فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
نگاه به چشم ترم کن
بیا و امشب کرم کن
امام رضایی ترم کن
میکشه دلم پر مثل کبوتر
میزنه صدا دخیل یا موسی ابن جعفر😭
http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
وسط روز دلم برات تنگ میشه
وسط کار وسط خیابان
وسط مهمونی و دورهمی
من مدام دلتنگ شماهستم ارباب مهربونم🙏💔
یاقمربنی هاشم یاباب الحوائج{ع}
http://eitaa.com/ashaganvalayat
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖بیسیم چی عشق 💖
پارت چهارم
لبخندی از یادآوری خاطرات روی لبم مینشیند که با صدای غمگین عموسبحان، خیلی زود جایش را به
آهی کوتاه میدهد. وقتی خبر را دادم، آنقدر داغون شد که گفت اگر به خانهی خودشان برود، از چهرهی
.پریشانش خانمجان پس میافتد و همینجا ماند
:کنارم مینشیند و خیره به ماه میگوید
پسرِ خوبیه؟ -
:گیج و گنگ میپرسم
کی پسرِِ خوبیه؟ -
:از تردیدش در گفتن میتوانم بفهمم که میخواهد چه بگوید. هرچه زهرا گفته را تکرار می کنم
.آره، پسرخوبیه! مکانیکی داره؛ از اقوامِ زن داداشِ زهراست -
.این آه کشیدنهای پشت سرِ همش، مرا دیوانه میکنند آخر سر
...پس خوبه... خیالم راحت شد، شاید بتونم کنار بیام، شاید -
:بغضش، بغض به جانِ گلویم میاندازد. با چشمانی لبالب از اشک میگویم
کاش زودتر میاومدی، اونوقت اینطوری نمیشد. اونوقت زهرا غم نداشتن چشمهاش. اونوقت دمِ -
نامزدیش قیافهش مثه ماتمزدهها نبود... عمو می دونی داداشش زورش کرد؟ میدونی اصلا اجازهی
تصمیمگیری نداد بهش؟
نگاهم خیره به ماه است؛ ولی میدانم که چشمهایش نم برمیدارند. از گوشهی چشم میبینم که دستش
.مشت میشود، میبینم که لبش را میگزد
:با صدایی خشدار میگوید
.میدونستم برادرش خودرایه؛ ولی اینقدرش رو نه، نمیدونستم -
:اولین قطرهی اشکم، برای مظلومیت زهرا میچکد و میگویم
چه انتظاری میشه داشت؟ ده ساله که بعد از مرگ پدر و مادرشون زهرا رو پیش خودش نگه داشته، -
الان احساس میکنه باید حرف حرف خودش باشه. زهرای بیچاره هم توان مقابله باهش رو نداره؛ یعنی
.توان مقابله که نه، اون حرمت نگه میداره؛ خودش رو مدیون میدونه به برادرش
:بلند میشود و همانطور که به سمت خانه میرود میگوید
!ای کاش، "کاش"وجود نداشت -
.قطرهی دوم اشکم، می چکد؛ برای "ای کاش"هایِ تلنبار شده روی قلبِ ته تغاریِ خانمجان
.میرود و خیره به ماه میمانم. ماه، این دایرهی نقرهای، مرا یاد مهدی میاندازد
کاش روزی بیاید که با آوردن اسمش "ای کاش" پشت سرِ هم ردیف نکنم، روزی برسد که غمِ عشق
...سنگینی نکند روی قلبم، که نفسم نگیرد
***
صبح زودتر از همیشه، با تابش نور طلاییرنگ خورشید از پنجرهی اتاقم به داخل، چشمهایم را باز
.میکنم
.تمامِ شب، عکسِ چشمهای پر از غم عموسبحان جلوی چشمهایم بود
به این فکر میکردم اگر زهرا بفهمد که عمو برگشته چه میشود؟ تازه بعد از اذان صبح و نماز بود که
.چشمهایم گرمِ خواب شدند
مطمئن بودم از علاقهی زهرا به دردانه عمویم؛ اما زهرا نمیتوانست جلوی برادربزرگش که حکم پدری بر
!گردنش داشت و از آن مهمتر احساس دِین می کرد، صاف صاف بایستد و اعتراف به عشق کند
آن هم به سبحانی که یک سال بود به تهران رفته بود و معلوم نبود کی برگردد و شرایط این یک سالِ
.اخیر که هنوز ثبات کامل پیدا نکرده بود
از فکرهای بیسروسامانم که به نتیجهی دقیقی نمیرسند دل میکنم و بعد از شستن دست و رویم، لباسِ
.مدرسه به تن، چادرم را سر میکنم و به حیاط میروم
:مادرم دنبالم میآید و میگوید
.بدون صبحانه ضعف میکنی مادر. هنوز که زوده، بیا یه چیزی بخور بعد برو -
:همانطور که کفشهایم را میپوشم، میگویم
.اشتها ندارم مامان جان! یه چیزی میخورم تو مدرسه -
.این امتحان آخر رو هم بدی راحت میشی مادر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖بی_سیم_چی_عشق 💖
پارت_پنجم
از روی پله بلند میشوم و لبخندی میزنم به دل نگرانیهای همیشگیاش
!و بدرود دبیرستان! من برم دیگه، خداحافظ مامانم -
.وایسا هانیه! من کار دارم جایی، تا یه مسیری باهات میام -
!لب میگزم و صدای عمویم هنوز هم بغض دارد
از خانه بیرون میآیم و عموسبحان قدم به قدم همراهم میشود. به چشمانِ قرمزش نگاه میکنم و
:میگویم
تو هم دیشب نخوابیدی؟ -
دستپاچه میشود، خودش را می زند به راهی که تهش را خوب بلدم؛ مگر صداقتِ چشمانش دروغ بلدند؟
.چرا، خوابیدم -
میگوید خوابیده؛ ولی چشمهای قرمزش، صدایِ گرفتهاش و موهای پریشانش چیز دیگری میگویند. تلخ
:میخندم و میگویم
!من هم نخوابیدم -
:گنگ میپرسد
تو چرا؟ -
لبخند تلخی روی لبهایم مینشیند، نگفتم صداقتِ چشمانش دروغ را بلد نیست؟
!پس نخوابیدی -
:تلختر از من میخندد و میگوید
!آره...نخوابیدم -
!سر کوچه که میرسیم و از همان فاصلهی کم، زهرا را میبینم، دنیا روی سرم آوار میشود
.اصلا یادم رفته بود امروز میآید تا با هم به مدرسه برویم
.نزدیکمان که میرسد، برق اشک در چشمانش، دلم را میسوزاند
:متحیر میگوید
آقا سبحان؟ -
عمو اصلا نگاهش نمیکند. همانطور که به نوک کفشهایش خیره است، با همان صدای بم و پر از بغض
:میگوید
!سلام زهراخانم! شنیدم عروس شدین، مبارکه خوشبخت بشین -
میگوید و راهش را کج میکند و میرود. میرود و از پشت میبینم کمری را که خم شده. من که گفته
!"بودم "عشق خانمان سوز است
چرا؟ چرا الآن باید برمیگشت؟ چرا الآنی که نمیتونم و نمیدونم چیکار کنم؟ چرا هانیه؟ چرا الآن که -
وسط اشتباهی که کردم موندم؟ چرا الآنی که دارم توی آتیش می سوزم و نه بارونی میاد تا نم بگیره
شعلههام، نه کسی آب روم می ریزه؟
اولین قطرهی اشک که از چشمانش سرازیر میشود، دستش را دنبال خودم میکشم و به سمت مدرسه
.راه میافتیم
...بیا بریم، زشته وسط خیابون -
***
!هانیه؟ بیا دیگه مادر، همه معطلِ توئیمها -
.چشم مامان، حاضرم... اومدم -
.عموسعید همه را برای شام دعوت کرده بود
.کاش میتوانستم نروم؛ اما هیچ توجیهی نداشتم برای سر باز زدن از این مهمانی
به خانهی عموسعید که میرسیم و داخل میشویم، از دیدن خانمجان آنقدر ذوق میکنم که به سمت
.آغوشش پر میکشم
:در آغوشم میکشد و میگوید
دختر گلم چهطوره؟ -
:با اشتیاق، عطرِ محمدیِ تنش را عمیق نفس میکشم و میگویم
...چهقدر دلم تنگتون بود خانمجون -
:مینا دستم را میگیرد و میگوید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖بی_سیم_چی_عشق 💖
پارت ششم
بیا لوسِ خانمجون! بیا بریم چادر بدم بهت؛ وقت واسه عزیز دردونهبازی زیاده -
.میخندم و دنبالش میروم
.چادر گلداری دستم میدهد و چادر مشکیام را میگیرد
چادر را که سرم میکنم و از اتاق خارج میشویم، میان جمع مثلا نامحسوس چشم میچرخانم؛ ولی
!نمیبینمش
.رفته مسجد، الاناست که پیداش بشه -
دستپاچه به سمت فاطمه برمیگردم و شرمزده نگاهش میکنم که لبخند معناداری میزند و به آشپزخانه
.میرود
یعنی اینقدر ضایع بودم؟
.کلافه میروم سمت خانمجان و کنارش مینشینم و گرم صحبت میشویم
.چند دقیقه که میگذرد میآید
.روسریام را جلوتر میکشم
.به سمت خانمجان میآید و دستش را میبوسد
.سلام آرامی به من میدهد که آرامتر از خودش جواب میدهم
.میخواهد برود که خانمجان دستش را میگیرد و کنار خودش، درست روبروی من مینشاندش
.کم کم مینا، مریم، فاطمه و میثم نامزدش و عموسبحانِ ماتم زده به جمعمان اضافه میشوند
.مثل همیشه نقل مجلسشان میشود شیطنتهای بچگی من و بلاهایی که بر سر مهدی میآوردهام
.از خجالت سرم را پایین میاندازم
!خانمجان شروع میکند به تعریف خاطرهی سر شکستن مهدی توسط من
آره داشتم میگفتم... این هانیهی وروجک بهخاطر یه قاچ هندونه افتاد دنبال مهدیِ مظلوم من. هی -
دور حیاط میدوید دنبال این بچه. آخر سر هم که دید نمیایسته، سنگی طرفش پرت کرد که خورد به
.سرش و کلهی بچه رو شکوند
:خندهی جمع که به هوا میرود، معترض و حق به جانب میگویم
!آخه خانمجون، چرا همهی ماجرا رو نمیگین؟برداشت قاچ هندونهی به اون قرمزیم رو خورد -
:خانم جان با خنده میگوید
بعدش که برات یه قاچِ خنک آورد مادر! تو زدی کلهی بچهم رو شکوندی! اون با سرِ خونی اومد واسه تو -
.هندونه آورد
:یکدنده و لجباز میگویم
!من اون رو میخواستم... اصلا بهم چشمک میزد قرمزیش -
.گرم بود اون قاچ، مریض میشدین -
.با صدایش، خندهی جمع قطع میشود. نفسم میآید و میرود
.حس میکنم گونههایم گل انداختهاند
.عموسبحان بلند میشود و به حیاط میرود
.بهانهای پیدا میکنم و دنبالش میروم
.روی ِ تختی که گوشهی حیاط عموسعید است میبینمش، کنارش مینشینم
چی شد عمو کوچیکه؟ -
...نِمیره -
:گنگ نگاهش میکنم. با صدایی که لحظه به لحظه خشدارتر میشود میگوید
عکسِ چشمهاش از جلوی چشمهام کنار نمیره. من عوضیام هانیه؟ -
:متحیر میگویم
چی میگی عمو؟ -
.کلافه از روی تخت بلند میشود، دور خودش میچرخد و عصبی بین موهایش دست میکشد
آره، عوضیام. من خیلی عوضیام هانیه! عوضیام که به کسی فکر میکنم که هفتهی دیگه انگشتر -
یکی دیگه میشینه توی دستش! عوضیام که عکس چشمهاش از جلوی صورتم کنار نمیره... عوضیام
.که به ناموس یکی دیگه فکر میکنم
ماتِ حرکاتش، میایستم کنارش. دور میشود و چند ثانیه بعد، صدای محکم به هم خوردن در حیاط بلند
.میشود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖بی_سیم_چی_عشق 💖
پارت_هفتم
چشمهایم را روی هم میگذارم که صدایی درست در چند سانتی متریام به گوشم میخورد
چهش بود سبحان؟ -
.هینی میکشم و ترسیده چشمانم را باز میکنم و برمیگردم که پشت سرم میبینمش
...ترسیدم آقا مهدی -
ببخشید از قصد نبود، چهش بود سبحان؟ -
:لبخند محوی میزنم
!هیچوقت نشد که بهش بگین عمو -
!میخندد، گونهاش چال میافتد
فقط چند ماه بزرگتره ازم! واسه عمو گفتن زیادی کوچیکه. حالا میگین چهش بود یا نه؟ -
...نِمیره -
:متعجب میگوید
کی؟ -
.در دل به قیافهی متعجبش میخندم
!عکس چشمهای کسی که دوست داره، از جلو چشمهاش کنار نمیره -
.چند ثانیه مات نگاهم میکند. زیر لب چیزی زمزمه میکند که نمیفهمم
چیزی گفتین؟ -
نه، نه! خانمجون داره فال حافظ میگیره برای همه! برو تو... نه، نه! یعنی برید تو. هوا سرده! من میرم -
...دنبال سبحان
:از در که بیرون میرود، میخندم و زیر لب میگویم
!با خودش هم رودربایستی داره-
.سری تکان میدهم و به داخل خانه بر میگردم
.خانمجان با لبخند اشاره میکند کنارش بروم
:کنارش جا میگیرم که میگوید
!نیت کن مادر؛ مهمونیهای ما بدون حافظ خوندن مهمونی نمیشن -
...چشمهایم را میبندم. ته ته دلم نیت میکنم، برای غمِ چشمان عموسبحان، برای زهرا؛ برای زهرا
.صدای بغض کردهاش چنان دلم را سوزانده که یادم میرود برای دل خودم نیت کنم
:دیوان حافظ را باز میکنم و به دست خانمجان میدهم. با صدای آرام بخشش شروع به خواندن میکند
یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور«-
» کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور
.تمام که میشود نگاه معناداری به من میاندازد! جوانهای جمع همه با لبخند نگاهم میکنند
:مینا پر از شیطنت میگوید
چه فال عاشقانهای! چی نیت کردی هانیه خانوم؟ -
:تند و سریع میگویم
...واسه خودم نیت نکردم که -
.صدای تلفن خانهی عموسعید، مینا را از جا بلند میکند و نفس راحتی میکشم
:چند دقیقه بعد میآید و رو به خانمجان میگوید
داداش مهدی بود خانمجون. از خونهی شما زنگ میزد. با عموسبحان اونجان، گفت شما هم بمونین -
.اینجا فردا میاد دنبالتون
!خیالم راحت میشود، پس عمو را آرام کرده
عزم رفتن که میکنیم، مینا و مریم اصرار میکنند که پیششان بمانم و من هم که اینروزها حوصلهام از
.تک فرزند بودن سر رفته قبول میکنم
آخر شب، مریم روی زمین کنار خودش برایم تشک پهن میکند و با اشاره به مینا که روی تختش خوابش
:برده و صدای خروپفش خنده را مهمان لبم کرده، غر میزند
.میبینی؟ هرشب اینجوری خرخر میکنه -
.سرم را به سمت مریم برمیگردانم، چشمهایش زیر نور مهتاب که از پنجره به اتاق میتابد، برق میزنند
!چشمهایش چهقدر شبیه چشمهای مهدی است
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖بی_سیم_چی_عشق 💖
پارت_هشتم
خوبه که خواهر برادر داری. من رو بگو که تنهام -
:میخندد
!تو هم که از بچگی با ما بودی. ما هم مثل خواهر و برادرت -
لبم را میگزم. چرا همه مهدی را میگذارند جای برادر نداشتهام؟
چرا فکر میکنند جای خواهر و برادریم؟
چرا کسی به دادِ دلم نمیرسد؟
سبحان خوابه مادر؟ -
.رو میکنم سمت خانمجان که این سوال را پرسیده
.آره خانم جون، خوابیده -
.بچهم این روزها معلوم نیست چشه... خیلی بیتابه -
.دست میبرم سمت ظرف میوه و سیبی جدا میکنم تا برای خانمجان پوست بگیرم
صبح ساعت ده بود که همراه مینا به خانهی خانمجان آمدیم، مهدی از دیشب اینجا بود و ظاهراً هوای
.دل عمو فعلا ابری بود
تلفن خانهی خانمجان که به صدا در میآید، باعث میشود مهدی که از اول آمدنمان گوشهای نشسته و
.سربه زیر بود، از جایش بلند شود
:صدایش به گوشم میخورد
!سلام زن عمو، خوبین؟ بله اینجان، گوشی رو بدم بهشون؟... آها... چند لحظه -
:به سمت خانمجان میآید و میگوید
.زنعمو سمیه پشت خطن، با شما کار دارن -
.نمیدانم چرا؛ ولی ته دلم آشوب میشود، آشوب از کاری که مادرم با خانمجان دارد
.چند لحظه بعد، خانمجان با لبخند شاد و بزرگی روی صورتش کنارمان میآید و مینشیند
:مضطرب میپرسم
چیزی شده خانمجون؟ بابام چیزیش شده؟ -
...اِه، خدا نکنه مادر. خیره، خیر -
:نفس راحتی میکشم که میگوید
.پاشو مادر، پاشو مهدی برات یه ماشین بگیره برو خونه -
:میخندم و به شوخی میگویم
.بیرونم میکنی دیگه؟ باشه حاجخانم... باشه -
.پاشو دختر، کم نمک بریز -
:رو میکند سمت مهدی و میگوید
راستی مادر، تو پسر حاج مصطفی بانیِ مسجد رو میشناسی؟ -
بله خانمجون. سربازی همدوره بودیم... چهطور؟ -
...امشب قراره بیان برای امر خیر، برای هانیه -
...آخ -
.خیره میشوم به انگشتم که خراش عمیقی رویش ایجاد شده
.خون قرمزرنگ تمام دستم را رنگی میکند
!حس میکنم دنیا و آدمهایش همه جلوی چشمم میچرخند. درست شنیدم؟! شوخی نبود؟
:مینا دستم را میگیرد و میگوید
داغون کردی دستت رو. حواست کجاست؟ -
در دلم میگویم پیش آن نگاه دریایی. لبم را میگزم و اولین قطره اشک که از حصار چشمم فرار میکند و
.روی گونهام میریزد، نگاهم کشیده میشود سمت مهدی که خیره خیره دستم را نگاه میکند
:خانمجان به حرف میآید و میگوید
راضی نیستی مادر؟ آره؟ -
هیچ نمیگویم. بلند میشوم و با قدمهایی سست، به سمت آشپزخانه میروم و دستم را زیر شیرِ آب
.میگیرم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖بی_سیم_چی_عشق 💖
پارت_نهم
.هقهق گریهام را همانجا خفه میکنم
:صدای بلند به هم خوردن در حیاط میآید و پشت بندش صدای مینا که
چشه مهدی؟ -
.همانطور که دستمالی را روی زخم انگشتم گرفتهام به پذیرایی و پیش خانمجان و مینا میروم
.آرام و سر به زیر مینشینم و حس میکنم نگاههای معنادار خانمجان را
:یکدفعه سکوت خفقانآور را میشکند و میگوید
.زنگ میزنم به سمیه، میگم به حاج مصطفی اینها بگن راضی نیستی -
.چنان سرم را با شدت بلند میکنم که صدای تقِ استخوانهای گردنم را میشنوم
:دهان باز نکردهام که خانمجان ادامه میدهد
اونقدر سن دارم و تجربه که بفهمم دست بریدنت از روی شرم و خجالت نبود، اونقدری حواسم هست -
.که بفهمم مهدی چرا پاشد و رفت بیرون
.حس میکنم گونههایم قرمز شدهاند
:خانم جان حینی که بلند میشود و به سمت تلفن میرود میگوید
!فقط نمیدونم مهدی چشه که دست روی دست گذاشته -
.خانم جان میرود و من میمانم و لبخندهای پر از شیطنت مینا
:کنارم مینشیند، دستش را دور شانهام میاندازد و میگوید
.الهی قربون زنداداشم برم من -
***
.در اتاقم نشستهام و شعر مینویسم. یکدفعه یادم میافتد که فردا عقدکنانِ زهراست
از طرفی دوست دارم کنارش باشم؛ ولی از طرفی دلم راضی نمیشود بروم و هی چهرهی ماتمزدهی دردانه
.عمویم جلوی چشمم بیاید و عذاب بکشم
.صدای زنگ خانه بلند میشود و پشت سرش، صدای یاحسین گفتن مادرم
سراسیمه و نگران پاتند میکنم سمت حیاط که از دیدن زهرا با گونهی کبود و چمدانِ درون دستانش،
.دلم هُری میریزد
:نزدیک زهرا میروم و با صدایی لرزان میپرسم
چی شده زهرا؟ -
.بغضش میشکند و خودش را در آغوشم میاندازد. صدای هق هق گریهاش، جانم را آتش میزند
فکرم هزار راه میرود و برمیگردد که چه شده؟
با کمک مادر، زهرا را به داخل اتاقم میبریم. مادرم میرود تا آب قند بیاورد و میدانم در اصل تنهایمان
.گذاشته تا زهرا راحتتر با من حرف بزند
:دستش را در دست میگیرم و میگویم
نمیخوای حرف بزنی زهرا؟ دِ بگو چی شده؟ مگه فردا عقدت نیست؟ این چه وضعیه؟ -
:با صدای لرزان شروع به حرف زدن میکند
!هانیه، اون من رو زد -
.کی؟ درست حرف بزن زهرا! جون به لبم کردی -
فرهاد! اون چیزی که نشون میداد نبود هانیه. یه شکّاکِ مریض بود. داشتم از بازار برمیگشتم، یکی -
مزاحمم شد، تا سرِ کوچهی خودمون دنبالم میاومد؛ فرهاد دیدش و تا میخورد طرف رو کتک زد...
...بعدش هم همونجا وسط خیابون کوبوند تو صورتم
:هقهقش شدت میگیرد اما ادامه میدهد
هانیه باورت میشه؟ من رو کشون کشون برده خونه و به داداشم میگه حتما یه کاری کرده که اون -
پسره افتاده دنبالش. هانیه برگشته میگه چرا اون روز اون پسره رو دیدی بعدش که رفت، گریه کردی؟
منظورش عموسبحانه؟ -
آره... اون روز دیدتمون انگاری. من هم گفتم من روز خواستگاری گفتم علاقهای بهت ندارم، خودت -
مصمم بودی! من فقط بهخاطر داداشم و حق پدری که به گردنم داره قبول کردم؛ چون مدیونم بهش،
!بهخاطر این که منِ احمق نتونستم بگم نه
اشک تا پشت چشمهایم میآید. زهرا لایق خوشبختیست، لایقِِ یک زندگی خوب و دنیا چرا سر
ناسازگاری دارد با این دختر؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸﷽🌸
🌺ذکر روز جمعه🌺
🤲اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم☀️
⬅️ تاریخ : بیستم بهمن ماه سال ۱۴۰۲، مصادف با بیست و هشتمین روز از ماه رجب سال ۱۴۴۵
⬅️ مناسبت ها :
🌲سالروز عملیات والفجر۸ و فتح فاو با رمز یا فاطمة الزهراسلام الله علیها (سال۱۳۶۴)
🌲روز نیروی هوایی (با حمله مأموران گارد به پادگان نیروی هوایی تهران، جنگ خیابانی آغاز شد.)
⬅️ آیه روز
سوره مبارکه عنکبوت آیه 7
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، قطعاً لغزش هاى آنان را مى پوشانيم، و بى شك بهتر از آنچه عمل مى كرده اند پاداششان مى دهيم.
⬅️ حدیث روز
امام على عليه السلام
اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَةِ كَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ؛
از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنان كه با قصاص از دشمن انتقام مى گيرى.
(كافى، ج2، ص138، ح3)
🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اربعین معلی عاشقان ولایت 🚩
🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
تقویم نجومی اسلامی.
✴️ جمعه 👈 20 بهمن / دلو 1402
👈28 رجب 1445 👈9 فوریه 2024
🏛مناسبت های اسلامی و دینی.
🌹اولین نماز جماعت در اسلام توسط پیامبر و علی علیهما السلام. هفت سال این جماعت ادامه یافت و تنها دو نفر به پیامبر صلی الله علیه و آله اقتدا می کردند علی و خدیجه سلام الله علیهما.
🐪 خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی مکه "۶۰ هجری ".و آغاز نهضت حسینی (بوی کربلا و محرم از امروز به مشام می رسد)😭
🔵 امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز مبارک و خوبی برای همه امور است خصوصا امور زیر شایسته است:
✅آغاز عمارت و بنایی.
✅خوستگاری عقد و ازدواج.
✅تهیه ضروریات و لوازم منزل.
✅انواع دیدارها.
✅درختکاری.
✅و خرید رفتن خوب است.
👶 مناسب زایمان و نوزاد زیبا و خوشرو و محبوب است و عقیقه و صدقه نیز برایش لازم است.
🚖سفر: مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓امروز قمر در برج دلو و برای امور زیر مناسب است:
✳️به خانه نو نقل مکان کردن.
✳️حفر چاه و کندن قنات.
✳️ختنه کودک.
✳️تاسیس شرکت.
✳️معامله خانه و آپارتمان.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️و درختکاری نیک است.
🔵نگارش ادعیه و حرز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب :شب شنبه ممکن است فرزند سبک سر و کم عقل باشد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)،خوب نیست.
💉حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن...
#خون_دادن یا حجامت ،باعث قوت دل می شود. حجامت هنگام ظهر جمعه کراهت دارد.
@taghvimehamsaran
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
😴 تعبیر خواب...
خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 29 سوره مبارکه "عنکبوت" است.
قال رب انصرنی علی القوم المفسدین...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک شود و چیزی همانند آن قیاس گردد...
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب.
تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
http://eitaa.com/ashaganvalayat
هر استارتاپ چند تابعیتی یا مورد حمایت کنفرانس پل که قوانین کشور را نادیده میگیرد باید با ابراز قانون به مدار قانون بازگردد.
سالها قبل گفته بودیم آمریکاییها در پوشش استارتاپ ویکندها و کسب و کارهای نوپا دنبال براندازی فناورانه و شناختی هستند.
نمونهاش دیجیکالا، ازکی و طاقچه...
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ به یک شبهه قدیمی؛ آیا امام خمینی وعده آب و برق مجانی داد؟
در قسمت ۹۴ برنامه حافظه تاریخی ایرانی، امیرحسین ثابتی ضمن پاسخ به این سوال، چند نکته تاریخی_تحلیلی دیگر را نیز توضیح داده و در پایان نیز کتابی را معرفی کرده که از زاویه نگاهی متفاوت به مساله انقلاب اسلامی و ظهور پرداخته است.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خارجی ها خیلی خوبن...
خوبی به اسلام نیست که ...
انسانیت مهمه ...
دست های لرزان پدر این خانواده( نابود شده) را ببینید ! شرم خیانت ریخته ! آزادی بهانه هر کثافت کاری شده ! اینجا خانواده معنایی ندارد ...
از برکت اسلام این چیزها در ایران نیست.
ولی غربزده های ایران چون لیاقت اسلام
رو ندارن دارن خودشون رو شبیه اینها
میکنن ...
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️️ شنبهی مهمِ پارلمان عراق برای اخراج آمریکاییها
🔹علی فاضل سخنگوی مجلس اعلای عراق:
دیروز شخصیتی جهادی را از دست دادیم که پر کردن جای او قابل جبران نیست.
🔹روز شنبه پارلمان عراق تصمیم مهمی خواهد گرفت و مصوبه قبلی خود در سال ۲۰۲۰ برای خروج نیروهای ائتلاف را پیگیری میکند.
🔹از السودانی و دولت عراق که بارها موضع خود را در قبال حضور نیروهای ائتلاف نشان دادهاند میخواهیم با جدیت، این مسئله را دنبال کنند تا شاهد خروج آنها از کشورمان باشیم.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔺شکنجه خاموش در جنگ رسانهای
🔸جنگ رسانهای، یکی از روشهای جنگ ترکیبی است که در آن، از رسانهها برای دستکاری افکار عمومی و ضربه زدن به روحیه دشمن استفاده میشود. یکی از ابزارهای اصلی جنگ رسانهای، انتشار اخبار منفی و تکجانبه است.
🔹رسانههای فارسیزبان خارج از کشور در واقع یک ماشین جنگ روانی علیه مردم ایران اند که با حمایت مالی و سیاسی کشورهای غربی و رژیم صهیونسیتی، بهطور گستردهای از این روش استفاده میکنند. آنها با انتشار اخبار منفی و تحریفشده، سعی میکنند امید و انگیزه مردم ایران را از بین ببرند.
#جنگ_شناختی
#جنگ_رسانه
#عملیات_فریب
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
📷 تحلیلهای خودتحقیرانهی اصلاحطلبها راجعبه باخت ایران به قطر!
▪️پس زمانی که ژاپن را بردیم، یعنی الگوی اقتصادی ژاپن را بردیم؟
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔴دکتر محمد شربتی اقتصاددان:
دلاریکردن قیمتها به نام واقعیسازی و جهانیسازی یک دور باطل است
این چرخه باطل مرتب سفره مردم را کوچک و کوچکتر و بیعدالتی را گسترش میدهد
هدف قانونگذار باید حاکم کردن ریال و نه هیچ جایگزین دیگری بر اقتصاد کشور باشد و به تبع حفظ ارزش پول ملی و صیانت از سفره مردم
#قیام_علیه_لیبرالیسم
#مجلس_تمدنساز
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
⭕️دورهی پهلوی فقط در یک خیابان ۲۰ مشروب فروشی بود اما دریغ از یه کتابفروشی!
این ☝️افتخارت علمی که امروز شاهدش هستیم همگی از برکت انقلابمون هست
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✳️ترکیه یکی از مجریان نسخههای صندوق بینالمللی پول بوده است.
آنکار نه تنها تحت تحریم آمریکا نیست، بلکه در ناتو، هم پیمان نظامی آمریکا هم هست. اما ارزش پول ملیاش از ۷.۵ لیر در برابر هر دلار آمریکا در سال ۹۹ به ۳۰ لیر در بهمن ۱۴۰۲ سقوط کرده است.
طی چند سال اخیر که اقتصاد ترکیه با تورمهای هولناک درگیر بوده، صندوق بینالمللی پول پیوسته اردوغان را مواخذه میکرد که علت تورم، پایین نگه داشتن نرخ بهره بانکی است و آنکارا باید برای کنترل تورم، نرخ بهره را افزایش دهد (همان توصیهای که به دولت ما کرد و اجرا هم کردیم).
از جمله درگزارش ۱۸ ژانویه ۲۰۲۳ یعنی ۲۸ دی ۱۴۰۱ خود، صندوق بینالمللی پول به ترکیه توصیه کرد که برای کنترل تورم، نرخ بهره بانکی را "سریع و در اندازه قابل توجه" (Prompt and sizable) افزایش دهد.
ترکیه سرانجام تسلیم این سیاست شد و خرداد ۱۴۰۲ با تغییر رئیس کل بانک مرکزی، سیاست افزایش نرخ بهره بانکی را به اجرا گذاشت. به نحوی که از خرداد ۱۴۰۲ تا امروز، نرخ بهره بانکی در ترکیه از زیر ۱۰ درصد به ۴۵ درصد افزایش یافته است.
اما همچنانکه قابل پیش بینی بود، این سیاست نهتنها وضع تورم در ترکیه را بهبود نبخشید، بلکه در همین مدت، اوضاع وخیمتر شد. نرخ تورم که از بالای ۸۰ درصد در آذر ۱۴۰۱ به زیر ۴۰ درصد در خرداد ۱۴۰۲ رسیده بود، با اجرای این سیاست مجددا جهشی شد و امروز به بیش ۶۵ درصد افزایش یافته است. نرخ دلار نیز از ۲۰ لیر در خرداد ۱۴۰۲ به ۳۰ لیر افزایش یافته است.
شایان ذکر است، میزان صادرات کشور ترکیه در سال ۲۰۲۳ میلادی (سال گذشته) یک رکورد تاریخی زده و به ۲۵۵ میلیارد دلار رسیده است.
شیوه صندوق بینالمللی پول این است که با سیاستهایش، ملتها را گرفتار فلاکت میکند. پس از اینکه قربانی به فلاکت افتاد، دلیل فلاکت را اجرا نشدن کامل سیاستهایش عنوان میکند و سیاست ویرانگرتری را توصیه میکند؛ به نحوی که وضعیت قربانیان این سیاستها، روز به روز وخیمتر میشود.
اگر تحریمها رفع شود، اگر همپیمان نظامی آمریکا هم شویم، اگر صادرات ما به رقم ۲۵۵ میلیارد دلار هم برسد، در صورتی که مجری سیاستهای ویرانگر IMF باشیم، وضع ما روز به روز وخیمتر خواهد شد. ما از زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی تاکنون، سیاستهای IMF را در ایران اجرا کردهایم. وضع امروز ملت ما نتیجه اجرای این سیاستهاست. سپردن تعیین نرخ ارز به بازار، جهانیسازی قیمتها، افزایش نرخ بهره و... همه و همه نسخههای IMF بوده است.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹خاطرات فردوست از تحقیر شاه توسط ارنست پرون
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسنت به آقای رائفی پور
آفرین...
این همون جاییه که هیچکدوم از انقلابی ها اختلاف ندارند اما لیبرالها اجازه نمی دهند روی این مساله بایستیم و مباحث اختلافی را برای جریان انقلابی مساله می کنند.
همه باید با هر اختلاف نظری که داریم روی "حذف بانکهای خصوصی" به طور کامل اجماع کنیم و تمام.
ریشه مشکلات خشکانده می شود.
البته نکته مهم این است که بانک خصوصی اساسا کنترل نخواهد شد و امکان کنترل بانکهای خصوصی وجود ندارد. ثانیا اراده ای که برای حذف بانکهای خصوصی نیاز است هزار برابر اراده ای است که برای هر اقدام دیگری باید به کار گرفته شود.
بیش از ده سال است پرفسور درخشان یک تنه فریاد می زنند بانکهای خصوصی باید تعطیل شود و در سالهای اخیر الحمدلله از گوشه کنار این مطالبه از اساتید انقلابی و کارشناسان متعهد شنیده می شود.
#حذف_بانکداری_خصوصی
♨️ حسین عباسی فر
http://eitaa.com/ashaganvalayat
44.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 به زودی جشن پیروزی میگیریم/ از طالبان تا سعودی میهمان رهبر ایران/ ۹۰۰ تانک صهیون منهدم شد
شبنامه / تحولات فلسطین / روزنامه صهیون: از ۳۰۰ هزار نیروی پیاده ۱۳ هزار نفر در غزه مجروح شده اند / نزدیک ۱۰۰۰ تانک در غزه منهدم شده است / از طالبان تا سعودی میهمان رهبر ایران پیام مهم آیت الله درباره تحولات اخیر
ایثار رمز موفقیت است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
آمَـدنتآرزوسـت..
شماییکه
دردِجهـانرایگانهدرمانی...♥︎
اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان🤍
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
📙هنگام دفاع از چیزی که قلب و احساسمان با آن است، دچار لکنت نشویم.
برای دفاع از وطن، دچار لکنت نشویم.
در مقابل وطن فروش و جاسوس بیگانه، دچار لکنت نشویم.
▪️به خاطر داشته باشیم:
آنکه باید شرمگین و خجالت زده باشد کسی است که به خاطر یک مشت دلار، حقیرانه وطن و هویت و همه چیز خود را می فروشد.
▪️برای چرایی دفاع از وطن، دنبال قانع کردن این و آن نباشیم.
دفاع از خانه و وطن طبیعی ترین کنش هر موجود زنده ای است.
▪️اجازه ندهیم برای این بدیهیات ما را مواخذه کنند.ما برای دفاع از وطن بدهکار نگاه طلبکار هیچکس نیستیم(فرهاد قنبری).
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔺 ابوباقر از فرماندهان محور مقاومت در سوریه در خاطرهای آن روزها ( فروردین سال ۹۶ ) را چنین تعریف میکند:
🔸 روز دوم عید بود. حاج قاسم با فرماندهان میدانی در سوریه تماس می گیرند که جواب میگیرد اوضاع جبهه خوب نیست و «احتمال فروپاشی در بخش عمده ای از سوریه وجود دارد». حالا روز دوم عید حاج قاسم برای دیدن پدر خود در قنات ملک رابر کرمان بود.
حاج قاسم گفت: «بیایم؟»
گفتیم «نه با توکل بر خدا خودمان جمع می کنیم»،
اما حاجی دلش طاقت نیاورد، همان روز بلند شد آمد سوریه!حاج قاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زین العابدین رفت.
دوربین را دست گرفت. گفت «تک اصلی کجاست؟» جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند،
حاجی گفت «یک طرف تک اصلی است»،
دقت کرد و گفت «تک اصلی غرب رودخانه عاصی است»
گفتیم به چه دلیل میگویید؟
گفت «دشمن از آنجا با چشم غیر مسلح حماه را می بیند، تیر تیربارش از آن نقطه به اینجا میرسد، لذا اشتیاق دارد حماه را بگیرد،
مثل زمانی که ما دیوارها و نخلستان های خرمشهر را می دیدیم و برای رسیدن به آن اشتیاق داشتیم!
این را چطور تشخیص نمی دهید؟»
به شوخی گفتم این طوری اگر ما هم تشخیص میدادیم که میشدیم «حاج قاسم»
برای شادی روح تمام شهدا صلوات
ـــــــــــــــــــــــ
http://splus.ir/ashaganvalayat
#داستانک
🌸🍃🌸🍃
خودشکن آیینه شکستن خطاست
مرد بسیار ثروتمندی که ازحکیمی دل خوشی نداشت
با خدمتکارانش در بیرون شهر با حکیم
و تعدادی از شاگردانش روبه رو شد.
مرد ثروتمند با حالتی پر از غرور و تکبر به حکیم گفت :
تصمیم گرفته ام پول خودم را هدر دهم
و برایت سنگ قبری گران قیمت تهیه کنم .
بگو جنس این سنگ از چه باشد و روی آن چه بنویسم
تا هر کس بالای آن قبر بایستد
و برای تو آرامش طلب کند شاد شود و خنده اش بگیرد!
حکیم خنده ای کرد و پاسخ داد :
اگرخودت هم بالای سنگ قبرمی ایستی .
سنگ قبر مرا از جنس آیینه انتخاب کن و روی آن هیچ چیز ننویس!
بگذار مردمی که بالای آن می ایستند تصویر خودشان را ببینند
و اگر هم آمرزشی طلب می کنند نصیب خودشان شود.
مرد ثروتمند که حسابی جا خورده بود
برای اینکه جلوی اطرافیانش کم نیاورد با تمسخر گفت :
اما همه که برای دعای آمرزش بالای سنگ قبر نمی ایستند ؟
و حکیم با همان تبسم گرم و صمیمانه همیشگی اش گفت :
آنها آیینه ای بیش نخواهند دید.
نکته
آیینه چو بنمود، نقش توراست
خودشکن ، آیینه شکستن خطاست
🔰 داستانوضربالمثل 🔰
#کانال_عاشقان_ولایت
▪️مردم ژاپن یک ضرب المثل بسیار جالب دارند که اساس توسعه کشورشون قرار گرفته:
بخاطر میخی نعلی افتاد
بخاطر نعلی، اسبی افتاد
بخاطر اسبی، سواری افتاد
بخاطر سواری، جنگی شکست خورد
بخاطر شکستی، مملکتی نابود شد
و همه اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود…
یادمان باشد هر کار ما، حتی کوچک،
اثری بزرگ دارد که شاید در همان لحظه ما نبینیم
#کانال_عاشقان_ولایت
•✾📚
🌸🍃🌸🍃
یکایت آموزنده
روزی روزگاری زنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد. این زن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به راز و نیاز می پرداخت. روزی خداوند پس از سالها با زن صحبت کرد و به زن قول داد که آن روز به دیدار او بیاید. زن از شادمانی فریاد کشید، کلبه اش را آماده کرد و خود را آراست و در انتظار آمدن خداوند نشست! چند ساعت بعد در کلبه او به صدا درآمد! زن با شادمانی به استقبال رفت اما به جز گدایی مفلوک که با لباسهای مندرس و پاره اش پشت در ایستاده بود، کسی آنجا نبود! زن نگاهی غضب آلود به مرد گدا انداخت و با عصبانیت در را به روی او بست. دوباره به خانه رفت و دوباره به انتظار نشست!
ساعتی بعد باز هم کسی به دیدار زن آمد. زن با امیدواری بیشتری در را باز کرد. اما این بار هم فقط پسر بچه ای پشت در بود. پسرک لباس کهنه ای به تن داشت، بدن نحیفش از سرما می لرزید و رنگش از گرسنگی و خستگی سفید شده بود. صورتش سیاه و زخمی بود و امیدوارانه به زن نگاه می کرد! زن با دیدن او بیشتر از پیش عصبانی شد و در را محکم به چهار چوبش کوبید. و دوباره منتظر خداوند شد.
خورشید غروب کرده بود که بار دیگر در خانه زن به صدا درآمد. زن پیش رفت و در را باز کرد...
پیرزنی گوژپشت و خمیده که به کمک تکه چوبی روی پاهایش ایستاده بود، پشت در بود. پاهای پیرزن تحمل نگه داشتن بدن نحیفش را نداشت. و دستانش از فرط پیری به لرزش درآمده بود. زن که از این همه انتظار خسته شده بود، این بار نیز در را به روی پیرزن بست!
شب هنگام زن دوباره با خداوند صحبت کرد و از او گلایه کرد که چرا به وعده اش عمل نکرده است!؟
آنگاه خداوند پاسخ گفت:
من سه بار به در خانه تو آمدم، اما تو مرا به خانه ات راه ندادی!
#کانال_عاشقان_ولایت
•✾📚
📚داستانی ڪوتاه زیبا و آموزنده
✏️✏️دو مداد سیاه
✍🏻از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاهشان در مدرسه شنیدم.
مرد اول میگفت:
«چهارم ابتدایے بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم ڪردم. وقتے به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه ڪرد و به من گفت ڪه بیمسئولیت و بیحواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود ڪه تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالے به خانه برنگردم و مدادهاے دوستانم را بردارم. روز بعد نقشهام را عملے ڪردم. هر روز یڪے دو مداد ڪش میرفتم تا اینڪه تا آخر سال از تمامے دوستانم مداد برداشته بودم. ابتداے ڪار خیلے با ترس این ڪار را انجام میدادم، ولے ڪمڪم بر ترسم غلبه ڪردم و از نقشههاے زیادے استفاده ڪردم تا جایے ڪه مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم. بعد از مدتے این ڪار برایم عادے شد. تصمیم گرفتم ڪارهاے بزرگتر انجام دهم و ڪارم را تا ڪل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملے دزدے حرفهاے بود تا اینڪه حالا تبدیل به یک سارق حرفهاے شدم!»
مرد دوم میگفت:
«دوم دبستان بودم. روزے از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم ڪردم. مادرم گفت:«خوب چه ڪار ڪردے بدون مداد؟» گفتم:«از دوستم مداد گرفتم.» مادرم گفت خوبه و پرسید ڪه دوستم از من چیزے نخواست؟ خوراڪے یا چیزے؟ گفتم نه. چیزے از من نخواست. مادرم گفت:«پس او با این ڪار سعے ڪرده به دیگرے نیڪے ڪند، ببین چقدر زیرک است.
پس تو چرا به دیگران نیڪے نڪنی؟» گفتم:«چگونه نیڪے ڪنم؟» مادرم گفت:«دو مداد میخریم، یڪے براے خودت و دیگرے براے ڪسے ڪه ممڪن است مدادش گم شود. آن مداد را به ڪسے ڪه مدادش گم میشود میدهے و بعد از پایان درس پس میگیریم.» خیلے شادمان شدم و بعد از عملے ڪردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبے داشتم آنقدر ڪه در ڪیفم مدادهاے اضافے بیشترے میگذاشتم تا به نفرات بیشترے ڪمک ڪنم. با این ڪار، هم درسم خیلے بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره ڪلاس شده بودم به گونهاے ڪه همه مرا صاحب مدادهاے ذخیره میشناختند و همیشه از من ڪمک میگرفتند. حالا ڪه بزرگ شدهام و از نظر علمے در سطح عالے قرار گرفتهام و تشڪیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هست
http://eitaa.com/ashaganvalayat
#گیاهان _دارویی
عرق کردن
◇ دلایل تعریق زیاد :
👌 ترس
خشم
عصبانیت
سیگار کشیدن
❗️ مصرف زیاد قهوه
خوردن سیر یا پیاز
مصرف ادویههای معطر
مصرف داروهای فشارخون
.
برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
#کانال_عاشقان_ولایت
به کودکان خود فندق بدهید:
فندق طبق نظر حکیمان طب سنتی ،جوهر دماغ را افزایش می دهد و تقویت کننده حافظه و هوش است.
مصرف فندق یادگیری را افزایش می دهد.
فندق خونساز و حاوی انواع ویتامینهای گروه B خصوصا B6 و فولات و نیز ویتامین E و فسفر و پتاسیم و امگا 6 و امگا 9 و زینک می باشد.فندق خام یکی از درمانهای ریزش مو نیز می باشد.
.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
#کانال_عاشقان_ولایت
چند عادت ساده که باعث میشه کمتر مریض بشید و عمر طولانی داشته باشید:
زود بخوابید
پزشکان چینی طی تحقیقی توضیح دادن که کدام اندامها در چه زمانی خودشون رو ترمیم میکنن و به همین علت هم گفتن بهترین زمان خواب 10 شب تا 6 صبحه.
به عنوان مثال: کبد از 11 تا یک سموم رو پاکسازی میکنه
و ریه ها ساعت 3 تا 5 . و به همین خاطره ما توی این ساعت شب گاهی سرفه های خفیف میکنیم
روده ها هم 5 صبح.
حرفا و نظر دادنای مردمو نادیده بگیرید
حمام آفتاب بگیرید
مسواک بزنید
تا میتونید گوجه فرنگی بخورید
نان سبوس دار بخورید
سمت سیگار نرید
.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
#کانال_عاشقان_ولایت
آرتروز
🌀 جهت جلوگیری از ابتلا
به سرطان پروستات
و درمان آرتروز↯↯
🎗 زرد چوبه
و ادویه کاری را در
رژیم غذایی خود قرار دهید
.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
#کانال_عاشقان_ولایت
♦️وسواس، خطر سکته مغزی را ۳ برابر می کند!
بر اساس گزارش جدید محققان تایوانی بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، یک بیماری شایع روانی شناختهشده تحت عنوان OCD، سه برابر بیشتر از دیگران در معرض سکته مغزی هستند
بنا به هشدار محققان، پزشکان باید بیماری عروق مغزی و خطرات مربوط به آن را در بیماران مبتلا به OCD به طور منظم کنترل کنند
.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
#کانال_عاشقان_ولایت
بدانید
🍶 برخی ترشیجات
مثل رب انار ترش
تمبر هندی
و آلوچه
〽️ برای کلیه ها و کبد
بسیار مفید بوده
و سبب پاکسازی و سم زدایی کلیه
و کبد از رسوب آن میشود
.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
#کانال_عاشقان_ولایت
پیام سلامتی
هر صبح انگشتان یک دست راکف دست دیگر گذاشته و5 دقیقه دایره وارماساژ دهید
ونفس عمیق بکشید
بر اساس علم انعکاس درمانی ماساژ منظم این نقطه استرس را رفع و مانع اسهال،
تهوع و یبوست میشود
.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
طب سنتی
گیاهان دارویی
دانستنی
https://ble.ir/ashaganvalayat
-2022498557_-1198276612.mp3
11.51M
🎙 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی.
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
#صوت_کامل
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در سروش
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺