.
#نه_دی
فهمید جهانِ فتنه ،کُت بر تن کیست
هربار وطن درس بصیرت شد بیست
روز نُه دی ، تمـام عالـم فهمید
سید علی خامنـه ای تنهــا نیست
#محمدجواد_منوچهری ✍
#حماسه_نه_دی
#روز_بصیرت
#فداییسیدعلی
.
.
(روضه خوانی #حضرت_ام_کلثوم وگریز به روضه ی حضرت رقیه علیهماالسلام)
باز هم بر پا شده بزم عزا
در میان خانه ی امّ البنین
در حیاط خانه زیر آفتاب
سفره ای شد پهن بر روی زمین
در کنار سفره بین ازدحام
هر دلی از ناله ی زینب شکست
در میان روضه ی گودال باز
زینب ِ قامت کمان از پا نشست
تا که زینب خسته شد،شد نوبت ِ
روضه های امّ کلثوم ِ حزین
گفت: دیدم کربلا تا شام، من
داغ روی داغ ای امّ البنین
نیم روزی باغ گلهای علی
روبه روی چشم من رفته خزان
روی نیزه رأسشان را دیده ام
کربلا تا شام بودم نیمه جان
بس دویدم روی سنگ وخارها
بر کف پایم نشسته آبله
شد جواب ناله هایم روز وشب
خنده های تلخ زجر و حرمله
وای از بازار شام و بزم می
ما کجا و مجلس نامحرمان
روبه روی دختران بی گناه
خون دندان حسینم شد روان
خارجی خواندند ما را شامیان
شد خرابه،خانه ی ما روز و شب
دم به دم آزارها دیدیم ما
از نگهبانان بی شرم و ادب
در میان قحطی آب و غذا
کودکان بودند تشنه،نیمه جان
وای من از لحظه و از ساعتی
که رقیه خواست از من آب و نان
گفتم ای شیرین زبان ِ کاروان
کام عطشانت مرا داده عذاب
من فدای لعل خشکیده ی تو
نیست آب و نان دگر اینجا بخواب
او بهشتی بود روی دامنم
خلق و خویش بود مثل مادرم
هر زمان دلتنگ مادر می شدم
می شد او آرامش چشم ترم
هر زمانی که سخن می گفت او
بوی جنت از دهانش می وزید
هر زمان که دست من را می گرفت
تازه می شد در دل ِخونم امید
او شبیه مادر من فاطمه
قدکمان چونلاله ای پژمرده بود
مثل او از کینه های مرتضی
از عدوی پست،سیلی خورده بود
بس که او طعنه شنید از شامیان
شد میان کوچه ها مویش سپید
شد شکسته از مصیبتها ولی
قامتش از هجر بابایش خمید
آن زمان که در خرابه ناگهان
نیمه شب بی تاب شد از هجر او
از جفای شامیان در بین اشک
با سر بابای خود شد روبه رو
گفت بابایی فدای حنجرت
دشمن از چه رأس پاکت را برید
با چه جرمی ای امام مهربان
پیکرت در بین خاک و خون تپید
لعل تو زخمی،لب من سالم است
دیدمش که خورد چوب خیزران
می زنم لطمه به لب تا که شود
مثل تو خون از لب خشکم روان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
در فصل بهار خود خزان را دیدی
آن غصه که میبُرد امان را دیدی
از کرببلا و از مصیبتهایش
ما هرچه نوشتیم تو آن را دیدی
#سیدمحمد_مظلومان ✍
.
#وفات_حضرت_ام_کلثوم_س_مدح
الگوی فرشتگان معصوم است او
بر واژهی صبر و عشق مفهوم است او
از خطبهی آتشین او پیدا شد
بانوی قیام، ام کلثوم است او
✍ #سیدمحمد_میرهاشمی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم_س_مدح
باید که تو را به برج دین کوکب گفت
باید که تو را حافظ این مکتب گفت
در قدر و جلال و عزت و فضل و شرف
باید که تو را شریکة الزینب گفت
✍ #حسین_میرزایی_قمی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب
ماتم زده بغض آسمان است امشب
در سوگ غریبانهی «امّکلثوم»
محزون، دل صاحب الزّمان است امشب
#محمدرضا_یزدی_آینه
تا آخر خط به خاطر مکتب رفت
جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت
در مهر و وفا بر «امّکلثوم» نگر
دنبال حسین، همره زینب رفت
#سیدمحمد_رستگار
در راه شما هر که قدم بگذارد
پا در حرم جود و کرم بگذارد
فردا نکند شفاعت از او زهرا
در حقّ شما کسی که کم بگذارد #سیدمجتبی_شجاع
آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود
تو جان پدر بودی و او جان تو بود
آن کس که تمام خلق مهمان ویاند
آن شب به سر سفرهی احسان تو بود
#میثم_کریمی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم_س_مصائب
یکی این سان، یکی این گونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
ببین پیشانی زینب شکسته
بگو اخت المصائب لب گشاید
#ایوب_پرندآور
به حق بر فاطمه بوده است، نائب
که یک لحظه نشد در صحنه، غائب
در این عالم به غیر از «امّکلثوم»
برادر را که شد اخت المصائب؟
#سید_محمد_رستگار
کسی نشناختت، ای دخت مظلوم!
نباشد قدر تو بر خلق، معلوم
اگر زینب بُوَد امّ المصائب
تویی اخت المصائب، «امّکلثوم»!
#محمدرضا_یزدی_آینه
💠 بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
.
هدایت شده از ذاکر بصیر
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام جمعه کربلا غوغا کرد ، غوغا...
تو زندگی با فقیر فقرا هم رفاقت کن
آخه وقتی بمیری
همینا جنازه تو حمل می کنن !
وگرنه پولدارا با کت و شلوار
یه گوشه وایسادن که یه وقت خاکی نشن
🌺🌼🥀
ذاکر بصیر / ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2563638059C6d9452935e
واستاپ
https://chat.whatsapp.com/CgS1jwIQEdWDuhpC3q1eVJ
.
#مدح_امام_باقر
مدح حضرت امام محمد باقر (ع)
آیات محکمات خدا باقرالعلوم
نور زمین و نورسما باقرالعلوم
استاد درس علم وسخا باقرالعلوم
ای یادگار کرببلا باقرالعلوم
ای سایه ات به روی سرشیعه مستدام
ازانبیاء و خالق وخلقت تورا سلام
ای مفتخرزمقدمتان اول رجب
شیرین تراست بردن نام تو ازرطب
داری زمجتبی و زخون خدا نسب
هم نام مصطفایی وباقر تورا لقب
مرآت حسن وجه خداوند سرمدی
تو پنجمین امامی و دوم محمدی
((ای مدحتان بر اهل سخن خوشترین کلام))*
علمت برای دشمن حق تیغ درنیام
هرعالمی به پیش قدومت کند قیام
داده تورا زسوی نبی جابرت سلام
انوارحق به صورت ماه تو منجلی است
خلق و خصال و هیبت تو همچنان علی است
ماییم خاک پای تو آقای مهربان
قربان قبر خاکی ات ای پادشاه جان
شمع و چراغ قبرغریبت ستارگان
روزی زند برای مزار تو سایبان
مهدی فاطمه که همه افتخارماست
روز ظهور منجی عالم (بهار) ماست
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
*مصرع داخل پرانتز از استاد عزیزم حاج غلامرضا سازگار(میثم) می باشد
.
.
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#حضرت_ام_کلثوم
چه شد با من،دلی آشفته و سوز جگر دارم
ز بعد کربلا بر چهره ام اشک بصر دارم
چه شد با من،که از بیداد صیاد جفاپیشه
درون آشیانه پیکری بی بال و پر دارم
الهی هیچ کس داغی که من ندیدم نبیند او
که ازهرم جگرسوزش،دوچشمی شعله وردارم
زیک سو از غم گلها و سویی هم زظلم دهر
زنخل عمرخود اندوه و افغان برگ و بر دارم
خدا را شکر دیگر جان رسیده بر لبان من
که ازمرگ خودم از بعد عاشورا خبر دارم
چه روزی شد برای کاروان،کز غصه آنروز
هماره آه جانکاهی ز شب تا به سحر دارم
به یاد کام خشک کشته افتاده در گودال
ز آب و لذت نوشیدنش بر خود حذر دارم
ببار ای آسمان باران خون از دیدگان خویش
که من دردل غم خورشید و اندوه قمر دارم
ز پا افتاده ام از گریه های گاه و بیگاهم
که هر دم در نظر یاد تن ببریده سر دارم
زچوب خیزران وخنده خصم وغم زینب
دلی خونین و آشفته چوقلب تشت زر دارم
#اسلام_مولایی ✍
.