eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ادب و غیرت ابالفضلت همه مدیون مادری تو بود هرکسی لایقش که حیدر نیست این علامت ز برتریِ تو بود پسرانت همه مرید علی این برایت همیشه یک فضل است افتخار شما همین بس که پسرت حضرت ابالفضل است تا که دیدی بشیر را گفتی ای بشیر از حسین من چه خبر پسرانم همه فدای حسین از ضیاء دو عین من چه خبر تا شنیدی حسین را کشتند ناله ات از زمین بالا رفت جای زهرا براش ناله زدی ناله ات تا به پیش زهرا رفت بعد از آن روز گریه کارت شد بهر دوریِ چار دلبندت هرکسی از کنار تو رد شد گریه کرد از فراق فرزندت یادمانِ غروب عاشورا روضه می خواندی از دل گودال روضه می خواندی از غریبی و روضه از سینه ای که شد پامال تا که نیزه به او اصابت کرد تیره گون آسمان عالم بود نانجیبان مگر نمی دانید این گلو بوسه گاه خاتم بود ✍ .
هدایت شده از نوای مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراثی حضرت ام البنین س را در کانال توای مقتل گوش کنیم. 👇👇👇👇👇 من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
. سلام الله علیها از عطش شنیدم و بی تاب شدم مثه شمعی سوختم و عذاب شدم کاش میشد ، قبر منم کوچیک باشه تا ببینن ، از خجالت آب شدم خواست بیاد به خیمه ، دشمن نگذاشت دستای افتاده از تن نگذاشت مشک و تا حرم به دندون می‌کشید بخدا عمود آهن نگذاشت حق دارن که گریه مثلِ ابر کنن چجوری اونا که دیدن صبر کنن مگه میشه ، چند تا نیزه دار بیان قبر شش ماهه رو نبش قبر کنن چه بلایی مگه آورده سرش چجوری طفل و گرفت از مادرش حرمله کیه که اسمش تا میاد هنوزم رباب میلرزه پیکرش ماجرای حمله ی یه قوم چیه نعلای تازه و ضرب سُم چیه یکی یکی پرسیدم کسی نگفت شرح ضربه ی دوازدهم چیه ؟ چی شده که خواهرش از پا نشست دست به سر گذاشت ، رویِ خاکا نشست قصه ی الشمرُ جالِسًُ چیه این حروم زاده مگه کجا نشست ؟ بدنش مگه جدا جدا نبود تن زخمیش مگه رو خاکا نبود بمیرم براش مگه بعد سه روز کفنی به غیر بوریا نبود حق میدم از من خمیده تر بشه تو یه روز این همه خونجگر بشه بخدا به غیر زینب ندیدم دختری که پیر تر از مادر بشه ✍ .
. پیرزن آمده هنگام خزانش چه‌کند اینهمه داغ ربوده است توانش چه‌کند خبر آمد که پسرهای تو را نیزه زدند رفت از دست خدایا ضربانش چه‌کند هرچه گفتند چه آمد سرشان گفت: حسین گفت بی سایه‌ی آن سروِ روانش چه‌کند تا که گفتند  عصای تو هم  اُفتاد زمین خم شد و ماند که با قدِ کمانش چه‌کند پیشِ طفلانِ حرم  پیش رُباب و زینب غمِ شرمندگی اُفتاده به جانش چه‌کند روضه‌ها را همه خواندند و فقط داد کشید اشک آبش شد و غم تکه‌ی نانش ، چه‌کند بعد از آن هیچ زمان پیشِ تنوری ننشست جگرش سوخته و... سوخته جانش چه‌کند خواند زینب دو سه خط روضه و اُفتاد زمین مانده با خاطره‌ی چند جوانش چه‌کند خواهری که به برش پنج برادر را  داشت پنج، سرنیزه نشین بُرده امانش چه‌کند همسفر بودنِ با شمر برایش کم نیست آه با حرمله و زخم زبانش چه‌کند این سر از چند جهت وا شده ، آهسته بران وای اگر نیزه دهد باز تکانش چه‌کند می‌رود شامِ پُر از سنگ و غم و زخم ولی مانده با جمعیت چشم چرانش چه‌کند * * نفس آخر و چشمش به در و بی پسر است پیرزن مانده که  بی فاتحه‌خوانش چه‌کند آنکه  نامادری‌اش آبروی مادرهاست گر نیایند دگر  گریه کنانش چه‌کند (حسن لطفی ۱۴۰۲/۱۰/۰۵) .
. خراب روی تو و چشم نیمه خواب توام خراب کرده ام، اما ببین خراب توام یکی یکی که ورق می زنی کتاب مرا نگو که مثل همه باعث عذاب توام گناه کردم و دیدی به رو نیاوردی خدا قبول کند، بندهء ثواب توام اگرچه هرزه شدم، سرشکسته برگشتم هنوز کنج قفس، بسته بر طناب توام همیشه خوب شدن، دست نوکر بد نیست ولی چه خوب شد اینکه من انتخاب توام قرار نیست ببینم مگر جمال تو را؟ چه قرن هاست عزیزم پی جواب توام ز خواب من گذری کن اگر دلت آمد ز خواب من که همه عمر، در رکاب توام به زیر سایه طوبای قامتت شادم مرا بهشت نبر، زیر آفتاب توام بیا و یک سحر آرام، دل ببر از من به جان فاطمه آقا در اضطراب توام نزول کوثر زهراست، می، تعارف کن خمار مستی یک جرعهء شراب توام ✍ .
. ..... جبهه ها یادش بخیر --------- عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ترجمانی از سعادت داشت با خود جبهه ها هر طرف محرابی از اخلاص می دیدی درآن رنگی از شور عبادت داشت با خود جبهه ها گر به دقّت بنگری سنگر به سنگر هر زمان نسلی از عشق و رشادت داشت با خود جبهه ها تا بماند یادگاری از حضور عاشقان قاب عکسی از ارادت داشت با خود جبهه ها تا بگیرد بوی جنّت از دلیران شهید لاله از باغ سیادت داشت با خود جبهه ها در کنار هر شهید از خاک تا عرش برین شمعی از روز ولادت داشت با خود جبهه ها می کند «یاسر» گواهی هر که شد سنگرنشین عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ** «یاسر»✍ .
هدایت شده از محمد حسین تابع منش
مقام عرشی حضرت‌زهرا_11.mp3
13.7M
☀️مقام عرشی حضرت زهرا "سلام الله علیها" (۱۱) ✨نزول حضرت جبرئیل علیه‌السلام، بر اول بانوی خلقت، تماماً برای شرح آینده‌ی تاریخ اسلام بوده ، اخباری که سراسر با درد و مصیبت و شکست همراه است! ✦ اما در این اخبار، تنها دو اتفاق بود، که آب خنکی بر شعله‌‌ی نگرانی‌های آخرالزمانیِ حضرت زهرا "س" شد! کدام دو اتفاق ؟ 👤استاد "سلام الله علیها" 🌺🌺🌺🌺 🕌http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
. نه دریا بعد طوفان می پذیرد سیل کف ها را نه دائم موج می گیرد در آغوشش صدف ها را همیشه فتنه غربال است با انبوه تلخی هاش جدا کرده است راه با شرف از بی شرف ها را میان حق و باطل آه مظلوم است می گیرد گریبان خطاکاران و حتی بی طرف ها را درختی که تناور شد به هر بادی نمی افتد به مسلخ می برد در سایه اش هرزه علف ها را اگر چه فتنه می خوابد وطن کی می برد از یاد!؟ میان آتش پرچم ،صدای سوت و کف ها را... .
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #مدح_حضرت_زهرا #نصیر_حسنی✍ السلام ای نجابت کامل ای به اسرار ایزدی قائل حاصل اربعین پیغمبر
. سلام_الله_علیها بَه چه خوب است پدر صاحب دختر بشود بار دیگر پدری صاحب مادر بشود قصد کرده است خداوند که با آمدنش از همین لحظه علی صاحب همسر بشود هیچ کس کفو علی بن ابیطالب نیست فاطمه آمده آیینه ی حیدر بشود معنی خیر کثیر است و تکاثر باید غرق دریای پر از معنی کوثر بشود برکت نسل کسی صرف پسرداری نیست دشمنش گرچه پسر داشته ابتر بشود سالها وقت نیاز است که هر حافظه ای سر سوزن قدرش را مگر از بر بشود شاعر از فاطمه گفته است و از این پس باید قلم از جوهر اوصاف علی تر بشود و علی کیست که هر مجتهد از مکتب او دانش آموخته ، سلمان و ابوذر بشود "ها علی بشر کیف بشر" ، شاعر ماند چه بگوید که در این قافیه محشر بشود که علی فاطمه و فاطمه حیدر ، باید نور با نور در آیینه برابر بشود ✍ .
. آن شب زمین مکه بر خود ناز می کرد با ناز خود درهای رحمت باز می کرد آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود گویای تکبیر بلال از هر طرف بود آن شب شفق در باغ دل ها لاله می کاشت آن را به عشق یار هجده ساله می کاشت آن شب سحر سجاده ی دل باز می کرد قامت به قد قامت، مودّت ساز می کرد آن شب فلق شعر گل مهتاب می خواند از بهر غم، شادی، حدیث خواب می خواند آن شب سپیده جامه بر تن چاک می کرد گرد ملال از روی احمد پاک می کرد آن شب زمان چرخ و فلک را تاب می کرد کلک قضا لوح قدر را آب می داد آن شب زمین آبستن شور و شعف بود غواص دل آماده ی صید صدف بود آن شب منا شعر مبارک باد می خواند زیبا سرود آن شب میلاد می خواند آن شب خدیجه بود و درد بارداری از بارداری بود کارش بی قراری آن شب ز تنهایی روانش رنج می برد رنج شکوفایی به پای گنج می برد آن شب زنان مکه بر او پشت کردند از او بریدند و نکوهش مشت کردند آن شب درّ ناسفته ای، بحر کرم سفت طفلی که بودش در رحم با او سخن گفت آن شب میان آن دو اسراری مگو بود وقت شکوفایی نخل آرزو بود آن شب به مادر از بهشت و حور می گفت از مرگ ظلمت در دیار نور می گفت آن شب سحر آهنگ شادی ساز می کرد در را برای صبح صادق باز می کرد آن شب خدیجه بود و آه جانگدازش لطف خدای مهربان و سوز و سازش آن شب بهشتی بانوان امداد کردند با یاری خود قلب او را شاد کردند آن یک به دستش ساغری آکنده از مُل آن یک برایش سندس و استبرق و گل آن یک به پایش با ترنم لاله می ریخت لبخند از لب در، دیار ناله می ریخت آن یک برایش باده در پیمانه می کرد آن یک پریشان گیسوانش شانه می کرد مریم به گوشش آیه ی انجیل می خواند آسیه بهرش داستان نیل می خواند سارا برایش عود و عنبر دود می کرد او را مهیا بهر یک مولود می کرد ناگه خدا از راز هستی پرده برداشت آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت تا مصطفی را ابتران ابتر نخوانند شعر هجا در وصف پیغمبر نخوانند ام القرا آیینه دار نور گردید چشم کج اندیشان عالم کور گردید کون و مکان را ذات حق زیب و فری داد بر خاتم پیغمبرانش دختری داد آن هم چه دختر نازنین و ناز پرور دختر نه بلکه بر یتیم مکه، مادر بالاتر از او بین زن ها دختری نیست در امتحان همسری شد نمره اش بیست هر تار مویش آیه ی حبل المتین است بر حلقه ی انگشتر خاتم، نگین است آمد به دنیا عصمت کبرای سرمد ام الائمه فاطمه ام محمد آمد به دنیا شاهکار کل خلقت گنجینه ی شرم و حیا و کان عصمت آمد به دنیا آن که نورش منجلی بود معراج احمد بود و منهاج علی بود آمد به دنیا آن که هستی هست مستش از مستی هستی بشر شد پای بستش گر او نبودی هستی عالم نبودی مشهودی از آب و گل و آدم نبودی گر او نبودی زندگی بی محتوا بود در پرده ی ابهام آیات خدا بود او رحمتی بر رحمه للعالمین است او زینت آیات قرآن مبین است بر جسم ختم الانبیا روح است زهرا بر کشتی عدل علی نوح است زهرا آئینه دار نهضت پیغمبر است او بهر پدر دلسوزتر از مادر است او مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر ساقی علی هست و علی را اوست کوثر شرمنده از نور جمالش آفتاب است درس نخستین بر زنان حفظ حجاب است لب های ختم الانبیا بوسید دستش پیمانه ی صبر علی گردید مستش از بس که داده ذات حق قدر و مقامش قد قامت احمد بود از احترامش بی فاطمه نام نبی معنا ندارد فرقی علی با حضرت زهرا ندارد .
. زهرا اگر نبود ، جهان جنبشی نداشت خورشید در مدار فلک چرخشی نداشت پروردگار تحت حدیثی بیان نمود: خِلقَت بدون فاطمه پیدایشی نداشت رو شد دلیل آن همه چلّه نشینی اش جز فاطمه،رسول خدا،خواهشی نداشت حتّی نبی که اُسوه ی صبر است،وقت ضعف جز در کنار فاطمه آرامشی نداشت چادر نماز حضرت زهرا اگر نبود آئینه ی جمال خدا پوششی نداشت زهرا عفیفه‌ایست که با پای پُر وَرَم یک لحظه در قنوت خودش لغزشی نداشت معیار بندگی خداوند،"فاطمه" است پروردگار بهتر از او خط‌کِشی نداشت شُکر خدا که فاطمه در حشر حاضر است ورنه بشر بهانه ی بخشایشی نداشت چشم امید طفل ، همیشه به مادر است شیعه بدون فاطمه آمُرزشی نداشت شُکر خدا که اُم‌ِّابیهاست مادرم شُکر خدا که حضرت زهراست مادرم هفت آسمان به وقت افاضات دینی اش اقرار کرده اند به بالا نشینی اش آنقَدر محو ذات خدا در نماز بود افلاک غبطه خورده به خلوت‌گزینی اش شاگرد ابتدایی زهراست ، جبرئیل! از فاطمه است منصب روح الامینی اش بنیان خانه داری او،ساده زیستی ست جانم فدای چند ظروف گِلینی اش یا لَلعَجَب ز بندگی آن چنانی اش یا لَلعَجَب ز زندگی این چنینی اش روز ازل به فاطمه دل بست مرتضی تا آخرش رسید به حورِ زمینی اش پیراهن عروسی او دستِ سائلی... ما را اسیر کرده همین ذرّه‌بینی اش دامان او "حسین" و "حسن" پرورش دهد حق افتخار کرده به مردآفرینی اش ما سائلان کوی حسین و حسن شدیم دُردی کشِ سبوی حسین و حسن شدیم زهراست راه حل معمای مرتضی شرط صعود تا به بلندای مرتضی از دستپُخت فاطمه پای تنورهاست نانی که می خورند گداهای مرتضی او بازتاب جلوه ی رَبّانی علی است آئینه ای برای تماشای مرتضی شیرین ترین بهانه ی دیروز مرتضی لیلاترین بهانه ی فردای مرتضی یا "مرتضی" است ذکر سحر های "فاطمه" یا "فاطمه" است ذکر سحرهای "مرتضی" ذات "علی" و "فاطمه" ذات الهی است بی حُبِّ این دو،عاشقی عین تباهی است جبریل می شویم اگر بال و پر دهند ما را از آسمان مدینه گذر دهند از مثل من تمامی این کوچه پُر شود روزی اگر برای گدایی خبر دهند بِالقُوّه قنبریم که بِالْفِعل می شویم قدری به ما از آب و غذایش اگر دهند ما خاک کوی فاطمه را ول نمی کنیم حتّی اگر به قاعده ی عرش ، زر دهند حوّا و آدم اند،..نه..،زهرا و حیدراند آن زوج را که کُنیه ی مادر_پدر دهند سردردِ طفل،بانی الطاف مادر است ای کاش هر دقیقه به ما دردسر دهند خیلی برای عمر کمش گریه می کنیم... تا خون به جای اشک به چشمان تر دهند او بار شیشه داشت که "دیوار" دیده بود امّا نشد که این خبرش را به "در" دهند بال فرشته سوخت ز هُرم صدای او از ناله ی غریبی وا مُحسنای او ✍ .
. صبح ازل، الله اکبر یادمان داد اسلام را آن‌روز حیدر یادمان داد قرآن نمی‌خواندیم اما سوره‌ی حمد با دست‌های بسته کوثر یادمان داد زهرا اصول دین به ما آموخت وقتی توحید را در آتشِ دَر یادمان داد "پای علی ماندن" در آتش سوختن بود ایثار را زهرای اطهر یادمان داد "هر کس که زهرا را بیازارد مرا نیز" آری برائت را پیمبر یادمان داد ما داغ محسن را نفهمیدیم و بعداً در کربلا حلقوم اصغر یادمان داد غم‌های حیدر را به جان خود خریدیم سختی کشیدن را ابوذر یادمان داد ما خادمِ زهرا شدیم الحمدلله فضه به ما آموخت، قنبر یادمان داد در کودکی با مِهر زهرا شیر خوردیم مِهرش اگر با ماست، مادر یادمان داد ما عاشقیم این عاشقی را نیز بابا از کودکی در پای منبر یادمان داد شکر خدا در گریه‌ی ما معرفت بود زهرا میان اشک‌ها فریادمان داد ✍ .
. بالاتر از اندیشه‌ی دنیاست زهرا بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا نور خداوند است هر سو بنگری هست سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا اهل قیاس او را نمی‌فهمند هرگز آن‌سوتر از مقیاس انسان‌هاست زهرا درس شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی‌خواست هرچه علی می‌خواست را می‌خواست زهرا روزی که مردم وقت یاری خواب بودند پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نماند افسوس خود در شعله‌ها تنهاست زهرا پروانه‌ها از شعله‌ها پروا ندارند در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا در انتهای این مصاف نابرابر پیروز میدان بی‌گمان زهراست زهرا... ✍ .
. بدون لطف تو "شادی" به فکر "غم شدن" است "وجود" یکسره در معرض "عدم شدن" است به جلوه آمده در تو تمام "کُنْ فَیَکون" جواب خواسته‌های تو لاجرم "شدن" است به "بودن" تو گره خورده است "بودن ما" به شوق توست که "دم" فکر "بازدم‌ شدن" است به مجلسی که در آن صحبت از فضائل توست کدام آینه را قدرت عَلَم‌ شدن است؟ برای از تو نوشتن درخت‌های جهان تمام حسرتشان کاغذ و قلم‌ شدن است تویی که آینه‌ی کعبه‌ای و آن عملی که در برابر تو واجب است، خم شدن است کمال مرتبه‌ی شاعرانِ دوره‌ی ما در آستان تو عُمّان و محتشم شدن است چگونه درک کنم بخشش تو را؟ وقتی که منسب پسرت اُسوه‌ی کَرَم شدن است به گرد و خاک بقیعت قسم! که در آن‌جا تمام حسرت ما زائر حرم شدن است ✍ .
. اگر بال و پرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم وگر جان و سرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید شراب کوثرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر آب بقا ریزند، بی حیدر نمی‌نوشم و گر چشم ترم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر سلمان شوم بی مهر زهرا، نامسلمانم خلوص بوذرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر چون نخل خشکی باشم و از روضه‌ی رضوان همه برگ و برم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با آن همه فیض مِنی در ماه ذیحجّه وقوف مشعرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با دست جبریل امین پروانه‌ی جنّت به صبح محشرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کلّ سادات ملک بر قلّه‌ی گردون مقام برترم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر بر مسند شاهی به بام عرش بنشینم هزاران کشورم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر از کثرت اشک سحر در خلوت شب‌ها دو دریا گوهرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر دائم بمیرم وز نفس‌های مسیحایی روان بر پیکرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم اگر با جام خضر از چشمه‌ی آب بقا هر دم حیات دیگرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم کی‌ام من! «میثمم!» عمری گدای کوی زهرایم و گر صد افسرم بخشند، بی زهرا نمی‌خواهم استاد ✍ .
. مدح حضرت زهرا(س) تضمین از شاعرگرامی ذکریا اخلاقی بده قوتی که قلم زند به مدیح عشق تو نوکری نه بیان بود نه زبان بود تو خودت بگو که چه گوهری ثمر خدیجه و مصطفی چه نتیجه ای شده محشری به مدیحه ات چه بیان کنم که ز درک ما تو فراتری " به کدام واژه بخوانمت به کدام واژه ی نارسا" تو خلاصه ی همه انبیا تو سلاله ی خلف رسول زکمال تو چه بیان کنم که فراتری ز همه عقول تو بریده ای زجهان دل و به همین جهت شده ای بتول وبدون مهرتو فاطمه نشود ولایت ما قبول به کدام جذبه سفرکنم به رواق مهر تو ذره سا تو زلال نور رسالتی چه قیامتی نبوی نَما لَمعاتِ حق به بیان تو نفحات حضرت کبریا چه کسی به شان تو می رسد مترادف شه لافتی به دلیل آیه ی انما و به نص سوره ی هل اتی "به کدام جلوه بجویمت متعالیا و مقدّسا" صلوات حق به ولادتت صلوات حق به عبادتت به حقیقت و به سیادتت به نجابت و به صداقتت شده خم چرا قد مصطفی؟! به دستبوسی و به ارادتت ز کرامت و ز عنایتت شده پر دلم ز محبتت "چه خوش است صحبت دوستان به صفای سایه ی این کسا" نه نمی رسم به مدیح تو به زبان الکن و نارسا کلمات افاقه نمی کند به سکوت می رسم ای بسا* تو خودت به چامه ی این حقیر نظری ز مرحمتت نما به کدام واژه بخوانمت* حَقِ مطلبت بشود ادا "فَلَقد قَصَدتُکَ والهاً و لقد أتیتُکَ آنِسا" ✍ ابیات داخل پراتز تضمین شده از شاعر گرانقدر آقای ذکریا اخلاقی می باشد. .
. السلام علیکِ یا امـ الائمه و النجباء ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام ای وجود بی همتا ای شبیه خدای خود یکتا السلام ای شکوه ربّانی تویی اسرار عشق را معنا عرشیان خادمان درگاهت ذکر افلاکیان تویی زهرا همه عالم ز فیض تو روشن همه لب تشنه اند و تو دریا چه بگویم به مدح تو بانو؟ مدح تو آیه های اَعَطَینَا نه فقط کوثری که یاسینی تو دُخانی، تو فجری و طاها همه قرآن کتاب عصمت توست وَ بدون تو فهم آن هاشا! واجب الاحترامی و باید نام تو با وضو برم هر جا واجب الاحترامی و احمد بوسه باران نموده دستت را حضرت مصطفی رسول کریم گفت بر تو که مادر بابا ... روح مابین پهلویم هستی وَ بهشتم تویی تویی زهرا تک تک لحظه های پربارت همه مملّوِ از عفاف و حیا می چکید از قنوت تو هرشب تا سحر ربنا و ذکر و دعا سرّ مستوری و نمیدانیم از تو جز آنچه خود دهی بر ما هم شکوه تو بی همانند و ... هم جلالت جلالتی والا شرح و تفسیر آیه ی تطهیر که مُبَّرایی از پلیدیها همه‌ی آبهای این عالم از تو دارند هر زلالی را در مقامت همین سخن کافی که تویی دخت حضرت بطحا وَ به شأنت همین کلامم بس که تویی کفو حضرت مولا دامنت عرش چهار اختر بود چهار نور مطهر و زیبا تو امام کریم پروردی حضرت مجتبای خوبیها کربلا را تو بوده ای بانی با حسینت امیر عاشورا و به صبری که هست با زینب عرشیان هم نشسته در آوا ام کلثوم و هجرتش با یار شده افسانه‌ی پرستوها ای کنیز خدا به روی زمین چیست محشر نمایش زهرا روز محشر دمیکه می آیی تازه محشر شود در آن صحرا تومی آیی و غرقه در نوری تو می آیی شفیعه‌ی عظما همه سرها به زیر می افتد به ادب پیش پات یا اُمّا تو می‌آیی به صحنه محشر این ندا میرسد ز بالاها هرچه می خواهی ای عروس علی تو طلب کن کنون ز درگه ما و تو آنجا زبان که بگشایی می‌شود مادری تو معنا با جلالی که خاص حضرت توست باز سازی در شفاعت را ((مثل مرغی که دانه می چیند)) کاش ما را جدا کنی آنجا قدرت تو چقدر دیدنی است روز محشر قسم به ذات خدا گرچه آلوده و حقیرم من دست من را بگیر یا زهرا ✍ .
. 《ترکیب بند ولادت حضرت زهرا (س) 》 لولاک یعنی خلقت عالم برای توست دنیا شده نذر قدومت، رونمای توست معراج را وقتی پیمبر رفت بالاتر میدید قبل از خویش جای ردّ پای توست از نور تو عرش خدا روشن شده بانو زهرایی و نور بهشت از خنده های توست بر ما کنیزان تو حق سروری دارند ما نوکرش هستیم، هرکس که گدای توست عمری اگر که یا حسین و یا حسن گفتیم تنها دلیلش برکت و خیر دعای توست دنیا که جای تو نبود ای رتبه‌ات اعلا شأن تو بوده بیشتر در عالم بالا --------------------- چله نشینی پیمبر رو به پایان است وقت اجابت گشته و هنگام باران است تو نور سیب سرخ هستی که مَلَک آورد امشب خدیجه دامنش چون عرشِ رحمان است دختر اگر زنده به گوری در پِی اش بوده است با تو دگر پایان این غمهای دوران است قرآن اگر خير است تو خير كثير استى پس آن سه تا آيه خودش يک جلد قرآن است شد افتخارم خادمت سلمانِ ایرانی است سلمانِ ایرانی دیگر هم سلیمانی است -------------------- زهرا چو بابا شیوه ی پیغمبری دارد او بر پیمبر های عالم برتری دارد ام ابیها خوانده او را مصطفی یعنی بر گردن باباش حق مادری دارد بر مأذنه با اذن او ذکر اذان جاریست آن هم اذانی که نوای حیدری دارد حشر محبان علی با فاطمه باشد فردای محشر فاطمه چه محشری دارد امشب شب جشن و گداها پشت در هستند دیدیم که جمع گداها بیشتر هستند --------------------- ذکر تمام عالم موجود یا زهرا سرّ ظهور حضرت موعود یا زهرا بر تو توسل کرده هرکس حاجتی دارد رمز نجات هر پیمبر بود یا زهرا اى نورِ لَمْ تَمْسَسْهُ نارْ ، اصلاً خليل الله.. گفته ست بين آتش نمرود يا زهرا زهرا که در بِدرود هایش یاعلی میگفت ذکر علی هم موقع بِدرود یا زهرا وقتی که در وصفش خدایش سوره نازل کرد قبل از نزول سوره اش فرمود: یا زهرا ... اذن علی بوده اگر یا فاطمه گوییم ما امشبی را بیشتر یا فاطمه گوییم --------------------- مولا که در وصفش همیشه واژه کم آورد باید برای مدح او صد محتشم آورد وقتی که او ساقیِ کوثر گشته پس مستم باید شراب ناب را هم دم به دم آورد تا که صد و ده بار ذکر یاعلی گفتم نام تو مستی را به جانم لاجرم آورد دلتنگ صحنت هستم ای مولا عنایت کن یک اربعین عشق تو ما را تا حرم آورد باید ببوسم دستهای مادرم را چون او بوده که نام علی را بر لبم آورد امشب به ما صحن نجف عیدی بده مولا پابوس تو آییم ما با ذکر یا زهرا 🖍️ ✍ .
. ما اهل دل و سوز نهانیم همه پروانه ی آن یوسف جانیم همه جمعیم در اینجا که بدانیم همه در لشکر صاحب الزمانیم همه در سینه بجای قلب، باور داریم ما دست به ذوالفقار حیدر داریم پشت سر ما دعای مادر مانده شمشیر علی بر سر خیبر مانده مردانه حسین پای کشور مانده حق است که شد سیّدعلی فرمانده تا هیأت ما سپاه ایرانی هاست این لشکر ما پُر از سلیمانی هاست یکّی و دو تا علم ندارد اسلام سردار رشید، کم ندارد اسلام والله که قدّ خم ندارد اسلام با اهل جهاد غم ندارد اسلام ای غزه! رسیدن به هدف نزدیک است چون مسجدالاقصی به نجف نزدیک است ایمانِ دل قنبر و سلمان قویَ است طعم رطب میثم ما معنویَ است ایران پُرِ سید رضی موسویَ است ایران نه! دگر کلّ جهان مهدویَ است این نخل، پر از برگ و ثمر خواهد شد با خون شهید، زنده تر خواهد شد سوریه، یمن، عراق هم کشور ماست هرکس که حسین گفته همسنگر ماست در بازی زرگرانه دعوا سرِ ماست «آن دختر کم حجاب هم، دختر ماست» این تفرقه ها ریشه ویرانی هاست دعوا سر اتحاد ایرانی هاست در مکتب ما روضه ی رضوان، حرم است عطری که چشیده سیب لبنان، حرم است خورشید دل افروز خراسان، حرم است جمهوری اسلامی ایران، حرم است حتی سرِ ما اگر به غارت برود حاشا که دگر زینب اسارت برود من نوکرم و بنده ی دنیای علی از خاکم و گردم روی پاهای علی دل بسته ام امروز به فردای علی چون باز مرا خریده زهرای علی خیرات کثیر مصطفی فاطمه است هر پنج تن آل عبا فاطمه است ✍ .
. . بند اول گشته دل عزادارِ قاسم سلیمانی مشتری بازارِ قاسم سلیمانی رهرو ولایت بود او نور هدایت بود تو نگر به رفتار قاسم سلیمانی او یار شهیدان بود همدم یتیمان بود در راه خدا کار قاسم سلیمانی آن سعادت سردار آن شهادت سردار شد خدا خریدار قاسم سلیمانی زآن همه خلوص او ایثار و جوانمردی مانده همه آثار قاسم سلیمانی ای آنکه درون دل،مهر اولیا داری کن نظر به ایثار قاسم سلیمانی جنگاور بی همتا ،بوده خادم الزهرا در بین همه عالم، سردار همه دلها بند دوم قاسم سلیمانی در دلش ولا بوده در تمام عمر خود یاد کربلا بوده سردار ولی ساده چون حسین آزاده بر امام و بر رهبر یار با وفا بوده او بوده خدا باور بوده یاور رهبر لحظه لحظه ی عمرش یاد شهدا بوده اسطوره ی مردی بود مرد هر نبردی بود از لطف خدای خود پرقدر وبها بوده حیدری مرام او فاطمی کلام او همچو مقتدای خود با شرم و حیا بوده شد مدافع ایران راه او ره سلمان در کنار یارانش پاک و بی ریا بوده او خاک نشین بوده اوحامی دین بوده بر رهبری امت اویار و معین بوده بند سوم هر ملت آزاده گشته آشنای او جمله ی شهیدانند یار با وفای او بوده حیدری قاسم گشته فاطمی قاسم شد خط شهید ما خط مقتدای او همدم شهیدان بود مشعل فروزان بود شد رهبری امت یار و رهنمای او او عاشق زهرا بود ریزه‌خوار مولا بود شد زبانزد عالم عشق او ،ولای او می سوخت دل قاسم با یاد غم زهرا دیده ها همه گریان یاد گریه های او خادم الرضا بوده یاد کربلا بوده خون دل همه امت در بزم عزای او از جوانی اش قاسم درخط خمینی بود از لطف خداوندی سردار، حسینی بود بند چهارم ای دشمن بی ایمان ما ملت ایرانیم خوفی به دل ما نیست از نسل دلیرانیم ما حامی دین حق همراه امام خود بگذشته ز جانیم و درخط شهیدانیم ما مردم با ایمان ،پیرو علی هستیم در بین همه عالم چون ماه فروزانیم اقتدار ما ایران، اعتبار ما ایران افتخار ما این است، از تبار سلمانیم مقتدای ما حیدر، بنده ی خدا هستیم رهنمای ما عترت ،ما رهرو قرآنیم ما ملت آزاده، ساده ایم و دلداده رهرو شهیدان و آماده ی فرمانیم ما ریزه خور خوان شاه عالمین هستیم ای دشمن بی پروا، ملت حسین هستیم بند پنجم گرچه باز این دوران ،موسم پریشانی است از غم سلیمانی ،گرچه دیده بارانی است گشته وقت بیداری، ای یار گر هشیاری رهنمایی امت، با یار خراسانی است رهرو پیمبر باش، همنشین حیدر باش آزاده و آماده، دشمن خدا جانی است دلبسته ی هم باشیم، وابسته به هم باشیم مهربانی و ایثار، این خصلت ایرانی است ما یک دل و یک رنگیم، ما دشمن نیرنگیم این همدلی ایران، شیوه ی مسلمانی است بر عزت ما افزود، باید که رهش پیمود رهرو خط رهبر، قاسم سلیمانی است بین مردم ایران، همدلی و هم عهدی است در عزای این سردار، ذکر لب بیا مهدی است پیشنهاد ....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا https://eitaa.com/asharehoseini14/7735 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟ زیباتر از این‌هاست، زیباتر خوش‌بوترین: در دامنش ریحان جاری‌ترین: یک چشمه از کوثر گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ گاهی گلاب تازۀ قمصر از چشم‌هایش شعر می‌بارد روی خطوط خالی دفتر در هفت سال تشنگی، باران در هفت دور تشنگی، هاجر در خنده‌هایش شور رستاخیز در گریه‌هایش یادی از محشر عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر .
. صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا تجلی تام خدا فاطمه نشان دارد از کبریا فاطمه شد از نور حق جلوه ای کامل و تجلای بی انتها فاطمه ز اِعلال فاطر مسمّی شد و نشان از خدا تا خدا فاطمه خدا منتظر می نشیند اگر بَرَد دست خود بر دعا فاطمه اگر مالک یوم دین حق بوَد ملیکه ی روز جزا فاطمه خودش سرّ و اَخفی خودش اصل راز تمامی رمز بقا فاطمه چه دانی که آن ليلة القدر چیست و ما اَنتَ اَدراکَ ما فاطمه ظهور خدا در تجلی ؛ علی صفات خدا در خفا فاطمه اگر بُرقع از چهره بر گیرد او کند سرّ حق بر ملا فاطمه نگاهش دهد جان به جسم علی و با هر نفس جان فزا فاطمه بوَد واسطه بهر فیض خدا به عالم نماید عطا فاطمه هزاران هزاران چو حاتم کجا اگر که نماید سخا فاطمه اگر یک اشاره کند فضه را کند خاک را کیمیا فاطمه محبش کند همچو کار مسیح اگر که بداند روا فاطمه شکافنده ی بحرِ هستی شود چو موسی ، بدون عصا فاطمه کند فضه اش کار اعجاز اگر ببین که نماید چها فاطمه خزانِ جهان را نماید بهار دهد اذن اگر بر صبا فاطمه بوَد ریشه و اُمّ هستی همه و محور به اهل کسا فاطمه چو اُمّ ابیها شده نام او بود مام اهل هُدا فاطمه بپیوست جبریل با احمد و حسین و حسن ، ایلیا فاطمه چنین خمسه ی طیبه کامل است چو آمد به زیر عبا فاطمه به حق سایه اش هم فروزان تر است ز هر کهکشانِ فضا فاطمه دمی که جمالش تلألؤ کند شود بر پدر دلربا فاطمه نبی خیزد از جا چو زهرا رسد تو هستی به قلبم صفا فاطمه زند بوسه بر دست او مصطفی اگر چه نشیند به جا فاطمه فداها أبوها بگوید بر او پدر جان فدایت الا فاطمه ندارد کسی معرفت بر خدا به غیر علی مصطفی فاطمه به قرآنِ ناطق علی همره است نماید به قرآن نوا فاطمه به دریا رسد دست دریای نور چو شد با علی آشنا فاطمه حریم الهیِ عشق خدا ز قلب علی بوده تا فاطمه بوَد همنشین خدا با علی رسد با علی تا کجا فاطمه ز حق صاحب اِنّما شد علی و دُرّ یَم اِنّما فاطمه خودش یک تنه ذوالفقار علی است شده باعث لافتی ، فاطمه دوای غم و دردهای همه بوَد ذکر نامش شفا فاطمه بوَد ذاکر ذکر نام خدا هر آن که به دل گفته یا فاطمه انا الحق علی و مع الحق علی فنا فی الفنا فی الفنا فاطمه نبی گفته فاروق اعظم علی است و معیار حق آزما فاطمه به عشق علی و به جرم علی به راه علی شد فدا فاطمه به جرم دفاعش ز آیین حق شد آماج تیر بلا فاطمه قیام الهی از او شد شروع بوَد ذوالفقار ولا فاطمه به راه ولایت دهد هستی اش نگردد ز مولا جدا فاطمه دفاع از حرم هم از او شد شروع کند مکتبی را بنا فاطمه دفاع از حرم از حریم علی کند حق او را ادا فاطمه نه دست از امامش کشیده دمی نه دامان او را رها فاطمه نشد خسته از یاری رهبرش دهد جان بر این مدّعا فاطمه ندارد هراسی ز انبوه خصم و از دادن جان اِبا فاطمه برای دفاع از ولای علی شده بر بلا مبتلا فاطمه اجازه بگیرد از او جبرئیل بیاید ، دهد گر رضا فاطمه هزاران فرشته به همراه اوست چو آید به درب سرا فاطمه ز هر چه بدی شد جدا ذات او مبرّا ز هر افترا فاطمه خدا هم به نورش مباهات کرد بگفته چنین مرحبا فاطمه بوَد کاتب وحی زهرا علی بوَد مصحف حق نما فاطمه اگر پیک حق آورَد وحی را بوَد واسطه در وَرا فاطمه زمین مانده جبریل بعد از نبی و روح الامین مانده با فاطمه همه بخشش است و همه رحمت و همه لطف و مهر و وفا فاطمه ببخشد شب شادی و وصل خود به اخلاص و دور از ریا فاطمه لباس عروسی خود را دگر به سائل ببخشد چرا فاطمه بپوشانده خود را ز چشمان کور از او هم نماید حیا فاطمه به محشر چو وارد شود بر همه فرو دیگران و فرا فاطمه که هستی تو ای مام هستی فزا که حق گفته بر تو ثنا فاطمه به تنهایی ای روح روح الامین خدا بر تو داده صلا فاطمه هیَ کوثر و لیلة القدر و نور و قرآنُ تفسیرُها فاطمه تو هستی حبیبه ی درگاه حق به عرشش نماید صدا : فاطمه به یمن وجودت به امر خدا پدید آمده ماسوا ، فاطمه تویی لیلة القدر اهل وجود تویی رمز خوف و رجا فاطمه به شأن تو نازل شده آیه ها ز تطهیر و از اقربا فاطمه تویی آیه ی حشر و تنزیل و نور تویی سوره ی هل اَتی فاطمه و آن آیه ی یُطعِمون الطعام به انفاق در تنگنا فاطمه ببخشی به مسکین ، یتیم و اسیر نما فقر ما را غنا فاطمه خودت لقمه نانی نخوردی سه روز دهی چون به سائل غذا فاطمه تو بخشیدی از سفره ی خالی ات به دور از هوس یا هوا فاطمه اگر که ببخشی ، دو عالم تو راست همه سائل و بینوا فاطمه .👇
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #مدح_حضرت_زهرا صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا تجلی تام خدا فاطمه نشان دارد از کبریا فاطمه
👆 اگر شد علی قبله ی عالمین تویی قبله ی اصفیا فاطمه به سوء القضا ای تو حسن القضا تویی کُنهِ حکم قضا فاطمه به تغییر حکم قضا و قدر به هستی اشاره نما فاطمه به جز مصطفی در همه انبیا به پیغمبران مقتدا فاطمه نه تنها امامِ امامان ما امام همه انبیا فاطمه همه اصفیا را تویی منتخب تویی اسوه ی اولیا فاطمه تویی برتر از مریم و آسیه بوَد این قیاسم خطا فاطمه کجا باشد از قدر و شأن و مقام هزاران چو مریم کَما فاطمه خودت جای خود فضه ی خادمه به اعجاز باشد سزا فاطمه رسید از جنان با اشاره ی تو دو تا پیرهن یا قبا فاطمه ورم کرده پایت شبِ نافله ز شب تا سحر روی پا فاطمه به وقت نمازت به محراب خود شوی غرق نور و ضیا فاطمه بوَد سایه ات هم همه غرق نور جهان دارد از تو بها فاطمه علو خدا در تو جلوه نمود تویی رمز هر اعتلا فاطمه و ای نور ممسوس در ذات حق رسی تا به عرش عُلا فاطمه پس از ذات رحمن به امر خدا علَی العرشِ حق اِستَوا فاطمه نگاهت فقط سوی معبود بود کنی بر خدا اتکا فاطمه نه تنها فدک را که در این جهان به دنیا نکرد اعتنا فاطمه نه تنها به قبرت که پنهانی است به قدر تو هم شد جفا فاطمه فقط نه خودت ، چادرت نور بود تویی نور را ابتدا فاطمه به ایمانِ هشتاد فرد از یهود شود چادرت رهنما فاطمه بوَد برتر آن چادر وصله دار ز هستی و عرش و سما فاطمه تو با چادر خاکی خود شدی علمدار و صاحب لوا فاطمه لوای ولایت شده چادرت کنی بر علی اقتدا فاطمه به وقت جداییِ مردم از او تویی امت مرتضی فاطمه به شال کمربند او دست تو بگیری ز مولا ردا فاطمه چو او را عدو سوی مسجد کشید پی اش می دوی از قفا فاطمه تو با خطبه ی آتشین فدک زدی شعله بر اشقیا فاطمه به اهل سقیفه ز برهان خود کنی مکرشان نخ نما فاطمه زدند آتشی بر در بیت وحی یهودانِ اهل ربا ، فاطمه الهی خدا بشکند دست او که زد سیلیِ بی هوا فاطمه شود چادر خاکی ات پرچمت دمی که بیفتی ز پا فاطمه اگر گشته جسم تو نقش زمین به هر ضربه ی ناروا فاطمه کنی سجده رو سوی قبله ؛ علی به پشت در و شعله ها فاطمه تو را کشته اِی دخت ختم رسل غم سید الاوصیا فاطمه گه از شدت درد پهلوی خود به جسمت نداری تو نا فاطمه ز بس که غریبانه جان داده ای شود خانه ات غمسرا فاطمه چو پهلو به پهلو شوی نیمه شب به سوز و غم و درد و دا فاطمه به خونی که ریزد ز پهلوی تو خدا می شود خون بها فاطمه تحمل کنی بار اندوه را چنان سنگی از آسیا فاطمه ز بار غریبیِ مولا شده فلک قامتش انحنا فاطمه ز دامان تو شد مهیا حسین تویی مادر کربلا فاطمه به پهلوی بشکسته در قتلگاه کنی نوحه در نینوا فاطمه کنی گریه بر آن شهیدی که شد کفن در دل بوریا فاطمه غریبانه در وادی طَف حسین به خون شد خضاب و حنا فاطمه ذبیح و قتیل و شهید و غریب چو قربانی ات در منا فاطمه در آن سرزمینی که شد قتلگاه بوَد کربلا هیهُنا فاطمه حروف تنش در هم آمیخته که گشته هجا در هجا فاطمه اگر چه خودت غم بدید ولی بَود ذکر تو غم زدا فاطمه چو اشک عزای تو جاری شود دهد قلب ما را جلا فاطمه بوَد مِهر تو راه قرب خدا دهی ذره را ارتقا فاطمه اگر راه ها بسته باشد همه شود حُب تو رهگشا فاطمه به درگاهت ای بانوی مهربان بوَد هر دو عالم گدا فاطمه مزارت اگر گشته مخفی ولی شده قبر تو قلب ما فاطمه پیمبر بگفته که باشد بهشت ز قبر و ز منبر الی فاطمه تو آن روح قرآن پیغمبری به قرآن برم التجا فاطمه تویی مصحف و دین و ایمان من گل خاتم الانبیا فاطمه اگر پُرسی از بهترین مادران بگویم به صوت رسا : فاطمه اگر چهره بگشایی ای مادرم دهم جان خود رونما فاطمه به فرزندی خود قبولم نما که باشم به بیت شما فاطمه به هر بیت ، بیتی به جنت دهند شوم خاک بیت ات خوشا فاطمه بزن خیمه از چادری وصله دار که مهمان شوم مطلقا فاطمه به هر که گرفته دلش از غمی شود نام تو دلگشا فاطمه دلم پر شد از سوز اندوه تو دهم جان از این امتلا فاطمه دعا کن به تعجیل امر فرج بر آن یوسف مهلقا فاطمه اشاره نما تا شود بر ظهور به اذن تو امر بَدا فاطمه تویی برترین بانوی عالمین تو ای دخت بدر الدُّجی فاطمه تویی سَرور بانوان بهشت تویی با خدا همنوا فاطمه کی ام که بخوانم تو را بهترین خدا گفته : خیر النسا فاطمه تمامیِ حور و ملک در بهشت به نام تو نغمه سرا فاطمه همیشه به تو اقتدا می کنند زنان تحول گرا فاطمه بوَد خانه ات بهترین جای امن ولای تو کهف الوَریٰ فاطمه پناه همه آسمان و زمین فقیرت همه اغنیا فاطمه 👇
اشعار حسینی و آموزش مداحی
👆 اگر شد علی قبله ی عالمین تویی قبله ی اصفیا فاطمه به سوء القضا ای تو حسن القضا تویی کُنهِ حکم
👆 ز مسجد حدیث پیمبر تو را کند بازگو مجتبی فاطمه حسینت حماسه به پا کرده است و زینب حماسه سرا فاطمه به وقت نبرد کُلّنا حیدر و به مهر و وفا کُلّنا فاطمه ببین لشکر فاطمیون خود به هر جای جغرافیا فاطمه عراق و یمن تا فلسطین و شام همه با تمام قوا فاطمه همه جان فشان در مسیر تواند به عشقت در این راستا فاطمه تمامی ذرات عالم شوند به سویت چو آهن ربا فاطمه به گرد مدارت همه کائنات به گردش بوَد گوییا فاطمه به سوی تو هر ذره ای در جهان شود جذب چون کهربا فاطمه چنان سرمه شد گرد ره بر ملَک و خاک رهت توتیا فاطمه خدا بهترین را عطا کن به ما به مهر و ولا آتنا فاطمه در این سینه چون کنز و گنج نهان کنم حب تو اختفا فاطمه به مهر تو دل بستم و جان دهم به این عشق لامنتهیٰ فاطمه همه کیش ما مذهب ما علی همه حئبّنا دیننا فاطمه مرا خاک پای محبان تو فراتر ز دُرّ و طلا فاطمه بوَد چادرت سایه بان سرم چنان سایه سار هما فاطمه اگر حَسبیَ الله معنا شود : به امر خدا حَسبُنا فاطمه زمانی که وقت شفاعت شود کَفانا شفیعه لَنا فاطمه تجلی نمودی به عهد الست تویی سِرّ قالوا بلیٰ فاطمه به شرح صفات و خصالت بوَد بیانِ همه نارسا فاطمه به چشم علی نور رویت سه روز به محراب در سرسرا فاطمه تو از آسمان می درخشی به چشم چنان اختر شب نما فاطمه به حیرت ز اوج مقامات او ملک گفته واحیرتا فاطمه به هر زیور و زینت دلفریب چه بی میل و بی اشتها فاطمه گهی در مناجات غرقی و گاه کنی کارِ خانه بسا فاطمه به دستاس ، تاول زده دست تو که باشی ز نان خودکفا فاطمه و تقسیم کاری که با فضه بود ز لطف تو شد مقتضا فاطمه به منبر گهی خطبه خوان می شوی اگر حق کند اقتضا فاطمه تویی بهترین الگوی هر زمان به هر بانوی نوگرا فاطمه نه یک لحظه در غفلت از جامعه نه یک لحظه در انزوا فاطمه دعایت شبانه به همسایه ها دلیلی بر این ادعا فاطمه اگر چه همه مردم پست شهر شدند از قفا بی حیا فاطمه به حقت جفاهای بسیار شد ز افراد انسان نما فاطمه هر آن چه مدینه به جان تو زد شد از کینه ای دیرپا ، فاطمه پس از تو چه بر حال زینب گذشت در آن خانه ی غم فزا فاطمه ز مظلومی و غربت زینبت جهان گشته ماتمسرا فاطمه مدافع شدند عاشقان بر حرم و گفتند ایماننا فاطمه و عباسُک کُلُّنا ، زینبا نشد زینبیه کذا ، فاطمه به صبح و به شام و حلب تا به شام مقاوم همه ایستا فاطمه گهی در مناجات و گاهی به رزم به شب تا سحر از عشا فاطمه ز عشاق راه حرم خاتمه شد آن فصل اندوه زا فاطمه به ما ذره های پر از مهر خود نگاهی کن از ماورا فاطمه نگاهت شود جذبه ی قرب رب و معراجنا حُبّنا فاطمه شود مقصد هر که راهی شود بدون شما قهقرا فاطمه اگر واژه ها بی تو ، تُو خالی است بگیرد ز تو محتوا فاطمه همه واژه های دو عالم شوند برایت مدیحه سرا فاطمه اگر چه کنی بر جهان افتخار نبودی دمی خودستا فاطمه چنان چادرت سایه گسترده است که گردیده مشکل گشا فاطمه ببوسم اگر گوشه ی چادرت دهم جان خود در اِزا فاطمه هر آن که گره خورده بر کار او شود با تو حاجت روا فاطمه تمام خلایق به تو مستمند ضعیفان و هم اقویا فاطمه هر آن چه ستاره پی نور تو ز ناهید و زهره ، سُها فاطمه پیمبر به رویت نظر می کند که وجه خدا اِنّها فاطمه نگاه تو غم می برد از علی نگاهی چه محنت زدا فاطمه نبأ گر عظیم است و باشد علی خبر را تویی مبتدا فاطمه به مهر تو دل می رود تا خدا چنان مرکبی تیزپا فاطمه به حق أشهدُ أنّ مولا علی و اشهد که مولاتنا فاطمه قیامت همه غبطه بر تو خورَند بگویند واحسرتا ، فاطمه کند محشری با ورودت خدا چو گوید به جنّت دَرا فاطمه بوَد درد ما دوری از راهتان نما درد ما را دوا فاطمه به سوی خدا می رود آن که شد به راه شما همگرا فاطمه بوَد چشمه ی کوثر آن دیده ای که می ریزد اشک عزا فاطمه به روز جزا لحظه ی بی کسی به سوی محبان بیا فاطمه خوشا با محبان به محشر اگر مرا هم نمایی سوا فاطمه چه خوش باشد ای مادر مهربان نگاهی نمایی مرا فاطمه قیامت چه بر فاطمیون خوش است خدا هم نماید ندا : فاطمه تعداد ۲۱۳ بیت به نام مقدس حضرت زهرا صلوات الله علیها به حروف ابجد . اگر چه وصف آن که وصل به بی نهایت است برای آن که در حد صفر است امکان ندارد ولی امیدوارم اگر مدحی گفته نشده لااقل اسائه ادبی نشده باشد . ✍ .
. ١٢ دی سالروز عروج روح بلند : از دل غمدیده ی من آه می ریزد زمین غصه هایش را درون چاه می ریزد زمین از نهادِ چشمه ی این چشم های خسته ام اشک ها در ماتم مصباح می ریزد زمین آن که در راه خدا از آبرویش می گذشت در جهاد علمی و خدمت گزاری شهره بود با بصیرت بود و اهلِ یاریِ آزاده ها با ولایت داری و در دین مداری شهره بود عمر خود را وقف بیداریِ نهضت کرده است در زمان فتنه ها می شد هوادارِ ولی شد سلیمانی مثال مالک این مکتب و حضرت مصباح شد مانند عمارِ ولی آیت اللهی که هر کارش خدایی بوده و پای به پای رهبریِ انقلابش می دوید در مسیر زنده ی اسلام ناب احمدی سنگ‌ها می خورد و هی زخم زبانها می شنید سالِ قاسم آمد و او پر کشید از جمع ما داغ او بر سینه ی این مملکت سنگین بُود مثل بهجت ها و فاضل ها و یاران دگر او نشان واقعیِ عاشقِان دین بُود ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
) 🌹و روز مادر برهمگان مبارک باد السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
. شگفت معجزه ی خلقتی تو بی تردید زمان خلق تو حتی خدا به خود بالید تو آمدی و شدی ترجمان «خیر کثیر» جهان شبیه تو هرگز به خود نخواهد دید شدی برای علی(ع) خلق یا بخاطر تو خدا به کعبه ترک داد و طرح معجزه چید!؟ خدا به دختر مردی که ابترش خواندند مقام‌شامخ «ام الائمه» را بخشید برای شرح تمام فضائلت باید به قدر وسعت دنیا قلم تدارک دید علی(ع) است جان رسول و تو آن یگانه زنی که در «مباهله» آمد به یاری خورشید کریمه هستی و برگشته دست پر هرکس به نام تو زده رو یا به محضر تو رسید به غیر «امّ ابی» بودن تو دنیا دید «حدیث بضعه» به شان تو آمده است پدید میان «آیه ی تطهیر» و «آیه ی اطعام» کسی به غیر صفات تو جرعه ای نچشید نداشت جای تحیر که آسیاب تو گاه به امر ایزد و دست ملائکه چرخید تو آمدی و زن از برکت ولادت تو به جای زنده به گوری در آسمان تابید نداشت، عالم اگر گوهری شبیه تو را بنای خلقت ما از اساس می لنگید... .
. هر خانه ملک دارد و جان ،قربانش ذکر است نظر به چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش ✍ .
باسم رب الشهداء والصديقين مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید ابومهدی و یاوران شهیدشان ای پسندیده ی خدا، سردار مالک اشتر ولا ، سردار جز شهادت نبود لایق تو ای براه ولی فدا، سردار داغ تو خونجگر کند ما را خون تو زنده تر کند ما را تازه بیدار تر شدیم، آری خون مظلوم اثر کند ما را گر چه این قلب رهبرم خون شد همت انتقام افزون شد بلکه با خون حاج قاسم ها فتنه های دگر دگرگون شد ای بنازم به استقامتشان میدمد لاله ها ز قامتشان بخدا بر مشام جان آید عطر پیروزی از قيامتشان رهبر و مقتدایمان فرمود نبرد خصم زین جنایت سود عزمها را کنید اينك جزم که زمان فرج بیاید زود رفت با خون مالک اشتر اقتدار نظام، بالاتر به ولایت قسم، ألا قاسم بی تو تنها نماند این رهبر يارِ سردار کو به کو مهدی کیست "من ينتظر " ابو مهدی به يقين لحظه ی شهادتشان با تو گشتند روبرو مهدی حاج قاسم که کربلایی شد آسمان نیز نینوایی شد شهدا را گرفت در آغوش که بسر دوره ی جدایی شد ای علمدار جبهه ی اسلام ای به وقت نیازها، اقدام نزد زهرا به فاطمیه شدی با علمدار کربلا اکرام آنکه فرمان شام هجرت داد نیمه ی شب، طلوع فجرت داد ای امیر مدافعان حرم موسم زینبيه أجرت داد ایکه معشوق، هم کلامت باد جان ما نذر انتقامت باد سر سردار و زانوی ارباب سرِ آقایمان سلامت باد ای دلت غرق حضرت معبود عهد ما انتقام سیلی بود رفتی اما به رجعتت بر گرد باز همراه مهدی موعود ✍ .
. و سالگرد فاطمه شاهراه ایمان است فاطمه چلچراغ تابان است فاطمه در تمامـی ابعاد بهترین رهنمای انسان است الگوی بی بدیل شیعه ، هموست شیعیان را دلیل و برهان است فاطمه کوثری است بی پایان چشمه ساری همیشه جوشان است فاطمـه معنی وفاداری است فاطمه قسط وعدل ومیزان است در حیا وعفاف این زهرا همه جا ، یکّه تاز میدان است در طرفداری از امام زمان پیشتاز و مطیع فرمان است کیست زهرا یگانه حامی حق حق پرستی در او نمایان است به علی همسری پسندیده به نبی جان وروح وریحان است فاطمه درحقیقت آینه است که تجـلّای نوررحمان است فاطمه بنده ی خداونـد است مظهر ذات حیّ سبحان است بندگی را ازاو بیاموزد هر کسی که کو مطیع قرآن است هرکسی فاطمی نشد بی شک صف یوم الجزا پشیمان است هر کسی شد مُحبّ این زهـرا شامل حالش عفو وغفران است جلوه اش جلوه های رحمانیست پیروش قاسم سلیمانیست ************* حاج قاسم که مرد تقوا بود قوم سلمان وجزو مِنّا بود حاج قاسم مطیع رهبربود بی بدیل ومثال ویکتا بود حاج قاسم که عبد صالح بود در دلش نور ومهر زهرا بود تبعیت زفاطمه میکرد دل او بیکرانه دریا بود موج میزد دلش چوبحر ولا سرو پایش همه تولا بود نقش توحیدداشت اعماش متجلی زنور اعلی بود دل سرشار از ولایت داشت فاطمی بود واهل معنا بود دشمن از هیبتش به تنگ آمد بسکه در رزم بی محابا بود بین یاران چه سادگیها داشت نزد کفار از اشدّ اء بود در دفاع از ولایت علوی همه آنات را مهیا بود مالک اشتر زمان بوده جایگاهش میان دلها بود بود نستوه وبی مثال وقرین وشهادت براش زیبا بود روح او. داشت از بدن طیران گشت مهمان خالق منّان ********** فاطمه نور حی ربانیست لوح محفوظ وروح قرآنیست فاطمه رکن خلقت است ،آری اسوه ای از صفات رحمانیست فاطمه نور مطلق است یقین فاطمه معنی درخشانیست فاطمه عبد محض داداراست بندگی اش نماد ایمانیست فاطمه لحظه لحظه مشغول بندگی بوده وثنا خوانیست فاطمه روز جشن میلادش بیستم از جمادی الثانیست آسمان وزمین درخشان است هم سما هم زمین چراغانیست فاطمه چون نماد بندگی است جبرئیلش به منقبت خوانیست فاطمه شیعۀ امام علیست شیعۀبیقرار وطوفانیست شیعۀ پای کار وجان برکف که فداکار وقت بحرانیست فاطمه الگوی نمونه بود رهنمای امیر کرمانیست فاطمه هشت سال جنگ با دشمن رهنمای جیوش ایرانیست آری این دختر رسول الله مرشد قاسم سلیمانیست نصر غزه به دست فاطمه است عمر صهیون ، رو به پایانیست محسنی فاطمه است روح حیات به گل روی فاطمه صلوات *************** .