eitaa logo
کانال اطلاع رسانی پایگاه محدثه🕊🕊
106 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
370 ویدیو
2 فایل
🥀بسیج مدرسة عشق ومكتب شاهدانوشهیدان گمنامی است كه پیروانش برگلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت ورشادت سرداده‌اند🥀1402/2/3 مدیر⬇️ @Seyedmani_moghtader مدیرکانال⬇️ @Eshghemadar1362 کانال یک ایران بودویک دنیادشمن⬇️ @iraniraneman کانال خبری بسیج ⬇️ @basijnews_ab
مشاهده در ایتا
دانلود
گزارش امروز دیدارشهدای گمنام بادانشجوهای دانشگاه پیام نور دیدار شهدای گمنام بادانش آموزان مدرسه صاحب زمان عج دیدارشهدای گمنام با دانش آموزان مدرسه شهید اژه ای دیدار شهدای گمنام در ناحیه بسیج دیدار شهدای گمنام درامام زاده قاسم دیدارشهدای گمنام در درمانگاه قمربنی هاشم ع دیدارعموم مردم درسطح شهر 📝زمان: پنج شنبه 🗓تاریخ: 16آذر @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جز خوانی وختم قرآن نوجوانان و جوانان به نیابت از حاج قاسم برای استکبار جهانی(من سلیمانی ام_حریفت منم) ختم زیارت عاشورا ختم آیت الکرسی ختم صلوات واستغفار ختم حدیث کسا هروز دردنیای مجازی درگروه ختم قرآن یک قدم تاخدا @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
17.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش امروز دیدارشهدای گمنام بادانشجوهای دانشگاه پیام نور دیدار شهدای گمنام بادانش آموزان مدرسه صاحب زمان عج دیدارشهدای گمنام با دانش آموزان مدرسه شهید اژه ای دیدار شهدای گمنام در ناحیه بسیج دیدار شهدای گمنام درامام زاده قاسم دیدارشهدای گمنام در درمانگاه قمربنی هاشم ع دیدارعموم مردم درسطح شهر 📝زمان: پنج شنبه 🗓تاریخ: 16آذر @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
|•سلام‌بر‌ابراهیم•| او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوســل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سلام آخر آن را ميخواند. هميشــه آيه وجعلنــا را زمزمه ميكرد. يكبار گفتم: آقا ابــرام اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست! ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشــمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟ ٭٭٭ يكبار حرف از نوجوانها واهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر ُرد، در عالم رويا پدرم از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم را ديدم! درب خانه را باز كرد. مســتقيم و با عصبانيت به ســمت اتاق آمد. روبروي من ايستاد. براي لحظاتي درست به چهره من خيره شد. همان لحظه از خواب پريــدم. نگاه پدرم حرفهاي زيادي داشــت! هنوز نماز قضا نشــده بود. بلند شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم. ٭٭٭ از ديگر مسائلي که او بسيار اهميت ميداد نمازجمعه بود. هر چند از زماني که نمازجمعه شکل گرفت ابراهيم درکردستان و يا در جبهه ها بود. ابراهيم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شركت ميكرد. ميگفت: شما نميدانيد نمازجمعه چقدر ثواب و برکات دارد. امام صادق علیه السلام‌ميفرمايند: »قدمي نيســت که به سوي نمازجمعه برداشته شود، مگر اينکه خدا آتش را بر او حرام ميکند. 1 -نماز در آيين حديث ص 101 حديث 215
نشسته بوديم داخل اتاق. مهمان داشتيم. صدايي از داخل کوچه آمد. ابراهيم سريع از پنجره نگاه کرد. شخصي موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگيرش... دزد... دزد! بعد هم ســريع دويــد دم در. يکي از بچه هاي محل لگدي به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمين شد! ِ تکه آهن روي زمين دســت دزد را بريد و خون جاري شــد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد ميكشيد که ابراهيم رسيد. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سريع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دســتش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز كنارش نشست؛ چرا دزدي ميكني!؟ آخه پول حرام كه... دزد گريه ميكرد. بعد به حرف آمد: همه اينها را ميدانم. بيكارم، زن وبچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. ابراهيــم فكري كرد. رفــت پيش يكي از نمازگزارها، بــا او صحبت كرد. خوشحال برگشت و گفت: خدا را شكر، شغلي مناسب برايت فراهم شد. از فردا برو ســر كار. اين پول را هم بگيــر، از خدا هم بخواه كمكت كند. هميشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگي را به آتش ميكشد. پول حلال كم هم باشد بركت دارد. ....
خوش به حال هر کسی که روضه دعوت می ‎شود "هیأتی" از جانب زهرا حمایت می‎ شود بس که شأن و منزلت در روضه‎ خانه ریخته هر که یک دفعه بیاید ، پیش ‎کسوت می‎ شود خواهران گرامی . . . . به مناسبت ایام سوگواری بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مراسم روضه خوانی در پایگاه محدثه در نظر گرفته ایم، با حضور گرم خود در این مراسم تسلی دل فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها باشید. در پایان این مراسم در محل پایگاه نماز جماعت هم برگزار میشود زمان : ۱۴۰۲/۹/۱۸ ساعت ۱۶/۰۰ مکان :پایگاه بسیج محدثه سخنران:روحانی بزرگوار آقای کاووسی *پیشاپیش از حضور تک‌تک شما کمال تشکر را داریم @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
پایگاه محدثه برگزار کرد ویژه برنامه به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها دعوت از سخنران ..حجت الاسلام جناب آقای علی کاووسی با موضوع ؛زن الگوی سوم جامعه و الگو برداری خانم ها از اخلاق و رفتار حضرت زهرا سلام الله علیها برای بهترشدن زندگی .... همراه با روضه خوانی و در پایان جلسه، بسیجیان به امامت آقای کاووسی نماز جماعت مغرب را اقامه کردند 🕰زمان: شنبه 🗓تاریخ: ۱۸آذر @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
خوش به حال هر کسی که روضه دعوت می ‎شود "هیأتی" از جانب زهرا حمایت می‎ شود بس که شأن و منزلت در روضه‎ خانه ریخته هر که یک دفعه بیاید ، پیش ‎کسوت می‎ شود مراسم روضه خوانی به مناسبت ایام سوگواری بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا س 🗓زمان : ۱۴۰۲/۹/۱۸ 🕰ساعت ۱۶/۰۰ 🏬مکان :پایگاه بسیج محدثه 🧔مداحی:روحانی بزرگوار آقای کاووسی @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
ویژه برنامه به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها اقامه نماز : حجت الاسلام آقای کاوسی همراه باعزیزانی که درمراسم بودند 🕰زمان: شنبه 🗓تاریخ: ۱۸آذر @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
پایگاه محدثه برگزار کرد ویژه برنامه به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سخنرانی: حجت الاسلام آقای کاوسی باموضوع: زن الگو سوم جامعه والگو برداری خانم هاورفتارحضرت زهراسلام الله علیه برای بهترشدن زندگی... 🕰زمان: شنبه 🗓تاریخ: ۱۸آذر @iraniraneman @asheghanshahidagomnam @basijnews_ab
|•سلام‌بر‌ابراهیم•| صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. ابراهيم و برادرش را ديدم. مشغول اثاثكشي بودند. ســلان كردم وگفتم: امروز عصر قاســم با يك ماشــين تــداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرســيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشــه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام. ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ســاعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشــكري با يك جيپ آهو، پر از ّمدل هم بود. من هم سوار شدم. وسايل تداركاتي آمد.بلاخره موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاثكشي نداشتيد؟! گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با ســختي بســيار و عبــور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باوركند. مردم دسته دسته از شهر فرار ميكردند.