماد دارد
رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی:
🔹باید با اراده قاطع ضعفها را برطرف کنیم.
🔹اینکار احتیاج به اعتماد به نفس ملی دارد.
🔹مسئولان این ملت هم جرئت میکنند که دست به تحول بزنند.
🔹پس از اعتماد به نفس ملی نیاز به هوشیاری داریم.
🔹اگر بخواهیم به نقاط قوت ما ضربه وارد نشود باید آنها را بشناسیم.
🔹یکی از مهمترین نقاط قوت ملت ایران، بنیه درونی قوی و مستحکم درونی آن است.
در حال تکمیل...
🆔@ashaganvalayat
.📷شناسایی ۷۴۳ بیمار جدید کرونا در شبانه روز گذشته در کشور
🔹مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت:تا کنون ۶۵ میلیون و ۲۰۹ هزار و ۴۳۲ نفر دُز اول، ۵۸ میلیون و ۶۰۴ هزار و ۷۵۴ نفر دُز دوم و ۳۱ میلیون و ۶۶۹ هزار و ۵۹ نفر، دُز سوم و بالاتر واکسن کرونا را تزریق کرده اند و مجموع واکسن های تزریق شده در کشور به ۱۵۵ میلیون و ۴۸۳ هزار و ۲۴۵ دُز رسید.
🆔@ashaganvalayat
.
🔴فرماندار مشهد: ورود زائران به مشهد ۲۵ درصد افزایش یافته است
🔹معاون استاندار خراسان رضوی و فرماندار ویژه مشهد: از ۲۷ اسفند ماه ۱۴۰۱تا امروز یکم فروردین ماه ۱۴۰۲، ورود زائران و مسافران نوروزی به مشهد در مقایسه با مدت مشابه پارسال ۲۵ درصد افزایش داشته است.
🆔@ashaganvalayat
.
🎥 رئیس جمهور: سال۱۴۰۱ سال قدرت مردم و قهرمانی ملت ایران و درخشش در میدانهای سرنوشتساز بود
🆔@ashaganvalayat
.
🎥عذر خواهی وزیر آموزشوپرورش به خاطر تاخیر در پرداخت حقوقها
🔹وزیر آموزشوپرورش:امشب به بانک مرکزی میروم تا حقوق معوقه معلمان پرداخت و کامل شود.
🆔@ashaganvalayat
.
🔺️تبریک عید نوروز از سوی سران تعدادی از کشورها به ایرانیان
🔹سران کشورهای قرقیزستان، لهستان، تاجیکستان، ازبکستان و روسیه در پیامهای جداگانهای فرارسیدن عید نوروز و سال جدید را به رئیس جمهور و مردم کشورمان تبریک گفتند.
🆔@ashaganvalayat
.
🔺منتظر خبر «توافقات قابل توجه» میان ایران و آژانس باشید
🔹نورنیوز رسانه نزدیک به شورایعالی امنیت ملی شب گذشته در صفحه توییتر این رسانه خبر داد: «در حالی که طی روزهای گذشته همه توجهات به توافق ایران با عربستان و سفرهای گشایشگر به امارات و عراق معطوف بود، به صورت همزمان توافقات قابل توجهی نیز طی گفتگوهای فشرده میان ایران و آژانس در تهران حاصل شدکه در زمان مناسب اطلاعرسانی میشود.»
🆔@ashaganvalayat
.
🔻واکنش کنعانی به پیام نوروزی بایدن
سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به پیام نوروزی بایدن:
🔹دشمنی با نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، بخش ثابت سیاست خارجی رژیم آمریکاست.
🔹ادعای دروغین حمایت از زنان ایرانی و همزمان حفظ و تشدید تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران، نمایش نفاق و دشمنی رژیم آمریکا و رهبران ضدایرانی آنست.
🆔@ashaganvalayat
.🔺منتظر خبر «توافقات قابل توجه» میان ایران و آژانس باشید
🔹نورنیوز رسانه نزدیک به شورایعالی امنیت ملی شب گذشته در صفحه توییتر این رسانه خبر داد: «در حالی که طی روزهای گذشته همه توجهات به توافق ایران با عربستان و سفرهای گشایشگر به امارات و عراق معطوف بود، به صورت همزمان توافقات قابل توجهی نیز طی گفتگوهای فشرده میان ایران و آژانس در تهران حاصل شدکه در زمان مناسب اطلاعرسانی میشود.»
🆔@ashaganvalayat
.
🔻واکنش کنعانی به پیام نوروزی بایدن
سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به پیام نوروزی بایدن:
🔹دشمنی با نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، بخش ثابت سیاست خارجی رژیم آمریکاست.
🔹ادعای دروغین حمایت از زنان ایرانی و همزمان حفظ و تشدید تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران، نمایش نفاق و دشمنی رژیم آمریکا و رهبران ضدایرانی آنست.
🆔@ashaganvalayat
.
🔺منتظر خبر «توافقات قابل توجه» میان ایران و آژانس باشید
🔹نورنیوز رسانه نزدیک به شورایعالی امنیت ملی شب گذشته در صفحه توییتر این رسانه خبر داد: «در حالی که طی روزهای گذشته همه توجهات به توافق ایران با عربستان و سفرهای گشایشگر به امارات و عراق معطوف بود، به صورت همزمان توافقات قابل توجهی نیز طی گفتگوهای فشرده میان ایران و آژانس در تهران حاصل شدکه در زمان مناسب اطلاعرسانی
میشود.»
🆔@ashaganvalayat
.
بازداشت اولین کلاهبردار ۱۴۰۲ در لحظه سال تحویل
🔹️رئیس پلیس فتا تهران از کشف پرونده کلاهبرداری تلفنی با موضوع برنده شدن در برنامه ویژه سال تحویل تنها چند ثانیه پس از آغاز سال ۱۴۰۲ خبر داد و گفت: افسران سایبری پلیس فتا اولین اقدام عملیاتی خود در سال جدید را در حین تحویل سال انجام داده و موفق به دستگیری متهم شدند.
🆔@ashaganvalayat
.
♦️وقوع ۳ رخداد نجومی در هفته اول فروردین
رنجبران، کارشناس نجوم:
🔹 رؤیت هلال ماه پیش از غروب آفتاب در دومین روز اول سال، مقارنه ماه و مشتری دوم فروردین ماه و اختفای روزگاهی ماه و زهره چهارم فروردین ماه سه رویداد نجومی هفته اول سال میباشد
🆔@ashaganvalayat
✅️ اردن سفیر رژیم صهیونیستی را احضار کرد
🔹وزارت خارجه اردن در واکنش به اظهارات نژادپرستانه «بزالل اسموتریچ» وزیر دارایی رژیم صهیونیستی، سفیر این رژیم در امان را احضار کرد.
🔹اسموتریچ روز یکشنبه در پاریس در اظهاراتی گفته بود که فلسطینی وجود ندارد؛ زیرا ملت فلسطینی وجود ندارد.
🆔@ashaganvalayat
.
🔴 بورل: عادیسازی روابط تهران - ریاض تاثیری بر احیای برجام ندارد
▫️مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ضمن تاکید بر این که ازسرگیری روابط ایران و عربستان به افزایش ثبات منطقه کمک خواهد کرد، آن را بر روند احیای توافق هستهای بیتاثیر دانست.
🆔@ashaganvalayat
.
🔴 افزایش موارد ابتلا به کرونا در کشور/در مهمانیها از دست دادن و روبوسی بپرهیزید
🔸️معاون فنی مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت:
▫️از قبل، افزایش موارد کرونا در کشور پیشبینی میشد و فکر میکنم که این روند افزایشی تا مدتی ادامه یابد. توصیه میکنیم که افراد علامتدار حتما در منزل بمانند و تا پنج روز بعد از رفع علائم حاد از قرنطینه خارج نشوند.
▫️در مهمانیها و دید و بازدیدهای نوروزی، از دست دادن و روبوسی بپرهیزیم.
🆔@ashaganvalayat
.بازداشت اولین کلاهبردار ۱۴۰۲ در لحظه سال تحویل
🔹️رئیس پلیس فتا تهران از کشف پرونده کلاهبرداری تلفنی با موضوع برنده شدن در برنامه ویژه سال تحویل تنها چند ثانیه پس از آغاز سال ۱۴۰۲ خبر داد و گفت: افسران سایبری پلیس فتا اولین اقدام عملیاتی خود در سال جدید را در حین تحویل سال انجام داده و موفق به دستگیری متهم شدند.
.🆔@ashaganvalayat
.وزارت امور خارجه سوریه ضمن محکومیت سیاستهای عوامفریبانه غرب که با نقاب انساندوستانه صورت میگیرد، تأکید کرد که آمریکاییها هیچ اهمیتی برای نیاز زلزلهزدگان سوریه به منابع انرژی خود قائل نیستند.
وزارت امور خارجه سوریه بعد از ظهر امروز دوشنبه برگزاری نشست موسوم به یاری کنندگان زلزلهزدگان سوریه و ترکیه را که بدون هماهنگی با دولت این کشور برگزار شده بود، محکوم کرد.
🆔@ashaganvalayat
.جریمه خودروهای بدون بیمه با دوربینهای ترافیکی
رئیس پلیس راهور فراجا:
🔹️خودروهای بدون بیمه به وسیله دوربینهای ترافیکی و ماموران راهنمایی و رانندگی جریمه میشوند.
🔹️رانندگان قبل از شروع سفر و تردد در معابر از تاریخ بیمهنامه خود مطمئن شوند و در صورت اتمام این تاریخ نسبت به تمدید آن اقدام کنند.
♦️حداقل و حداکثر عیدی کارگران در سال ۱۴۰۲ مشخص شد
🆔@ashaganvalayat
.
🔹با مصوبه جدید شورای عالی کار، حداقل و حداکثر عیدی کارگران در سال ۱۴۰۲ به ترتیب ۱۰ میلیون و ۶۱۶ هزار و ۵۶۸ تومان و ۱۵ میلیون و ۹۲۴ هزار و ۸۵۲ هزار تومان تعیین شد.
🆔@ashaganvalayat
.