eitaa logo
❤عاشقان ولایت❤
81 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
143 فایل
خواهران مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عباس و عمو با هم از پله‌های ایوان پایین دویدند و زن‌عمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار می‌کردم. عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را می‌پوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد. 💠 جریان خون به سختی در بدنم حرکت می‌کرد، از دیشب قطره‌ای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم. درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت. 💠 بین هوش و بی‌هوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم می‌شنیدم تا لحظه‌ای که نور خورشید به پلک‌هایم تابید و بیدارم کرد. میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراری‌اش بادم می‌زد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمی‌آمد دیشب کِی خوابیدم که صدای نیمه‌شب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد. در 💠 سراسیمه روی تشک نیم‌خیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق می‌چرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید. چشمان مهربانش، خنده‌های شیرینش و از همه سخت‌تر سکوت آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بی‌رحمانه به زخم‌هایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم می‌خواستم. 💠 قلبم به‌قدری با بی‌قراری می‌تپید که دیگر وحشت و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم به‌جای اشک خون می‌بارید! از حیاط همهمه‌ای به گوشم می‌رسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. به‌سختی پیکرم را از زمین کندم و با قدم‌هایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم. 💠 در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران! کنار حیاط کیسه‌های بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایه‌ها بودند، همچنان جعبه‌های دیگری می‌آوردند و مشخص بود برای شرایط آذوقه انبار می‌کنند. 💠 سردسته‌شان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف می‌رفت، دستور می‌داد و اثری از غم در چهره‌اش نبود. دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکه‌ای بودم که عباس به پا کرده و اصلاً به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زن‌عمو در گوشم نشست: «بهتری دخترم؟» 💠 به پشت سر چرخیدم و دیدم زن‌عمو هم آرام‌تر از دیشب به رویم لبخند می‌زند. وقتی دید صورتم را با اشک شسته‌ام، به سمتم آمد و مژده داد: «دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.» و همین یک جمله کافی بود تا جان ز تن رفته‌ام برگردد که ناباورانه خندیدم و به‌خدا هنوز اشک از چشمانم می‌بارید؛ فقط این‌بار اشک شوق! دیگر کلمات زن‌عمو را یکی درمیان می‌شنیدم و فقط می‌خواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت. 💠 حالم تماشایی بود؛ بین خنده و گریه حتی نمی‌توانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خنده‌اش گرفت و سر به سرم می گذاشت و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم: «پس اون صدای چی بود؟» صدایش قطع و وصل می‌شد و به سختی شنیدم که پاسخ داد: «جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد: «بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشین‌شون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبال‌شون.» 💠 اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید: «نرجس! بهم قول بده باشی تا برگردم!» انگار اخبار به گوشش رسیده بود و دیگر نمی‌توانست نگرانی‌اش را پنهان کند که لحنش لرزید: «نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!» 💠 با هر کلمه‌ای که می‌گفت، تپش قلبم شدیدتر می‌شد و او عاشقانه به فدایم رفت: «به‌خدا دیشب وقتی گفتی خودتو می‌کُشی، به مرگ خودم راضی شدم!» و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد: «مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!» گوشم به حیدر بود و چشمم بی‌صدا می‌بارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد: «به حیدر بگو دیگه نمی‌تونه از سمت برگرده، داعش تکریت رو گرفته!»... @asheghanvlaiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 🌸🍃 🔮 مردی درحالی‌که به قصرها و خانه‌های زیبا می‌نگریست به دوستش گفت: «وقتی این همه اموال را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم.» دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: « وقتی این بیماری‌ها را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم ! » انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و ... "همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده " 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌀یادداشت/ ❌سیاست آمریکایی و تحریف داخلی! 🔻نتیجه انتخابات اخیر آمریکا هنوز به صورت قانونی و رسمی روشن نشده است. ترامپ در دو حوزه مدیریت تظاهرات طرفداران و پیگیری حقوقی به‌شدت فعال است تا بازی را به هم بزند، اما به نظر می‌رسد موفق نخواهد شد؛ اما آنچه مهم‌تر می‌نماید پیامدها و بازتاب‌های داخلی نتیجه و دعوای انتخاباتی آمریکا در بین جریان‌های سیاسی کشورمان است که نیم‌نگاهی هم از این دریچه به انتخابات 1400 ایران دارند. 🌐نکات تحلیلی: 1- به‌رغم این‌که مسئولان ارشد کشور به‌ویژه رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که فرقی در رأی آوری هیچ‌یک از نامزدهای انتخابات آمریکا به لحاظ عملکردشان در قبال جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد، پیرامون نتایج و پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جریان تحریف که پس از چند سال معطل‌سازی ظرفیت‌های داخلی و انتظار ثمربخشی درخت تعامل با غرب باید پاسخگوی انبوه مشکلات انباشته شده در حوزه‌های مختلف باشد، به فکر بزک کردن مجدد بایدن و امیدوارسازی مجدد مردم ایران به مذاکره‌ای تازه با اولین ناقضان برجام، یعنی تیم اوباما و بایدن هستند! 🔹 2- دو هدف برای این اقدام سیاسی- رسانه‌ای جریان تحریف متصور است؛ فرار از پاسخگویی به چرایی رساندن کشور به این وضعیت با منوط کردن عدم موفقیت‌ها به رفتار فردی ترامپ! و ایجاد امید واهی و دادن آدرس غلط به مردم خسته از سوء مدیریت‌ها برای انتخاب تفکری همسو‌ با دموکرات‌های آمریکایی در انتخابات 1400، یعنی «تَکرار دولت با برند غرب‌گرایی و متمایل به مذاکره»! 🔸 3- البته همه ما ایرانی‌ها از رفتن شخصیت لمپنی مثل ترامپ خوشحال هستیم، اما معنای آن این نیست که چشم به ماهیت سیاست در آمریکا ببندیم. اگر مردم عزیز ایران که حق طبیعی‌شان رهایی از مشکلات اقتصادی است، به این موضوع در اثر اغواگری‌ها و فریب‌های تازه رسانه‌ای توجه نکنند و اقدامات دولت دموکرات اوباما که همین بایدن معاون اولش بود را فراموش کنند، بازی با آثار روانی پیروزی نامزد حزب دمکرات استعداد تبدیل شدن به زمینه‌ای برای بروز خطاهای فاحش راهبردی را دارد. 🔺نکته راهبردی: تفاوت نداشتن سیاست بایدن و ترامپ در قبال ایران اسلامی، به ماهیت اصلی قدرت و سیاست در آمریکا و تجارب مداخلات و سلطه‌گری‌های سیستم حکومتی آمریکا، فارغ از این‌که کدام فرد و حزبی بر سر قدرت بوده، برمی‌گردد. بازخوانی مواضع تیم بایدن نشان می‌دهد همچنان دیوار بلند بی‌اعتمادی و تضاد ایدئولوژیک بین جمهوری اسلامی با نظام سلطه وجود دارد. سلطه وجود خودش را با عدم انقلاب اسلامی و با تهی‌سازی آن از مؤلفه قدرت ایدئولوژیکی و میدانی تعریف می‌کند. ✅نویسنده: فتح‌الله پریشان
💢 کودکان ساکت و ساکن؛ حتی وقتی به ساکن بودن عادت می‌کنند، باز هم درون ناآرامی دارند. رابطۀ کودک و فعالیت جسمی مثل رابطۀ مادر و فرزند است. وقتی به زور مادر را از فرزند جدا می‌کنید، با هیچ چیز دیگری نمی‌توانید آرامشی را که مادر از کودک می‌گرفت به او برگردانید. این مادر، همیشه ناآرام است؛ حتی اگر نمایشِ آرامش را بازی کند. شما فکر می‌کنید این مادر نسبت به کسی که فرزندش را به او برگرداند چه حسی دارد؟ پس بیایید فرزند کودکانمان را به آن‌ها برگردانیم.(یعنی همان تحرک، هیجان، و... ) [کتاب منِ دیگرِ ما] جلد سوم استاد عباسی ولدی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فرزندانتان را با سه صفت پرورش دهید 👆👆👆👆👆👆 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
❇️نوشیدن یک لیوان آب گرم همراه با عسل در صبح باعث می شود 👌 همواره دست و پاهایتان گرم باشد و احساس سرما و بی حالی در ساعات سرد روز در بدن خود نداشته باشید 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
3.53M
"سه قدم دورتر شد" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 🦋🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 ┗╯\╲ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃