eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
281 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. زائر چشم انتظار به دنبال تو می گردم درین صحن و سرا مولا کنار مرقد پاک علی موسی الرّضا مولا درین وادی قدم بگذاشتم ای یوسف زهرا به اشک زائران جدّ خود بازآ ، بیا مولا منم آهوی سرگردان درین صحرا ، نگاهی کن که صیّاد از پِی ام افتاده با تیر جفا مولا نباشد هیچ جا بهتر ازین وادی ، عنایت کن به دیدار تو نائل گردم اینجا از وفا مولا هوای دیدن رویت به سر دارم ، کرم فرما چه خوش باشد وصال اینجا، درین حال و هوا مولا خراسان آمدم صدها امید و آرزو دارم که باشد جمع آنها دیدن روی شما مولا منم آن زائر لب تشنه ای کز بهر دیدارت ز سقّا خانه اش نوشیده ام آب بقا مولا اگر اینجا به دیدار شما نائل نگردم من کجا باید روم آقا ، کجا مولا  کجا مولا منم سائل ترین سائل برای وصل چشمانت گدای این دَرَم آری ، گدایم من گدا مولا بگیر اینجا دو دستم را ، نجاتم ده ز عصیان ها تو کشتیّ عطا باشی منم غرقِ خطا مولا یقین دارم ز مشهد می روی کرب و بلا آقا بِبَر قلب مرا با خود به سمت کربلا مولا از آنجا که حسین بن علی را جانِ جان هستی بُوَد جان و دلت هم مشهد و هم نینوا مولا برای غربت جدّت رضا خونین جگر داری برای این شهید از کینه ی خصم دَغا مولا چو مرغی در میان حُجره می زد بال و پر امّا نشد از پیکر گلگون سرِ پاکش جدا مولا سرِ پاکی جدا شد از تن و زینب تماشا کرد چه حالی داشت آنجا خواهر خون خدا مولا تأسی می کند هر زائر اینجا با نفس هایت وَ باشد قلب «یاسر» با نوایت همصدا مولا ** «یاسر»✍ ............................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مسیر نور در اوج رهایی رسیده تا افق‌های جدایی شنیده شد صدای آشنایی ز اطراف حریم کبریایی... ندا آمد: الا یا اهل العالم چهل شب مانده تا ماه محرم شراب سرخ با پیمانه‌ای گفت کبوتر وقت ترک لانه‌ای گفت جنونِ عشق در دیوانه‌ای گفت شنیدم شمع با پروانه‌ای گفت بسوزی پا‌به‌پای من در این غم چهل شب مانده تا ماه محرم سرِ بازار با قدی خمیده عصای پیری بابا رسیده خودش با شانه‌ای بیرق‌کشیده برایم پیرهن مشکی خریده عجب رختی شود این رخت ماتم چهل شب مانده تا ماه محرم از این دنیای پوچِ هیچ‌مقدار ز دست روزگارِ مردم‌آزار گرفتارم گرفتارم گرفتار اجل دست از سرم بردار..، بردار به من مهلت بده ای مرگ..، این دم چهل شب مانده تا ماه محرم شبیه بادها باشیم ای کاش رهاتر از رها باشیم ای کاش شکوهِ ربنا باشیم ای کاش مُحرم کربلا باشیم ای کاش همین امشب بده اذن مرا هم چهل شب مانده تا ماه محرم ** هبوط ماه، چشمِ روشن تو چه بد بوده‌ست طرز کشتن تو به دست کیست آن پیراهن تو دگر وقتی نمانده تا تن او_ شود در زیر سم اسب درهم چهل شب مانده تا ماه محرم نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه‌ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..، بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چهل شب مانده تا ماه محرم چه می‌شد دورِ تو بلوا نمی‌شد برای غارتت دعوا نمی‌شد رقیّه‌خانمت تنها نمی‌شد سنان پایش به خیمه وا نمی‌شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم چهل شب مانده تا ماه محرم ✍ .
. چشم انتظار از هجر رویت ای گل قامت شده کمانی دستی بگیر از من در فصل ناتوانی دیگر توان نباشد تا از پی ات بگردم در راه وصل رویت دادم ز کف جوانی تنها نه شمع چشمم خاموش از فراق است پژمرده شد ز هجرت گلهای شمعدانی چون آب رو که می رفت از دیدگان به حسرت در انتظار طی شد عمرم به این روانی خواهان رؤیت تو بودم ولیکن ای دوست یک دم « تَری » نگفتم از بیم « لَنْ تَرانیِ » پنهان و آشکارا بودم پی وصالت نی دیدم آشکارا ، نی دیدمت نهانی از چشم لاله گونم با عطری از نجابت چیدم برای هدیه گلهای ارغوانی هر جا نشان گرفتم از کوی چون بهشتت گفتند خیمه داری در کوی بی نشانی راهی ست راه عشقش ای دل بیا که «یاسر» ما را به وی رساند زین راه آسمانی ** «یاسر»✍ .
. کم کم مسافران سحر را خبر کنید با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید خود را میان صحن رضا دربه‌در کنید شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید داریم اهل رحمت مخصوصه می‌شویم آماده‌ی زیارت مخصوصه می‌شویم باید تمام همت خود را به کار بست حالا که بار عام شده کوله‌بار بست با جبر عشق، در به‌رویِ اختیار بست دل را به حلقه‌های ضریح نگار بست در طوس برگزار شده اعتکاف ما صد حج واجب است ثوابِ طواف ما شکرخدا که از فُقراییم تا ابد از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد پیش رضا کنار خداییم تا ابد ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید آقا نگاه کرد و روادید ما رسید ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن دل را بیا به جاده‌ی مشهد روانه کن یک گوشه‌ای ز صحن رضا آشیانه کن پیش کریم، نوکری عاشقانه کن آنجا برات کرببلا زود می‌رسد هی خونِ دل نخور، بخدا زود می‌رسد آقا خودش غریب و به فکر غریب‌هاست مرثیه‌خوانِ روضه‌ی یابن شبیب‌هاست هرشب دلش شکسته‌ی شیب الخضیب‌هاست آزرده از مزاحمت نانجیب‌هاست یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا ✍ ................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. به ضریحت همیشه زنجیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد از نگاه تو اذن می‌گیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد چکه چکه به خاک می‌افتند، قطره‌ها مثل دانه‌ی تسبیح گاه مشغول غسل و تطهیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد فضل و خوبی و مهربانیِ تو، ذکر گلدسته‌های باران است مَست امن یجیب و تکبیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد تشنه‌ی گرمی نگاه تو شد، شعله‌ی بی فروغ چشمانم از همه چیز غیرِ تو سیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد ناله‌های نسیم و هِق‌هِق ابر، زخمْ بر جانِ آسمان زده است چونکه مانند خنجر و تیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد خسته، از راه دور آمده‌ایم، خسته و بی قرار و درمانده با زمین و زمانه درگیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد دل به باب الجواد می‌بندد، سایه‌ای که اسیر شب شده است پُر، چو خوابِ سحر ز تعبیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد تو غریبی و درک این غربت، کار افراد بی بصیرت نیست گرمِ تأویل، گاه تفسیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد آرزوها و دردها تنها، راهِ این خانه را بلد شده‌اند جَلد این خانه‌اند و می‌میرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد ✍ .
. پرچم تو باد را این سو و آن سو می‌بَرد گنبدت خورشید را هر روز از رو می‌بَرد عده‌ای را گنبدت، یک دسته را گلدسته‌ات... گاه دل را چشم جادو، گاه ابرو می‌بَرد بسته به ایمانِ خویش از آب سقاخانه‌ات_ یک نفر آب و کسی می‌گفت دارو می‌بَرد پلک، گردی را نمی‌گیرد، نمی‌داند که چیست_ لذتی را که از این درگاه جارو می‌بَرد مهربانیِ تو جای خود، که حتی در عتاب سمت زائر خادمت تنها پَرِ قو می‌بَرد می‌تکاند از غبارِ بی‌کسی اول مرا بعد دربانت مرا با دست خود توو می‌بَرد از فراوانی مهمانان تو فهمیده‌ام هر گدا از ماجرای سفره‌ات بو می‌برد .
. السلام علیک یا اباعبدالله اوصاف آقای کرم جز منقبت نیست غیر از رضای دوست ، کاری مصلحت نیست از من گذر کن ، دستگیرت می شود او آری جدایی علتش جز معصیت نیست بیچاره عبدی که گدایی را بلد نیست در بین این دولت سرا جز مرحمت نیست با پای خود می رفت دنبال زهیرش آقای ما چشم انتظار معذرت نیست می مرد حر ، اما شهادت را بغل کرد والله ، شیرین تر ز حُسن عاقبت نیست آغوش او رو به غلامان نیز باز است آقای ما عشقش برای منفعت نیست رفتند هفتاد و دوتن ، عالم به هم ریخت عزت همیشه هم به پول و جمعیت نیست جمعیتی خوبند که دلداده باشند جمعیت ارباب ، جز جذابیت نیست جذابیت ، مجلس نه!! صاحب مجلس ماست کار نگاه او به غیر از تربیت نیست سر داد ، ما در روضه هایش سر بلندیم این اشک های کم که حق تسلیت نیست روی عبا آوردن اولاد ، درد است خنده به پیر داغدیده منزلت نیست .................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
826.2K
مؤلّف اين كتاب عباس قمى گويد:در هر زمان آن قدر كرامات و معجزات‏ از اين روضه مقدّسه ظاهر مي شود، كه نياز به نقل وقايع گذشته نيست و ما در باب دوم در اعمال شب بيست ‏و هفتم رجب به برخى مطالب كه مناسب اين مقام‏ بود اشاره كرديم و فعلا مقام را گنجايش تطويل نيست بهتر است آنكه اين فصل را به همين جا ختم كنيم و اين چند بيت شعر را كه از جامى در مدح آن‏ حضرت نقل شده است ذكر نماييم. سَلامٌ عَلَى آلِ طَه وَ يس سَلامٌ عَلَى آلِ خَيرِ النّبيين سلام بر خاندان طه و یس سلام بر خاندان بهترین پیامبران سَلامٌ عَلَى رُوضَةٍ حَلَّ فِيهَا اِمَامٌ يُبَاهِى بِهِ المُلكُ وَ الدِّين سلام بر روضه ای که اقامت گزده در آن امامی که پادشاهی و دین بدان می نازد امام بحقّ، شاه مطلق که آمد، حریم دَرَش قبله گاه سلاطین شه کاخ عرفان، گل شاخ احسان دُرّ دُرج امکان، مَه بُرج تمکین، علیّ بن موسی الرّضا کز خدایش رضا شد لقب، چون رضا بودش آیین ز فضل و شرف بینی او را جهانی اگر نَبوَدت تیره چشم جهان بین پی عطر روبند حوران جنّت غبار درش را به گیسوی مشکین اگر خواهی آری به کف دامن او برو دامن از هرچه جز اوست برچین 🌹🌿شرح و تفسیر عرفانی اشعار امام حسین ع 🌹🌿منظور از روضه در شعر چیست و اشاره به چه مطالبی دارد آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 کانال اشعار حسینی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. سلام ما به حریم مقدسش برسد کسی که فیض عظیمش به ما بود ممتد شهنشهی که جهانی شده است ریزه خورَش و جبرئیل به درگاه او پناه آرَد عقول عالمیان خیره از کرامت اوست به حیرت است ز جودش مدام درک و خرد کسی که نور دو چشم رضاست بی تردید (به سینه احدی دست رد نخواهد زد ) اگر قسم بدهی تو به حق مادرِ او یقین ز درگه خود عبد را نمی راند همیشه بابِ مراد است و سفره اش پهن است تفاوتی نکند نزدِ او چه خوب و چه بد برای عاشق دلداده هیچ فرقی نیست چه کاظمین چه باب الجواد در مشهد بهشت پای ضریحِ جواد می باشد بهشت هست یقین زیرِ آن دوتا‌ گنبد برو گدایی درگاه او نما (یونس) مگر خدا به جز از این چه چیز میخواهد؟ سروده: (یونس)✍ .
. از خدا خواستم گدا باشم سائل خانه ی شما باشم نوکر دائم رضا باشم در ره حضرتت فدا باشم چکنم بی بضاعتم آقا پس خودت کن شفاعتم آقا توشه ام، اشک و سوز و آه من است به نگاهت فقط نگاه من است بار سنگینی ام، گناه من است خانه ی امن تو پناه من است رد مکن کلب آستانت را در شمار آر میمهمانت را ای امام رئوف و نورانی کیستی تو که کعبه جانی قبله ی قلب دوستدارانی تو طبیب دل محبانی دردها را تو خود مداوایی هم دعا هم اجابت مایی حرمت آشیانه دلهاست پرچمت بر فراز منزلهاست نام زیبات نَقل محفلهاست یک نظر از تو، رفع مشکلهاست تو که سرچشمه حیات منی تو امید شب ممات منی نغمه های نقاره ات زیباست نقش های مناره ات زیباست بر گرفتار، چاره ات زیباست در ضمانت اشاره ات زیباست منم آهوی راه گم کرده بسوی تو پناه آورده بی پناهم پناه میخواهم بخششت از گناه میخواهم توشه ی بین راه میخواهم چون شهیدان نگاه میخواهم تا دلم مبتلای تو افتد سر من پیش پای تو افتد من شنیدم دل تو غمگین است داغ جدت ز بسکه سنگین است روضه اش بر تو رسم دیرین است پلکهایت ز گریه زَخمین است چه گذشته به او در آن گودال آنزمانی که شد تنش پامال آنزمانی که خیمه غارت شد بر حریم حرم جسارت شد بعد از آن نوبت اسارت شد خصم در نقشه حقارت شد خون بباریم آن اسیران را راسِ بر نیزه ی شهیدان را ✍ .
. امام مهربان باز با قصد زیارت برشما دارم سلام برامام و رهبرو برمقتدا دارم سلام منتظرهستم علیکم بشنوم از حضرتت هر زمانی سوی مشهد برشما دارم سلام زیر ابر رحمت و بارانی ات یابن کریم مثل یک سائل نه مثل یک گدا دارم سلام گرچه بی قیمت تر از خاکم ولی در محضرت روبه روی گنبد زرد طلا دارم سلام گاه درمشهد ،گهی دربین ره، گه دروطن برامام مهربان خود سه جا دارم سلام مرکز نورهمه خورشید ها ،شمس الشموس برتو مثل ماه وخورشید ازسما دارم سلام همره فوج ملائک بهر عرض احترام جبرئیل آید که آقا از خدا دارم سلام مادرم یک روز با گریه شفایم را گرفت من غریبه نیستم بر آشنا دارم سلام با سفارش های فبک للحسین ات بارها همره چشمان تر برکربلا دارم سلام دیده ام در عالم رؤیا که با عهد شما چون «وفایی» درسه جا من برشما دارم سلام ✍ .
. بارگاه سلطانی حرم قدس رضا حال و هوایی دارد این حریم ملکوتی چه صفایی دارد بانگ نقاره ی او تا ز حرم می آید خوش تر از نغمه ی داوود صدایی دارد هرکه فیضی برد از نور ولایت پیداست دلش از پرتو خورشید ضیایی دارد با دل خویش به پابوسی او باید رفت دل بشکسته ی ما راه به جایی دارد گر شفا می طلبی روی براین درگه کن که طبیبانه به هر درد دوایی دارد ما نداریم جز این کعبه دگر قبله ی عشق هر دلی کعبه ای و قبله نمایی دارد به نگاه کرمش در همه جا محتاجم که نگاه کرم و عقده گشایی دارد بنویسید براین بارگه سلطانی که به همسایگی خویش گدایی دارد روضه ی ابن شبیب اش به همه گفت که او در میان دل خود کرب وبلایی دارد سر زخاک در این روضه کجا بر دارد چون «وفایی» به رهش هر که وفایی دارد ✍ .