🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت73
–رستا بدو بیا کمک، تا تنور داغه بچسبون الان پشیمون میشهها.
نادیا خندید.
–تلما خوب منو شناختهها.
با عجله چراغ اتاق را روشن کردم.
–تو تاریکی نور تبلت چشمامون رو اذیت میکنه.
میگم نادی بنویس امروز که دقت کردم دیدم این ساچی خیلی صداش بده ها شما هم دقت کردید.
رستا کمی روی تبلت خم شد.
– بعدش بنویس این حرکات مسخره چیه اصلا موقع آواز خوندن انجام میده آدم فکر میکنه یه تختش کمه. پا میشه با تیشرت وشلوارک میاد کنسرت اجرا میکنه
نادیا نگاه متعجبش را به رستا انداخت.
–اینجوری خیلی دیگه...
نگذاشتم حرفش را تمام کند.
–نه بابا، بنویس ماها اونقدر ازش حمایت کردیم آدمش کردیم وگرنه...
رستا نوچی کرد.
–نه دیگه تلما، حالا همون دوتا جمله کافیه، یه کار نکنه دوستاش نصفه شب پاشن بیان در خونه.
خندیدم.
–باشه، پس همونا که گفتیم رو بنویس.
نادیا همانطور که لبش را با دندانش گرفته بود تند تند تایپ میکرد.
بعد هم زیرلب زمزمه کرد.
–خدایا من رو ببخش.
با شنیدن این حرفش من و رستا هر دو زیر خنده زدیم.
هر چند دقیقه یک بار من و رستا از نادیا میپرسیدیم کسی چیزی نگفت و نادیا بعد از چک کردن میگفت نه. تا این که یک باره سراسیمه گفت یکی پیام داد جواب آزمایش امد.
هرسه پقی زیر خنده زدیم.
پرسیدم کیه؟
–اوه اوه همون دو آتیشه نوشته نادیا گوشیت دست کیه؟ من میدونم تو خودت از این حرفها نمیزنی.
فکری کردم و گفتم:
–بگو که خودت پیام رو فرستادی.
رستا گفت:
–به نظرم صوت بفرسته بهتره، دیگه صدای خودش رو که میشناسن.
نادیا صوت گذاشت که خودش این حرفها را زده و فکر میکند تا حالا کلی از وقتش هدر رفته که دنبال این خواننده بوده.
چند نفر استیکر تعجب گذاشتند.
یک نفر گروه را ترک کرد.
دونفر هم که نادیا میگفت هیچ وقت نظری در این مورد نمیدادند حرفهای نادیا را تایید کردند.
رستا تعجب زده گفت:
–این دخترا مگه خواب ندارن؟ همه آنلاینن؟
–دیگه درس خوندن که مجازی باشه همینه دیگه.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت74
بعد از کلی چت کردن نادیا گفت:
–نگاه کن چند نفری ریختن سر من و هی دارن حرف میزنن.
پرسیدم:
–بخون ببینیم چی گفتن.
تبلت را خاموش کرد و گفت:
–حرفهاشون قابل پخش نیست.
–پس حسابی از خجالتت درامدن؟
–سرش را پایین انداخت و گفت:
–حالا آخرش بهشون گفتم شوخی کردما، ولی اونا ول کن نیستن.
حالا میگن باید عذر خواهی کنم.
ساچی اون سر دنیا داره زندگیش رو میکنه اونوقت ما باید به خاطرش دوستیمون رو به هم بزنیم.
رستا نگران پرسید:
–یعنی اینقدر ناراحت شدن؟
نادیا سرش را به علامت تایید تکان داد.
–اهوم. خیلی زیاد.
رستا نوچی کرد.
–چه بد شد، اگر با یه عذرخواهی همه چی حل میشه خب بگو...
نادیا نگذاشت حرفش را ادامه دهد.
–اخه موضوع فقط این نیست. اونا به خاطر ساچی هر چی دلشون خواست به من گفتن. فکر نمیکردم اینقدر بیادب باشن.
دستش را گرفتم:
–همش تقصیر من بود، پیشنهاد من بود که گفتم بیا امتحان کنیم.
سرش را بالا کرد و با لبخند نگاهم کرد.
–ولشون کن اصلا برام مهم نیست. همین که تو رو با کارام خندوندم و حالت خوب شد برام کلی ارزش داشت.
حالا که دارم فکر میکنم میبینم من اصلا ساچی رو نمیشناختم، اونقدر که دوستام ازش تعریف کردن و از کاراش گفتن تا منم شدم مثل خودشون.
بعدشم به مرور اونقدر کارهای ساچی رو دنبال کردم که بهش عادت کردم.
سرش را دو دستی گرفتم و بوسیدم.
–چقدر تو مهربونی، من مطمئنم دوستات قدر تو رو نمیدونن. دوستی مثل تو داشتن لیاقت میخواد.
نادیا خندید.
–مگر این که آبجیم ازم تعریف کنه. همین که تو خوشحال شدی خیلی خوب شد.
رستا گفت:
–اتفاقا تلما، منم هی میخواستم ازت بپرسم چرا ناراحتی؟ دیدم پکری، ولی مگه این بچهها گذاشتن بپرسم.
–هیچی بابا، رفتیم کپسول رو بدیم به اون آقای امیرزاده، بهت گفتم تو کار خیر و این چیزاس. دیدم حالش خیلی بده، یه کم نگرانش شدم، همین. بعد با بالا انداختن ابروهایم به رستا فهماندم که دیگر چیزی نپرسد.
زمزمه کرد.
–خدا شفاش بده، مریضیه بدیه، منم برادرشوهرم مریض بود همش نگران بودم، این ویروس لعنتی یه استرسی انداخته تو جون مردم که همه افسردگی گرفتن. پدر شوهرم که از همه حلالیت گرفته بود و وصیتشم نوشته بود و منتظر بود بمیره.
–مگه اونم گرفته بود؟
–نه، ولی میگه هر لحظه ممکنه بگیرم و بمیرم، باید آماده باشم. اخلاقشم خیلی خوب شده، یادته با مادرشوهرم چه بد رفتاری میکرد؟ الان شدن لیلی و مجنون، مادر شوهرم میگه کاش این ویروس هیچ وقت نره.
ابروهایم را بالا دادم.
–خدا نکنه، آخه این چه دعاییه؟
–منم بهش گفتم، بعدش دعا کرد گفت خدا کنه یه ویروسی بیاد که همه هر لحظه یاد مرگشون باشن.
چند روزی که رستا در خانهمان بود آنقدر سوال پیچم کرد تا این که روز آخری که میخواست به خانهشان برود توانست از زیر زبانم اصل قضیه را بیرون بکشد.
اول باورش نشد ولی وقتی تمام جریان را برایش
ا که تازه به جمع ما پیوسته بود گفت:
–حالا آقا رضا امشب آلو اسفناح نخوره نمیشه؟ حال داریا، همین غذای مامان رو ببر بهش بده بخوره دیگه.
مادر لبی به دندان گرفت.
رستا گفت:
–خدا به داد شوهر تو برسه نادیا. کدوم بدبختی میخواد بیاد تو رو بگیره.
مادر گفت:
–مگه اون تبلت میزاره که تو حال و حوصلهی کار دیگه ایی رو هم داشته باشی.
یک هفته از آن روز کذایی گذشت، تا به حال گذر زمان را اینطور لحظه به لحظه حس نکرده بودم. تنها چیزی که در این روزها به کمکم آمد درس خواندن بود، کلاسهای مجازی همچنان ادامه داشت. گرچه آن هم تمرکز و توجه زیادی میخواست و باعث میشد یک مطلب را شاید بارها و بارها بخوانم تا متوجه شوم.
به ساره زنگ زدم و حالش را پرسیدم.
بهتر شده بود. دیگر کپسول اکسیژن نیاز نداشت. گفت که سه روز از آن استفاده کرده و به صاحبش برگردانده، میدانستم به خاطر پولش این کار را کرده چون من فقط اجارهی چند روز را پرداخت کرده بودم.
هیچ وقت فکر نمیکردم روزی برسد که برای نفس کشیدن باید پول پرداخت کنیم و هر کسی پول نداشته باشد باید بمیرد.
روزگاری بود که باید اکسیژن را اجاره میکردیم. نفسهای اجارهایی،
نفسهای قابل شارژ در خانه. کی فکرش را میکرد.
مردم از همدیگر میترسند. اگر در یک مکان عمومی کسی سرفهایی کند دیگران جوری نگاهش میکنند که انگار کار خلاف شرعی انجام داده. یا اگر کسی ماسک نزده باشد مثل کسی نگاهش میکنند که انگار قتل انجام داده، حتی گاهی کار به توهین و حتی کتک کاری هم میرسد.
کرونا چطور توانست مردم را اینقدر حساس و محتاط کند؟ یعنی فقط وقتی پای مرگ وسط است مردم به همه چیز توجه میکنند؟
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
تعریف کردم گفت:
–چی بگم، اگر همهی چیزهایی که تا حالا در موردش گفتی درست مثل حقیقت باشه همچین آدمی هیچ وقت این کار رو نمیکنه. مگر این که تو با تخیلات خودت این حرفهارو در موردش زدی و اون یه شخصیت دیگهایی بوده.
تیز نگاهش کردم.
–دستت درد نکنه، من همچین آدمی هستم؟ یعنی تو من رو نمیشناسی؟ هر چی بهت گفتم عین حقیقت بوده.
یک چشمش به کارش بود و یک چشمش به من. دامنی که روی پایش بود را کمی جابهجا کرد و مرواریدی از داخل شیشه برداشت و داخل سوزن انداخت و گفت:
–آخه اونقدر از حرفت شوکه شدم که باورم نمیشه، بعدشم تو که میگی زنش مثل پنجهی آفتابه، پس چرا...
–منم از اون روز دارم به همین موضوع فکر میکنم. بعد تازه زنش با این که چادری بود ولی از اون دخترای به روز و شیک بودا مثل خودت. اصلا خود امیرزاده هم به روز و شیکه ولی در عین حال نجیبه، رفته بودیم خونهی ساره، اصلا سرش رو بلند نکرد نگاهش کنه، با این که ساره یه بلوز شلوار تنش بود. با یه شال زورکی، شاید طبیعی بود که نگاه هر مردی به طرفش کشیده بشه.
لیلا
فتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت75
رستا چند پولک را باهم داخل سوزن انداخت و در کنار مرواریدها سوزن زد.
–فقط یه راه داره اونم این که از خودش بپرسی که چرا این کار رو کرده.
لبهی دامنی که رستا در حال جواهری دوزیاش بود را گرفتم و با انگشتم مرواریدها و پولکهای دوخته شده را لمس کردم.
–به خودش چی بگم؟ بگم چرا زن داری؟
–خب مگه نمیگی میخواسته بهت پیشنهاد ازدواج بده؟
نفسم را پرسوز بیرون دادم
–از اون روز به همین موضوع فکر میکنم، میگم نکنه اصلا من اشتباه کردم، شاید اصلا میخواسته حرف دیگهایی بزنه.
رستا یک سنگ براق را کنار پولکها گذاشت و نگاهش کرد، بعد پشیمان شد و یک سنگ ریز برداشت و به لبهی دامن دوخت.
–اره، شاید میخواسته یه پیشنهاد دیگه بده.
سوالی نگاهش کردم.
–مثلا چه پیشنهادی؟
شانهایی بالا انداخت.
–چه میدونم، یه پیشنهاد کاری، چیزی...
بغض گلویم را گرفت.
زانوهایم را بغل کردم و نگاهم را به سنگهای براق و ریز و درشت دامن دوختم.
–یعنی من معنی نگاههاش، کاراش، محبتهاش رو نفهمیدم. رستا؟
–نه بابا، منظورم این بود شاید اون موقع نمیخواسته...
چشمهایم چالهی اشک شدند.
–اصلا نگفته باشه، من اصلا اون حرفش رو ندید میگیرم. کارای دیگش چی؟ مردی که زن داره چرا باید به یه دختر اینقدر توجه کنه؟
مگه میشه بدون نیت باشه؟
چالهی اشکم چشمه شد بر روی گونهام ریخت.
–کاش میتونستم ازش متنفر باشم.
رستا با تعجب پرسید.
–یعنی الان با این که میدونی زن داره و احساس تو رو به بازی گرفته ازش بدت نمیاد؟
اشکهایم را پاک کردم.
–چطوری نیست که آدم بتونه ازش بدش بیاد. نگرانشم. کاش میشد یه خبری ازش بگیرم.
چشمهای رستا هنوز گرد بود.
برای توجیح کارم گفتم:
–فقط بفهمم حالش خوب شده یانه، همین.
صدای زنگ گوشی رستا بلند شد. هنور مبهوت حرف من بود و سوزن در دستش مانده بود. اشاره کردم.
–گوشیت داره زنگ میخوره.
چند دقیقهایی با تلفنش صحبت کرد و در آخر هم بارها کلمهی چشم، حتما، روچشمم را گفت و خداحافظی کرد.
فهمیدم شوهرش است چون به تنها کسی که اینقدر غلیظ چشم میگفت شوهرش بود.
شروع کرد به جمع کردن وسایل جواهر دوزی و گفت:
–من دیگه باید برم، رضا واسه شام میرسه خونه، خم شد و سرم را بوسید.
–میدونم سخته ولی راهی جز فراموش کردنش نداری. الانم پاشو برو صورتت رو بشور، یه وقت یکی میاد تو اتاق.
گفتنش چقدر برایش آسان بود. حتی اگر من در مورد امیرزاده اشتباه کرده باشم در مورد خودم که اشتباه نکردهام.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت76
تکلیف دلم چه میشود. چطور به زندگی عادی برگردانمش، چطور بگویم همه چیز را ندید بگیرد. بگویم عاشق باش و عاشقی نکن؟ یا بگویم بچهی تازه متولد شدهات را بُکش؟
همان لحظه جرقهایی در ذهنم ایجاد شد. دلم شاید نتواند بچه را بکشد ولی میتواند آن طور که خودش میخواهد پرورشش بدهد.
با این افکار تازه لبخند بر لبهایم آمد و جانی تازه گرفتم.
دست و رویم را که شستم و به سالن آمدم.
مریم و مهدی از پاهایم آویزان شدند.
–خاله ما داریم میریم خونه، بابایی میاد. توام بیا.
بغلشان کردم و بوسیدمشان.
–اگه من بیام همهی سوغاتیها و خوراکیهایی که بابایی براتون آورده رو میخورما.
پاهایم را رها کردند.
مادر گفت:
–رستا شام رو بمون اینجا بگو آقارضا هم بیاد. اگرم نمیمونی صبر کن شام آماده بشه بدم ببری.
–نه مامان، رضا زنگ زد گفت هوس آلو اسفناج کرده، باید برم خونه براش درست کنم.
–عه، حتما دلش برای دست پختت تنگ شده، هواش رو داشته باش. اگه اسفناج نداری من تو فریزر دارما.
–دستت درد نکنه مامان. رضا با اسفناج تازه دوست داره.
–آخه الان نزدیک غروب سبزی از کجا میخوای بیاری؟
– تازگیها میوه فروشی سر خیابون هر ساعتی بری سبزی داره. یه دقیقه با ماشین میرم میگیرم.
نادی
بسته خبری نیم روز
♦️ خبر رسیده که فرانسه اینستاگرام و توییتر رو برای کارمندان ممنوع کرده!
🔹 این بود سرزمین روشنفکری و آزادی جهان که حتی تحمل اعتراض مردمش رو نداره و فضای مجازیشون رو محدود میکنه؟!
🔹فرانسه هم بهتره بجای جَو دادن و جفتک انداختن تو امور ایران که مثلا صدای مردم ایرانه، به داد مردم کشور خودش برسه
🆔 @ashaganvalayat
.🚨 درآمد نفتی عربستان سعودی، ۳۰ برابر ایران!
🔶 درآمد نفتی عربستان سعودی در سال به ۳۲۶ میلیارد دلار رسید که نزدیک به ۳۰ برابر درآمد نفتی ایران بود. تولید عربستان سعودی در سال به طور میانگین نزدیک به ۱۱ میلیون بشکه در روز بود. تولید نفت ایران در سالی که گذشت به طور میانگین کمتر از ۲.۷ میلیون بشکه در روز بود.
🆔 @ashaganvalayat
.
.💔☑️شهادت جوان فلسطینی🇵🇸 با شلیک مستقیم جنایتکاران صهیونیستی!
🔹منابع خبری فلسطینی بامداد سهشنبه از شهادت یک جوان فلسطینی در نتیجه شلیک مستقیم گلوله صهیونیستها خبر دادند.
🆔 @ashaganvalayat
.
🚨 روسیه 🇷🇺به طور کامل بر منطقه صنعتی «باخموت» مسلط شد!!!
🔹 خبرگزاری تاس به نقل از مقامات جمهوری خودخوانده دونتسک از کنترل کامل منطقه صنعتی شهر راهبردی باخموت توسط نظامیان روسیه خبر داد.
🆔 @ashaganvalayat
.🔰 سفر هیاتی از بحرین به ایران
▫️در راستای تلاشهای دیپلماتیک برای برقراری روابط بین ایران و بحرین و تبادل هیات بین دو کشور، قرار است هیاتی از بحرین به ایران سفر کند.
▫️منابع بحرینی به خبرگزاری اسپوتنیک در این ارتباط گفتهاند که رئیس جمهور ایران قرار است به عربستان سفر کند و بعد از این سفر مذاکرات و سفرهای متقابلی میان مسئولان ایرانی و بحرینی انجام خواهد شد.
🆔 @ashaganvalayat
.🔻مجازاتهای سنگین در طرح عفاف و حجاب: جرایم مالی تا ٣ میلیون تومان! ابطال گواهینامه رانندگی، ابطال پاسپورت، ممنوعیت استفاده از اینترنت/ نماینده مجلس: انشاءالله اجرا میشود
🔹حسین جلالی، نماینده مجلس: ۷ گروه، گروه هدف ما هستند این گروهها شامل داخل خودروها، داخل اماکن و رستورانها، ادارات و سازمانهای دولتی، مراکز آموزشی و دانشگاهها، فرودگاهها و ترمینالها، فضای مجازی سلبریتیها و کف خیابان و معابر هستند.
🔹برای هر ۷ گروه دیده شده، کاری که برای گروهها شده کارهای بسیار مهمی است و این طرح خدمت رهبری، قوه قضائیه، فرهنگ عمومی و .. رسیده است.
🔹در این طرح مواجهه کاملاً هوشمند است و هیچ تقابل فیزیکی وجود ندارد. جرایم مالی آن از ۵۰۰ هزار تومان تا ۳ میلیون تومان است.
🔹ابطال گواهینامه رانندگی، ابطال پاسپورت، در سلبریتیها و کسانی که کانال و وبگاه و عضو بالا دارند ممنوعیت استفاده از اینترنت دیده شده است.
🔹دولت باید یکی دو هفته آینده لایحه بیاورد و تصویب و ابلاغ شود و ضمانت اجرایی آن را بالا بردیم و انشاءالله اجرا میشود./ هم میهن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
امید داریم بزودی اجرایی شود
🆔 @ashaganvalayat
.انصارالله: آمریکا، مانع اصلی صلح در یمن است
▪️گفتوگوی اختصاصی تسنیم
عضو دفتر سیاسی انصارالله:
🔹مقاومت یمن بازتابی از مظلومیت ملت یمن است و بدون تردید همین مظلومیت هم عامل اصلی در اراده و پایمردی یمنیها درجبهههای نبرد بوده است.
🔹دشمن برای مدتها حضور ایران در یمن را به عنوان بهانهای برای حمله به خاک یمن عنوان میکرد و امروز در برابر دیدگان جهانیان از احیای روابط خود با جمهوری اسلامی ایران سخن میگوید.
🔸«حزام الاسد» همچنین از کارشکنیهای دولت آمریکا به عنوان مهم ترین مانع بر سر راه پیشبرد روند گفتگوهای صلح سخن گفت.
🆔 @ashaganvalayat
.⭕️ ممنوعیت شبانه شبکههای اجتماعی برای کودکان و نوجوانان در آمریکا
🔹طبق قانون جدید ایالت یوتا، افراد زیر ۱۸ سال بین ساعت ۲۲:۳۰ تا ۶:۳۰ حق استفاده از شبکههای اجتماعی را ندارند. هر کسی که میخواهد در این زمان از رسانههای اجتماعی استفاده کند باید تأییدیه سن بگیرد.
🆔 @ashaganvalayat
.سردار شریف: به آزادی بیتالمقدس نزدیک هستیم
سخنگوی سپاه:
🔹ما امروز از هر زمانی دیگر به آزادی بیتالمقدس و آزادی مردم فلسطین نزدیکتر هستیم و روز جهانی قدس۱۴۰۲ روز اعلام پایان پیمان ننگین آبراهام است.
🔹عقبنشینی صهیونیستها و پیشروی جبهه مقاومت شتاب بیشتری گرفت.
🔹رژیم صهیونیستی با تلخترین و پیچیدهترین بحران سیاسی و اجتماعی خود روبهروست و همه سرزمینهای اشغالی صحنه مبارزه برای آزادی بیتالمقدس است.
🆔 @ashaganvalayat
🆔 @ashaganvalayat
.
دستگیری ۲۰۴ متهم اقتصادی در ۲۴ ساعت گذشته
فرمانده قرارگاه نوروزی پلیس امنیت اقتصادی:
🔹طی ۲۴ ساعت گذشته،۲۰۴ متهم در حوزه قاچاق کالا و ارز (سوخت، دام و …) و جرایم اقتصادی (احتکار، اخلال در نظام اقتصادی و…) دستگیر شدند.
🔹ارزش کشفیات مذکور طبق نظر کارشناسان مربوطه بالغ بر یک هزار و ۸۳۳ میلیارد ریال برآورد شده است
🆔 @ashaganvalayat
.
🔴قدردانیِ بنسلمان از چین برای دستیابی به توافق با ایران
🔹ولیعهد عربستان سعودی طی تماس تلفنی با رئیسجمهور چین، از تلاشهای پکن برای دستیابی به توافق با تهران و توسعه روابط همسایگی ریاض قدردانی کرد.
🔹شی جین پینگ نیز اعلام کرد که کشورش همچنان آمادگی دارد تا از ادامه گفتوگوها بین تهران و ریاض حمایت کند
🆔 @ashaganvalayat
.🔺واکنش ایران به اهانت به قرآن کریم در دانمارک
🔹سخنگوی وزارت امور خارجه، اقدام هتاکانه گروهی افراطی در دانمارک، در اهانت مجدد به ساحت مقدس قرآن کریم بهویژه در ماه مبارک رمضان را شدیدا محکوم کرد.
🆔 @ashaganvalayat
.
🔺پاکستان : نهادهای حقوقی جهان باید با اسلامهراسی در اروپا برخورد کنند
🔹پاکستان با محکومیت تکرار اقدام شنیع بی حرمتی به قرآن کریم در دانمارک از سازمانهای حقوقی بین المللی خواست تا با اسلامهراسان و آمران توهین به مقدسات مسلمانان برخورد کنند.
🔹سخنگوی وزارت خارجه پاکستان: استفاده از حق آزادی بیان هرگز به معنی توهین عمدی کتاب مقدس مسلمانان یا رهبر مقدس هر دینی نیست
🆔 @ashaganvalayat
.🔺️لاپید باتهدید نتانیاهو: با لغو توقف طرح اصلاحات قضایی باز به خیابان خواهیم آمد
🔹️یائیر لاپید نخست وزیر پیشین و رهبر کنونی اپوزیسیون کابینه رژیم صهیونیستی در واکنش به سخنان نتانیاهو مبنی بر توقف اصلاحات قضایی، وی را تهدید کرد که اگر او ما را فریب دهد بار دیگر خیابانها مملو از جمعیت خواهد شد.
🔹️لاپید افزود: اگر نتانیاهو بخواهد ما را فریب دهد، در آینده خود را در برابر صدها هزار تظاهرات کننده خواهد دید که برای دفاع از "اسرائیل" میجنگند.
🆔 @ashaganvalayat
.
.
شهیدی که پس از شهادتش به زیارت امام رضا(ع) میآید
🔹مادر شهید محسن فرشچی میگوید: شبی خواب دیدم که حرم رفتم. در قسمت ایوان دو تا قبر قرار دارد. فهمیدم که این دو قبر مال شهید محسن و بیژن است. پرسیدم شما که در بهشت رضا دفن شده بودید اینجا چه میکنید؟ آنها جواب دادند: ما را منتقل کردند اینجا، برای زیارت!
🔹 همرزمانش در وصف حالات شهید فرشچی میگویند: «ما هیچگاه ندیدیم محسن بخوابد، هر وقت میخوابید زانوهایش را جمع میکرد، و سر بر روی زانو به خواب میرفت.
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
🌹
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵دستگیری امام رضا (ع) در قیامت !
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
🔥هنگام دریافت نامه عمل
🔥هنگام آمدن به پل صراط
🔥هنگام سنجیدن میزان
یا امام رضا علیه السلام ما رو هم فراموش نکن🤚
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشانه های ظهور محقق شده!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸