فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیــــــــــــــــــــدانہ💚
"پیشنهاد دانلود" 👌👌👌
اگر بترسیم
دیگر از ایمانمان
کاری ساخته نیست...
باصدای همیشه جاوید #شهید_مرتضی_آوینی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
هدایت شده از مهدوی ارفع
سخنرانی20-3-1399-حسینیه مجازی.mp3
13.88M
🔈صوت : #نهج_البلاغه_آیین_نامه_انتظار ( ۲۷)
🌹 شرح حکمت های #نهج_البلاغه شریف. (جلسه بیست و هفتم )
✅ محور بحث : شرح حکمت ۲۳
ملاک و معیار. ، ارزش خود شخص است ، و کسی که ارزش خود را از دست بدهد ، ارزش خویشاوندی و اجدادی برای او سودی ندارد ، با ارائه مثالهای قرآنی .
🔷 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔶 حسینیه مجازی۹۹/۳/۲۰
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mahdavi_arfae
@hoseyniyemajazi
گل پری
🧚♀به نام خدا🧚♀
یکی بود یکی نبود. توی شهر پری ها یک پری خیلی مهربون بود به اسم گل پری.
گل پری از همه ی پری ها کوچکتر بود و این موضوع خیلی اونو ناراحت کرده بود. گل پری هر وقت پری ها برای ماموریت به شهر آدمها می رفتند یک گوشهای مینشست و فقط به پری ها نگاه می کرد و با حسرت با خودش می گفت: ای کاش کمی بزرگتر بودم. پری های دیگر همیشه به گل پری میگفتند که مهم نیست کوچک باشی یا بزرگ مهم این است که باور داشته باشی که میتوانی کارهای بزرگی انجام دهی. ولی گل پری با خودش آهی می کشید و می گفت: می دانم که این حرفها را برای خوشحال کردن من می زنند وگرنه وقتی کوچک باشی هیچ وقت نمی توانی کارهای بزرگ انجام دهی. یک روز وقتی پری ها داشتند برای ماموریت به شهر آدمها می رفتند پیش گل پری آمدند و از او خواستند تا با آنها به شهر آدم ها برود. گل پری ولی مثل همیشه قبول نکرد، چون می ترسید در آنجا خرابکاری کند و ماموریت بقیه پری ها را خراب کند. آن روز همه پری ها به شهر آدم ها رفتند و فقط گل پری و ملکه و چند سرباز در شهر ماندند. وقتی همه ی پری ها رفتند، گل پری مثل همیشه پرواز کرد و به باغ گلهای آفتابگردان رفت. گل پری عاشق آن باغ و گل های آفتابگردان بود. وقتی به آنجا رسید متوجه شد که صدای چند غریبه می آید. گل پری سریع پایین رفت و چون کوچک بود می توانست لابه لای گل های آفتابگردان قایم شود. گل پری آرام به طرف صدا رفت و خوب دقت کرد و دید چند غریبه از شهر تاریکی به آنجا آمده اند و داشتند نقشه خودشان را برای به دست آوردن شهر پری ها مرور می کردند. گل پری همه حرفهای آنها را شنید و متوجه شد که آنها میخواهند به قصر ملکه حمله کنند و قصر را بگیرند و ملکه را اسیر کنند. و منتظر بودند تا بقیه سرباز های شان برسند. گل پری سریع خودش را به قصر رساند و پیش ملکه رفت و هر چیزی را که دیده و شنیده بود برای ملکه تعریف کرد. ملکه سرباز ها را صدا زد ولی فقط چند سرباز بیشتر توی قصر نبود و آنها حتماً با این تعداد کم شکست می خوردند. ملکه یکی از سربازها را به شهر آدم ها فرستاد تا به بقیه پری ها خبر دهد. بعد از مدتی سربازهای شهر تاریکی به قلعه رسیدند و به داخل قلعه حمله کردند. گل پری سریع پرواز کرد و لابه لای چراغ های بزرگی که از سقف آویزان بود قایم شد. سربازهای شهر تاریکی ملکه و چند سربازی که کنار ملکه بودند را دستگیر کردند و به زندان انداختند. گل پری آرام و یواشکی خودش را به اتاقی که وسایل جشن و آتش بازی در آنجا قرار داشت رساند و کلی ترقه برداشت و یواشکی از قصر خارج شد. در اطراف قصر ترقه ها را روی زمین خیلی خوب و محکم قرار داد و با یک طناب که آن را آغشته به شهد گل های آتشی کرده بود همه ترقه ها را به هم متصل کرد. گل پری به باغ گلهای شیپوری رفت و چند گل شیپوری چید و آنها را در فاصله های نزدیک به هم دور قصر قرارداد و همه را به کمک نی های کنار رودخانه به هم وصل کرد و منتظر شد تا هوا کمی تاریک تر شود. گل پری یک سر طناب که به ترقه ها وصل بود را روشن کرد و همه ترقه ها یکی یکی روشن شد و دور تا دور قصر صدای ترقه های بلند به گوش میرسید. گل پری توی یک طرف نی که به همه شیپورها وصل بود با صدای بلند شروع به سر و صدا کرد و صدا از دور تا دور قصر شنیده میشد. سرباز های تاریکی وقتی سر و صداها را شنیدند خیلی ترسیدند. چون فکر کردند که پری ها به آنها حمله کرده اند و از ترس پا به فرار گذاشتند و به شهر خودشان برگشتند. گل پری وارد قصر شد و ملکه و سربازها را از زندان آزاد کرد. وقتی پری ها به شهر برگشتند خیلی تعجب کردند که شهر آرام بود و اتفاقی نیفتاده بود. ملکه تمام ماجرا را برای پری ها تعریف کرد و یک جشن بزرگ گرفت و در آن جشن از گل پری تشکر کرد. گل پری آن روز متوجه شد که مهم نیست کوچک باشی یا بزرگ مهم این است که خودت را باور داشته باشی و بدانی که خدا همه را قوی و آفریده. فقط کافیست از هوش و قدرت خودت استفاده کنی.
#قصه_متنی
💕
🧚♀💕
╲\╭┓
╭ 🧚♀💕
┗╯\
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹#مهدےجان❣
💠 همۀ ایمانم
🍃ابتلا انتخاب من نیست
تصمیم خدا برای زندگی است.
ابتلا را نمیشود رد کرد.
فقط نوع پذیرش ابتلا با من است.
در برابرش همان باشم که خدا میخواهد
یا با گلایه و شِکوه به آمدنش اعتراض کنم.
این که ابتلا چه قدر بماند هم دست من نیست.
تا هر وقتی که خدا بخواهد، میماند
وقتی هم که خدا فرمان رفتن داد، میرود.
من باید همیشه آماده باشم برای ابتلا.
💕ولی آقا!
نمیتوانم از بیان یک حقیقت چشم بپوشم.
ابتلا هر اندازه سخت، وقتی در کنار تو باشد، آسان است
و ابتلا هر اندازه آسان، وقتی دور از تو باشد، سخت است.
💔حالا که در ابتلاهای زمانه، کم آوردهام
چه خوب میفهمم فاصلۀ خودم تا تو را
و میترسم از کم آوردنهای پی در پیَم.
کاری برایم کن آقا!
💓کاش میشد تا وقتی این ابتلاها هست
مرا به خودت نزدیک کنی
ابتلاها که رفتند ...
نه، ابتلاها که رفتند باز هم مرا پیش خودت نگه دارم
قول نمیدهم؛ ولی تلاش میکنم خوب شوم.
💗عزیز دلم!
من به تو نیاز دارم، بیشتر از ماهی به آب.
مرا به خودت نزدیک کن!
ابتلاها دارند بلای ایمانم میشوند.
💖 روزت بخیر همۀ ایمانم!
🌷اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفرج🌷
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#سلام_مولای_مهربانم❤
دلم هوای باران دارد...
ترنمی که چشمانم رابشوید
ونگاه غبار گرفته ام را زلال کند...
مگربا نگاه اندود شده باگناه؛
می توان تورا نظاره کرد؟
یامهدی عجل الله...💖
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
✒️📃
🎓 ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت
🍃🌸سلوک مهدوی
2⃣قسمت دوم
☝️🏼یکی از کسانی که محضر امام زمان (عج) مشرف شد علی بن مهزیار اهوازی بود.او همواره در انتظار مراسم حج بود که به حج برود تا امام زمانش را ببیند بیست سفر حج به مکه رفت و آقایش راندید.کم کم نا امید شد و گفت اگر قرار باشد مولایم امام زمان (عج)
را نبینم سفر حج نمی روم.
🔹در عالم رویا به او گفتند امسال برای بیست و یکمین باربه سفرحج بیا که امسال مولا وامام
زمان (عج) خودت رامی بینی.
🔸دوباره سال بعد شد حساب وکتاب هایش را کرد وپول های شرعی راحساب کرد و همراه کاروان به سمت خانه خدا رفتند اعمال را انجام دادند صحرای عرفات بودند، اعمال سه روز حج تمتع را انجام دادند و حج تمام شد ولی علی بن مهزیار محضر امام زمان (عج) نرسید.
🍃💐با خودش گفت در رویا این ها را به من گفتند و از آن طرف مراسم حج تمام شده ،پیش خودش گفت اشکال ندارد یک هفته دیگه هم درمکه می مانم و اعمال عمره انجام می دهم شاید امام زمان (عج) را ببینم یک هفته گذشت و اعمال را انجام داد، در کنار خانه خدا طواف انجام می داد و توسل و راز و نیاز می کرد که یک جوان خوش سیمایی از داخل خانه بیرون آمد. به علی بن مهزیار گفت از کجاهستی،گفت از عراق هستم.کدام بخش عراق ،گفت از اهوازش هستم. گفت که چه چیزی می خواهی ،گفت دیدار مولایم حضرت حجت بن الحسن امام زمان(عج) را می خواهم بعد آن فرد به علی بن مهزیار ،گفت امام زمان (ع) از شما پوشیده وپنهان نیست بلکه این گناهان و کردار شماست که باعث شده که امام زمان (ع) از شما پوشیده و پنهان باشد.
💖 اکثر کسانی که محضر امام زمان (عج) مشرف شدند همین را شنیدند،چیزی که باعث شد نتوانیم محضر امام زمان برسیم و امام زمان (عج)را ببینیم ,گناهان ما است که باعث میشود محضر امام زمان نرسیم و دور باشیم. و اکثر آن افرادی که امام زمان (عج) را دیدند تقوا حفظ کردند و گناه نکردند تا به محضر ایشان
رسیدند.
🍃🌺آن فرد به علی بن مهزیار گفت که به سمت کاروانت برو،وقتی خورشید غروب کرد و ستاره ها آشکار شدند بین رکن صفا و مروه منتظرتو هستیم.علی بن مهزیار رفت و بعد وقتی که غروب شد به سمت صفا و مروه رفت ، آنجا آن فرد را دید و سوار بر شتر شدند و به سمت خیمه امام زمان (عج) رفتند.
🌌 نیمه های شب شد گفت برخیز تا با هم نافله شب را بخوانیم از شتر پیاده شدند ونافله شب راخواندند(این جا ارزش نافله شب را می رساند که ،حتی وقتی انسان محضر امام زمان (ع)هم می خواهد برسد نباید از نافله شب باز بماند) می گفت دشت ها راپشت سرهم طی کردیم و به جایی رسیدیم که از دور یک خیمه ای مشخص بود ، آن فرد به من گفت; علی بن مهزیار آن خیمه ای که الان می بینی خیمه ی امام زمانت است باید از این جا ازشتر پیاده بشوی و برویی. علی بن مهزیار می پرسد اگر من از شتر پیاده بشوم افسار شترم راکجا ببندم؟ بعد آن شخص می گوید این حریم امام زمان (عج)حریمی است که جزء مومنین نمی توانند وارد آن بشوند.( می خواست به علی بن مهزیار بگوید وقتی می خواهی به محضر امام زمان برسی نباید به ظواهر و مادیات فکر کنی،. شتر تو ارزشی ندارد مهم نیست.ا باید تعلقات مادی را رها کنی و به محضر امام زمانت برسی.)
🔹گفت افسارشتر رارها کردم رفتم بالای آن تپه ای که خیمه امام زمان(عج) وجود داشت.در خیمه را باز کردم
و.........😊
🔹ادامه دارد...
👤استاد احسان عبادی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#پف_پفی_هندوانه
ژله انار ۲عدد
ژله(سبز رنگ) لیموی یا کیوی ۱عدد
اب جوش ۲/۳ لیوان (برای هر بسته ژله ۱/۳ لیوان اب در نظر بگیرید+ نصف ق.غ گلوکز یا عسل)
ژله رو با اب جوش مخلوط هم زده تا شفاف شه، گلوکز یا عسل رو اضافه و مخلوط کرده،
بعد با همزن برقی ۷ تا ۸ دقیقه زده تا فومی شه زیاد نزنید وگرنه سفت میشه و خوب تو ظرفتون صاف و یکدست نمیشه، قالب رو چرب کرده کفش پودر نارگیل بریزید، موادمون رو توی قالب ریخته روشو صاف میکنیم، تو فضای اشپز خونه یا یخچال بزارید
ژله سبزمونم با همین روش اماده کرده روی لایه قرمز ریخته و یک ساعت میزاریم یخچال ،بعد کف ی سینی رو پودر نارگیل پاشیده روش برمیگردونیم و برش بزنید.
#آشپزی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
💫✨💫✨💫✨💫✨
💚با ظهور امام زمان(عج) چه اتفاقات خوبی رخ می دهد :
۱-♦️ علم به اوج خود می رسد و جهل و نادانی از بین می رود.
۲-🔹 بسیاری از گمراهان هدایت میشوند.
۳- 🔸ظلم و جور برطرف شود و عدالت و امنیت تمام جهان را فرا گیرد.
۴-🔮 زمین گنج ها و برکات خود را آشکار می کند.
۵-✳️ تمام فقرا بی نیاز می شوند به طوری که کسی برای گرفتن خمس و زکات پیدا نشود.
۶-✴️ تمام مریض ها خوب می شوند و کورها بینا می گردند.
۷-💦 باران به قدر کفایت ببارد و کره زمین سبز و خرم شده و تمام درختها میوه دار شوند.
۸-🌷 بدنها سالم و عمرها طولانی شود.
۹-🌻 ويرانه اي روي زمين نمي ماند مگر اينکه حضرت مهدي (عج) آن را آباد ميسازد.
۱۰-🍁 اشرار نابود شوند و اخیار (خوبان) باقی بماند.
۱۱-❣ کینه از دل مردم برود و دلها با هم مهربان گردد.
۱۲-☘ رحمت خداوند متعال و گشایش الهی مردم را فرا گیرد.
۱۳-💐 امام زمان در هر سال دو عطیه و در هر ماه دو شهریه به مردم پرداخت می نماید.
۱۴-🌺 به مردم مومن به اندازه چهل نفر نیرو داده خواهد شد و دل او مانند پاره آهن می گردد.
۱۵-🦋 درندگان و حيوانات با هم صلح نمايند و بچه ها با مار و عقرب بازی می کنند و ضرری به ان ها نمیرسد .
۱۶-🌸 شیعیان از راه دور امام زمان را می بینند و با آن حضرت
صحبت می کنند.
۱۷-🍀 تمام مرزها برداشته شده و همه ی کره زمين تحت يک حکومت
خواهد بود.
۱۸-🌻 گروهی از مومنین زنده شده و برای یاری امام به دنیا بر میگردند.
۱۹-💐 هر مرد مومن از شير دليرتر و از نيزه کاری تر می شود.
📚برگرفته از کتاب مکیال المکارم بر اساس احادیث اهل بیت(ع).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#ترفند
🎂فوت و فن کیک 🍰
یکی از دلایل رایج پف نکردن کیک
✅تخم مرغ مستقیم از یخچال خارج شده و داخل کیک استفاده شده .حتما باید تخم مرغ نیم ساعت داخل اتاق بماند و بعد استفاده شود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
@childrin1''کانال دُردونه.mp3
4.24M
#قصه_صوتی
"اجی مجی چیکار کرد؟ یواشکی فرار کرد"
با صدای (خاله شادی)
👆👆👆
🦋
🎨🦋
🦋🎨🦋
╲\╭┓
╭🦋🎨
┗╯\╲
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#درسهایی_از_قرآن
#یادمان_باشد
🦋هر وقت احساس کردی
قوانین دنیا برات سنگین شده
همه درا به روت بسته شده
دیگه ممکن نیست به خواست هات برسی
حتما داستان حضرت موسی رو یکبار دیگه بخون
اون لحظه که مادر بچه ی نوزاد رو به رود نیل میسپاره و دقیقا نوزاد وارد خونه کسی میشه که تشنه به خونش هست و بعد معجزه های خداوند یکی پس از دیگری اتفاق میافته و بعد از چند روز موسی دوباره به آغوش مادرش برمیگرده منتهی اینبار در کمال آرامش و امنیت و احترام 😍
کم نیار خدا هوامونو داره🌺🙏
🦋وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ
🌺🌿ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻴﺮ ﺑﺪﻩ ، ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ] ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﻳﺶ ﺍﻧﺪﺍﺯ ، ﻭ ﻣﺘﺮﺱ ﻭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺣﺘﻤﺎً ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ .(٧)
سوره قصص
#قرآن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🍁یلدا در نبود پدر مهربان🍁
🔻شب یلدا دارد از راه میرسد...
طولانی ترین شب سال...
♥️مهدی جان!
راستی در شهر ما...
بر زمینی که به یمن وجود تو آرام است...
زیر آسمانی که چون سایه ات بر سر آن است چترش بر سر جهانیان پهن است...
🔹چند دل به یاد شب یلدای غیبت و هجرانت می گیرد؟!
چند چشم از غم فراقت باران می بارد؟!
♥️راستی پدر مهربانم!
رسم است شب یلدا بچه ها میهمان خانه پدرها می شوند...
میدانم دلت سخت می گیرد وقتی می بینی بچه هایت، شیعیانی که از باقیمانده گلت خلق شده اند و با آب ولایتت عجین شده اند، همان ها که مدام سنگشان را به سینه میزنی، هوایشان را داری و برایشان به درگاه خدا ریش گرو می گذاری یادی از تو پدر مهربانشان نمی کنند...
می دانم چقدر مشتاقی که به سویت بیایند و تو آغوش پدرانه ات را به رویشان بگشایی...
🔹کاش شب یلدایم را در کنارت به صبح می رساندم...
کاش با تو بودم و در چشمان مهربانت که از محبت لبریز است چشم می دوختم و از زبان شیرین تر از قندت پندها می شنیدم...
کاش کنارت بودم و با دستان کوچک و سیاهم اشک مظلومیتی که از ابر چشمانت بر آسمان روی دلربایت می بارد را پاک می کردم...
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#شب_یلدای_غیبت
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌼🍂🌼🍂
🍂🌼🍂
🌼🍂
🍂
#درسهایی_از_قرآن
🌷 ﷽ 🌷
🤔 مردم در برابر شنیدن آیات إلهی چگونه اند⁉️
1⃣ گروهی به محض شنیدن آیات إلهی
از آن إعراض و #دوری می کنند:👇
[ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْاْ وَ هُمْ مُعْرِضُوْنَ](آیه ۲۳انفال)
[ أگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچی
کرده و روی گردان می شوند ]
2⃣ گروهی مردم را از شنیدن
آیات إلهی #باز_میدارند: 👇
[ وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لاتَسْمَعُوا لِهَذا الْقُرآنِ
وَ الْغَوْ فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ ](آیه۲۶فصّلت)
[ کافران گفتند «به این قرآن گوش فرا ندهید؛ به هنگام تلاوت آن جنجال کنید،شاید پیروز شوید»]
3⃣ گروهی آیات إلهی را به گوش ظاهری
می شنوند امّا #توجّه_باطنی_ندارند:👇
[ وَ لاتَکُونُوا کَالَّذِینَ قالُواْ سَمِعْنا وَ هُمْ لایَسْمَعُونَ ](آیه ۲۱أنفال)
[ و همانند کسانی نباشید که می گفتند:
«شنیدیم» ولی در حقیقت نمی شنیدند ]
ادامه دارد .....
📔 یکصد و چهارده نکته از قرآن کریم، ص ۱۴۹
#قرآن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌼🍂🌼🍂
🍂🌼🍂
🌼🍂
🍂
#درسهایی_از_قرآن
قسمت دوم
🌷 ﷽ 🌷
🤔 مردم در برابر شنیدن آیات إلهی چگونه اند⁉️
( در قسمت قبل بیان شد ...)
1⃣ گروهی به محض شنیدن آیات إلهی
از آن إعراض و دوری می کنند
2⃣ گروهی مردم را از شنیدن
آیات إلهی باز_می_دارند
3⃣ گروهی آیات إلهی را به گوش ظاهری
می شنوند امّا توجّه_باطنی_ندارند
در ادامه ...
4⃣ گروهی به هنگام شنیدن آیات
إلهی #ایمان آنها #زیاد میشود: 👇
[ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ...وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُ إِیماناً ](آیه ۲أنفال)
[مؤمنان،تنها کسانی هستند که هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود،ایمانشان فزونتر می گردد]
5⃣ گروهی به هنگام شنیدن آیات
إلهی #أشک #شوق می ریزند : 👇
[ وَ إذا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَرَی أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ]
(آیه ۸۳مائده)
[ و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر(اسلام)نازل
شده بشنوند، چشمان آنها را می بینی که از شوقِ حقیقتی که دریافته اند أشک می ریزند ]
📔 یکصد و چهارده نکته از قرآن کریم، ص ۱۴۹
#قرآن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 #لذت_بندگی
💠 نماز اول وقت
🏵 حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی (ره) نقل می کردند: روزی که شاه فرار کرد ما در نوفل لوشاتو بودیم، پلیس فرانسه خیابان اصلی نوفل لوشاتو را بست، تمام خبرنگاران کشورهای مختلف از آفریقا، از آسیا، از اروپا و آمریکا آنجا بودند و شاید صد و پنجاه دوربین فقط صحبت امام را مستقیم پخش می کردند.
🏵 باور کنید به تعداد این جمع شما خبرنگار در آنجا بود، برای اینکه خبر بزرگترین حادثه سال را مخابره کنند. شاه رفته بود و آن ها می خواستند ببینند امام چه تصمیمی دارند، امام بر روی صندلی در کنار خیابان ایستاده بود، تمام دوربین ها بر روی ایشان متمرکز شده بود.
🏵 امام چند دقیقه صحبت کردند و مسائل خودشان را گفتند. من کنار ایشان ایستاده بودم. یک مرتبه برگشتند و گفتند: احمد ظهر شده؟ گفتم: بله، الآن ظهر است. بی درنگ امام گفتند: والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
🏵 شما ببینید در چه لحظه ای امام صحبت هایشان را رها کردند. برای اینکه نمازشان را اول وقت بخوانند. یعنی در جایی که تلویزیون های سراسری که هر کدام میلیون ها آدم بیننده دارد، سی ان ان آمریکا بود، بی بی سی لندن بود تمام تلویزیون ها چه در آمریکا و چه در اروپا بودند.
📒 برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)، ج3، ص57 و 58.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃