eitaa logo
عآشقـٰانِ پࢪواز
492 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
8 فایل
بسم رب او:(🦋🌱! اینجا باهم حالمون خوبھ! چرا کھ پاتوق مونھ🍃😉 ما برآنیم که اندکی بهتر شویم:( هرچه بودی یا هرکه بودی مهم نیست مهم این است الان آن چه خواهے شد💎 بخوان از شروطمان در سنجاق📌 🎋در خدمتم: @asheghan_parvaz_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی مانند دوچرخه سواريست؛😎❤️ برای حفظ تعادل بايد به حركت ادامه داد!!🍃😍🚴‍♂ اگر می خواهی چيزی را داشته باشی كه تاكنون نداشته ای، پس بايد كارهايی را انجام دهی، كه تاكنون انجام نداده ای!!✌️🏻😉🌱
منتظر کسی نباش... خودت خوشبختی رو پیدا کن..! تو خوشبخت‌ترین انسانی ؛ با وجود تمام سختی ها...💕📎
< تو سرد ترین روزای زندگیت خودت رو با امید گرم نگه دار ^^🌸🌱
عآشقـٰانِ پࢪواز
از خودت تشکر کن 🤩 خواستم بهت بگم اشکال نداره اگر هنوز به چیزای که میخواستی نرسیدی، اگر هنوز اونی نشده که میخواستی، اگه تلاش کردی و کسی ندید، من ازت ممنونم که ناامید نشدی و هنوز داری ادامه میدی:) ✨ 💪🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
نشستن‌وژست‌گرفتن‌سرمزارشھدابرا؎ لایڪ‌جمع‌ڪردن،یعنی‌نہ‌تنھاراهشونو ادامہ‌نمید؎‌بلڪه‌زد؎تـوجادھ‌خاڪۍ💔 -اونجا‌آتلیہ‌نیست‌ڪه!! ..
دختـرکہ‌باشی‌اگـرعقیـده‌ات‌شهـادت‌باشـد !! مـادر ك‌ شـدی (: چمـرٰان‌؛همت؛ابراهیم‌هادی‌و..میپرورانے🕊 ‹ ♥️✨ ⇢
🔺‏داشتم رد میشدم تلاقی دیدن این صحنه با شنیدن نجوای سنتی و دلنشینی که از داخل خونه میمومد دلمو برد سادگی و گمنامی و استمرار به روشن نگه داشتن چراغ روضه خونگی اونم تو سالیان متوالی و خونه به خونه ،تو این روزگار کمیابه بوی امام حسینِ خالص و ناب و زلال میومد سید امیر حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنگامی که ازخیابان عبور میکردم صدای دختری به گوشم می رسید که تقریبا ۱۶ شایدم۱۷ سال داشت . او میگفت چطور میتونه باوجود این همه گرمای شدید بازم چادر بپوشه همش هم جلوی دست و پاهاشو میگیره ... بالبخند روبه او کردم و گفتم : سلام . میدونی چی باعث میشه من تو این گرما بازم چادر بپوشم حتی باوجود اینکه جلوی دست و پاهام رو سد میکنه ! با تعجبی عجیب گفت : نه نمیدونم! دوباره شروع به صحبت کردم : من چادرمیپوشم که از گرمای جهنم در امان باشم حتی باوجود گرمای تابستان من چادر میپوشم که وقتی روز قیامت صدایم کردند باافتخار سر بر چهره زهرا (س) بلند کنم ! همین را که شنید به راهش ادامه داد و رفت ... حدود یک هفته بعد در موکب ثارالله به مناسبت تولد مولایم حسین جشنی قرار بود به پا شود . به خواهرلن بسیجی ام اطلاع دادم انها گفتند یک دختر خانم جدید هم میاورند که بسیار عشق به حسین دارد! بعد چند ساعت رسیدند به موکب خواهران دختر راکه دیدم جا خوردم این همان دختر بود ! جلو رفتم به او سلام دادم و گفتم چقدر چادرت بهت میاد . با لبخندی که از روی ذوق بود گفت سلام ممنون عزیزم بخاطر راهنمایی که کردی من خیلی فکر کردم حق با تو بود!تحمل گرمای تابستان از گرمای جهنم خیلی بهتره🌸