eitaa logo
اشعار محمود یوسفی مشهد
640 دنبال‌کننده
500 عکس
2 ویدیو
0 فایل
باعرض سلام وادب خدمت همه عزیزان به فضل خدا و لطف ائمه اطهار در این کانال اشعار مدح و سرود و مرثیه اهل البیت علیهاالسلام و مناجات و پندیات سروده های این حقیرجهت استفاده مادحین عزیز به اشتراک گذاشته میشود خادم ونوکر اهل البیت عصمت وطهارت #محمود_یوسفی_مشهد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹دستخط رهبرمعظم انقلاب بر تصویر شهید حججی:سلام و درود حق بر این شهید پرافتخار و سرافراز که در حساس ترین و خطیرترین لحظه‌ی زندگی، نماد حق پیروز و آشکار در برابر باطل رو به زوال شد. ۱۸مرداد سالروز شهادت شهید حججی بمناسبت سالگرد شهادت محسن حججی دفاع،هم روز و هم شب کرد محسن جهادی دَر رَهِ رَب کرد محسن برای شادیِ قلبِ رقیه دفاع از عَمّه زینب کرد محسن ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
💢امام صادق علیه السلام: 💢وقتى امام زین العابدین علیه السلام را با اهلبیت علیه السلام نزد یزید ملعون آوردند،آنان را در خرابه‏ اى که دیوارهایش سست بود قرار دادند. یکى از آنها گفت: ما را در این خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود. یکى از نگهبانان این را شنید و به زبان رومی گفت:اینها را بنگرید میترسند که دیوار بر سر آنها خراب شود،در حالی‌ که این بهتر است از آن‌که فردا بیرونشان آورده و یکى بعد از دیگرى گردنشان را بزنند! 💢امام سجاد علیه السلام فرمود:به اذن خدا هیچ یک از این دو نمی شود.و همین طور هم شد. 📚قطب الدین راوندی،الخرائج و الجرائح،ج۲،ص۷۵ زبانحال حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام همه جا جور و جفا بود چه گویم از شام بدتر از کرببلا بود چه گویم از شام دمِ دروازه ی ساعات معطل کردند عیدِ اعدا ، غمِ ما بود چه گویم از شام از سرِ بام چقدر سنگ به سرها میخورد آتشِ کینه به پا بود چه گویم از شام دل ما خون شده از دشت بلا و بدتر کوچه ی یهودیا بود چه گویم از شام اهلِ بیتِ علی و مجلسِ اغیار کجا چشمِ حیض و بی حیابود چه گویم از شام جای ما شد به خرابه چِقَدَر ظلم و ستم غمِ ما بیشتر از کرببلا بود چه گویم از شام ########################## سوختم از کربلا تا کوفه و شامِ بلا بر سر نی دیده ام سرهای آلِ مصطفا کربلا شد قتلگاهِ بابِ مظلومم حسین من شدم دلخون ولی از شامیان بی حیا ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
شوق زیارت اربعین توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها در دعای ندبه ندبه خواندم در دعای ندبه ام کردم دعا قسمتم کن تا بیایم من شوم حاجت روا گفته ام من با رقیه گر بیایم اربعین این زیارت را کنم من با نیابت از شما ########################## روز باب الحوائج دنیاست این رقیه عزیز ثار الله است گره از خلق وا کند بی بی روز محشر شفیع نوکر هاست ########################## دیدم سرِ پر خونِ تو بابا این صورتِ گلگونِ تو بابا بابا تو ندیدی چه کشیدم از دشمنِ ملعونِ تو بابا ########################## زبانحال حضرت رقیه (س) گوشه خرابه شام ای سر که تو در مقابل هستی امید و عزیز این دل هستی بابای منی غریب عالم محبوبِ گدا و سائل هستی بابای منی گره گشایی حلالِ جمیعِ مشکل هستی دندانِ شکسته ، لبِ پر خون تو کشته ی قوم جاهل هستی خوردم ز همه کتک نبودی کی از غمِ من تو غافل هستی منزلگه من شده خرابه بابا تو چراغِ منزل هستی با صورت گلگون و پر از خون تسکینِ منِ غمین دل هستی من را تو ببر تا که نبینم انگشت نمای محفل هستی ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
گریه سر مطهر امام حسین علیه السلام در مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها 💎طاهر بن عبدالله دمشقی می‌گوید: من ندیم آن لعين (یزید) بودم و اکثر شب ها برای او صحبت می‌کردم و او را مشغول می‌نمودم. شبی نزد آن ملعون بودم و قدری هم از شب گذشته بود؛ به من گفت: ای طاهر! امشب وحشت بر من غالب است و قلبم در تپش افتاده و دلم از غصه و حزن پر شده. بسیار اندوه و غصه دارم که حال نشستن و صحبت کردن ندارم. بیا سر من را در دامن بگیر و از افعال ناشایسته و گذشته من صحبت نکن. 🔹طاهر می‌گوید: من سر نحس او را در دامن گرفتم. آن لعین به خواب رفت. سر نورانی سید الشهداء در آن وقت در طشت طلا در مقابل ما بود. چون ساعتی گذشت، دیدم که ناله پرده نشینان حرم محترم امام حسین علیها السلام از خرابه بلند شد. آن لعین در خواب؛ و من در اندوه بودم که این چه ظلم و ستم بود که یزید بدمآب به اولاد بو تراب نمود؟! به طرف طشت نظر کرده، دیدم که از چشم‌های امام حسین علیه السلام اشک جاری شده است؛ تعجب کردم. پس دیدم آن سر انور به قدر چهار ذراع گویا بلند شد و لب‌های مبارکش به حرکت آمده، و آواز اندوهناک و ضعیفی از آن دهان معجز بیان بلند شد که می‌گفت: 🔸خداوندا! اینان اولاد و جگر گوشه من هستند و این‌ها اصحاب من‌اند. طاهر می‌گوید: چون این حال را از آن حضرت مشاهده کردم، وحشت و دهشت بر من غلبه کرد؛ شروع به گریه کردن کردم. به بالای عمارت یزید آمدم که خرابه در پشت آن عمارت بود خیال می‌کردم شاید یکی از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله فوت شده که مرگ او باعث این همه ناله و ندبه شده است. وقتی بالای قصر رسیدم، دیدم تمامی اهل بیت اطهار علیهم السلام طفل کوچکی را در میان گرفته‌اند؛ و آن دختر خاک بر سر می‌ریزد و با ناله و فغان می‌گوید: ای عمه، ای خواهر پدر بزرگوار من، کجا است پدر من؟ كجا است پدر من؟ آن‌ها را صدا زدم و از ایشان پرسیدم که چه پیش آمده که باعث این همه ناله و گریه شده است؟ 🔹گفتند: ای مرد! طفل صغير سيد الشهدا پدرش را در خواب دیده؛ و الآن بیدار شده و از ما پدر خود را می‌خواهد. هر چه او را تسلی می‌دهیم، آرام نمی‌گیرد. طاهر گوید: بعد از مشاهده این حالت‌های دردناک، پیش یزید برگشتم، دیدم آن بدبخت بیدار شده، به طرف آن سر، سر حسین بن علی علیهما السلام نگاه می‌کند. و از کثرت وحشت و دهشت و خوف و خشیت مانند برگ بید بر خود می‌لرزید. در آن اثنا سر اطهر آن مولا به طرف یزید متوجه شده، 🔸فرمود: ای پسر معاویه! من در حق تو چه بدی کرده بودم که تو با من این ستم و ظلم نمودی و اهل بیتم را در خرابه جا دادی؟! سپس سر مبارک شریف آن حضرت به سوی خداوند خبير و لطیف توجه نموده و گفت: خداوندا! از یزید به کیفر رفتاری که با من کرده و به من و اهل بیت من ظلم نموده، انتقام بگیر. وقتی یزید این را شنید، بدنش به لرزه درآمد و نزدیک بود که بندهایش از یکدیگر بگسلد. پس از من علت گریه اهل بیت علیهم السلام را پرسید و سر آن حضرت را به خرابه نزد آن صغيره فرستاد و گفت: سر را نزد آن صغيره بگذارید؛ شاید که با دیدن آن تسلی یابد. ملازمان یزید سر حضرت سید الشهداء علیه السلام را برداشته، به در خرابه آمدند. چون اهل بیت دانستند که سر امام حسین علیه السلام را آورده‌اند، همگی به استقبال آن سر شتافتند و سر امام حسین علیه السلام را از ایشان گرفته و اساس ماتم را از سر گرفتند. به ویژه زینب کبری علیها السلام که پروانه‌وار به دور آن شمع محفل نبوت می‌گردیدند. پس چون نظر آن صغيره بر سر مبارک افتاد، پرسید: این سر چیست؟! گفتند: این سر مبارک پدر تو است. پس آن مظلومه آن سر مبارک را از طشت برداشت و در بر گرفت و شروع به گریستن نمود و گفت: پدر جان! کاش من فدای تو می‌شدم! کاش قبل از امروز کور و نابینا بودم! و کاش می‌مردم و در زیر خاک بودم و نمی‌دیدم محاسن مبارک تو به خون خضاب شده است! پس این مظلومه دهان خود را بر دهان پدر بزرگوار خود گذاشت و آنقدر گریست که بی‌هوش شد. چون اهل بیت علیهم السلام آن صغيره را حرکت دادند، دیدند که روح مقدسش از دنيا مفارقت کرده و در آشیان قدس در کنار جده‌اش فاطمه زهرا علیها السلام آرمیده است. چون آن بی‌کسان این وضع را دیدند، صدا به گریه و زاری بلند کردند و دوباره عزای غم و زاری برپا نمودند. الاحقرخیری https://eitaa.com/rouzeyesobha 📚 بکاء الحسین، تألیف فاضل بسطامی، ص۳۵۴-۳۵۷ یارب فرج امام ما رابرسان🤲 اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
🥀شهادت غریبانه بنت الحسین حضرت رقیه خاتون (س) را بر صاحب کرامت امامت صاحب الزمان تسلیت عرض می‌نماییم. 🖤 تسلیت گوییم امشب بر شما یابن الحسن شد عزای دخترِ خون خدا یابن الحسن در خرابه شد شهیده عمه ی مظلومه ات مجلسی گشته به پا مولا بیا یابن الحسن ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام گریم به بقیع و قبرِ ویرانِ حسن گویم که کجاست صحن و ایوان حسن ایامِ شهادتش دلم محزون است از غربتِ بی حد و فراوانِ حسن نه گنبد و گلدسته ، نه صحن و نه رواق شیعه شده بیقرار و حیرانِ حسن گفتند به حشر ، دیده گریان نشود هر دیده به دنیا شده گریانِ حسن از غربتِ بی حدومثال است که ندارد یک سنگِ مزار و یک شبستان حسن از زهر جفا پاره جگر ریخت در آن تشت زینب شده دل پریش و نالان حسن همچون پدر و مادرش ایکاش شبانه می شد به بقیع دفن تن و جان حسن این کینه و ظلمی که دو ملعونه نمودند مسموم به زهر و تیر بارانِ حسن دارد به دلش آرزوی طوف مزارش این شاعر دلخون و پریشان حسن ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
رباعیات شهادت امام حسن مجتبی (ع) غمِ زهر و جگرت در دلِ خواهر مانده آرزویِ حرمت در دلِ مادر مانده همه دیدند که در کرببلا شِبهِ نَبی رو زمین گل پسرت با تنِ بی سر مانده ########################## مائیم گدای کوی دربار حسن هستیم سیه پوش و عزادار حسن از غربت مولا چه بگویم امروز ازکوچه و از دیده ی خونبار حسن ########################## گفتند که هفت صفر است روز شهادت؟ یا بیست و هشت صفر است روز شهادت؟ گفتم که در آن کوچه حسن بود وفاتش پاره جگر و تشت صفر است روزِ شهادت! ########################## هفتم صفر سالروز شهادت غریبانه مولایمان امام حسن مجتبی علیه‌السلام را به پیشگاه قطب عالم امکان، مولا صاحب‌الزمان (عج) و دوست‌ داران آن حضرت تسلیت عرض می‌کنیم🙏 السلام علیک یا کریم اهل بیت 🙏 ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
شوق زیارت اربعین اربعین نزدیک وهستم اینچنین حیرانِ تو با نگاهت می شوم امسال هم مهمانِ تو من به شوقِ کوی تو ، بار سفر را بسته ام مستحق یک نگاهم دیده بر احسانِ تو ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
1_5340517012.mp3
7.31M
صل الله علیک یا اباعبدالله علیه السلام زائر اربعین حسینی ممنونم از حسین، وَز لطفِ بیکران امسال هم رَوَم، سویش دَوان دَوان نالایقم ولی ، هستم به یادتان گر که کند قبول ، با لطفِ توأمان ✍️ خدایا شکرت که امسال ۱۰روز مانده به اربعین توفیق زائری عتبات عالیات رو پیدا کردم و ان شاء الله حضور در پیاده روی نجف تا کربلا را قسمتم باشه که نایب الزیاره همه خوبان وعاشقان سیدالشهداء باشم وحلالیت وطلب رضایت مورد استدعا این حقیر ازشما بزرگواران می باشد که چنانچه موجب رنجش خاطر شما شدم حلال بفرمایید باتشکر از همه دوستان محمود یوسفی 🙏✋ ❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇶🇮🇶🇸🇾🇸🇾🏴🏴🌹 اطلاعات جلسات مذهبی مشهد مقدس @Jalasatmazhabimashhad گروه خرید و فروش و معاوضه همه چی در مشهد و...... https://eitaa.com/joinchat/3556573359C74c9735b31 اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
در مسیر عشق یک هفته مانده به اربعین حسینی کربلای معلی کعبه ی عشق،حسین است وهمه مشتاقند کو به کو شهر به شهر در طلبِ دیدارند در مسیرش چِقَدَر عاشقِ این جاده و ره همگی با دل و جان سوی جِنان می آیند ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad
حرم حضرت امیر المومنین امام علی (ع) چند روز مانده به اربعین در حریم با صفایش دل مصفا می شود با نگاهی از نگاهش قطره دریا می شود مشکلاتش حل شود هر زائرِ این بارگه شک نکن با لطف مولا هرگره وا می شود ✍️ اشعار محمود یوسفی مشهد مقدس @asharmahmodusefimashhad