🖋 دلــــــــــ❣ــــــنوشته ...
⭕️ هیچکس به من نگفت...
❄️ که چرا نشسته ای در هنگام شنیدن آن نام زیبـا که قیام را خاطره آور است...
و من.. چه بسیار تو را شنیده ام و تکانی نخورده ام...
🔆 به من نگفتند
امام صادق(علیه السلام) وقتی نام زیبایت را می شنید، تمـــــام قد میایستاد.....
🔺 آری! با خود میگوییم که بنشینیم وقتی که همه نشسته اند! و غافل از اینکه کسی که حاضر نیست از جایش برخیزد چگونه میخواهد منتظرت باشد؟! که “انتــظار” به انتظار نماندن است و بس...
منتظران غائب، غائبــند
ومنتظران قائم، قائــــم...
لبّیکــــَ یاقـــائمـ آل محمَّــــد.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✍ #چله_حدیث_کسا
روز5⃣2⃣
نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_
حاجت: نماز در کربلا به امامت #مهدی_فاطمه
#یا_زهرا بگو، شروع کن✋
🏴 @asheghaneruhollah
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
@karbobalair_حدیث کسا.mp3
5.38M
🌷 #حدیث_شریف_ڪسا 🌷
🎤بانوای گرم:
✨حاج مهدی سلحشور
📌 #_چــلہ_حدیث_کسا؛
✋نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_
✋حاجت: نماز در کربلا به امامت #مهدی_فاطمه
🌹40 روز عاشقی🌹
#یا_زهرا بگو، شروع کن✋
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #سی_وششم پس انداز نمی دونستم چی بگم ... بدجور گیرافتاده بود
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️
قسمت #سی_وهفتم
تمامش رو خوندم
تعجب کردم ...
_مگه پسر داری؟ ... پس چرا هیچ وقت باهات نیومده مسجد؟ ... .😳
همون طور که به پشتی مبل تکیه داده بود، گفت ...
_از اینکه پسر منه و توی یه خانواده مسلمان، راضی نیست ... ترجیح میده یه نوجوان امریکایی باشه تا مسلمان ...
خنده تلخی زد ...
_اونم بهم میگه آدم مزخرفی هستم ... .
چشم هاش بسته بود اما می تونستم غم رو توی وجودش حس کنم ...
همیشه فکر می کردم آدم بی درد و غمیه ... .😒
قرآن رو باز کردم و شروع کردم به خوندن ...
اما تمام مدت حواسم به اون بود ... حس می کردم غم سنگینی رو تحمل می کنه و داشت از درون گریه می کرد ...😒
من از دستش کلافه بودم ...
از پس منطق و قدرت فکر و کلامش بر نمی اومدم ...
حرف هاش من رو در #دوگانگی شدید قرار می داد و ذهنم رو بهم می ریخت ... طوری که قدرت کنترل و مدیریت و تصمیم رو از دست می دادم ....
من بهش گفتم مزخرف ...
اما فقط عصبی بودم ... ترجیح می دادم اون آدم مزخرفی باشه تا من ...
اما پسر اون یه احمق بود ...
فقط یه احمق می تونست از داشتن چنین پدری ناراحت باشه ...
یه احمق که اونقدر خوشبخت بود که قدرت دیدن و درک چنین #نعمتی رو نداشت ...
از صفحه 40 به بعد، حاجی رفته بود اما من تمام 🌇روز و شب، 🌃قرآن رو زمین نگذاشتم ...
18 ساعت طول کشید ...
نمی دونستم هر کدوم از اون جملات، معنای کدوم یکی از اون کلمات عربی بود ...
اما تصمیم گرفته بودم؛ اونو تا آخر بخونم ... .
💖این #انتخاب من بود ... اما تنها انتخابم نبود ...💖
⏪ ادامه دارد...
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:#شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
‼️این داستان کاملا واقعی است
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #سی_وهفتم تمامش رو خوندم تعجب کردم ... _مگه پسر داری؟ ...
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️
قسمت #سی_وهشتم
نوجوان امریکایی
فردا صبح، مرخص شدم ...
نمی تونستم بی خیال از کنار ماجرای پسرش بگذرم ...
#حس_عجیبی_به_حاجی_داشتم ...
پسرش رو پیدا کردم و چند روز زیر نظر گرفتم ... دبیرستانی بود ...
و حدسم در موردش کاملا درست ... شرایطش طوری نبود که از دست پدرش کاری بربیاد ...
توی یه باند دبیرستانی 🔥وارد شده بود ... تنها نقطه مثبت این بود ...
👈خلافکار و گنگ نبودن ...
از دید خیلی از خانواده های امریکایی تقریبا می شد رفتارشون رو با کلمه
👈 بچه ان یا یه نوجوونه و اصطلاح دارن جوانی می کنن،👉
توجیح کرد ...
تفننی مواد🔥 مصرف می کردن ... سیگار🔥 می کشیدن ...
به جای درس خوندن، دنبال پارتی می گشتن تا مواد🔥 و الکل🔥 مجانی گیرشون بیاد ...
و ...
این رفتارها برای یه نوجوون 16 ساله امریکایی از خانواده های متوسط به بالای شهری، عادیه ...
👈اما برای یه #مسلمان؛ نه... .
من مسلمان نبودم ...
من از #دید_دیگه ای بهش نگاه می کردم ...
👈یه نوجوون که درس نمی خونه، پس قطعا توی سیستم سرمایه داری جایی براش نیست ... و آینده ای نداره ... .👉
حاجی مرد خوبی بود و داشتن چنین پسری انصاف نبود ...
حتی اگر می خواست یه آمریکایی باشه؛ باید یه آدم موفق می شد نه یه احمق ... .
چند روز در موردش فکر کردم و یه نقشه خوب کشیدم ...
#من_یکی_به_حاجی_بدهکار_بودم ... .
رفتم سراغ یکی از بچه های قدیم ... ازش ماشین🚘 و اسلحه اش🔫 رو امانت گرفتم ...
مطمئن شدم که شماره سریال اسلحه و پلاک، تحت پیگرد نباشه ... و ...
جمعه رفتم سراغ «احد» ...👎
⏪ ادامه دارد...
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:#شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
‼️این داستان کاملا واقعی است
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌺🌸🌼🌻🌷 #بار_دیگر_تماشایی_خواهد_شد باعرض سلام و ادب و احترام و عرض تبریک به مناسبت #چهلمین پیروزی ش
تشکر از عکس های ارسالی عزیزان ❤️👇