eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ؟ خدیجه زوج رسول است و مادر زهرا خدیجه گوهر یکتا و دُرّ بی همتا ندیم ختم رسولان و یار پیغمبر نبود در همه عالم کسی از او بهتر خدیجه ای که پیمبر بود وِرا همسر خدیجه ای که چو زهرا بود وِرا در بر خدیجه ای که حسین و حسن نواده اوست زنی که زینب و کلثوم خانواده اوست خدیجه مادر سجاد و مادر باقر کسی که شمس و قمر بهر خدمتش حاضر خدیجه مادر بحرالعلوم صادق بود جهان به گوهر علمش همیشه شائق بود خدیجه مادر موسی بن جعفر ما بود کسی که طاقت و صبرش بِسان دریا بود همو که جان به لب آورد در غل و زنجیر به زیر لب همه شب خواند سوره تکویر خدیجه مام رضا آن شه خراسان بود همو که حشمت هارون از او هراسان بود کسی که گفت به لب لا اله الّا هو به طوس گشت غریبانه ضامن آهو تقی نبود جز از او، نقی هم از او بود ببین که ساحت این زن چه خوب و نیکو بود خدیجه را چه بگویم که ماه منظر بود خدیجه مادر اختر، امام عسکر بود امام عسکر ما همچو ماه عالمگیر کسی که رام شد اندر بَرَش پلنگ و شیر خدیجه مادر مهدی امام حاضر ماست کسی که چشم بصیرش همیشه ناظر ماست من از خدیجه چه بگویم بدین بیان قصیر گُنَه نباشدی از من زبان کند تقصیر. شاعر؟ ........................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. السَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ خدا پیداست در آیینه‌ی چشمان دلبندش زنی که نیست جز احمد کسی درحد پیوندش به آن بالانشینی باید ام‌المومنین گویی که جز زهرا نباشد در دو عالم مثل و مانندش چنان با بندگی‌هایش دل از ذات خدا برده که قبل از وحی می‌آید سلامش از خداوندش مقامش نیست در حد تصور آن بزرگی که گرفته آبرو معصومیت از بند روبندش برای شرح اوج او چه گویم بهتر از اینکه پیمبر همسر او باشد و زهراست فرزندش کسی که سرگذارد پیش پای مادری چون او روا باشد اگر گویم بهشت است آرزومندش ندیده بعد او یک روزخوش احمد در این دنیا تمام سال می‌بارد بهار از دود اسفندش محمد بختیاری سلام الله علیها ......................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. صلوات الله علیهمامبارک باد. ،،،،،،،،،،،،،،، مبــارک بادپیــوند دو دلـــــدار به لطفِ خالــقِ افـــلاک ودادار محمد با خدیجه بسته پیوند دوخورشیدجهانتاب ودودلبند محمـــد آفتـــابِ عالـــــم آرا خدیجه همسری خوب ودل آرا زجان بستنـــد عقــــد آسمانی به هـــم دادند دســت مهربانی دومَه پیکر،دوماهِ سَـــرو قامت نمـــوده در کنـــارِ هــــم اقامت محمـــــدرحمةَُ لِلعالمیـــن است خدیجـه بانوی رویِ زمین است محمـــــد آن چراغ عالـم افروز خدیجه ماهتابِ بخـــت افروز محمـــدشمـــس ایوانِ هدایت بُوَد سرچشمـــه ی شَهدِ ولایت خدیجه بانویـــی باعِزّوجاهست پیمبــــر را به سویِ او نگاهست شده داماد از لطـــف خداونـــد رســـولِ حق،برای خَلق دلبنــــد عروسِ اوخدیجــه ماهِ بَطحــــا که باشد بر محمـــــد یار و همتا دومعشـــوق و دو یارِ مهـر پَروَر خدیجـــــه باحبیب حق پیمبـــر چراغانیســت امشب آسمـــانهــا مُعَطَّــر دشــت و باغ و گلسِتانها مسلمانان همه شاد و ســـرافراز زشادی بی قــرار و نغمـــه پرداز ملائک در سَمــا پـَــر می گشایند ازاین پیوندمحبوب وخوش آیند ستاره می زند چشمـــک دمادم شده خورشیــد با مهتاب همدم نشسته در کنارِ هــم دو عاشــق پیمبــــرباخدیجـــه پاک وصادق ازاین جشن وسُــرور و شادمانی شده(فاخر)به وَجدونغمه خوانی خداوندابه حــقِّ این دو همســـر به حــقِّ حیـــدر و زهرای اطهــر به حــقِّ اهلبیــــتِ پاکِ احمــــد به حـــقَّ دین و قــرآنِ محمـــــد شفـــا دِه جُملـــــه ببمــاران دنیا بکُــــن یاری گـــرفتـُـــــاران دنیا بـــده یارب همه حـــاجــات مارا بیامُــرز ای خــــدا امـــوات مارا شاعر.عبدالحسین نقوی متخلص به(فاخر) .......................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام 🔹برادری🔹 سخن ز حبل الهی و بانگ «وَ اعتَصِمُو»ست حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست حقیقتی که همه انبیا از آن گفتند به امت خود از آن چشمۀ روان گفتند حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی‌ست برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟... اگر که خواهی از آن ذات، رحمتی ازلی برای وحدت امّت بکوش، مثل علی علی ستارۀ صبرش، شبی افول نداشت و حرف‌های عجولانه را قبول نداشت علی پس از جمل آیا پی قیام گرفت؟ مگر ز همسر پیغمبر انتقام گرفت؟ علی اگر چه به سینه بسی جراحت داشت در ازدحام صفوف نماز، شرکت داشت... علی کجا سر بازار ظلم، حجره گرفت؟ مقدسات که را یک به یک به سخره گرفت؟ علی که در سخنش لحن ناگوار نبود علی که اهل سخن‌های نیش‌دار نبود... علی نگفت و به نام علی چه‌ها گفتند به جان حضرت او یک به یک خطا گفتند... بسا مرید علی‌اند و کارشان شوم است علی هنوز در این روزگار مظلوم است جنایتی‌ست به نام علی جفا کردن زبان به یاوه و حرف سخیف وا کردن جنایتی‌ست جهان را به چوب خود راندن هر آن‌که گفت ز وحدت «خلیفه‌ای» خواندن! هر آن‌که گفت ز وحدت منافقش خواندن برای هَدم برائت، موافقش خواندن... کجا کس از طمع خام، شیعه خواهد شد؟ کجا به یاوه و دشنام شیعه خواهد شد؟ به‌هوش باش که طرد و تنش برائت نیست اسائۀ ادب و سرزنش برائت نیست... برادر! این دل پر زخم را مداوا کن بیا به خاطر مولا کمی مدارا کن برادرم، سخن از «اتحاد» باطل نیست چنان که «روزه» و «حج» و «جهاد» باطل نیست اگر میان من و تو هنوز مهر و وفاست به نص آیه «اَلمؤمنون اِخوَه» به پاست برادر! آن نفس مهرپروری چه شده‌ست؟ به من بگو که حقوق برادری چه شده‌ست؟ چه شد که بانگ به صلح و صفا زدن عار است؟ تو را به نام برادر صدا زدن عار است؟ بگو به امت پیغمبر این سخن دائم: روایت است که «اَلمُسلِمُ اَخُ المُسلِم»... از آن بترس که خوبان پی ستم افتند برادران مسلمان به جان هم افتند به افتراق زمان، افترا به هم بزنند به نام حق علی، پشت پا به هم بزنند... چنان مگو که کلامت به خصم، خانه دهد به دست ظالم تکفیریان بهانه دهد سکوت کن، نه سکوتی که گوشه‌گیر شوی به دست ظالم جبر زمان اسیر شوی! نه هر که اهل سکوت است بی‌گمان خفته‌ست که در سکوت هزاران هزار ناگفته‌ست برادرم، سحری با دلم موافق باش بیا و پیرو راه امام صادق باش که بر فضیلت او دست مدعا نرسد «به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد»... 📝 ........................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. کیستم من بانوی اسلام، ام المؤمنینم مادر کوثر، امید رحمه للعالمینم آسمان معرفت، بر روی دامان زمینم بانوی باغ جنان، محبوبه جان آفرینم مثل زهرا دخترم آئینه حق الیقینم بارها از حق سلام آورده جبریل امینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم پیشتر از روز بعثت مصطفا را همسرم من از نزول وحی، تنها حامی پیغمبرم من همسرش نه، همدمش نه، بهترین همسنگرم من مؤمنین را، بلکه ایمان را گرامی مادرم من بحر ایثار و وفا و معرفت را گوهرم من در جلالت هاجر و حوا و مریم را قرینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم پیشتر از بودنم دل برد از دستم محمد در حقیقت روشنی بخش وجودم بود احمد گشته بودم همچنان مشتاق آن روح مجرد بی خبر بودم که از لطف خدای حی سرمد روزی آن یار تمام خلق با من یار گردد می کندحق با نخستین شخص خلقت همنشینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم دختری دارم که خورشید ومه وگردون هلالش شوهری دارم که قرآن گشته نازل درکمالش دختری دارم که می آید سلام از ذوالجلالش حیدری گردیده دامادم که نبوَد کس مثالش حجره ای دارم که جبریل امین روبد به بالش نی عجب گرچرخ گردون سجده آرد بر زمینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم گرچه هستم زن ولی مردانه حق را یاورم من مصطفی را در شهامت بعد حیدر، حیدرم من در دل یک شهر دشمن حامی پیغمبرم من زن، ولی مردانه با ختم رسل همسنگرم من اولین بانوی خلقت را یگانه مادرم من بلکه مام یازده عیسای عیسا آفرینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم گرچه در ثروت کلید گنج ها بودی به دستم گشت تقدیم محمد روز اول بود و هستم جز محمد از خلایق رشته الفت گسستم جان به کف بگرفتم و دل بر رسول الله بستم هم به عالم هم به جانم پشت دشمن را شکستم آری آری دست پیغمبر بوَد در آستینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم من تمام هست خود دادم به راه حی ذوالمن تاخدا هم ازکرامت هست خود بخشیدبرمن ریخت دامن دامنم گل، دست لطف حق به دامن بُضعه ختم رُسل، زهرا مرا شد پاره تن با جمال روی آن گل جان من گردید گلشن بود حتی در رحم همصحبت و یار و معینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم می دهد تاریخ درهرعصر در عالم شهادت من خدا را کرده ام پیش از شب بعثت، عبادت داشتم بر خواجه «لولاک» از اول، ارادت با وصال عقل اول یافتم از نو ولادت در همه زن های عالم شد نصیبم این سعادت تا سر دستم گل رخسار زهرا را ببینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم من خروشان بحرعصمت مادر فُلک نجاتم در کنار خضر رحمت روح را عین الحیاتم فاطمی خو مرتضا توحیدم و احمد صفاتم دین حق شد متکی بر همت و صبرو ثباتم سال عام الحزن شد بر مصطفی سال وفاتم ریخت بر خاک لحد اشک امیرالمؤمنینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم الغرض تا زنده بودم، مصطفی را یار بودم بهر حفظ جان او شب تا سحر بیدار بودم جانِ جانِ آفرینش را زجان غمخوار بودم لحظه لحظه بین مردم مورد آزار بودم با جنایت پیشگان پیوسته در پیکار بودم نظم «میثم» شاهدی باشد ز عزم آهنینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم شاعر:حاج غلامرضا سازگار✍ ............................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ز عمق جان به صوتی منجلی گفت به لحن عاشقانه با ولی گفت خدا فرمود آیا من وکیلم خدیجه جای بله یاعلی گفت... ........... گل به گلزار می رسد آخر دل به دلدار می رسد آخر حق رسول و خدیجه حقدارش حق به حق دار می رسد آخر... .......... ............................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. *السلام علیکِ یا امّ المؤمنین یاخدیجة الکبری* *هرمرد،چون تو همسری والاندارد* *هرزن ،مثال تولقب ،کبرا ندارد* *این نام،مخصوص تو وزهرا و زینب* *بانوی دیگر، این لقب ها راندارد* *کبری شدن مختص اُمّ المؤمنین است* *هرکس مقامی این چنین اعلا ندارد* *همسنگر و یارنبی بودی به هردَم* *مانندتوهمسنگری طاها ندارد* *حک شدبه نامت اولین بانوی اسلام* *این مرتبت را،کس دراین دنیا ندارد* *باشدمقام مادران والا، ولیکن* *هرمادری که حضرت زهرا ندارد* *شایسته دامان پاکت بود زهرا* *آن دختری که درجهان همتا ندارد* *دست ودلت ،آیینه جودوسخاوت* *دریایی قلب تو را، دریا ندارد* *در راه دین ،ازمال وازجانت گذشتی* *هرکس که اینگونه شهامت راندارد* *شأن ومقامت برتراز اینهاست ،بانو!* *دیگر زبان اَلکنم یارا ندارد* *ای روشنی بخش دل ختم رسولان* *بی نور رویت زندگی معنا ندارد* ✍ ................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. برای حضرت خدیجه سلام الله علیها از این معامله آری خودش خبر دارد تجارتی که سراسر ، فقط ثمر دارد خدیجه تاجر بازار عشق و مهر و وفاست خودش حساب ‌و کتاب ِ سودوضرر دارد برای هردو طرف‌ این معامله سود ، است در‌ ایـن‌ مـعامـله ، دریایـی از گـهر دارد خدیجه آمده تا زوجة النبی باشد برای کار بزرگی ، که در نظر دارد ... مطاع دین خدا را که بر زمین مانده... به دوش خود بکشد با رسول ، بر دارد کسی که عاشق و دلداده بود می فهمد که عاشقی به چه اندازه ، دردسر دارد کسی که آمده در جاده‌ی سفر تا عشق ز مشکلات ِ سر راه خود ، خبر دارد کسی که پای نبوت نشسته می داند سه سال شِعب ابوطالبش خطر دارد کسی نداند اگر‌هم خدیجه ابتر نیست گمان کنم که حمیرا ، ولی ، خبر دارد خدیجه مادر محبوبه و نجیبی که ... دوازده گل خوشبو ترین ، پسر دارد چقدر خورده غم کربلا ، نمی دانم... کفن ندارد اگر چه ، دو چشم تر دارد روح الله قناعتیان ................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
رسولی که دو دستان خدا در آستین باشد یقینا همسرش باید یکی از بهترین باشد نه ‌ام‌المؤمنین‌باید ‌که مردش غیر ‌آن باشد نه‌ختم‌المرسلین‌باید ‌زنش‌هم ‌غیر این‌باشد زنی‌که تاروپودش‌را همه ‌خرج نبی کرده... سزاوار است دامادش امیرالمؤمنین باشد برای‌ شأن این بانو چه بهتر میتوانم‌ گفت... که‌هست‌انگشترش‌احمد،که‌زهرایش‌نگین‌باشد همان‌که ساره و حوّا ،کنیز دخترش هستند زنی‌که مریم عذرا برایش‌ خوشه‌چین‌باشد نه ام المؤمنین هرگز نشاید گفت بر هر زن اگر چه با رسولان ِ مسـدّد هم نشـین باشد مگرصاحب‌ندارد‌دین‌‌،مگرکه‌هست‌غیراز‌این که‌هرکس می‌رسد از راه‌ام المومنین‌باشد؟ به آن زن باید ام المؤمنین گوییم در عالم که‌حیدر مادرش گفته،که زهرا آفرین باشد سزاوار ست پیغمبر ، نیاورده از او فرزند سزاوارست ‌پیغمبر‌که با‌او نقطه‌چین‌باشید شاعر: ................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. تو آمدی که به دلهای مرده جان بدهی به ذهن خفته ی نسل بشر تکان بدهی تو آمدی برهانی ز قید انسان را به هر شکسته دلی ، طاقت و توان بدهی تو آمدی که بجای غرور و جهل و عناد هر آنچه لایق تحسین بود، همان بدهی تو آمدی به جهان ناز دختران بکشی شکوه تازه به دامان بانوان بدهی تو آمدی که کرامت دهی به انسان ها به هر ستاره و مه ، سهم آسمان بدهی میان انجم و خورشید وماه و لات و عزی تو آمدی که خداوند را نشان بدهی میان آتش جهل آمدی چو ابراهیم نوید چشمه و گلزار و گلستان بدهی بدست توست کلید تمام خوبی ها تو آمدی همه را دست دوستان بدهی ز فیض عشق تو مدهوش می شود عالم خوشا دلی که به آن وعده ی جنان بدهی ................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. آن که رخساره ی او رنگ محبّت دارد نور توحید بود آن چه به طلعت دارد بی وضو جن وملک نام نکویش نبرند نام اونزد خدا عزّت وحُرمت دارد نام او هست صفا بخش دل اهل جهان که به اندازه ی فردوس طراوت دارد اوست خورشید نبّوت که زروز خلقت مهراو دردل هرذرّه اقامت دارد این همان محیی دین است که از روز ازل به روی شانه ی خود مُهر نبّوت دارد این همان سرو سرافرازو همیشه سبزاست که به سر درهمه جا ابر کرامت دارد این همان واسطه ی مبدأ فیض ازلی است که زانوار خدا نور بصیرت دارد این همان سوره ی نوراست به قرآن مبین که دراین آیه خداوند بشارت دارد این همان شاخه ی طوباست که درفردوس است این همان عطر نفیس است که جنت دارد کرد خورشید نبّوت زحرا تاکه طلوع آسمان دیدبه رخ نور هدایت دارد همه ذرّات دران روز به حیرت دیدند که به قدقامت خود شور قیامت دارد سند روشن توحید پرستی با اوست همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست گرچه برشانه ی خود کوه رسالت دارد تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی آن که جبریل به او عشق وارادت دارد درحرمخانه ی حق محرم اسرار خداست با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان برهمه اهل جهان لطف وعنایت دارد ای «وفایی» به گل روی محمّد صلوات بُردن نام رسول است که لذّت دارد حاج سید هاشم وفایی ✍ .................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. غزل مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها مادرِ فاطمه‌ای مادرِ وَالشَّمسُ ضُحــیٰ سنگرِ سختی وُ تنهاییِ پیغمبـــــرِ مـا سینه‌زنهای تو هستیم و خـــدا می‌داند که دعا می‌کنــد این سلسله را مادر ما تو صدف بودی وُ زهرایِ تو چون مروارید همسرت رهبـــرِ ما وُ نوه‌ات دلبـــرِ ما اوّلین مُـسلـِمِه‌یِ دینِ خداوند تویــــی اوّلین مسلـِمِ این دینِ مُبین حیـدرِ ما جان و مالِ تو شده خرجیِ دیــن و عشقت ای سزاوارتریــن همسرِ پیغمـــبرِ ما تو کــه همپایِ نبی اهــلِ ولایت بودی شده‌ای شافعــه‌یِ معرکه‌یِ محشرِ ما می‌رسد از حرمِ خاکیِ تو بویِ خـــدا حس شود نَـفحه‌ای از بویِ خوشِ کوثرِ ما می‌شود با تو بمانیم و بیاید از طــوس حکــمِ امضاء شده‌ای پاسخِ چشمِ تـرِ ما کربــلا منتظرِ دیـدنِ روزِ وصل است تو دعا کن که بیاید از حرم دلبــرِ مـا .................................. .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ز يک مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را دو مرآت جمال حق، دو درياي کمال حق دو نور لايزال حق، دو شمع جمع محفل ها دو وجه الله رباني، دو سرّ الله سبحاني دو رخسار سماواتي، دو انسان خدا سيما دو عيسي دم، دو موسي يد، دو حُسن خالق سرمد يکي صادق يکي احمد يکي عالي يکي اعلا يکي بنيانگر مکتب، يکي آرنده ي مذهب يکي انوار را مشعل، يکي اسرار را گويا يکي از مکه انوار رخش تابيد در عالم يکي شد در مدينه آفتاب طلعتش پيدا يکي نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر يکي نور ولايت را ز نو کرد از دمش احيا رسد آواي قال الصادق و قال رسول به گوش اهل عالم تا که اين عالم بود بر پا يکي جان گرامي در دو جسم پاک و پاکيزه دو تن اما چو ذات پاک يکتا هر دو بي همتا محمد کيست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت که گر نازي کند، در هم فرو ريزد همه دنيا محمد کيست؟ روح پاک کل انبيا در تن که حتي در عدم بودند بي او انبيا يک جا محمد کيست؟ مولايي که مولانا علي گويد: «منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا» محمد از زمان ها پيشتر مي زيست با خالق محمد از مکان پيموده ره تا اوج اَو اَدني محمد محور عالم، محمد رهبر آدم محمد منجي هستي، محمد سيد بطحا محمد کيست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غير از قادر دانا محمد را کسي نشناخت جز حق و علي هرگز چنان که جز خدا و او کسي نشناخت حيدر را وضو گيرم ز آب کوثر و شويم لب از زمزم کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا ششم مولا، ششم هادي، ششم رهبر، ششم سرور که هم درياي شش گوهر بود، هم دُرّ شش دريا صداقت از لبش ريزد، فصاحت از دمش خيزد فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا بسي زهّاد و عبّادند بي مهرش همه کافر بسي عالم، بسي عارف، همه بي نور او اعمي دو خورشيد منير او هشام و بو بصير او دو کوه حکمت و ايمان، دو بحر دانش و تقوي مرا دين نبي، مهر علي و مذهب جعفر سه مشعل بوده و باشد، چه در دنيا چه در عقبي در ديگر زنم غير از در آل علي؟ هرگز! ره ديگر روم غير از ره اين خاندان؟ حاشا! بهشت من بود مهر علي و مهر اولادش نه از محشر بود بيمم، نه از نارم بود پروا سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پيکر اگر گردم جدا يک لحظه از ذرّيه ي زهرا 📚نخل میثم ................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. آن را که به جز قرب خدا هیچ ندارد هنگام بلا غیر دعا هیچ ندارد پروانه پرش سوخت و من یاد گرفتم عاشق شدنم غیر بلا هیچ ندارد از لکنتم ایراد نگیرید ؛ بِلالم دل مایه‌ ی قرب است، صدا هیچ ندارد باید به مقامات نظر داشت ؛ نه اسباب موسی همه کاره‌ست، عصا هیچ ندارد از جانب گیسوی نگار است که خوشبوست از ناحیه‌ ی خویش صبا هیچ ندارد اموال کریمان همه‌ اش مال فقیر است اصلاً چه کسی گفته گدا هیچ ندارد هرکس که تو را دارد و در سینه ندارد … مهر علی و فاطمه را … هیچ ندارد .................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. سحرِ مكه صفايِ دگري پيدا كرد نالة سوخته دلها ، اثري پيدا كرد كعبه مي خواست كه دل را زِ بُتان پاك كند ديد فرزند خليل و جگري پيدا كرد به تمناي لبانِ پسر اسماعيل زمزم از شوق عجب چشمِ تري پيدا كرد نور توحيد پس از غيبت طولاني خويش در حرم فرصت هر جلوه گري پيدا كرد سالياني خبر از حضرت جِبْريل نبود مصطفي آمد و او بال و پري پيدا كرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله اُمّتِ پاك سرشتان پدري پيدا كرد خاتم از راه رسيد و شجر هر چه رُسُل تازه بر ، بار نشست و ثمري پيدا كرد ما هدايت شدة نور رسولُ اللهيم ريزه خوار كرم زادة عبداللهيم بي وجود تو بشر بي سر و سامان می شد همه جا نور خدا مخفي و پنهان می شد بي وجود تو كجا در همة امت ها نام اين قوم مُزَيّن به مسلمان می شد تا كه از قوم دگر حرف ميان مي آيد تكية بازوي تو شانة سلمان می شد تو دعا كردي و ما شيعة مولا گشتيم از همان روز ، دلت گرم به ايران مي شد رخصتي مي دهي اي سرورِ زيبا رويان گويم از چه رخِ تو قاتل هر جان مي شد با تبسم به لب غنچة تو گل مي كرد گيسويِ حور ، به يكباره پريشان مي شد علت اين بود كه در روي مليحانة تو قدري دندان ثنايات نمايان مي شد ذكر تسبيح تو آهنگ بيان مَلَكَ است شكل تركيب رخ تو نمك اندر نمك است بي دَمِ قُدسي تو مُرده اي احيا نشود پسر مريم قِدّيسه مسيحا نشود پُشتِ موسي به تو و حضرت مولا گرم است ورنه بي اِذْنِ شما وارد دريا نشود گر زليخا رُخِ زيبايِ تو بيند در خواب پايِ دلداگي يوسفي رسوا نشود همه از رحمت تو حرف ميان آوردند از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود غضبت رمز اَشِدّاءْ عَلَي الكُفّار است لشگر كفر حريف تو به هَيْجا نشود با دعايِ تو علي صاحب تيغ دو سر است بي رضايت گره از ابروي او وا نشود جز به پيش غضبِ چشم تو در وقت نبرد كمر تيغ علمدار احد تا نشود تو ز نور احدي ، اشرف مخلوقاتي پدر فاطمه اي تاج سرِ ساداتي تو كريمي و كريمان همه از نسل تواند سائلان؛ بينِ گُذر يارِ بِلا فصلِ تواند هر كه ابتر به تو گفته رَحِمَشْ ناپاك است همة خلق خدا ريزه خور نسل تواند آن كساني كه ندارند به دل حُبِّ علي در عمل امت ملعون شده و رَذْلِ تواند زدن فاطمه بر اهل يقين ثابت كرد اين اراذل پِيِ آتش زدن اصل ِ تواند چون تَمَسُّك به علي شرطِ شفاعت باشد شيعيان در صف محشر همگي وصلِ تواند چه كسي گفته اباالفضل ز اولاد تو نيست ثُلْثِ سادات ز اولاد اباالفضلِ تواند بعدِ محسن كه دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهراي تو عبّاس شده مكتب قدسي تو نور حقايق دارد چارده مصحف تا بنده و ناطق دارد دشمن كور دِلِ تو ز كجا مي دانست راه پابندة تو حضرت صادق دارد ظاهراً خاكِ حريمش شده با خاكْ يكي باطناً او حرمي در دلِ عاشق دارد روزي بندگي ما همه دستِ آقاست در عمل او صفت كامِلِ رازق دارد سالها مي گذرد سرخي خاك يثرب اثر خون تنِ زخمِ شقايق دارد گر كه گوش دل ما باز شود اين ايام صحبت از توطئة چند منافق دارد زود شهر نبي از مادر ما خسته شده باورم نيست كه دستان علي بسته شده ..................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد   خبرت هست ستون‌های یَهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد   جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سَروِ روان ما را بس" حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفَسَت پاک‌تر از پاکی ها غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها ای نَفَس‌های علی ای همه هستِ زهرا عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دُعایت عَلَم چهاردهم می‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌یِ جعفریِ خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سرِ هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات ...................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ای كوی تو، كعبه ی خلایق‏  طالع ز رخ تو، صبح صادق ای پایه منبرت فراتر  از کرسی هفت چرخ اختر تا نام ز ماه و مهر بوده است  خاک در تو ، سپهر بوده است گفته‏ است خرد، بس آفرینت  صد ها چو «هشام» ، خوشه چینت گردش، ز فلك، اشاره از تو  استاد خرد، «زراره» از تو چون «مومن طاق» از تو آموخت‏  لب بر لب هر چه مدعی دوخت اندیشه هر آنچه بود مجمل‏  بشنید مفصل از «مفضل» گر طالع «بختری» خجسته‏ است‏  در حلقه‏ ی درس تو نشسته ا‏ست‏ كی مكتب تو، نظیر دارد؟  صدها چو «ابوبصیر» دارد تا مشعل علم، «جابر» افروخت‏  بس نكته، خرد كه از وی آموخت‏ شد شهره به دهر، مذهب تو «حمران» و «ابان»  و مكتب تو فانی نه،  كه جاودانه‏ ای تو  دریایی و بیكرانه‏ ای تو  ای مذهب تو شهید پرور  ای مکتب تو «مفید» پرور ...................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ای دو صد یوسف صدّیق به صدق تو گواه ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه دو جهان زنده ی چشم تو به یک نیم نگاه تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه شهریاران سر کوی تو گدای سر راه شیخ والای ائمّه ولی امر الّه صدق تابنده چراغی بود از مکتب تو علم تا علم شود بوسه زند بر لب تو عرشیان دسته ای از خاک نشینان تواند فرشیان از همه سو دست به دامان تواند علم ها گوهری از لعل دُر افشان تواند حلم ها ذکر خوشی بر لب خندان تواند بحرها تشنه ی یک قطره ی باران تواند سرو قدّان جهان سر به گریبان تواند علم از روز ازل سائل دیرینه ی تو است آنچه در سینه خلق است در آیینه ی تو است لاله ای نیست که از دامن بستان تو نیست طایری نیست که در باغ ثنا خوان تو نیست آیه ای نیست که محتاج به برهان تو نیست گوهری نیست که از بحر خروشان تو نیست ذرّه ای نیست که از مهر درخشان تو نیست پدر شیمی جز جابر حیّان تو نیست علم تو مشعل و خلق و دو جهان انجمنی آیة الکرسی از کرسی درست سخنی سرّ سروّ علن از تو است امام صادق فیض هر انجمنی از تو است امام صادق حسن خلق حسن از تو است امام صادق سبزی این چمن از تو است امام صادق سیر چرخ کهن از تو است امام صادق همگان را سخن از تو است امام صادق تا که این چار ام و هفت اب و نه طاق است مؤمن طاق تو در عالم هستی طاق است دهر دانشگه و استاد سخن دانش تو کلّ قرآن سخن داور و برهانش تو حق به دور تو کند گردش و میزانش تو مؤمن پاک بود پایه ی ایمانش تو درد جان نیز طبیبش تو درمانش تو علم نور است ولی مشعل تابانش تو تا زمان است و به هر مرحله می تازد علم از تو می گوید و دائم بتو می نازد علم پشرو تر بسی از دور زمان مکتب تو است ثمر خون حسین ابن علی بر لب تو است راه حق مذهب تو مذهب تو مذهب تو است آسمان شیفته ی زمزمه های شب تو است نفس سوختگان شعله ی تاب و تب تو است نور قرآن ز درخشنده گی کوکب تو است اهل توحید که این قدر مجلّل دارند هر چه دارند ز توحید مفضّل دارند باغبانی و بود ملک جهان گلزارت گرم تا دامنه ی حشر بود بازارت گوهر وحی فرو ریخته از گفتارت بوسه ی علم بود بر لب گوهر بارت دیدن روی خداوند بود دیدارت ای طبیبانِ همه خلقِ جهان بیمارت ای خوش آن یار که تو یار و طبیبش باشی خوشتر آن درد که تنها تو طبیبش باشی ای که خوانده است خداوند به قرآن نورت نوری و سینه خوبان دو عالم طورت ملک جان خانه ی دلها همگان معمورت انس و جنّ و ملک و حور و پری مأمورت چه جفاها که رسید از ستم منصورت کرد از خانه و از شهر پیمبر دورت بود آگاه عدو از محن جانکاهت برد با فرق برهنه سوی قربانگاهت کثرت سنّ تو و این همه آزار ای وای آفتاب حق و بیداد شب تار ای وای برق شمشیر و رخ حجّت دادار ای وای دوست در سلسه ی دشمن غدّار ای وای خانه ی حجّت حقّ و شرر نار ای وای صدمۀ خار ستم بر گل بی خار ای وای پاسخ آنهمه خوبی شرر آذر بود بیت آتش زده ارثیّه ای از مادر بود آخر از زهر جفا رفت وجودت در تاب جگر خونجگر پاره ی زهرا شد آب ریخت از دیده ی یاران به عزای تو گلاب جگر موسی جعفر شد از این داغ کباب بعد از آن غریب و مظلومیت و رنج و عذاب بوتراب دگری باز نهان شد به تراب در عزای تو جهان صحنه ی محشر گردید تازه در ماتم تو داغ پیمبر گردید ای سلام همه بر تربت بی زوّارت غم بسیار محبّان ز غم بسیارت به چه تقصیر عدو این همه داد آزارت وامصیبت که چه کردند به قلب زارت برد سر بر فلک از خانه شرار نارت ریخت اعجاز خلیل از لب گوهر بارت شد خموش آتش و بهر تو دل عالم سوخت بیشتر از همه زین غم جگر «میثم» سوخت ...................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. من همان باده نوش جام توام بلبل مست روی بام توام بی نگاهت غزل نمی خوانم شاعر فیض مستدام توام ششمین آینه سلام آقا آرزومند یک سلام توام به پر زخمی ام نگاه کنید آه؛ محتاج التیام توام باز همسفره باش با سائل دوستدار همین مرام توام مست قال الامام صادق من من مسلمان شده به نام توام روی قبرم سپرده ام آقا بنویسند من غلام توام   من غلام محبت یارم به خم گیسویت گرفتارم می نویسم فقط حقایق را ماجرای عروج عاشق را با تو فهمیده ام مفهوم و معنی آیه های ناطق را می شود دید در نگاه شما عکس زیبای وجه خالق را معنی یا بصیر در بَصَرت با بصیرت کنی هر عاشق را با بیانات روشن و نابت تو شکستی صف منافق را ما به عالم نمی دهیم هرگز تار موی امام صادق را السلام ای رئیس مذهب ما ای دمادم ترانه ی لب ما دلمان را تو حیدری کردی مست انوار کوثری کردی در لباس امامت ای آقا به خدا که پیمبری کردی با احادیث و گفته های خودت تو عجب فتح خیبری کردی زنده کردی تو علم را تا حشر بسکه شاگرد پروری کردی ما کجا؟! مهر مادرت زهرا دل ما را تو مادری کردی مهرتان را به سینه دارم من آرزوی مدینه دارم من کاش ما را دعا کنی آقا خرج این روضه ها کنی آقا چشم های مرا به پای حسین نذر خیرالنّسا کنی آقا بانی روضه های عاشورا کاش روضه به پا کنی آقا کاش ما را شبی به خرج خودت راهیِ کربلا کنی آقا یاد جدّ غریب خویش کنی یاد آن سرجدا کنی آقا روضه ی زینبیه می خواهیم روزیِ فاطمیه می خواهیم ....................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ص به صبح مطلع صدق آفتاب عیسی دم که بود خاک رهش کحل دیده عالم امام کعبه نشین جعفر فرشته نشان خلیل خضر خلف صادق خلیفه خدم فلک به حلقه تدریس او حدیث حدوث سماع کرده زلفظ محدثان قدم همای سدره گرد حریم حضرت او مقیم در طیران چون کبوتران حرم هدایت ازلی در تقربش مضمر عنایت ابدی در تتبعش مدغم کتابه ای که بر این طاق چنبری کردند به نام اشرفش از زر جعفری کردند ........................................ .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مست از احادیثت، کرده ای خلایق را. کردی از خدا لبریز، تک تک دقایق را. هر کلام پر نورت، لحظه های روحانی. داده صیقل از عشقت، روح و جان عاشق را. تا کسی نیفتد در، منجلاب گمراهی. جرعه ای به ما دادی، کوثر حقایق را. پای حکم هر امری، با بیان شیوایت. کرده ای پراکنده، عطر قال صادق را. با حرام و مکروه و مستحب و واجب ها. گفته ای به ما راهه، بندگی خالق را. بر شما هر آنکس که، می شود ارادت مند. در دو عالم آقا او، می شود سعادت مند. گوشه چشم غمازت، کرده باطل افسون ها. گشته قاصر از مدحت، دست باز مضمون ها. جلوه کردی از شوقت، در تمامی تاریخ. دست شسته از لیلی، دسته دسته مجنون ها. در تنور مشتاقی، گرم سوختن کم نیست. دل سپرده بر عشقت، از تبار هارون ها. راه حل هر مشکل، ره گشای هر بن بست. فقه جعفری گشته، در سکوت قانون ها. حوزه های علمیه، در طریق آموزش. بر مدارتان گشته، نقطه عطف کانون ها. هشتمین هدایت گر، در مسیر ایمانی. کاشف الحقایق از، راز و رمز قرآنی. استوار گردیده، از قیامت ایمان ها. از شمیم افکارت، جان گرفته عرفان ها. فهم و درک شیعی را، با نگاه تفسیری. داده ای شما رونق، در تمام دوران ها. بوحنیفه می گوید، که هلاک می گردید. بی تلمذ درست، آن دو ساله نعمان ها. درس و بحثتان دیده، چون زراره شاگردان. چون ابان، مفضل ها، چون هشام و حمران ها. مانده تا که بشناسد، چشم و گوش این دنیا. نه خودت که شاگردی، چون ابو بصیرت را. روی دوش خود داری، پرچم پیمبر را. گشته ای ششم آیه، آیه های کوثر را. در مصاف با شبهه، از خودت نشان دادی، در جهاد اندیشه، اقتدار حیدر را. با تلاش بی وقفه، کرده ای نهادینه. در وجود هر شیعه، اعتقاد و باور را. عالمی که باشی تو، به خدا که جا دارد. بوسه زد، تبرک کرد، پله های منبر را. در قیاس عالم ها، با شهید و با خونش، نامتان شرف داده، جایگاه جوهر را. ششمین در از حکمت، بر مدینة العلمی. جانشین پیغمبر، در علوم و در حلمی. ارث، از علی بردی، شوکت جلالت را. لحن هر کلامت را، نطق بی مثالت را. جنگ فتنه رفتی با، ذوالفقار استدلال. بارها گرفتی تو، خیبر جهالت را. وقف تربیت کردی، بر چهار هزار عالم. کل عمر پر بار از، روز و ماه و سالت را. گر چه کلهم نورا، واحد از خداوندید. مذهبت بقا داده، مکتب رسالت را. کربلایت ای آقا، رنگ و بوی علمی داشت. گر چه این جهان نشناخت، وسعت کمالت را. من همیشه می جویم، از شما بهشتم را. با شما رقم زد حق، کل سرنوشتم را. شرک مخفی ام را با، نور خود هدایت کن. از خدا و توحید و دینمان روایت کن. اهل معرفت سازم، غرق در یقینم کن. دامن دلم را پر، از دلیل و آیت کن. تا ببیند این خسته، غربت بقیعت را. خرجی سفر با تو، قسمتم زیارت کن. با تو می کنم معنا، عاقبت به خیری را. امر دین و دنیایم، را بیا کفایت کن. گوشه چشمی از لطفت، تا ابد مرا کافی است. کاسه ام تهی گشته، لطف بی نهایت کن. سر خوشم از این نعمت، سر به راهه این راهم. من که از شما چیزی، جز شما نمی خواهم. ......................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا آستان احسانت که غرق نور اجابت کنی دقایق را نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را نگاه و مرحمت تو به دل بها داده و با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه تویی تو روشنی هر عبادت شیعه تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت سر ارادت ما و غبار صحن بقیع همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع همان دیار الهی که از نسیم خوشش شده‌ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع «و یطعمون علی حبّه...» نمایان است کرانه‌های کرامت چه بی‌کران و وسیع گدایی حرمش اعتبار هر عاشق امید ماست توسل در این سرای رفیع کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است سر ارادت ما و غبار صحن بقیع مگیر از دل من یا رب این سعادت را گدایی حرم اهل‌بیت عصمت را غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکستۀ من حرف‌های ناگفته دل شکستۀ من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع همیشه حسرت دیدار کربلا دارد چه می شود همۀ عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم ......................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. پیربزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود مسندنشین کرسی تدریس علم ها شایسته صفات حکیم و علیم بود نوح و خلیل جمله مریدان مکتبش استاد درس حکمت و پند کلیم بود برمردمان تب زده ی شهرشرجی اش عطر مبارک نفسش چون نسیم بود زحمت کشید وباغ تشیع شکوفه داد مسئول باغبانی باغی عظیم بود قلبش شبیه شیشه ی تنگ بلور بود عمری به فکر نان شب هر یتیم بود از ابتدای کودکی اش تا دم وفات نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود منت نهاد و آمد و ما پیروش شدیم امروز اگر نبود شرایط وخیم بود!!! تازه سروده ام غزل مدحتش ولی یادش میان قافیه ها از قدیم بود .......................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
‌. تو نازنین دو عالم فرشته یا بشری ستاره ای به زمین، آفتاب یا قمری به خوبی همه خوبان روزگار قسم که هر چه خوب کنم وصف تو، تو خوب تری رواق دیده و محراب ابرویت گویند که هم تو کعبۀ دل هم تو قبلۀ نظری نماز نافله ی شب به رؤیت تو خوش است که عاشقان خدا را ستارۀ سحری به هر چمن که گذر می کنم تو سر و چمن به هر طرف که نظر افکنم تو جلوه گری چگونه وصف تو را با زبان شعر کنم که از تغّزل و از قطعه و قصیده سری تو را مقایسه با دلبران روا نبود که دلبران جهان دیگرند و تو دگری به لاله زار نبوّت که باغ سبز خداست تو اوّلین شجر استیّ و آخرین ثمری تو پیشتر ز رسولان رسول حق بودی تو تا خداست خدا همچنان پیامبری غلامرضا سازگار✍ ......................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. و ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» زِ یک مشرق نمایان شد دو خورشیدِ جهان آرا که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن خالق سرمد یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا یکی بنیانگر مکتب یکی آرندۀ مذهبی یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه دو تن اما چو ذات یک تا هر دو بی همتا محمد کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا محمد کیست ؟مولایی که مولانا علی گوید منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا محمد از زمان ها بیشتر می زیست با خالق محمد از مکان پیموده ره تا اوج اوعدنا محمد محور عالم محمد رهبر آدم محمد منجی هستی محمد سید بطحا محمدکیست؟ آنکه بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا صداقت از لبش ریزد فصاحت از دمش خیزد فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا ــــــــــــــــــ ......................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. لب نگار که باشد رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود فقیه نیستم اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجات شب حرام بود اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری به من معالجۀ در مطب حرام بود بر آنکه دشمن اولاد توست نیست عجب که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود تو مرد ظرف شناسی و مهِر اولادت عجم که هست برای عرب حرام بود تو را در کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تو را به سمت زمین با نسیم آوردند تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده ی معصومیِ قبیلۀ توست اگر که قبۀ خضرا به گنبدت گفتند تمام آل عبا ” کُلنا محمّد ” بود تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری ، جمع چهارده نفری تو را محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار می کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته‌ اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت ، شدیم مسکینت شدیم ریزه خور سفره‌ های سیّدی‌ ات گدای سفرۀ هر سال چهارده سینت تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده اند به جز دیده ی خدا بینت یتیم مکه‌ ای ، اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی ، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی است اگر چه باز ندیدم ، دعای تو کافی است همین که بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی است چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش همین که فاطمه داری برای تو کافی است همین که اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه‌ های تو کافی است تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی است قسم به اشهد ان لا اله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها بگو : مدینۀ علمی ، علی در آن است بگو : که واجب عینی است حرمت درها بریز شیرۀ پیغمبری به کام حسین که از حسین بیاید علی اکبرها زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد حسین منی انا من حسین اکبر شد هزار حضرت مریم کنیز مادر توست تو را بس است همین که بتول ، دختر توست به دختران فلان و فلان نیازی نیست اگر خدیجۀ والامقام همسر توست علی و فاطمه دو رحمت خداوندی برای عالم دنیا و صبح محشر توست به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض خدا برابر تو یا علی برابر توست تو با علی جریان ساز شیعه‌ اید ، اما شناسنامۀ شیعه به نام جعفر توست همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست شاعر: علی اکبر لطیفیان ........................................... .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ای چشــمه خورشید ز چشـم تو هویدا وی بـاغ بهشت از نفـس گرم تــو پیدا ای قبله من طـاق دو آبــروی کمـانت وی سرو قدت سـرو تر از نخله طوبی چون خواست خدا خلقت خود را کند آغاز گفتا به قلـم تـا که بــه دفتر بزند پا روزی که نبـود از من و ما نام و نشانی نه حـور و پـری بود نه آدم و نه حوا نه حضرت جبریل ونه میکال ونه غیره نه کوه ونه دشت ود من ودامن صحرا نه مرغ هوا بود ونه خورشید ونه ماهی نه طـــارم افـلاک بــــدو مــــاهی دریا تا نقــش جمال تــو شد آییــنه خلــقت گشتند همه ذرات فلــک غرق تماشا عالم همه شد روشــن از نور جمالت تا بیـد چو نــور رخت از مشـرق دلها تا دیده گشودی به جهان ای گل خلقت شد مکـه ز یمــن قـدمت سینه سینا از باده عشقت همگـی مست غــرورند از طـــارم افــلاک الی گنـــبد خـضرا آتشکده خـاموش شد و بتکده ویران یک باره فرو ریخت همه شوکت کسری ای مـاه دو نیــمه شـده از بــرق نگاهت مــا را بـه نگـــاهی بنــواز ای گل گلــها انـدر عوض آن هـمه زحمت که کشیدی دادت خـدا کوثـری از لطف چو زهرا 🖊استاد خسـروی فر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ‍ 🌸ای احمدیان به نام احمد صلوات🌸 🌸هر دم به هزار ساعت از دم صلوات🌸 🌸از نور محمدی دلم مسرور است🌸 🌸پیوسته بگو تو بر محمد صلوات🌸 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. یا امام صادق(ع) هفده ماه ربیع وآمده قرص قمر شد ششم ماه ولایت در مدینه جلوه گر حضرت باقر بود امروز در حال سرور هم زمیلاد پیمبر هم زمیلاد پسر ام فروه مادرش بوسه برویش می زند سبط خود را حضرت سجاد می گیرد به بر ساکنان عرش بر دیدار او صف بسته اند تابیندازند بر روی چوماهش یک نظر با وجود اوبهاری تر شده ماه ربیع نغمه شادی رسد برگوش ازمرغ سحر روز میلاد محمد(ص) صادق آلش رسید نخل علم حیدری را آمده نیکو ثمر نام او جعفر بود هرشیعه باشد جعفری در احادیث فراوان باشد از مولا اثر می شود استاد معلومات گوناگون روز شیعه می باشدهمیشه برامامش مفتخر شهره گردد هر که شاگردی او را می کند باچنین استاد هرشاگرد گردد معتبر سالها باشد که ما مدیون طب الصادقیم ازبرای جمله بیماران ما بوده سپر روز میلادش دل شیعه هوایی می شود می زند در حسرت خاک بقیعش بال وپر ای خوشا فصل ظهور حضرت صاحب زمان تاکه سازد شیعه بهرش بارگه از سیم و زر شاعر : اسماعیل تقوایی ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. 🌺مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکی‌ست قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکی‌ست 🌺ما را به گرد کعبه طوافی‌ست مشترک یعنی قرار و مقصد این کاروان یکی‌ست 🌺فرموده است: «واعتصموا...، لا تفرّقوا» راه نجات خواهی اگر ریسمان یکی‌ست 🌺توحید حرف اول دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ) است اسلام ناب در همه جای جهان یکی‌ست 🌺مکر یهود، عامل جنگ و جدایی است پس دشمن مقابلمان بی‌گمان یکی‌ست 🌺سنی و شیعه فرق ندارد برایشان وقت بریدن سرمان، تیغشان یکی‌ست 🌺سادات، پیش اهل تسنن گرامی‌اند اکرام و احترامِ به این خاندان یکی‌ست 🌺دشمن! دسیسه‌ی تو به جایی نمی‌رسد تا آن زمان که رهبر بیدارمان یکی‌ست سید محمدمهدی آتشی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .