eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
594 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
+گاهے وقتا تنهاے تنها بشین باخدا حرف بزن... توے سجده باهاش درد دل ڪن ! گریہ کن ، گریہ کن... خواستت رو بهش بگو...؛ مثل یه رفیق...؛ آرامشی بهت میده که هیچ جا دنیا پیداش نمیکنی! حتما امتحانش ڪن...🍁 ♥️ 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
🍃🥀🍃🥀🍃 ↯ حداقل بعدش پشیمون باش... ❤️امام صادق ؏ ؛ همانا پشیمانے از گناه انسان را به دست کشیدن از آن وا میدارد 📚:اصول کافے ۱۵۹/۴ 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
سلام و درود خدمت همراهان همیشگی کانال ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ ❗️مژده ✅مژده 💠مژده دوستان ان شاء الله از
سلام به همه ی دوستان عزیز همراهان همیشگی❤️🌹 ..از امشب میخوایم رمانی که بهتون قول داده بودیم در کانل قراربدیم. ،داستان دنباله دار که رو میگه و نوشته ی هستش 🎙نویسنده شخصاً با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. رمان های و نیز به قلم شهید بزرگوار در کانال قرار داده شد که با استقبال خوبی مواجه شد... 💠دوستان لازمه نکته ای را اینجا متذکر بشیم،ما در گذاشتن رمان های مختلف اهدفی را دنبال میکنیم و مهمترین آن ها هست.بطور کلی تغییر نگاه به دنیا،تغییر نگرش به شهیدان،مدافعان حرم،زندگی،دوست،خانواده،دشمنان و ....پس در انتخاب و گزینش رمان ها بسیار سخت گیر هستیم و بیشتر سعی بر گذاشتن رمان های واقعی و یا بر اساس سرگذشت واقعی که به دنیای امروز نزدیکتر است را داریم و صرفا نمیخواهیم یک رمان عاشقانه،احساسی،فانتزی که فقط برای پر کردن وقت باشه را بگذاریم.میخواهیم به خدا و امام زمانمون نزدیک تر بشیم🤚🤚 ⛅️ ان شاءالله هر شب حوالی ساعت 22 ، این داستان واقعی رو دنبال کنید. ❣️ حسینیه مجازی عاشقان روح الله ❣️ ✏️https://eitaa.com/asheghaneruhollah ✅ ارتباط با خادم کانال: @a_m_k_m_d
🖊 مقدمه نویسنده: این داستان و رخدادهای آن بر اساس حقیقت و واقعیت می باشند و بنده هیچ گونه مسئولیت و تأثیری در این وقایع نداشته و نقشی جز روایتگری آنها ندارم. ✍🏻 با تشکر و احترام ✅ سید طاها ایمانی....
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت اول 🇦🇺 سرزمین زیبای من 🌏 استرالیا، ششمین کشور بزرگ جهان با طبیعتی وسیع از بیابان های خشک گرفته تا کوهستان های پوشیده از برف... ⚙️ یکی از غول های اقتصادی جهان که رویای بسیاری از مهاجران به شمار می رود، از همه رنگ، از چینی گرفته تا عرب زبان. ✝️🕎☪️🛐 مسیحی، یهودی، مسلمان، بودایی و... 🎲 در سرزمین زیبای من، فقط کافی است با پشتکار و سخت کوشی فراوان، تاس شانس خود را به زمین بیاندازی، عدد شانست، ۴ یا بالاتر باشد، سخت کوش و پر تلاش هم که باشی، همه چیز به وفق مرادت سپری خواهد شد، آن وقت است که می توانی در کنار همه مردم: 👑 شعار زنده باد ملکه، سر دهی، 🗣 هم نوا با سرود ملی بخوانی، باشد تا استرالیای زیبا پیشرفت کند. 🐨 این تصویر دنیا، از سرزمین زیبای من است، اما حقیقت به این زیبایی نیست، حقیقت یعنی: ‼️ تو باید یک سفید پوست ثروتمند باشی، یا یک سفید پوست تحصیل کرده که سیستم به تو نیاز داشته باشد، یا سفید پوستی که در خدمت سیستم قرار بگیری، هر چه هستی، از هر جنس و نژادی، فقط نباید 👦🏿 سیاه باشی، فقط نباید در یک خانواده بومی متولد شده باشی!! 👦🏿🇦🇺 بومی سیاه استرالیا، موجودی که ارزش آن از مدفوع سگ کمتر است، موجودی که تا پنجاه سال پیش در قانون استرالیا، انسان محسوب نمی شد! 📊 در هیچ سرشماری، نامی از او نمی بردند، مهم نبود که هستی، نام و سن تو چیست، نامت فقط برای این بود که اربابت بتواند تو را با آن صدا کند! 🔫 شاید هم روزی ارباب سفیدت خواست تو را بکشد، نامت را جایی ثبت نمی کردند، مبادا حتی برای خط زدنش زحمت بلند کردن یک قلم را تحمل کنند!! ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
👤 توییت استاد #رائفی_پور درباره اوضاع کنونی کشور... 💠 @asheghaneruhollah
👤توییت حجت الاسلام #پناهیان : اثر بدرفتاری‌های رئیس جمهور در جامعه... 💠 @asheghaneruhollah
❗️ دوازده سال پیش یه بنده خدایی هم بود که میگفت: یکی از کاندیداهای انتخابات اومد روستای ما گفت چه مشکلاتی دارید؟ بگید تا حل کنم . . . ‏گفتیم والا دوتا مشکل خیلی مهم داریم؛ اولیش اینه که گاز نداریم دومیش اینه که... ‏هنوز دومی رو نگفته بودیم که گفت صبر کنید ! ‏به بغل دستیش گفت اون موبایلو بده به من ‏الو ! سلام آقای ....بنده الان در روستای ...هستم و این مردم گاز ندارن،لطف کنید به دستور من براشون گازکشی انجام بدید....کِی؟... یک هفته بعد از انتخابات؟...بله...پس من قول بدم؟...بسیار خوب. ‏گوشی رو قطع کرد.گفت این حل شد،حالا مشکل دوم رو بگید ! ‏گفتم مشکل دوم اینه که اینجا موبایل آنتن نمیده! 💠 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار 🐨 #سرزمین_زیبای_من 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت اول 🇦🇺 سرزمین زیبای من
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت دوم 📇 قانون سال۱۹۹۰ 🗳 سال ۱۹۶۷ میلادی، پس از برگزاری یک رفراندوم بزرگ، قانون، بومی ها را به عنوان یک انسان پذیرفت! 🗓ده سال طول کشید تا علیه تبعیض نژادی قانون تصویب شد و سال ۱۹۹۰ قانون اجازه استفاده از خدمات بهداشتی - پزشکی و تحصیل به بومی ها داده شد، هر چند تمام این قوانین فقط در کتاب قانون ثبت گردید. ⚖️ برابری و عدالت و حق انسان بودن، رویایی بیشتر باقی نماند، اما جرقه های معجزه، در زندگی سیاه من زده شد، زندگی یک بومی سیاه استرالیایی... 👦🏿 سال ۱۹۹۰، من یه بچه شش ساله بودم و مثل تمام اعضای خانواده توی مزرعه کار می کردم، با اینکه سنی نداشتم اما دست ها و زانوهای من همیشه از کار زیاد و زمین خوردن، زخم بود! ☀️ آب و غذای چندانی به ما نمی دادند، توی اون هوای گرم، گاهی از پوست های سیاه ما بخار بلند می شد! از شدت گرما، خشک می شد و می سوخت و من پا به پای خانواده و سایر کارگرها کار می کردم. 📖 اگر چه طبق قانون، باید حقوق ما با سفید پوست ها برابر داده می شد، اما حقوق همه ما روی هم، کفاف زندگی ساده بردگی ما رو نمی داد. 🌌 اون شب، مادرم کمی سیب زمینی با گیاه هایی که از کنار جاده کنده بود پخت. 🍽 برای خوردن شام آماده می شدیم که پدرم از در وارد شد، برق خاصی توی چشم هاش می درخشید، برقی که هنوز اون رو به خاطر دارم، با شادی و وجد تمام به ما نگاه کرد! - بث... باورت نمیشه الان چی شنیدم... طبق قانون، بچه ها از این به بعد می تونن درس بخونن! 👩🏿 مادرم با بی حوصلگی و خستگی و در حالی که زیر لب غرغر می کرد به کارش ادامه داد... . - فکر کردم چه اتفاقی افتاده، حالا نه که توی این بیست و چند سال چیزی عوض شده، من و تو، هنوز مثل مدفوع سگ، سیاهیم! هزار قانون دیگه هم بزارن هرگز شرایط عوض نمیشه... 👨🏿 چشم های پدرم هنوز می درخشید ... با اون چشم ها به ما خیره شده بود... نه بث... این بار دیگه نه... این بار دیگه نه... . ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah