فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 بسیار عالی بود دعایی که ایشان فرمودند با این صدای بسیار زیبا
من خواهش میکنم
اگر عزیزان ما در مسجد ضرار قول میدهند که حمید اسماعیل زهی همین طور هر هفته دعا بخواند
من قول میدهم بیایم صف اول
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#فوری
🔺اولین واکنش سپاه پاسداران به ترور نابغه موساد در ایتالیا
حساب توئیتری منتسب به سپاه پاسداران نوشت:
گفته بودیم که #به_سراغتان_میآییم؛
این تازه آغاز ماجرا است...
🔺نکته اینجاست که دامنه ضربهپذیری موساد به ایتالیا محدود نبوده و اخیرا ضربات مهمی در ترکیه، ایران و حاشیه جنوبی خلیج فارس به این کودک کشهای تروریست وارد آمده است و در آیند نیز قطعا وارد خواهد آمد.
برخی رسانهای شده و برخی دیگر هم رسانهای خواهند شد.
#مرگ_با_هزاران_زخم
✅ برای حمایت از ما در ایتا و سروش
👇👇👇👇👇👇👇👇
#نشرفقط_باآیدی_زیرموردرضایت_است.
🆔@ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت353
–گریه نکن. نگفتم چون نمیخواستم تو این روزا فکرت رو درگیر کنم. ولی بعد حدس زدم که ممکنه بیاد در خونه تون یا بهت زنگ بزنه برای همین زنگ زدم که بهت همه چیز رو بگم ولی تو گوشیت رو جواب ندادی.
حدس می زنم چیا بهت گفته. فکر میکنم همون حرفایی که این چند روز داره به من می گه رو حالا اومده واسه تو گفته.
فقط این وسط جای شکرش باقیه که مامانت نمیشناسدش. وگرنه دوباره یه بهونهای براش جور می شد و دوباره عروسی ما عقب میفتاد.
اشک هایم را پاک کردم.
–من دقیقا نفهمیدم اون چی می خواد. تو فهمیدی؟
سکوت کرد و جوابم را نداد.
دوباره پرسیدم:
–اون گفت کاری به ازدواج ما نداره فقط می خواد من حرفش رو باور کنم که دیگه دنبال کارای گذشته ش نیست. من نمیفهمم حالا باور کردن یا نکردن من چه دردی از اون درمون میکنه؟ همه ش میگفت کمکش کنم.
پوفی کرد.
–حتما روش نشده رُک و راست حرفش رو بزنه.
–چه حرفی؟ به تو گفته چی می خواد؟ نکنه واسه رضایت؟ آخه می گفت مادرش هر روز میومده مغازه ی تو و محل کار بابا و التماس می کرده.
با صدای غمگینی گفت:
–آره، میومد. اعصابم رو خرد میکرد. منم وقتی فهمیدم کرونا گرفته رفتم و رضایت دادم.
هینی کشیدم.
–چی؟! رضایت دادی؟!
–چی کار میکردم؟ پیرزن مثل مادرمه، با اون وضعش هر روز میومد گریه و زاری، دیگه نتونستم طاقت بیارم. دلم از سنگ که نیست. دو روز مغازه نرفتم که دیگه نیاد ولی روز سوم وقتی رفتم، دیدم جلوتر از من اون جاست و می گفت اون دو روز رو از صبح تا شب همون جا منتظرم نشسته بوده. شاید به خاطر همین بدنش ضعیف شده و ویروس رو گرفته و حالش این قدر بَده.
–خدا شانس بده، اگه من یکی از کارای هلما رو انجام میدادم مادرم دیگه اسمم رو هم نمیاورد. ولی اون این همه خرابکاری پشت خرابکاری کرده بازم مادرش ولش نمی کنه و پشتشه.
پوزخندی زد.
–شانس رو خدا به تو داده که همچین مادر و خونواده ای داری. برای همین اصلا تو دور و بر این کارا نمی ری که لازم باشه کسی بیاد وساطت کنه. تربیت مادر هلما با مادر تو خیلی فرق می کنه. اون نتونسته هلما رو درست تربیت کنه. یکی از بزرگترین اشتباهاشم همینه که نمی خواد هلما نتیجهی خطاهاش رو ببینه. این رو به خودشم گفتم.
–خب چی گفت؟
–همون جوابی که اکثر مادرا می گن. "دلم نمیاد، بچمه"
چند ثانیهای بینمان سکوت شد بعد من گفتم:
–علیآقا.
–جوونم.
–می گم تو میدونی منظور اصلی هلما از این حرفایی که چند دقیقه پیش بهم زد چیه درسته؟
من و من کرد.
–تو نفهمیدی؟
–نه. فقط حرفاش نگرانم می کنه.
–ولش کن، اون حرف زیاد می زنه، کلا جدیش نگیر.
–باشه نمی گیرم. فقط می خوام بفهمم ته حرفاش چی می خواد. آخه من هر چی بهش می گفتم کوتاه میومد و دیگه مثل قبل جواب نمی داد. خیلی خودش رو کوچیک می کرد. اصلا خوش اخلاق شده بود.
–حالا چه اصراریه بدونی؟
–بگو دیگه، برم زنگ بزنم از خودش بپرسم؟
نوچی کرد.
–بذار بعد از عروسی مون بهت می گم.
قلبم به تپش افتاد، با نگرانی پرسیدم:
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت154
–میترسی الان بگی خونواده م منصرف بشن؟
–مادرت بفهمه هلما تا پشت در خونهی شما اومده خودش یه مکافات بزرگیه، چه برسه به چیزای دیگه.
هلما دنبال یه حامی میگرده، از وقتی که مادرشم بیمارستان بستریه، بدترم شده. شاید اگه تو بهش بگی بخشیدیش و هر کاری از دستت بربیاد براش می کنی شاید یه کم آرامش بگیره. چون به خود من که زنگ زد بد باهاش حرف زدم، ولی تو همجنسش هستی می تونی کمکش کنی.
واقعا به کمک احتیاج داره، اون قدر روحیهاش رو باخته که شاید به خودکشی هم فکر کنه.
هینی کشیدم.
–وای نه! منم باهاش بد حرف زدم.
–دیگه این خواست خودته، به یه نفر که از همهجا رونده شده کمک کنی یا نه. به نظر من اگه بازم بهت گیر داد باهاش رفیق شو که دست از سر من برداره و دیگه بهم زنگ نزنه، صداش رو که می شنوم عصبی می شم.
یاد حرف هلما افتادم که گفت" شاید آدرس خونهی شما رو خدا جلوی پام گذاشته باشه."
فردای آن روز همراه علی و مادر برای خرید لباس به بازار رفتیم.
به خاطر کرونا از نزدیکترین مرکز خرید خیلی زود خرید کردیم و برگشتیم. علی هر چقدر اصرار کرد که برای خوردن ناهار به رستوران برویم مادر قبول نکرد و گفت ممکن است کرونا بگیریم.
به سر کوچه که رسیدیم علی ما را پیاده کرد و گفت که کلی کار دارد که باید انجام بدهد.
از سر کوچه تا نزدیک خانه مادر مدام از دست و دلبازی علیآقا و خوش اخلاقیاش تعریف کرد.
با خنده گفتم:
–ببین میخواستی داماد به این خوبی رو رد کنی بره.
مادر آهی کشید.
–خدا باعث و بانیش رو لعنت کنه. باور میکنی وقتی این قدر با احترام رفتار می کنه ازش خجالت میکشم؟ همه ش یادم میفته که اون روزا ما چه حرفایی که بهش نزدیم و اون بنده خدا سرش رو مینداخت پایین و هیچی نمیگفت.
خدا برای مادرش حفظش کنه.
نوچی کردم.
–حالا باعث و بانیش رو نفرین نکنین دیگه، اون بدبخت به اندازهی کافی سرش اومده.
وارد حیاط که شدیم صدای زمزمهای از زیر زمین میآمد.
نگاهی به مادر انداختم.
–کی رفته پایین؟
مادر اشاره ای به دمپایی جلوی پلهها کرد.
–یکیش مادربزرگته. اون یکی رو نمیدونم. فوری از پلهها پایین رفتم و با دیدن ساره در کنار مادربزرگ تعجب کردم.
–تو خودت اومدی ساره؟
لبخند زد و از جایش بلند و به طرفم آمد.
بستههای خرید را کناری گذاشتم و در آغوشش گرفتم.
گچ پایش را باز کرده بود و تقریبا میتوانست درست راه برود.
مادربزرگ گفت:
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت355
–امروز رفته گچ پاش رو باز کرده اومده به ما سر بزنه. اصرار کرد بیاد خونه ت رو ببینه برای همین اومدیم پایین.
می گه دوباره می خوام برم تو مترو کار کنم. مثل این که اموراتشون سخت میگذره. شوهرشم بهش گفته هر جور شده سعی کن کار کنی تا راحت تر زندگی کنیم.
مادر که پشت سرم وارد شد پرسید:
–آخه چطوری کار کنه؟ این که نمیتونه حرف بزنه.
مادر بزرگ گفت:
–اون دوستش لعیا گفته کمکش می کنه، می تونه قیمتا رو روی یه مقوا بنویسه و دستش بگیره.
نگاهی به پای ساره انداختم.
–قبلا شوهرت از این اخلاقا نداشت درسته؟!
سرش را به علامت مثبت تکان داد و رفت روی صندلی نشست. تختهاش را برداشت و رویش نوشت.
–خیلی اخلاقش عوض شده، دیگه به مهربونی قبل نیست.
با دلسوزی نگاهش کردم. انگار گاهی تاوان بعضی اشتباهات را باید تا آخر عمر بدهیم.
بعد از کمی صحبت کردن، مادر و مادربزرگ به طبقهی بالا رفتند تا برای ناهار چیزی درست کنند.
ساره فوری روی تخته نوشت.
–من رو هلما فرستاده، یعنی خودش من رو آورد.
گفت بهت بگم در مورد اون موضوع فکر کردی؟
با تعجب پرسیدم:
–آخه چرا تو رو فرستاده؟! در مورد کدوم موضوع؟!
نوشتههای قبلی را پاک کرد و دوباره نوشت.
–این که ببخشیش و کمکش کنی. گفته بیام بهت التماس کنم که قبول کنی.
–نیازی به التماس نیست من بخشیدمش.
چشمهای ساره خندید.
–من بهش گفته بودم تو خیلی مهربون و دلسوزی.
–راستی حال مادرش چطوره؟
بزرگ روی تخته نوشت.
–خیلی بد.
دستم را روی صورتم کشیدم.
–یعنی ممکنه بمیره؟!
–مگه این که معجزه بشه زنده بمونه، دیشب از بیمارستان به هلما زنگ زدن که بیا النگوی مامانت رو دربیار ببر. می گفت وقتی رفتم دیدم بدن مامانم باد کرده، النگوش از دستش درنمیومد.
چشمهایم را بستم.
–واااای! خیلی سخته. ان شاءالله خدا کمکش کنه و حالش خوب بشه.
نوشت.
–براش دعا کن. بعد در ادامه نوشت.
من به بهانهی باز کردن گچ پام از خونه زدم بیرون، و گرنه از دست اون خواهر شوهر فضولم مگه می تونم جایی برم. من رو گذاشته زیر ذره بین، برای همین باید زود برگردم.
آهی کشیدم.
–می فهمم، خیلی سخته که آدم مدام تحت کنترل باشه.
ماژیکش را دوباره روی تخته لغزاند.
–هنوز عروسی نکرده چقدر درکت بالا رفته، دیدی حالا ازدواج آدم رو پخته می کنه؟
شانهای بالا انداختم.
–شاید هم اتفاقات و حوادث این کار رو با آدم می کنن.
–خب، حالا که این قدر درکت رفته بالا، هلما رو هم درک کن دیگه، اون خیلی عوض شده، دیگه مثل قبل نیست. می خواد درست زندگی کنه، فکر می کنه تنها کسایی که می تونن کمکش کنن تو و شوهرت هستید.
حالا که همهی اون وریا رو کات کرده دیگه کسی براش نمونده.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت356
چی می شه حالا کمکش کنی؟ راه دوری نمی ره. دعای همهی ما پشت سرته. من رو نگاه کن اگر تو و خونواده ت کمکم نمیکردید، مطمئنم الان گوشه خیابون معتاد شده بودم. دیگه شاید هیچ وقت بچههام رو نمیدیدم. شما نه تنها من رو بلکه یه زندگی رو نجات دادید. سرنوشت بچههای من رو عوض کردید.
میدونم به خاطر من همه تون اذیت شدید ولی تحمل کردید که همیشه ممنونتون هستم.
چشمهایش نم زد و نوشت.
–روزی نیست که دعاتون نکنم.
سرم را کج کردم.
–اگر کاری از دستم بربیاد برای هلما هم انجام می دم.
دوباره تخته را پاک کرد.
–اون می گه نمی خواد رابطه ش با شماها کات بشه، می خواد باهاتون ارتباط داشته باشه، گاهی بیاد این جا یا مغازه.
ابروهایم بالا رفت.
–بهش بگو اصلا این طرفا پیداش نشه چون مامانم بفهمه هلما می خواد بیاد این جا کارمون زار می شه. حالا گاهی بیاد مغازه میبینمش.
مادر که با فاصله از من ایستاده بود گفت:
–دخترم، این جوری بری آرایشگاه اونام از تو می گیرن. زوری که نمی شه، از قیافه ت معلومه حال نداری. شاید یه سرُم بزنی یه کم بهتر بشی بتونی سرپا وایسی.
علی هم از آن طرف خط با مادرش حرف می زد و برایش توضیح میداد که چه شده.
–الو تلما جان، مامان می گه الان هم درمانگاه ها خیلی شلوغن هم کلی معطلی داره، تازه اگه کرونا هم نداشته باشی اون جا میگیری. صبر کن ببینم می تونم از این ویزیت در منزلا برات بگیرم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
البته فعلا که بدون بادیگارد نمیتونم برم بیرون، حالا شاید بعدا اوضاع بهتر بشه.
ساره لبخند زد و نوشت.
–یعنی بخشیدینش و دیگه کاری بهش ندارید؟ پدرت رضایت می ده؟
–بابا رو نمیدونم ولی من که بخشیدمش. از اولم ما کاری بهش نداشتیم، اون با ما کار داشت. پس همهی این حرفا به خاطر رضایت دادنه؟
مهربان نگاهم کرد و ماژیکش را روی سینهی تخته تکان داد.
–اگر رضایت بدید بزرگترین کمک رو بهش کردید.
–علی که رضایت داده، بابامم احتمالا رضایت می ده.
–خدا علی آقا رو خیر بده، هلما می گفت تو این مدت فهمیده که علی آقا چقدر اهل زن و زندگی بوده، مثل بعضی از مردا نیست که به بهانهی آزادی دادن به زن فقط دنبال سوء استفاده هستن. به نظر من واقعا درست می گه.
با تعجب نگاهش کردم.
–این رو تو داری می گی ساره؟! باورم نمی شه. به نظرم توام خیلی عوض شدی.
نوشت.
–وقتی آدمای ناجور از دور آدم برن کنار انگار آدم تازه چشمش باز می شه.
خود هلما میگفت اون میثم خان که همه فکر میکردیم قراره با هم ازدواج کنن بهایی شده بوده و این آخریا از هلما هم میخواسته که بهایی بشه. برای همین خیلی بینشون اختلاف بوده. اصلا دلیل نزدیک شدنش به هلما کلا همین بوده.
مات و مبهوت فقط نگاهش کردم.
بعد از کمی سکوت نوشت.
–راستی من رو نمی خوای عروسیت دعوت کنی؟
لبخند زدم.
–چرا که نه، حتما بیا خیلی خوشحال می شم. اتفاقا میخواستم بگم لعیا رو هم دعوت کنی.
خندید.
–اگه بدونی چند وقته شام عروسی نخوردم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت357
برای روز عقد فقط اقوام نزدیک را دعوت کرده بودیم.
قرار شده بود غروب بعد از محضر مهمان ها برای شام به خانهی ما بیایند.
البته تمام مخارج را علی تقبل کرده و شام را از بیرون سفارش داده بود.
صبح روز جشن، از وقت نماز صبح که از خواب بیدار شده بودم احساس بدی داشتم. برعکس همه که در تکاپو بودند و برای آماده کردن خانه و خودشان تلاش میکردند من این طور نبودم.
انگار یک سنگینی خاصی در تمام بدنم احساس میکردم. گاهی احساس درد و مور مور شدن بدنم و گاهی سردرد اذیتم می کرد. برای همین به زیرزمین رفتم و روی تخت دونفره مان دراز کشیدم. با خودم گفتم شاید از خستگی کارهای این چند روز باشد و بعد از کمی استراحت حالم خوب شود.
نمیدانم چطور شد که همان جا خوابم برد.
چند ساعتی خوابیدم. بعد با صدای نادیا از خواب بیدار شدم.
–پاشو بابا ظهر شد. تو این جا چی کار میکنی؟!
علی آقا چندبار زنگ زده. عروس به این بیذوقی ندیده بودیم. تو دیگه شورش رو درآوردی. نه به این که تا دیروز دل تو دلت نبود نه به حالا که بیخیال اومدی این جا خوابیدی.
مگه نمیخوای بری آرایشگاه؟
چشمهایم را باز کردم و به اطراف نگاه کردم.
–ساعت چنده؟
–نزدیک نُه.
هینی کشیدم.
–وای دیر شد که. همین که خواستم از جایم بلند شوم سردرد شدیدی به سراغم آمد.
احساس سرما و لرز در بدنم کردم.
–نادیا من حالم خوب نیست.
نادیا خیره نگاهم کرد.
–یعنی چی؟! چته؟!
–یه جوری ام، مثل سرما خوردهها شدم.
هینی که نادیا کشید و یک قدم عقب رفتنش دلشوره به جانم انداخت.
–تلما! نکنه کرونا گرفتی؟
دوباره روی تخت دراز کشیدم.
–نه بابا، خدا نکنه.
نادیا با عجله از پلهها بالا رفت و من دوباره پلک هایم روی هم افتاد.
این بار صدای مادر بود که باعث شد چشمهایم را باز کنم.
لیوانی که در دستش بود را به طرفم گرفت:
–بیا این جوشونده رو بخور ببین بهتر می شی.
با دیدن ماسکی که مادر به دهانش زده بود نگران شدم
لیوان را گرفتم.
–مامان من کرونا گرفتم؟!
–نه بابا، شاید یه کم سرما خورده باشی. حالا بابات داره میاد برید تست بدید.
بغض گلویم را گرفت.
–به جای آرایشگاه باید برم درمانگاه؟
مادر وقتی بغضم را دید تردید کرد.
–خب پس چی کار کنیم؟ اگر حالت خوبه که پاشو برو آرایشگاه.
لیوان جوشانده را سر کشیدم و از جایم بلند شدم.
–من خوبم. میتونم.
بلند شدم و سعی کردم بر خودم مسلط باشم.
نادیا گوشی به دست، با سرو صدا از پلهها پایین آمد.
–مامان، علی آقاست. گفت می خواد بیاد ببردش دکتر. او هم ماسک زده بود.
مادر گوشی را از دستش گرفت و با اخم نگاهش کرد.
–برو بالا، نگفتم نیا پایین.
همین که گوشی را روی گوشم گرفتم علی گفت:
–خانم خانما، روزای دیگه رو ازت گرفتن؟ عدل باید امروز مریض می شدی؟
نگاهی به مادر انداختم خیلی ناراحت به نظر میرسید.
–نه بابا مریض نیستم، یه کم ضعف دارم.
–اشکال نداره، الان میام باهم می ریم یه سرم می زنی بهتر می شی.
دوباره بغض کردم.
–نه علی، می خوام برم آرایشگاه. امروز روز مهمیه نمی خوام مریض بشم. حالم خوبه. اگر حرف مریضی بزنی حالم بدتر می شه، به هیچ قیمتی نمی خوام جشنمون خراب بشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 #روزشمار | ۱۰ خردادماه ۱۴۰۲
💫 #رهبر_معظم_انقلاب:
حضرت آیتالله خامنهای: «برکت وجود حرم مطهر #حضرت_رضا علیهالسلام در سرزمین ما و حضور معنوی ایشان در سرتاسر کشور و در دل آحاد مردم ما آشکار است. امام هشتم علیهالصّلاةوالسّلام ولىّنعمتِ معنوی و فکری و مادّی ملت ماست.
🗓 ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
#تقویم۱۴۰۲
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻ماجرای فیلم شلیک تیر خلاص طالبان به سرباز ایرانی چیست؟
🔹در ادامه موج جدیدی از فیلمهای قدیمی که از درگیری نظامی و با هدف حفظ فضای التهاب میان مردم، روانه فضای مجازی شده، کلیپی است که از ساعاتی پیش با عنوان لحظه شلیک تیر خلاص نیروهای طالبان به مرزبانان ایران در حال انتشار است.
🔹این فیلم نهتنها مربوط به درگیری روز ۶ خرداد نیست که با توجه به جغرافیای کوهستانی این فیلم، مشخص است که در چنین منطقهای در هیچ نقطه از سیستان وجود ندارد.
🔹اما اصل ماجرا؛ فیلم منتشر شده مربوط به دهه ۹۰ و درگیری نیروهای پاکستان با گروهکهای تروریستی بوده و همانند عمده فیلمهای منتشر شده در دو روز گذشته ارتباطی با درگیری مرزی اخیر ندارد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره با مزه مهدی رسولی از کسی که با او سلفی گرفت
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سردار قاآنی وقتی میبینه دختر بچه وسط اجرا زمین میوفته بلند میشه و نوازشش میکنه و اونو از جاش بلند میکنه...
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻هک شدن سایت ریاستجمهوری صحت ندارد
🔹 مدیرکل روابط عمومی دفتر رئیس جمهور : هفته گذشته از نسخه جدید سایت رونمایی شد و امروز در تکمیل پروژه ارتقاء امنیت، توسط تیم فنی و پشتیبانی سایت به طور موقت از دسترس خارج شد.
🔹سایت هم اکنون در دسترس کاربران است.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥ویدئویی که با عنوان تیراندازی تروریستهای طالبان به اجساد مرزبانان ایرانی در درگیریهای اخیر در حال انتشار است، قدیمی و متعلق به چند سال قبل است
♦️این فیلم مربوط به درگیری تروریستهای جیشالعدل با نیروهای کشور پاکستان بوده و ارتباطی با درگیری اخیر یا نیروهای کشورمان ندارد.
#مرزبانی #پاکستان #جیش_العدل
#پلیس #فراجا #یگان_ویژه #نوپو
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد ازغدی: اگر امام رضا علیه السلام امروز بودند بیشترین خرج را برای رسانه و هنر میکردند ، کما این که در عصر خودشون برای شاعران و شعر که هنر یک آن زمان بود به شدت رسیدگی میکردند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔷انتشار ویدئوی خواستگاری در حافظیه شیراز؛ دو مدیر مجموعه بازداشت و مدیرکل میراث فرهنگی استان از حضور در محیط اداری منع شد
🔹فارس نوشت: فیلمی از برپایی یک مراسم خواستگاری مغایر با عرف جامعه ایرانی – اسلامی در جوار آرامگاه حافظ شیرازی در فضای مجازی دست به دست شد که واکنشهای بسیاری را برانگیخت.به موجب این کار مدیر کل میراث تا اطلاع ثانوی به منظور بررسی های تکمیلی توسط مقام قضایی از حضور در محیط اداری منع می گردد. دو مدیر مجموعه مذکور نیز بازداشت شدند.»
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی منتشرنشده از سفر حاج قاسم به اقلیم کردستان عراق در سال۷۹ و دیدار مسعود بارزانی.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🚨اوضاع در مرز اسلامقلعه آرام است!
🔹در حالیکه برخی منابع خبری از مسدودشدن گمرک اسلامقلعه و احتمال تنش در این مرز خیر میدادند، منابع رسمی در ولایت هرات و خراسان رضوی هرگونه مسدود شدن مرز و احتمال تنش را رد میکنند.
🔸هماکنون اوضاع در مرز اسلامقلعه آرام است و این اخبار در راستای اختلافافکنی ضدانقلاب و در ادامه عملیات تخریب شبکههای معاند منتشر شده است.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🚨موشک از تهران تا لندن؟! 🚀
🔴 بی بی سی انگلیسی: موشک خرمشهر۴ ایران توانایی رسیدن به لندن انگلیس دارد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴#فوری :🚨🎥اعزام یگان های توپخانهای و راکتی سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران به مرزهای اقلیم کردستان
🔷سپاه پاسداران پیشتر تهدید کرده بود که در صورت عدم خلع سلاح تروریست های تجزیه طلب در اقلیم کردستان عملیات نظامی جهت نابودی تجزیه طلبان را آغاز خواهد کرد... 🔥
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🛑ماجرای ساعت چند میلیاردیِ میرسلیم!
🔸هفتۀ پیش میرسلیم و رشیدی کوچی، در مناظرهای دربارۀ خودروسازی شرکت کردند که بازتاب زیادی داشت. اما این تنها حاشیۀ مناظره نبود.
🔹برخی با انتشار تصویر ساعت مچیِ میرسلیم مدعی شدند ساعت او از برند لوکس سوئیسی پَتِک فیلیپ است و قیمت آن را بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار دلار تخمین زدند.
🔹بحث این ساعت به صحن مجلس هم کشیده شد و تصاویری از او گرفته شد که در حال توضیح همین مسئله به سایر نمایندگان است.
🔹میرسلیم گفته: آنهایی که شایعه کردند ساعت چند میلیاردی دارم نصف قیمت به آنها میفروشم! پولش را هم به خیریهها میدهم.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🚨در آنجایی که فکرش را نمیکنید ما در نزدیک شما هستیم...
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر منتشر شده در رسانه های افغانستان مبنی بر حضور طالبی ها در مرز اسلام قلعه
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 جشنی باب میل صورتی ها و اسلام آمریکایی
کم کم باید آماده باشیم دعا کمیل هم توسط نوای بانوان برگزار بشه...
با این کارها پوسته هم از اسلام نخواهد ماند...
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 وارداتی که در سفره قشر محروم جامعه تاثیری نداشته باشه و سفره مردم رو هم کوچکتر کنه و وابستگی رو بیشتر کنه هیچ ارزشی نداره .
آقای رئیسی به فکر اصلاح ساختار داخلی باشیم تا وابستگی خارجی
⁉️مطمئن باشید با این یک میلیارد یورو در جنگ اقتصادی فقط هزینه دور دور قشر مرفه بی درد رو در خیابان جردن و فرشته پایین تر میارید تا به جای ۱۰ میلیارد با ۳ میلیارد تومن پورشه سواری و.... کنن
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴مشاور ارشد بایدن جهت بررسی امکان توافق با ایران به عمان سفر کرد!
🔹مسئله مهمی که باید مورد توجه قرار بگیره؛ تغییر سیاست عمومی آمریکا مقابل مردم ایران و جمهوری اسلامیه، به نظرتون آمریکا از تلاش برای براندازی در ایران دست برمیداره!؟
🔴 #بیداری_ملت 👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13