هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
شب زیارتی مخصوص ❤️امام حسین ❤️ همراه با #حسینیه_مجازی_عاشقان_روح_الله باشید ...
#کانال_خودتون_رو_به_دوستانتون_معرفی_کنید
#یااباعبدالله🥀
شرحِ دلم
یڪ غَزل کوتاه است
که ردیفش همه ،
دلتنگِ [حرم] میآید..!
💠شب زیارتی مخصوص ارباب دوعالم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#یااباعبدالله🥀 شرحِ دلم یڪ غَزل کوتاه است که ردیفش همه ، دلتنگِ [حرم] میآید..! 💠شب زیارتی مخصوص
980307005.mp3
5.93M
یه خیابون،نم بارون
دو تا گنبد، دوتا ایوون ❤️
🎤حاج #عبدالرضا_هلالی
💠شب زیارتی مخصوص ارباب دوعالم
✅ @asheghaneruhollah
06 haj mahdi akbari heiat alamdar 99 06 05.mp3
6.59M
"میگن حسین محشریه ته لوتی گریه این آقا مادریه"😭
🎤حاج #مهدی_اکبری
👌نوحه بیادماندنی
✅پیشنهاد دانلود
ما که در این شب جمعه کربلایی نشدیم
حداقل با این مداحی تو شب زیارتی مخصوص ارباب، حال و هوامون رو کربلایی کنیم😭😭😭
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
💠 @asheghaneruhollah
«نحن کهف لمن اِلتجا الینا»
ما پناهگاهیم برای هرکس
که به ما پناه آورد ..
«امام حسنِ عسکری»
برحضرتصاحبامرتسلیتبایدگفت
کاندُرگرانمایہیتیماستامشب💔✨
🖤🍃شهادتیازدهمینستارهآسمان
محضرحضرتصاحبالزمان"عج" ، امام خامنه ای(مدظله العالی)و
محباناهل بیت"علیهمالسلام"تسلیت
باد.
#یاامامحسنعسکری🥀
👈 #امام_حسنی_ام_الحمد_الله 👇
✅ @asheghaneruhollah
غربت و مظلومیت سامرا
با زائرهای کم ، اذان دم غروب
تن زخمی صحن وسرا و جای
کلی گلوله و احساس عجیب
تعلق و دلبستگی خاصی به حرم
کوچه ی بلند وباریک منتهی به
حرم که شب های پنج شنبه
توسط چندتا خادمِ جوان گمنام
شام پخت میشه و هرکسی باهر
پوششی ازفقیر وغنی میان و
ازاون غذای تبرک و شفابخش
شده قطعه نانی میبرن . و
ماجراهایی ازشفا توسط زائرها
بعدازخوردن اون غذایِ خاص و
ویژه حرم امام حسن عسکری
علیه السلام .
هنوزهم طعم شیرین زیارت
سامرا درجانم است :)
#تسلیت🖤
👈 #امام_حسنی_ام_الحمد_الله 👇
✅ @asheghaneruhollah
05 سر سفره ائمه علیهم السلام.mp3
5.57M
🏴 شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
#کمترین_دوران_امامت
#همه_عمر_زندانی
#تنها_امامی_که_حج_نرفت
#بلا
#رحمت
🎤حجت الاسلام #عالی
💠پیشنهاد دانلود
👈 #امام_حسنی_ام_الحمد_الله 👇
✅ @asheghaneruhollah
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Shahadat-Emam-Hasan-askari-1398[03].mp3
20.32M
🏴 شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
صبح و ظهر و غروب سفره بپاست
بس که #صاحب_حرم #کرم دارد...
راستی!!!
بین بچه های علی این #حسن ها
چه زود #پیر شده اند...😭
🎤حاج #امیر_کرمانشاهی
🔹دوخط روضه
💠پیشنهاد دانلود
👈 #امام_حسنی_ام_الحمد_الله 👇
✅ @asheghaneruhollah
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Shahadat-Emam-Hasan-askari-1398[06].mp3
27.66M
🏴 شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
جز نوکریت آقا ما را نبود عهدی
ما برسر پیمانیم یا #اباالمهدی
#یاسیدی_یامولا_یاعزیزالله
🎤حاج #امیر_کرمانشاهی
🔹زمینه شنیدنی
💠پیشنهاد دانلود
👈 #امام_حسنی_ام_الحمد_الله 👇
✅ @asheghaneruhollah
• • • 🏴
[ #منبر_مجازی ]
امام حسن عسڪرۍ {عݪیہاݪسݪام} در تفسیر خود بہ نقل از رسول خدا {صݪےاللهعݪیہوآݪہوصݪم} مےنویسد:
ڪسے ڪہ بصیرت قوۍ و معرفت نیڪو بہ وݪایت اهلبیت {عݪیہماݪسݪام} و برائت از دشمنان آنہا داشتہ باشد ، چنین ڪسے برادر دینے شماست و از پدران و مادرانتان ، بہ شما نزدیڪ تر استـ...!
📚منابع:
تفسیرامامحسنعسڪرۍ {عݪیہاݪسݪام}|صفحہ۹۰|حدیث۴۰
وسائلاݪشیعہ|جݪد۹|صفحہ۲۲۹|حدیث۱۱۹۰۴
#شہادتامامحسنعسڪرۍتسݪیت🖤
✅ @asheghaneruhollah
انتظار یعنی:
از امروز به امام زمان (؏ج)قول بدیم :
یه اخلاق بد رو ترک کنیم.
#بیعت_با_امام_زمان_عج
✅ @asheghaneruhollah
#تلنگـرانہ💭
اگه ڪسے تو ڪما باشه ؛
خانوادش همه منتظرن ڪه برگرده...
خیلیامون تو #ڪمای_گناه رفتیم ؛
اهل بیت منتظرمونَند...
وقتش نشده ڪه برگردیم؟!
#برگردیم_امام_زمان_منتظره:)
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#بیعت_با_امام_زمان_عج
✅ @asheghaneruhollah
#تلنگـرانه 💭
جرم ِ ما این بود
کھ بھ انتظار امام زمان
نایستادیم🚶🏻♂️❌!
نشستیم🥀!
#بیعت_با_امام_زمان_عج
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوچهل این صورت شکسته را در ای
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_ویک
پس از نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست....😥
نگاهش دریای نگرانی بود،..😥😥
نمیدانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده
بود که خودم پیش قدم شدم
_من #نمیترسم مصطفی!😊✨
از اینکه حرف دلش را خواندم..
لبخندی غمگین☺️😢 لبهایش را ربود و پای #ناموسش در میان بود..
که نفسش گرفت
_اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟😥❤️
از هول #اسارت دیروزم..
دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد..
و صدای شکستن دلش بلند شد
_تو نمیدونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمیدونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!😠😥❤️
هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه شان درد میکرد،..😣
هنوز وحشت😥 شهادت بیرحمانه مادرش به دلم مانده..
ترس آن لحظات در تمام تنم میدوید، ولی میخواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش #بردارم..❤️✌️
که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم..
_یادته داریا منو سپردی دست حضرت سکینه (س)؟ 😊اینجا هم منو بسپر به حضرت زینب(س)!😊✨🕌
محو تماشای چشمانم ساکت شده بود،.. از بغض کلماتم طعم اشکم را میچشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود..
که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و حضرت زینب(س) را شاهد عشقم گرفتم
_اگه قراره بلایی سر #حرم و این #مردم بیاد، #جون_من دیگه چه ارزشی داره؟😊☝️
و نفهمیدم با همین حرفم...
با قلبش چه میکنم که شیشه چشمش ترک خورد😢 و عطر عشقش در نگاهم پیچید❤️✨
_این #حرم و جون این #مردم و جون #تو همه برام عزیزه!😢برا همین مطمئن باش #تامن_زنده_باشم نه دستشون به حرم میرسه، نه به این مردم نه به تو!😢😠🕌❤️
در روشنای طلوع آفتاب...
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_ودو
در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش میدرخشید..🏙🕌
و با همین دستان خالی..
عزم مقاومت کرده بود که از نگاهم #دل_کَند و بلند شد،..
پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد..
و باقی دردهای دلش تنها برای حضرت زینب(س) بود که رو به حرم ایستاد.😢✋
لبهایش آهسته تکان میخورد..
و به گمانم با همین نجوای عاشقانه✨💚 عشقش را به حضرت زینب(س) میسپرد...
که تنها یک لحظه به سمتم چرخید..
و میترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم #گذشت..
و به سمت در حرم به راه افتاد...
در برابر نگاهم میرفت..
و دامن عشقش به پای صبوری ام میپیچید که از جا بلند شدم...
لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم..😞😓
که از همانجا دست به دامن محبت حضرت زینب (س) شدم...😢🤲💚
میدانستم رفتن امام حسین(س) را به
چشم دیده.. و با هق هق گریه به همان لحظه قسمش میدادم.. 😭🤲💚🕌
این #حرم و #مردم و #مصطفی را نجات دهد..🌟🕌❤️💚😭🕊🌸
که پشت حرم همهمه شد...😧👤👥👤👥👥👥😧😧😧😧😧😧
مردم👥👥👥👥 مقابل در جمع شده بودند،..
رزمندگان🌟🌟🌟🌟 میخواستند در را باز کنند..
و باور نمیکردم😧 تسلیم تکفیری ها شده باشند.. که طنین ✨"لبیک یا زینب"✨✊در صحن حرم پیچید...
دو ماشین نظامی💫 و عده ای مدافع #تازه_نفس وارد حرم شده بودند..
و باورم نمیشد..😢😍
حلقه محاصره شکسته شده باشد..
که دیدم مصطفی به سمتم میدود.😧🏃♂️
آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه میدرخشید..😍😊
و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس نفس افتاد
_زینب حاج قاسم اومده!😍😇😁💪💪💪💪😍😍😍
یک لحظه فقط نگاهش کردم،..
تازه فهمیدم ☺️سردار سلیمانی😍 را میگوید..
و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود...☺️😍
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_وسه
از این همه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم میپیچید..
_تمام منطقه تو محاصره اس!😍💪نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن!✌️✌️ با ١۴ نفر😊 و کلی تجهیزات😍💪 اومدن کمک!
بی اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم😢..
و به خدا حس میکردم با همان لبهای خونی به رویم میخندد😊🕊
و انگار به عشق سربازی حاج قاسم✨💪 با همان بدن پاره پاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد
_ببین! خودش کلاش دست گرفته!😍💪✌️
سردار سلیمانی را ندیده بودم..😊
و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی اش را در سرمای صبح زینبیه با چفیه ای پوشانده بود...
پوشیده در بلوز و شلواری سورمه ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به حرم، گرای مسیر حمله رامیداد...
از طنین صدایش پیدا بود..😊😍
تمام هستی اش برای #دفاع از حرم حضرت زینب (س) به تپش افتاده..
که در همان چند لحظه..
همه را دوباره #تجهیز و #آماده_نبرد کرد...
ما چند زن گوشه حرم..
دست به دامن حضرت زینب(س) و خط آتش در دست سردار سلیمانی بود...💪💚🕌
که تنها چند ساعت بعد...
محاصره حرم شکست، معبری در کوچه های زینبیه باز شد☺️
و همین معبر،...
مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال های بعد بود..
تا چهار سال بعد که داریا #آزادشد...💪✌️
در تمام این چهارسال..
با همه انفجارهای انتحاری💣 و حملات بی امان تکفیری ها و ارتش آزاد و داعش، در زینبیه ماندیم..😍☺️
و #بهترین_برکت_زندگیمان،..
فاطمه👧🏻 و زهرا👶🏻 بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند...
حالا دل کندن از حرم حضرت زینب(س) سخت شده بود..
و بیتاب حرم حضرت سکینه(س) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری ها بود..
و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دلمان را...
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهل_وچهار
دلمان را زیر و رو کرده بود...
#محافظت_ازحرم حضرت سکینه(س) در داریا با حزبالله لبنان😍✨ بود..
و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزبالله به زیارت برویم...☺️✨💚💞😍
فاطمه در آغوش من👧🏻 و زهرا روی پای مصطفی👶🏻 نشسته بود..
و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه(س) میلرزد..✨💚
تا لحظه ای که وارد داریا شدیم...
از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده😢 و از حرم حضرت سکینه(س) فقط دو گلدسته شکسته😥😢 که تمام حرم را به خمپاره بسته.. و همه دیوارها روی هم ریخته بود...
با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، میتوانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده اند.. 😢😥
و مصطفی دیگر نمیخواست..
آن صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد
_میشه برگردیم؟😢😠
و او از داخل حرم باخبر بود..
که با متانت خندید😊😁 و رندانه پاسخ داد
_حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟😊🕌
دیدن حرمی که به ظلم تکفیری ها زیر و رو شده بود،طاقتش را تمام کرده..و دیگر نفسی برایش نمانده بود..
که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست
_نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر آوردن!😢😠✋
و جوان لبنانی😊 #معجزه این #حرم را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین(ع) را به ضمانت گرفت
_جوونای #شیعه و #سنی #تاآخرین نفس از این حرم #دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام علی(ع) #خودش از حرم دخترش دفاع کرد!😊✨✌️
و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد.. که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد..
تا #دست_حیدری امیرالمؤمنین(ع)💪را به چشم خود ببینیم...
بر اثر اصابت خمپاره ای،...
گنبد از کمر شکسته و با همه میله های مفتولی و لایههای بتنی روی ضریح سقوط کرده بود،..😧😧😧
طوری که تکفیری ها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده.. 😍😧و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه(ع) نرسیده بود...
مصطفی شب های زیادی از این حرم دفاع کرده..
و عشقش را هم #مدیون حضرت سکینه (س) میدانست...
که همان پای گنبد نشست..
و با بغضی که گلوگیرش شده بود،😍😢 رو به من زمزمه کرد
_میای تا #بازسازی_کامل این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟😍😢
دست هر دو دخترم در دستم بود،..
دلم از عشق حضرت زینب (س) و حضرت سکینه (س) میتپید.. 💚✨🕌🕌✨ و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود..
که عاشقانه شهادت دادم
_اینجا میمونیم😍 و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیری ها این #حرم رو #دوباره_میسازیم ان شاالله!😍💞💚✨🕌😢
💞پایان💞
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
و میان رزمندگان مردی را دیدم..
که دور سر و پیشانی اش را..
در سرمای صبح زینبیه با چفیه ای پوشانده بود...
پوشیده در بلوز و شلواری سورمه ای رنگ،..
اسلحه به دست گرفته..
و با اشاره به خیابان منتهی به حرم، گرای مسیر حمله رامیداد...
❌ #پایان ❌
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
بازسازی حرم حضرت سکینه (سلام الله علیها)😍💪
❌ #پایان ❌
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوچهل_وچهار دلمان را زیر و ر
سلام 😊
خب الحمدلله این رمان تموم شد.. رمان بعدی رو چند روز دیگه میذارم😁
به امید خدا
✍️ منتظر نظرات و انتقادات زیبای شما عزیزان هستیم....