به قول عباس معروفی:
«همراهت میآيم تا آخر راه
و هيچ نمیپرسم هرگز؛
با تو اول کجاست، با تو آخر کجاست.»
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
Ashegh - Ehsan Khajehamiri.mp3
3.41M
احسان خواجه اميری/عاشق🌸
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
🌱ناز دانه ام...
دوسـت داشـتَنت يه اتّفـاق بـود كه
بی خَبــر آمـد،
و تَمــام حُفــره هاى ⧼قَلــ ــبَم⧽ را پُر كـرد❤️
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواهمت آنقدر ،
که اندازه ندانم...🌱
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
آغوشت
تنها سرزمین من شد،
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ....
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت:
مو اگه بمیروم..
بوی تُنه میدوم..
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
پرسید:
چه طلب میکنی؟!
گفتم تنها تو را
که قرار دل بی قرار منی
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
#داستان_زندگی
#امیروفرناز❤️🤝
#قسمت_ششم
چند روز بعد امیر دوباره زنگ زد و وقتی دید من آنقدر میترسم از دوست شدن با پسر گفت گوشی رو بده مامانت منم مامانمو صدا کردم و گفتم گوشی کارت داره مامانم پرسید کیه گفتم خودت ببین کیه ،گوشی رو گرفت و امیر بعد از سلام و احوال پرسی گفت که من میخوام با دخترتون آشنا بشم دوساله دنبالشم هر جا رفته حواسم بهش بوده دیدم دختر پاک و نجیبی هستش من قصدم ازدواجه اجازه بدید یه مقدار آشنا بشیم بعد بیایم خواستگاری مادرم هم باهاش صحبت کرد و قرار شد ما فقط تلفنی با هم بیشتر آشنا بشیم ساعت های رفت و آمد بابام رو دیگه میدونست اول میرفت از در مغازه بابام رد میشد اگه مغازه بود به خونه زنگ میزد و صبحت میکردیم و بیشتر از آینده خوش و زندگی عالی و این چیزا صحبت میکرد در حین صحبت هامون فهمیدم اون مغازه 450متری و کلی املاک دیگه برای پدرش هستش و یکی از سرمایه داری بزرگ شهرمون هستن و پدرش با پدرم دوستای مشترک زیادی دارن من که از این کارا و چیزایی ک میگفت سر در نمی آوردم ،چند ماه گذشت گفت میخوام تو رو با مادرم آشنا کنم گفتم میدونی که من تنها بیرون نمیام گفت تنها نیا تو هم با مادرت بیا ،من و مادرم با امیر و مادرش با ماشین امیر رفتیم بیرون اون روز اولین باری بود که مادرش رو دیدم یه خانم چادری و مومن ،البته مادر منم چادری بود ،مادرا خیلی با هم دوست شدن و با اینکه مادر امیر 15سال از مادر من بزرگتر بود اما حسابی با هم جور شدن اونا رو گذاشتیم تو پارک با هم نشستن منو امیر هم یه طرف دیگه پارک نیستیم و با هم حرف زدیم برای اولین بار دستم رو گرفت تو دستش تنم یخ زد بود گفت چقدر دستات سرده ،سرم پایین بود سرم رو بالا آورد گفت من خوشبختت میکنم اینو میتونم بهت قول مردونه بدم فقط به من اعتماد کن من هیچی نگفتم فقط نگاهش کردم دوباره شروع کرد از آینده گفتن و روزهای خوبی که با هم خواهیم داشت چقدر حرفاش برام شیرین و دلچسب بود
ادامه پارت 👇
↳↳↳•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
برای دیدار شما
همهی درها را زده ام...
عاشقی خوب است
زندگیحلالِ کسانی که عاشقند
#محبوبمن
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
درست مثل تکرار ماه ها و ساعت ها مثل تکرار مکرر
هر ثانیه
هر لحظه
دوست داشتنت در من تکرار میشود♥️
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در جهانم همه تصویرِ خداوندیِ توست
آنچه دارم
آنچه هستم همه از بخشش توست؛
به کجا چنگ زنم تا که به حاجت برسم
آنچه تحویل نمودی به من از سنجش توست...
شبتون بخیر
✨شـبـ🌙ـتـون مـهـتـابـی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر
یکشنبه اتون پراز خیروبرکت
از خدا میخوام
بهترین ها سهم
امروزتان باشه
شادی تو دلتون
موفقیت همراهتون
خوشبختی هوای
زندگیتون
و صداقت سرمایه تون
و نگاه خدا بدرقه راهتون باشه
#سلام_صبح_بخیر
سلام صــبـــح🌤ــــــــتون بخیر