eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.5هزار دنبال‌کننده
32.5هزار عکس
36.7هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت41 کلید انداختم و در رو باز کردم. نگاهی به اتاق ها انداختم و مادربزرگ رو ندیدم. به سمت آشپزخونه رفتم. مادربزرگ با رنگ پریده کنار اجاق ایستاده بود و نهار میپخت. سلام کردم و با ناراحتی گفتم - مادربزرگ چرا خودت رو خسته میکنی؟ صبر میکردی خودم می اومدم غذا میپختم. - سلام عزیز دلم. مگه چی شده دارم برای نوه ی خوشگلم نهار میپزم. - رنگ و روت رو دیدی؟ من اون نهار از گلوم پایین نمیره. دلم خون بود ولی به حالت شوخی قیافم رو آویزون کردم. از پا افتادگی مادربزرگ قلبم رو بدرد میاورد. باید مراقبش باشم بدون مادربزرگ خیلی تنها میشم. بی هوا سمتش رفتم و بغلش کردم. با بغض گفتم - تو رو خدا مراقب خودت باش من بدون تو خیلی تنهام. مادربزرگ سرم رو بوسید و گفت - اولا فرشته ی من تا خدا رو داره تنها نمی مونه. دوما خودت چسبیدی به من و به فکر زندگیت نیستی. اگه به یکی از خواستگار های خوبت جواب مثبت بدی چند سال دیگه شوهر و بچه و فک و فامیل شوهر دورت رو میگیرن وقت نمیکنی یک ساعت تنها باشی. خودم رو از آغوش مادربزرگ جدا کردم و با اخم گفتم - باز شما فیلتون یاد هندستون کرد. کدوم خواستگار. همش دو تا خواستگار داشتم که به دلم ننشستن. - دو تا چیه فرشته. نصف محله ازت خواستگاری کردن من راهشون ندادم. این دو تا که میگی زیادی خوب بودن اجازه دادم بیان ... الان این شهاب کمالی برادرزاده نسرین خیلی پسر خوبیه. هنوزم پیگیره ازت جواب مثبت بگیره. صبح نسرین خانم میگفت حالا که دانشگاه قبول شدی یک بار دیگه به شهاب فکر کنی. - نه .... نه .... نه . من خوشم نیومده ازش. لحن شوخم باعث شد مادربزرگ لبخندی بزنه - باشه بمون ور دل خودم ... نهار نمیخوری؟ - نمازم مونده. تا شما یه کم استراحت کنید من لباسامو عوض میکنم و نماز میخونم. سفره رو که چیدم صداتون میکنم. - باشه دخترم منم پاهام درد گرفته یکم دراز می کشم تا صدام کنی. 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت42 محمد به پدر و مادرش سلام کرد و سر میز نشست. - مگه نگفتی مستقیم میری کتابفروشی؟ - آره مامان قرار بود برم. دیر کردم امیر بار رو تحویل گرفت گفت در رو میبنده میره. منم کمی استراحت کنم میرم. - چرا دیر کردی؟ - یک دوست جدید تو دانشگاه پیدا کردم اونم تا یه جایی رسوندم. مسیرم دورتر شد. سکینه خانم که هنوز راضی نشده بود پرسید - حالا کی بود این دوستت؟ - مادر من مگه تو کتابفروشی دختر نمیاد که رفتم دانشگاه نگران شدی؟ مادر خیره نگاهش کرد. یعنی منتظر توضیحم. - باشه ... اسمش یاسینه. همین امروز دوست شدیم. - از دخترا چی ؟ کسی به دلت نشسته؟ - وای سکینه جان بذار بچه غذاشو بخوره - ااا ... آقا صادق یه نگاه به تیپش بنداز. اینجوری رفته دانشگاه خب این دخترای قرتی فکرهای بی خود میکنن. محمد سرش رو پایین انداخت و از بی فکری خودش کلافه شد. هم برای فرشته سوءتفاهم ایجاد کرد هم برای خانواده اش. * سکینه خانم بعد از شستن ظرفها از آشپزخونه بیرون اومد. متوجه آقا صادق شد که از کنار در داخل اتاق محمد رو نگاه میکنه. نزدیک شد و ازگوشه در نگاهی به داخل انداخت. با لبخند دست آقا صادق رو گرفت و به سمت اتاق خودشون برد. در رو پشت سرش بست. - خوب کیف میکنی یواشکی نماز خوندن پسرت رو تماشا میکنی. - آره سکینه. واقعا لذت میبرم. خدا رو شکر حالا که فقط همین یک بچه رو قسمتمون کرده نااهل نیست. تو هم اینهمه بهش گیر نده. بذار اگه کسی رو دوست داره به ما بگه. - من که از خدامه لب تر کنه براش آستین بالا بزنم. * محمد به سختی چشم هاش رو باز کرد و به مادرش که بالای سرش ایستاده بود نگاه کرد - محمد مگه کلاس نداری؟ پاشو دیگه محمد تا نماز صبح از فکر و خیال خوابش نبرده بود و بعد از نماز کمی خوابیده بود. - چشم مامان الان پامیشم. از جاش بلد شد و به سمت سرویس رفت. نگاهی به چهره اش توی آینه کرد و تصمیم گرفت ته ریش بذاره. کمی هم مدل موش رو تغییر داد. به اتاق برگشت و نگاهی به لباس هاش کرد. کت و شلواری انتخاب کردو آماده شد. به آشپزخونه رفت وکتش رو روی پشتی صندلی گذاشت. چشم های سکینه خانم برقی زد و نگاهی به سر تا پای محمد کرد. - قربون پسر خوشتیپم بشم. چقدر آقا شدی. - چیه مامان چشمات داره برق میزنه. - دیگه وقتشه دومادت کنم. اگه کسی مد نظرت نیست بگو برات بگردم. - فعلا بذار من دورت بگردم مادر مهربونم. یکم مهلت بده کار و درسم رو رو روال بیارم. بعد خبرشو میدم. - نه ... مثل اینکه یه خبرهایی هست. این بار ساز مخالف نزدی. محمد با لبخند عمیقی گفت - حالا. 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت43
محمد وارد کلاس شد. سریع چشم چرخوند و فرشته رو دید که جای دیروزی کنار دوستش نشسته. می خواست سلام کنه ولی فرشته اصلا متوجه محمد نبود. مجبور شد بره و پیش یاسین بشینه. به یاسین سلامی کرد و جواب گرفت. و دوباره حواسش رو به فرشته داد. - چیه خانم پهلوان رو حضور غیاب کردی؟ -اصلا متوجه من نشد حواسش اینجا نیست. محمد متوجه ضربه زهرا به دست فرشته شد. بعد در گوشش چیزی گفت که بلافاصله فرشته نگاهی به سمت محمد کرد. باهم که چشم تو چشم شدند فرشته نگاه متعجبی کرد سلام زیر لبی گفت و سرش رو برگردوند - خب مثل اینکه حواسش جمع شد - شما حواستو بده به جلوت - اوه اوه ... چه غیرتی. اول جواب مثبت بگیر بعد واسه من اخم کن. محمد هنوز با اخم نگاهش میکرد. - بی خیال محمد. من بیشتر حواسم به زهراست. دختر جالب و پر انرژی یه. - خانم اکبری رو میگی؟ - آره. - درسته چادر سرش نیست ولی با تو خیلی فرق داره. حتی یه تار موشم بیرون نمیزاره . اون پسر مذهبی هم احتمالا برادرشه. حالا خود دانی. - شاید ... ولی من مثل تو بخاطر یه دختر تیپم رو عوض نمیکنم. با دست ضربه ای به کت محمد زد و گفت - چه تیپی هم زدی. امیدوارم دلبریت جواب بده. - فعلا برام مهم اینکه چرا فرشته اینجوری تو خودشه. * با استاد شاکر کلاس داشتیم و اگه زینب راضیم نمیکرد شاید کلا امروز دانشگاه نمی اومدم - چته؟ چرا این قدر تو فکری؟ - مهم نیست. - معلومه مهم نیست ... صولتی این همه تیپ زده به چشمت بیاد بعد تو بخاطر چیزی که مهم نیست اصلا ندیدیش. - ... - چرا هیچی نمیگی؟ زهرا مدام سوال میپرسید و کلافم میکرد. از استرس اینکه هر لحظه استاد شاکر وارد بشه حرصی شدم و با لحن تندی به زهرا گفتم - من واقعا دوستیمون برام مهمه. ولی اگه مدام سوال پیچم کنی ترجیح میدم تنها باشم. زهرا با چشم های گرد شده بهم خیره شد ولی من نمیتونستم پریشونیم رو براش توضیح بدم. رو ازش بر گردوندم و به میز استاد خیره شدم. 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت44 استاد شاکر دیر کرده بود. شاید نیاد. احساس کردم دیگه نمیتونم سر کلاس بشینم. بلند شدم به سمت در رفتم ولی قبل از اینکه دستم به در برسه در باز شد و با استاد رودر رو شدم. قلبم به شدت به سینم میکوبید و بیقرارترم میکرد. استاد خیره و متعجب نگاهم کرد. مطمئنم صورتم سرخ شده بود. ببخشیدی گفتم و سریع برگشتم سرجام. سنگینی نگاه های متعجب رو حس میکردم. مطمئنم محمد و بیشتر از اون زهرا کنجکاو شدن که چرا میخواستم برم. ولی برام مهم نبود. تمام حواسم پیش استاد بود. به نظر سی و خرده ای سن داشت و این واقعا حالم رو بدتر کرد. کاش از مادرم بزرگتر بود. مثلا پیرمرد بود. مریضی مادربزرگ باعث شده بود از هر چیزی که من رو به مادرم وصل میکنه وحشت داشته باشم. برگشت به گذشته برام خیلی تلخ بود. استاد شروع به حضور و غیاب کرد. بعد از هر اسم با دقت نگاهی به دانشجو میکرد. - فرشته پهلوان دستم رو بلند کردم. احساس کردم عجیب به چشمم خیره شده. دلشوره ام وقتی بدون عکس العملی ازم چشم گرفت کمتر شد. ولی هنوز احساس خطر میکردم و قلبم نگران میزد. نیم ساعتی استاد بی توجه به من تدریس کرد و این آرامشم رو بهم برگردوند. نگاهی به زهرا کردم و تصمیم گرفتم یک جوری از دلش دربیارم. آروم زیر گوشش گفتم - زهراجان ... ببخشید ... ازم دلگیر نباش. باور کن نمیخواستم ناراحتت کنم. خیلی سرد جواب داد که اشکالی نداره. چند باری احساس کردم استادشاکر نگاهش روی من کمی مکث داره. شاید بخاطر لحظه ورود بیشتر متوجه منه. یعنی امیدوام اینطور باشه. زهرا آروم ضربه ای به بازوم زد و گفت - متوجه صولتی هستی؟ هربار که استاد نگاهت میکنه اخماش میره تو هم. نمیدونی با چه حرصی استاد رو نگاه میکنه. خوبه استاد تو دستش حلقه داره وگرنه همین جا خونش رو میریخت. این فضولی زهرا هم به نفعم شد. بیخیال دلخوریش شد تا نتایج کنجکاویش رو گزارش بده. لبخندی بهش زدم و گفتم - آشتی کردی؟ - این همه خبر مهم بهت دادم بعد تو حواست به آشتی کردن منه؟ - برای من که خیلی مهمه تو آشتی باشی. لباش کش اومد و لبخند عمیقی زد - باشه بخشیدمت. حالا حواست رو بده به خبرهای من. تا تموم چند باری زهرا نتیجه کنجکاوی هاش رو گزارش داد. محمد هم تمام مدت اخم هاش تو هم بود. استاد وسایلش رو برداشت و از کلاس خارج شد. محمد با سرعت اومد سمتم و سلام کرد. جوابش رو دادم و خواستم از جام بلند شم که گفت - میشه باهاتون صحبت کنم. از بلند شدن منصرف شدم و سکوت کردم. احساس کردم توانایی نه گفتن به محمد رو ندارم. نگاهی به زهرا کردم که بعد از آقای کمالی از کلاس خارج شد. محمد هم با یک صندلی فاصله کنارم نشست... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت45 چند لحظه بینمون سکوت بود. محمد سکوت و شکست و بی مقدمه گفت - امروز چرا اینهمه پریشون بودید؟ چی باید میگفتم. سکوت کردم و دستهام رو تو هم گره کردم.
- نمیخواید جواب بدید؟ اگه به نظرتون من فقط یه خواستگارم بازم درست نیست سوالهای من رو بی جواب بگذارید - متوجه منظورتون هستم. ولی مسائلی تو زندگیم هست که تا براتون نگم جواب دادن به سوالهای شما فایده نداره و سوالهای بیشتری براتون پیش میاد. - یعنی نمیخواید جواب سوالهام رو بدید؟ قرار نیست درباره زندگیتون با من صحبت کنید؟ مکثی کرد و ادامه داد - اگه لازمه من حاضرم رسما با خانواده برای خواستگاری بیام تا حرفهاتون رو بشنوم - فکر نمیکنید دارید عجله میکنید؟ من هنوز شناختی از شما ندارم. شما هم همینطور. محمد نفس عمیقی کشید و کلافه دستش رو لای موهاش کشید. مشخص بود که از دودلی من ناراحت شده. از کلافگیش ناراحت شدم. دلم نمیخواست ناراحتیش رو ببینم. از جام بلند شدم و زیر لب خداحافظی کردم. من از کلاس خارج شدم ولی محمد از جاش هم بلند نشد. * یاسین همراه محمد به کتابفروشی رفت. با امیر دست داد و هرسه نشستند. بحث فرشته و رفتار امروزش پیش کشیده شد. امیر به محمد گفت - چرا اینهمه نگرانی؟ وقتی قبول میکنه باهات صحبت کنه یعنی دلش پیش توئه. یاسین با سر حرفهای امیر رو تایید کرد و گفت - عجله نکن. کاملا مشخصه بهت توجه داره. حرفهای امیر و یاسین کمی از نگرانی های محمد رو کم کرد. - امیر رو میشناسه؟ - آره. یاسین با شیطنت نیشش رو باز کرد و گفت - پس دیگه خیالت تخت. وقتی میدونه ما دوتا دوستاتیم بازم جواب منفی نداده یعنی گلوش پیشت گیره. مخصوصا با اون دوستی که فرشته داره. - یاسین بازم تو پسر خاله شدی؟ ... فرشته؟؟؟ - باشه بابا ... فرشته خانم ... خانم پهلوان ... محمد با اخم از یاسین چشم برداشت و به مشتری که داخل میشد سلام داد. 💕نویسنده_غفاری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸﷽🌸 ✍ با عرض سلام و صبح بخیر .                 🌱ذکر روز شنبه🌱              🌺 یا رب العالمین 🌺 ⬅️ تاریخ: چهارم آذر ماه سال ۱۴۰۲، مصادف با یازدهمین روز از ماه جمادی الاولی سال ۱۴۴۵ ⬅️ مناسبت : ☀️ششمین روز از هفته بسیج☀️ “بسیج، جهاد علمی، اعتلای فرهنگ و هنر” 🌲السلام علیک یا رسول الله(ص)             ☀️ حدیث روز☀️ 🌴پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)فرموده اند: ✍ بدانید که روح الامین به من خبر داد که هیچکس تا روزى اش را کامل دریافت نکند نخواهد مرد. پس تقوا پیشه کنید و در طلب رزق باشید و اگر روزى تان کم بود، کاری نکنید که با انجام معصیت آن را سریعتر به دست آورید؛ چون خداوند روزى ها را بین خلق خودش به طور حلال تقسیم فرموده است و آن را از راه حرام در نظر نگرفته است.💐 📚 فروع کافی/ج ۵/ص۱۹۲ ☀️اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ☀️ ✍ جهت شادی ارواح پاک و مطهر جمیع 🌷شهداء، صلوات 🤲اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐 🌹🇮🇷🌹 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
049.mp3
729.2K
فایل صوتی قرائت آیات
1_982249136.mp3
5.22M
🤲🌦 دعا برای امام زمان «عج» 🔘 در سرداب مقدس ❇️ اللَّهُمَّ ادفَع عَن وَلِيِّكَ وَ خَلِيفَتِك يونس بن عبد الرحمن می گوید : حضرت امام رضا عليه السلام امر مى‏ فرمودند به دعا كردن بسیار براى امام زمان (ع) به دعای اللهم ادفع عن ولیک 📖 متن و ترجمه دعا 👇 ✅ eitaa.com/ppt_doa/4925 🎙 با نوای مهدی صدقی 48BitR📀5MB⏰Time=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بر احمد و خُلق ♥️مهربانش صلوات 🌹بر حیدر و صبر ♥️بیکرانش صلوات 🌹ازفاطمه، مجتبی ♥️و مظلومِ حسین 🌹تا حضرت ♥️صاحب الزمانش صلوات 🌹اَللّهم صَلِّ عَلى محمّد ♥️وَ آلِ محمّد 🌹وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکیم اسلام خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدانید که خون حاج قاسم هدر نمی‌رود... خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این رژیم ماندنی نخواهد بود ! خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدف روشن، تعیین شده و دقیق است، محو اسرائیل از صفحه روزگار خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🗞 تصاویر صفحه نخست روزنامه‌های ورزشی شنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۲ لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اعدام دو جاسوس توسط اهالی طولکرم که باعث دستگیری و شهادت افراد زیادی در فلسطین شده بودند لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⭕️فرمانده نیروی دریایی سپاه: دستاوردهای دفاعی جدیدی در عرصه شناورهای سطحی، زیرسطحی، موشکی و پهپاد به زودی رونمایی خواهد شد. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔴گالانت، وزیر جنگ اسرائیل: پس از آتش‌بس جنگ را با قدرت نظامی کامل ادامه خواهیم داد. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔴خالد مشعل: تونل‌های حماس سالم است و تجهیزات زیادی در اختیار ما قرار دارد؛ حماس باقدرت مانور می‌دهد، تانک هارا منهدم می‌کند و با موشک هایش سرزمین های اشغالی را هدف قرار می دهد. صهیونیست ها به هدفشان نرسیده و نخواهند رسید. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺