رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت100
جلوی در اتاق هر دو دستم رو گرفت. کمی نگام کرد
- هنوز از دیدنت سیر نشدم. اگه مامان مخالف نبود میومدم پیشت تاصبح نگاهت میکردم
- چرا مخالفه؟
محمد خندید و گفت
- مثل اینکه تو موافقی
از خجالت برداشت محمد سرم رو پایین انداختم. دستش رو زیر چونم برد سرم رو بلند کرد. با انگشت اشاره زد رو لبم و با خنده گفت ولش کن. لبم رو از لای دندونام بیرون آوردم و تو چشم های مهربونش نگاه کردم.
- مادرم خیلی ازت خوشش اومده. میگه آدم باید هوای همچین عروسی رو داشته باشه. الان هم داره هواتو نگه میداره.
نزدیکتر شد و از موهام بوسه ای گرفت. آروم دم گوشم گفت
- شاید هم به من اعتماد نداره.
یه نگاه بهم کرد و فکر کنم دلش به حالم سوخت چون دستش رو از زیر چونه ام برداشت و بی خیال شوخی کردن هاش شد. شب بخیر گفت منم جوابش رو دادم و هر کدوم داخل اتاق خودمون شدیم.
سریع خوابم برد و تا اذان صبح عمیق خوابیدم.
کمی بعد اذان بیدار شدم و وضو گرفتم خواستم برگردم اتاق ولی دلم میخواست محمد رو هم بیدار کنم. دودل تقه ای به در اتاقش زدم و آروم در رو باز کردم.
محمد سر سجاده نشسته بود و با باز شدن در سرش رو کمی چرخوند سمت من. لبخند زد از جاش بلند شد
- صبح عشقم بخیر ... بیا تو
- ممنون خواستم نمازم رو بخونم گفتم تو رو هم بیدار کنم.
- باشه بیا تو سجاده من پهنه.
- پس صبر کن چادرنمازم رو بیارم.
سریع چادر به سر برگشتم اتاقش. لبه تختش نشسته بود و به تاج تخت تکیه داده بود. با لبخند سمت سجاده رفتم و تکبیر نماز رو گفتم. حالم خیلی خوب بود دلم میخواست به جای تک تک ذکر های نماز فقط شکر بگم. سلام نماز رو دادم و تسبیحات گفتم.
محمد هنوز تکیه داده بود و نگاهم میکرد.
- قبول باشه.
- ممنون. نماز شمام قبول باشه.
- پاشو چادرت رو دربیار بشین کنارم.
سجاده رو جمع کردم و چادر رو کنارش گذاشتم. رفتم رو بروی محمد ایستادم. تکیه اش رو از تخت برداشت و دستام رو گرفت و منو نشوند کنارش. دستش رو دور کمرم برد. حیف که هیچ حال خوبی همیشگی نیست.
- تا وقت صبحانه پیشم بمون. میری اتاقت دلتنگت میشم.
دو ساعتی با هم حرف زدیم و محمد کلی سربه سرم گذاشت.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت101
محمد نزدیک دانشگاه پارک کرد.
- رسیدیم پیاده شو
- میشه بعد کلاس برم پیش مادربزرگم
- باشه خودم میبرمت
- ممنون شما برو سراغ ماشینت من خودم میرم
- فرشته با من راحت باش
-راحتم
- نیستی که بهم میگی شما. من فرشته صدات میکن ولی یه بارم محمد صدام نکردی.
نگاهی به اخم محمد کردم. ولی محمد نگاهش رو به روبرو دوخت. لحنش دلخور بود. باید از دلش در میاوردم. آب دهنم رو قورت دادم و با صدای ملایمی صداش کردم محمد...
توجهی نکرد. دستم رو گذاشتم رو بازوش و دوباره صداش کردم
- محمدجان ... دلخور نباش دیگه
لباش کش اومد
- جانم عشقم ... وقتی اینجوری صدام کنی چه طور میتونم دلخور باشم.
سرخ شدم و سرم رو پایین انداختم. دست انداخت زیر چونه ام و سرم رو بلند کرد
- نگاه قشنگت رو ازم نگیر. من پنج ساله عاشق این نگاه شدم ...
پیاده شو کلاسمون دیر میشه
هم قدمش رفتیم سمت دانشگاه چشمم افتاد به سالاری که نگاهش رو عمیق داده بود به ما. یاد حرفش افتادم که من و محمد مثل دوست هستیم. شاید هم با همون نگاه منتظره رابطه مون تموم شه؟ نگران یه قدم بیشتر به محمد نزدیک شدم و دستش رو گرفتم. سالاری ابروهاش رو بالا داد و متعجب نگاهمون کرد. نگاهم رو دادم سمت محمد اونم ابروهاش رو داده بود بالا و منو نگاه میکرد
- به به عشقم داره پیشرفت میکنه.
دلم کمی شیطنت خواست
- لوس نشو فقط گفتم دستت رو بگیرم همه ببینن صاحاب داری چشم درویش کنن
محمد خندید و گفت
- زبونت هم که داره دراز میشه. همه قرار بفهمن من صاحاب دارم یا تو؟؟؟
- حالا ...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت102
نوید از پشت پنجره با حرص به خنده های محمد و فرشته نگاه میکرد. یک قدم از پنجره فاصله گرفت و خودکار رو عصبی پرت کرد سمت میز.
حسن پشت کرد به پنجره
- به خودت مسلط باش چرا عصبی میشی؟
- مگه نمیبینی؟
- خب حتما باهم ازدواج کردن.
- تنها ؟ بی بزرگتر؟
- خودت قایم باشک بازی درآوردی. اگه زودتر بهش میگفتی الان از کاراش با خبر بودی.
نوید پشت میزش نشست و دستش رو روی سرش گذاشت
- الان هم خیلی دیر نیست. باهاش صحبت کن ببین چکار میکنه. شاید هنوز عقد نکرده باشه. برو جلو و براش بزرگتری کن. دیر کنی شاید هیچ وقت دلش باهات صاف نشه.
نوید دستش رو به صورتش کشید و سرش رو به نشانه تایید تکون داد.
- امروز باهاش کلاس داری؟
- نه.
**
محمد دستم رو محکم گرفته بود. وارد کلاس که شدیم همهمه به پا شد. کمالی اومد سمت محمد و شاکی گفت
- پس کو شیرینی؟
یکهو دستم کشیده شد روم رو برگردوندم. زهرا اخم کرده بود و سوالی نگاهم میکرد.
- زود توضیح بده اینجا چه خبره؟
شلوغی کلاس باعث شد متوجه ورود استاد نشیم
- اینجا چه خبره؟
همه سرجای خودشون نشستند. یکی از پسر ها سریع گفت
- ببخشید استاد، خانم پهلوان و آقای صولتی نامزد کردن. داشتیم تبریک میگفتیم.
استاد هم تبریکی گفت و کلاس رو شروع کرد. به محض رفتن استاد دوباره پسرها دور محمد رو شلوغ کردن.
- فکر کنم میخوان آقای صولتی رو تو خرج بندازن
- زهرا تو هم واسه همه چی نظریه داری
- مردا اولویتشون شکمه. الان هم بهانه پیدا کردن کوتاه نمیان.
محمد با خنده اومد سمتم. سلامی هم به زهرا داد
-فرشته من بچه ها رو ببرم بوفه یه چیزی مهمون کنم برگردم.
- باشه منم با زهرا میرم سمت حیاط تا کلاس شروع بشه برگشتم.
محمد که رفت من و زهرا هم از کلاس بیرون رفتیم تو سالن زهرا زد به بازوم
- نمیخوای بگی چرا یکهو نامزد کردین؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت103
- اصرار محمد بود. با پدر و مادرش اومدن پیش مادرم خواستگاری و بعد هم یه محرمیت خوندیم.
امیدوار بودم با این توضیح راضی بشه ولی قیافه اش این رو نشون نمیداد. همین که خواست سوال دیگه ای بپرسه صدایی از پشت سرمون حرفش رو قطع کرد
- خانم پهلوان ...
هر دو برگشتیم عقب و با دیدن استاد شاکر تعجب کردیم
- لطفا تشریف بیارید اتاق من باهاتون کار دارم.
دلم نمیخواست برم اتاقش. هم حرف هایی که پشت سرمون بود و هم بخاطر محمد.
- میبخشید استاد اگه کاری دارید میشنوم
استاد نفسش رو سنگین بیرون داد. معلوم بود میدونه چرا نرفتم. بخاطر همین اصرار نکرد. نگاهی به زهرا انداخت
- خانم اکبری لطفا چند لحظه ما رو تنها بگذارید
زهرا سریع چشم گفت و ازمون دور شد
- میخواستم راجع به شما و آقای صولتی صحبت کنم
نگاهش رو برد سمت دستم که انگشتر نشون کرده بودم و ادامه داد
- در واقع میخواستم بدونم شما و آقای صولتی عقد کردید؟ ... عقد محضری؟
یک لحظه فکرم کار نکرد. چرا این سوال رو میپرسه؟ خیلی این چرا مهم بود و شاید همه چیز رو درباره رفتارهای استاد روشن میکرد
- ببخشید چرا همچین سوالی از من میپرسید؟ فکر نکنم به شما مربوط باشه
میدونستم بی ادبی کردم ولی حرصم گرفته بود. پوزخندی زد و گفت
- الان باور کنم نمیدونید چرا این سوال رو پرسیدم
با این حرفش تپش قلبم بالا رفت
- قراره باور کنم دختری که اولین بار که منو دید رنگش پرید منو نمیشناسه؟ دختر مهتاب شاکر حتی شک هم نکرده که نوید شاکر کیه؟
عصبی از پوزخندش با لحن پر از حرص جواب دادم
- من از خود مادرم هم چیز زیادی نمیدونم چه برسه به بقیه کسایی که فامیلشون شاکره. عصبی روم رو برگردوندم تا ازش دور بشم ولی استاد سریع بازوم رو گرفت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت104
قبل از اینکه عکس العملی نسبت به گرفتن بازوم نشون بدم گفت
- باشه قبول. تو نمیدونستی من داییت ام. حالا بدون. من برادر مهتابم
حالم بد بود چند بار تو ذهنم با خودم تکرار کردم
دایی ... دایی ...
دلم گریه میخواست. استاد دایی ام بود. شاکی خواستم بازوم رو بکشم که اجازه نداد.
- لطفا به داییت بگو معنی این انگشتر چیه؟ نامزد کردین یا عقد؟
سکوتم رو که دید کمی چرخوندم سمت خودش و اون یکی بازوم رو هم گرفت
- فرشته جان من ازت بی خبر نیستم. میدونم چند ساله با مادرت ارتباط نداری. این دو روز هم که دانشگاه نیومدی پرس و جو کردم و فهمیدم حال مادربزرگت خیلی بده و بستری شده.
الان تو تک و تنها، بدون بزرگتر، چطوری رفتی با صولتی نامزد کردی؟ اصلا این دو روز کجا بودی؟ درست نیست دختری به سن تو بدون بزرگتر برای خودش تصمیم بگیره.
حرفهاش مثل تیر تو قلبم مینشست و میشد بغض تو گلوم. تازه یادش افتاده من بزرگتر نیاز دارم. تنهایی هام اشک شدن و چکیدن رو گونه ام
- بعد از پنج شش ماه یادتون افتاده دایی منید؟
تازه به فکرتون رسیده من یه دختر تک و تنهام و احتیاج به بزرگتر دارم؟
تو این چند ماه نمیدونستید محمد خواستگارمنه؟
تو این سال ها فکر نکرده بودید که شاید من زیر دست ناپدری نیاز به حمایت داشته باشم؟
احساس کردم بدنم لرز داره. تمام صورتم از اشک خیس شده بود. دلم آروم نمیگرفت. ادامه دادم
- من دیروز بزرگتر نیاز داشتم. دیروز که بی کس به محمد جواب مثبت دادم. دیروز که مادرم بخاطر سامان جونش به من گفت خود دانی. دیروز که مادربزرگم حتی چشم باز نکرد ازش اجازه بگیرم. من دیروز نیاز داشتم جای پدرم باشید که دستش از دنیا کوتاهه.
من میگفتم و چشم های استاد پر از درد میشد. متوجه نگاه بقیه بودم ولی دلم پر بود و نمیتونستم خوددار باشم. انگار استاد هم دیگه اطرافیان براش مهم نبود چون محکم منو تو آغوشش کشید و با صدایی که از بغض میلرزید گفت
- حق با توئه فرشته جان. من شرمنده ی توئم. خواهش میکنم آروم باش.
کمی که تو بغلش موندم آروم شدم. مقاومتم شکست. فکر نمیکردم اینهمه به یه آغوش پدرانه محتاج باشم. به حمایت یه هم خون. سرم رو سینه اش بود و تمام وجودم پر امنیت شده بود.
من رو از خودش جدا کرد و گفت
- آقای صولتی منتظرته. با هم بیاید اتاق من صحبت کنیم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت105
دایی ازم فاصله گرفت و رفت. نگاهم چرخید سمت محمد که سوالی نگاهم میکرد. اومد سمتم و روبروم ایستاد. نگاهی به من کرد و نگاهی به اطرافمون که پر از چشم های کنجکاو بود. دستش رو گذاشت پشتم و من رو با خودش همراه کرد. وارد یه کلاس خالی شدیم. محمد دستش رو بالا آورد و اشک هام رو پاک کرد.
- نمیگی چی شده؟؟
خیلی آروم و مختصر گفتم
- استاد گفت داییمه.
محمد اول کمی سکوت کرد و بعد لبخند زد
- این که خوبه. خیلی خوبه.
با لب آویزون گفتم
- ولی من ازش خیلی دلخورم که تا الان چیزی نگفته بود
- از قیافه استاد معلوم بود که خیلی پشیمونه. توهم کوتاه بیا و اینهمه خودت رو اذیت نکن
با دستهاش صورتم رو قاب گرفت و با محبت ادامه داد
- این جور هم مثل دختر بچه ها خودت رو لوس نکن. ببین با چشمای خوشگلت چیکار کردی.
لبم به خنده کش اومد و بخاطر برخورد آرومش تلخی این واقعیت ازم دور شد
- تو خیلی خوبی محمد.
- میدونم.
*
نیم ساعتی بود که اتاق استاد بودیم و به سوالاتش جواب میدادیم. وقتی کامل از همه چی خبردار شد تو فکر فرو رفت
- فرشته جان بهت حق میدم و تا جایی که تونستی عاقلانه رفتار کردی. ولی صلاح نیست دیگه اونجا باشی. بهتره بیای خونه ما و اجازه بدی خانواده ها با هم تصمیم بگیرن.
محمد اخم کرد و کلافه دستی به موهاش کشید. نمیخواستم محمد ناراحت باشه
- اخه من به پدر و مادر محمد چی بگم؟ فکر نمیکنید بعد محبتی که کردن بی ادبی باشه؟
- احتیاجی نیست تو چیزی بگی. من خودم امشب میام و باهاشون صحبت میکنم.
آقا محمد شمام اینجوری نگاه نکن. مطمئن باش خانواده ات حرف منو تایید میکنن.
***
محمد منو رسوند بیمارستان و خودش رفت سراغ ماشینش. قرار شد ماشینش رو که تحویل گرفت بیاد دنبالم تا با هم بریم با پدر و مادرش صحبت کنیم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت106
نوید دست رو شونه حسن گذاشت و گفت
- من باید برم
- پس بقیه کلاسها چی؟
- دیر میشه باید زودتر با حاجی صحبت کنم تا راضی بشه بریم دنبال فرشته.
- قبول میکنه؟
- باید تلاشم رو بکنم.
نوید تا خونه حاج شاکر میروند و جملاتش رو بالا پایین میکرد تا بتونه پدرش رو قانع کنه. وقتی رسید بسم الله ای گفت و زنگ زد. در باز شد. نوید داخل شد و در رو پشت سرش بست. اول نگاهی به در روبروش کرد. یعنی عمه شیرینش پایینه یا بالا؟ شونه بالا انداخت و از پله ها بالا رفت در باز بود داخل شد و در رو بست. ابرو بالا داد و با تعجب به روبروش نگاه کرد. حاجی ، فرید ، مهلا و شوهرش شاهد، همه روی مبل نشسته بودن. عمه شیرین هم از آشپزخونه بیرون اومد و روبروش ایستاد
- سلام نویدجان چرا نمیشینی؟
نوید تازه به خودش اومد و شروع کرد به سلام و احوال پرسی. روی مبل روبروی حاجی نشست.
- چرا همه اینجا جمعید؟
مهلا سریع جواب داد.
- تو که زنگ زدی من و شاهد اینجا بودیم. عمه هم که اومد حال منو بپرسه. فقط فرید اینجا نبود که اونم من خبر کردم دور هم باشیم.
نوید نگاهی به چهره های منتظر روبروش کرد و نفسش رو سنگین بیرون داد
- میخواستم درباره مطلب مهمی با پدر صحبت کنم ولی حالا که همه هستید شاید بهتر باشه پیش شما ها مطرح کنم ...
نگاهش رو دوخت به حاج شاکر
- پدر قبل از همه باید بدونید میخوام درباره فرشته صحبت کنم. دختر مهتاب و حسین.
کمی مکث کرد تا عکس العمل حاجی رو ببینه. حاجی عصبی نفس سنگینی کشید و گفت
- خودش یا مادرش؟
- خودش.
- خب؟؟
- امسال تو دانشگاه دیدمش. شاگردم بود. من شناختمش ولی اون منو نمیشناخت.
نوید توضیح میداد و حاج شاکر عمیق تر تو فکر میرفت و اخم هاش شدیدتر میشد. این باعث نگرانی همه شده بود. سکوت حاجی که طول کشید نوید پرسید
- حالا چکار کنیم؟؟
- چرا وقتی من هستم بیاد خونه تو. همگی شب آماده باشید بریم دنبالش.
مهلا مثل همه متعجب از تصمیم پدرش گفت
- من فکر کردم الان عصبانی میشید. خیلی به نظر عصبانی اومدید
- من با فرشته مشکلی ندارم. نوه ام هست و من حتما ازش حمایت میکنم. از این ناراحتم که با چه رویی بریم پیش اون خانواده. بگیم وقتی فرشته آواره بیمارستان بود به جای اونا چرا ما حمایتش نکردیم.
من به پدر و مادربزرگش مدیونم. با این بی توجهی که کردم واقعا از خودم شاکی ام.
حاج شاکر از جاش بلند شد و کلافه و عصا به دست به سمت اتاق خودش رفت.
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بزم_محبت
پارت107
- الو ... فرشته کجایی؟؟
- سلام زهراجان. بیمارستانم.
- سلام. چرا صدات گرفته؟ بخاطر مادربزرگت گریه کردی؟
- حالش خوب نیست.
- برای همین کلاس های بعدی رو نیومدی؟
فرشته جوابی نداد
- فرشته ... اینجا تو دانشگاه همه دارن از تو و استاد شاکر حرف میزنن. شما هم که غیبتون زد. بعد از شما هم استاد شاکر از دانشگاه رفت.
- زهرا میدونم همتون تعجب کردید ولی فقط میتونم بگم که استاد شاکر داییمه. لطفا بیشتر نپرس که نمیتونم توضیح بدم.
- باشه. تو که همیشه قطره چکونی اطلاعات میدی. اینم روش.
زهرا از فرشته خداحافظی کرد و به سمت یاسین کمالی رفت.
- آقای کمالی ...
یاسین از پسرهای کلاس فاصله گرفت و پیش زهرا رفت
- چی شد خانم اکبری؟ فهمیدید قضیه چیه؟؟
- بله. خانم پهلوان گفت استاد شاکر داییشه. ولی بیشتر توضیح نداد.
- مگه میشه؟؟؟ یعنی تا حالا داییش رو ندیده بوده؟
- نمیدونم. چیز دیگه ای نگفت. چرا از آقای صولتی نمیپرسید؟
- تماس گرفتم. گفت نمیتونه صحبت کنه قطع کرد.
*
پشت در آی سیو نشسته بودم. تو فکر شب بودم. یعنی دایی تنها میاد؟
- فرشته جان ...
سرم رو بلند کردم. محمد با نگاه مهربونش بالا سرم ایستاده بود.
- جانم ...
کنارم نشست و لبخندی زد
- لبت میخنده ولی چشمات غم داره. میدونم مادربزرگت برات عزیزه ولی تو هم برای من عزیزی. اینهمه غصه میخوری دلم میگیره.
- ببخشید ناراحتت میکنم.
- پاشو بریم بیرون کمی بگردیم هوات عوض شه.
محمد ماشینش رو تحویل گرفته بود. سوار شدیم و کمی گشتیم. محمد با شوخی ها و محبت هاش هوامو عوض کرد. آخر هم جلوی یه کافی شاپ نگه داشت. پیاده شدیم و به کافی شاپ رفتیم. گوشه دنجی انتخاب کرد. از من نظر خواست. من تایید کردم و نشستیم. نگاهی به منو کردم
- چی میخوری؟
- معجون و کیک.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزه پیش و پس از جنگ
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🛑 شهید بهشتی(ره): دانشجو مؤذن جامعه است كه اگر خواب بماند نماز امت قضا خواهد شد.
🔹ترم زندگیتون بی مشروطی،
🔹لحظاتتون همیشه پاس،
🔹معدل ایمانتان ۲۰
۱۶ آذر روز دانشجو گرامی باد 🌸
《《《هئیت امنا عاشقان ولایت 》》》
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
♦️ادعای سناتور آمریکایی: دولتها از طریق نوتیفیکیشنها از کاربران گوگل و اپل جاسوسی میکنند
🔹یک سناتور آمریکایی به نام «ران وایدن» ادعا کرده که برخی دولتها به گوگل و اپل فشار آوردهاند تا از طریق سرویس ارسال نوتیفیکیشن در گوشیهای هوشمند به اطلاعات کاربران دست پیدا کنند. اگرچه او از هیچ کشور مشخصی اسم نبرده، اما میگوید این دولتها خارج از آمریکا هستند.
🔹امروزه تقریباً همه اپلیکیشنها برای ارائه اطلاعات به کاربران از نوتیفیکیشنها استفاده میکنند. اما نکتهای که احتمالاً خیلی از کاربران از آن بیخبرند، این است که تقریباً تمام این نوتیفیکیشنها از سرورهای گوگل و اپل عبور میکنند.
🔹در نتیجه، این دو شرکت میتوانند دسترسی مهمی به اطلاعات اپلیکیشنها و همچنین کاربران داشته باشند. ازاینرو، دولتها از طریق نظارت بر نوتیفیکیشنها میتوانند کاربران را تحتنظر قرار دهند.
🔹این سناتور از وزارت دادگستری آمریکا خواسته است تا هر سیاستی را که مانع از گفتوگوی عمومی پیرامون جاسوسی از نوتیفیکیشنها میشود، لغو یا اصلاح کند.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
♦️اقدام تاریخی دبیرکل سازمان ملل برای غزه و تهدید صهیونیستها
🔹آنتونی گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد با استفاده از اختیارات قانونی خود ماده ۹۹ منشور جهانی سازمان ملل متحد را فعال کرد تا شورای امنیت این نهاد را برای برقراری آتشبس فوری در غزه تحت فشار قرار دهد.
🔹این ماده که در تاریخ سازمان ملل متحد تنها ۹ بار مورد استفاده قرار گرفته به دبیرکل این سازمان اجازه میدهد در مواردی که احساس میکند «امنیت و صلح جهان» در خطر است اعضای شورای امنیت را به جلسهای فوری دعوت کند و از آنها بخواهد اقدامی اضطراری در این باره انجام دهند.
🔹گیلاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل با عصبانیت گفته «دبیرکل سازمان ملل «مرزهای اخلاقی را یک بار دیگر تنزل داده است و این درخواست برای حفظ حماس و تسلط ترور در غزه است». وی همچنین خواستار استعفای گوترش از سمت خود شده است.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کودکی که بر موشک منفجر نشده اسراییل نشسته است
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کودکان هدف همیشگی ارتش اشغالگر در جریان تجاوزات مستمر به نوار غزه هستند.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ میزان آی کیو در مجریان اینترنشنال به روایت تصویر؛ اینا باید مراقب باشن خودشون گم نکنن
🔹مجری شبکه اینترنشنال همزمان با پخش زنده برنامه از صفحه اینستاگرامش به دنبال گوشی موبایل خود میگردد!!!
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔸 سرانه پرورشی هر دانشآموز کمتر از یک حبه قند است
🔹 باقر زاده، معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش: در حال حاضر سرانه پرورشی هر دانشآموز، حداکثر ۱۰۰ تک تومانی است.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔶 دستگیری اعضای باند سرقتهای شبانه در مشهد + عکس
🔹اعضای باند مخوف معروف به «جغدهای شبگرد» که از رانندگان مسافربر زورگیری میکردند با هوشیاری نیروهای گشت کلانتری معراج مشهد دستگیر شدند.
🔹عقربههای ساعت بامداد دهم آذر را پشت سر میگذاشتند که راننده تاکسی اینترنتی به سمت میدان معراج مشهد حرکت کرد تا مسافری را سوار کند که لحظاتی قبل به مقصد کوشک مهدی تقاضای خودرو کرده بود. وقتی راننده ۳۲ ساله، خودروی پراید را مقابل مسافرانش متوقف کرد با دو جوانی روبهرو شد که یکی از آنها در صندلی جلو جا گرفت و دیگری نیز در صندلی عقب نشست.
#حوادث
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی به دعوت همتای روس خود تهران را به مقصد مسکو ترک کرد
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از جمعیت انبوه مردم رشت در تشییع شهید مدافع حرم محمدرضا یعقوبی
🔹 پیکر شهید یعقوبی پس از ۷ سال تازه تفحص شده و به خانه بازگشته و به سمت گلزار شهدای شهر رشت در حال تشییع است.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
با سلام خدمت اعضای محترم گروه به اطلاع می رسانم، از امشب به مدت یک هفته عازم کربلا هستم ونائب الزیاره همگی در این مدت نمی توانم رمان برای شما عزیزان ارسال کنم ،انشاء الله بعد از سفر در خدمت شما عزیزان خواهم بود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بعد از گذشت بیش از ۲ ماه، هنوز اسرائیل به هیچ یک از اهداف خود نرسیده است
🔹اذعان کارشناسان بیبیسی به شکست رژیم صهیونیستی:حملات گسترده اسرائیل و کشتار جمعی فلسطینیان، تلاش برای ترمیم مشروعیت فرو ریخته خود است.
🔹اختلافات در کابینه اسرائیل شدید است و این اختلافات به اقشار مختلف جامعه کشیده شده است.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سوال یک دانشجو از رئیس قوه قضائیه: چرا اقدامی برای مجازات سلبریتیهای عوامفریب صورت نمیگیرد که اظهارات آنها گاها مصداق تام نشر اکاذیب و اقدام علیه امنیت ملی است؟
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⭕️ وزیر اقتصاد ایران: تمام مدیران بانک آینده برکنار شدند
وزیر اقتصاد ایران با بیان اینکه برای بانک آینده برنامه داریم و تمامی مدیران این بانک عوض شدند، گفت: در دولت سیزدهم هر فصل نام ابربدهکاران مالی را منتشر میکنیم.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهردار مونترال از حال رفت!
🔹والری پلانت شهردار ۴۹ سالهی مونترال که در یک کنفرانس خبری به سوالات خبرنگاران پاسخ میداد، ناگهان تعادل خود را از دست داد.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
31.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش فرمانده کل ارتش به تحرکات نظامی آمریکا در خلیج فارس
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
چند خبر
🔴 عرضه مرغ گرم زیر قیمت بازار در میادین ترهبار
🔹 مدیرعامل سازمان میادین میوهوترهبار تهران از عرضه مرغ گرم زیر قیمت در میادین ترهبار شهرداری تهران خبر داد.
🔹 قیمت مرغ در سطح بازار حدود ۱۰۰ هزار تومان است و تنها در میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران مرغ کشتار روز با قیمت ۷۶ هزار و ۵۰۰ تومان عرضه میشود.
🌸🌸
🎥اژهای: میخواهیم مبارزه با فساد بدون تبعیض و آشکار باشد
🔹بیاییم تلاش کنیم همهٔ دادگاههای ما به غیر از آنچه که قانون اساسی گفته است علنی باشد. دادگاههای علنی منافع بسیار بیشتری از معایب آن دارد؛ اگر برگزاری دادگاه علنی آسیبی هم دارد آسیب آن را برطرف کنیم.
🌸🌸
🎥 اژهای: به جای برخورد مصداقی، ریشه را حل کنیم. به مسئولان دربارهٔ آلودگی هوا هشدار دادم
🔹رئیس قوهٔقضائیه: به جای اینکه مصداقی با یک موضوع برخورد کنیم، نگاهمان را ریشهای کنیم. بستری که باعث تضییع حقوق مردم شده را باید برچینیم.
🌸🌸
🎥 رئیسی پیش از سفر به روسیه: این سفر بهمنظور مسائل حساس منطقه و توسعۀ روابط بین دو کشور انجام میشود
🔹یکی از محورهای مهم مذاکرات این سفر، مسئله فلسطین است. تلاش فوری برای قطع بمبارانها، رفع محاصره مردم غزه و رسیدن مردم به حقوق حقه خود را دنبال خواهیم کرد.
🌸🌸
🔴نیکفر به سپاهان برگشت
🔹پس از اعلام رسمی استعفای محمدرضا ساکت از مدیرعاملی باشگاه فولاد مبارکه سپاهان، منوچهر نیکفر بر صندلی اداره باشگاه سپاهان نشست.
🌸🌸
🔴 «ساکت» از مدیرعاملی باشگاه سپاهان استعفا داد
🔹محمدرضا ساکت مدیرعامل سپاهان با ارسال نامهای به هیأت مدیره این باشگاه، از سمت خود استعفا داد
🌸🌸
🔴ورود سامانه بارشی به کشور از شنبه
🔹رئیس مرکز ملی پیشبینی وضع هوا:شنبه با ورود سامانه بارشی به کشور در استانهای واقع در غرب، شمال غرب و نیز در گیلان و ارتفاعات البرز غربی و مرکزی، بارش باران، در برخی مناطق رعد و برق، وزش باد شدید موقت و در نقاط کوهستانی و سردسیر بارش برف پیشبینی میشود.
🔹طی فردا و پس فردا بندرعباس با دمای ۳۰ درجه سانتیگراد گرمترین و شهرکرد با دمای ۷- و ۸- درجه سانتیگراد سردترین مراکز استان کشور هستند.
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✨✨✨✨✨
زلال احکام
✏️ اگر در محل وضو #زخمی باشد كه خون آن بند نمیآيد، ولی آب برای آن ضرر ندارد، برای وضو چه بايد كرد⁉️🔰
✅👈 فتوای آیات عظام خامنهای و مکارم : بايد آن را در آب كر يا جاری فرو برد و قدری فشار دهد كه :
1⃣➖ اگرخون بند بيايد بعد آن عضو را به صورت ارتماسی وضو دهد
2⃣➖ اگر خون بند نيامد، با پوشاندن آن، وضوی جبيره بگيرد.
✅👈 آیتالله سیستانی: بايد با رعايت ترتيب، موضع زخم يا بريدگی را در آب كر يا جاری فرو برد و قدری فشار دهد تا خون بند بيايد و انگشت را روی زخم يا بريدگی در زير آب، از بالا به پايين بكشد تا آب بر آن جاری شود و سپس جاهای پايينتر از آن را بشويد.
➕➕➕➕➕
📚👈استفتا از دفتر رهبر معظم انقلاب، توضیح المسائل آیتالله مکارم، م ۳٠۱، توضیح المسائل آیتالله سیستانی، م ۲۷۸.
🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اربعین معلی عاشقان ولایت 🚩
🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قلمزنی😍
🔸آثار قلمزنی استادکاران اصفهانی را در بازار قیصریه فراوان مییابید. آثار بسیار زیبا و هنرمندانهای که بر روی صفحات نقره و مس خلق میشوند. گلدانها، جامها و سینیهای قلمزنی زیبا سوغات ارزندهای از اصفهان است.
#قلمزنی
#اصفهان
🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اربعین معلی عاشقان ولایت 🚩
🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸