eitaa logo
❤عاشقان ولایت❤
88 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
143 فایل
خواهران مسجد امام حسن مجتبی‌(علیه‌السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امام زمانم❤️ 🍃آقا جان اولین سه شنبه سال1400 فرا رسید🍃 کاش بفهمند مردم دنیا که دیگر راهی نمانده جز آمدن تو چاره‌یِ سامان این دنیای آشفته فقط تویی! 🕊️ *اللهم عجل لولیک الفرج*🕊️    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
⚪️ ۴ 📌 همه برای یکی 🌐 ایران، عراق، سوریه و... سرزمین‌هايى هستند که بیشترین تعداد عاشقان و یاوران حضرت برای شروع قیام را در خود جای می‌دهند. در لحظهٔ موعودِ ظهور، ۳۱۳ مبارزِ عاشق و دلاور، شبانه و در زمانی مشخص، خود را برای بیعت به مکه می‌رسانند. در کوچه‌ها و خیابان‌های آن راه می‌روند. با حضرت بیعت می‌کنند. دیری نمی‌گذرد که حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر به یاریشان می‌شتابند*۱ که از هر ملیّت و قومیتی در آن دیده و یافت می‌شود. 🔰 چه عرب و چه عجم چه از شرق و چه از غرب چه سفید و چه سیاه، سپاهی متناسب با افکار و عقاید مولایمان علی، می‌سازند و قیام خویش را در رکاب حضرت قائم آغاز می‌کنند. 🔆 در امتداد و ادامهٔ این نهضت باشکوه بر تعداد این قومیت‌ها، ملیت‌ها و نژادها افزوده می‌شود و همین تفاوت‌ها، زیبایی و یکپارچگی سپاه حضرت را تشکیل می‌دهند. 📚 ١. امام صادق، الغيبة نعمانى، ص ۳۰۷ و امام علی، الملاحم و الفتن، ص ۶۵    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
یاران امام زمان در آخرالزمان.mp3
4.81M
🔊 📌 «یاران امام زمان در آخرالزمان» 👤 استاد 💢 توی این عصرِ سختِ آخرالزمان، یه عده پشت امام مهدی می‌ایستند.    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای … « پس نیکی را بکار، بالای هر زمینی… و زیر هر آسمانی…. برای هر کسی... » تو نمی دانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!! 👈که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند … اثر زیبا باقی می ماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@childrin1،کانال دُردونه.mp3
3.6M
"گرگی در لباس میش" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 🦋🎨🦋 ╲\╭   🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
@childrin1.mp3
1.78M
"بپر برو تو رختخواب" (حمید جبلی) 👆👆👆 🌛 ⭐️🌛 🌛⭐️🌛 ╲\   🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
امام جعفرصادق (ع): مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه. هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦) ميترسـم از آن لحـظـہ کـہ عمرم بہ سر آيـد  مـهتـاب رُخــت بـعـد غُـ ـروبــم بــہ در آيـد مـے تـرسـم از آن دم کـہ بيـايـے و نبـاشـم  جـ ـان از بـدنـم رفتــہ و عـمـرم بـہ سـر آيـد السَّلامُ علیکَ یابقیَّةَ اللهِ  یااباصالحَ المهدی(عج) 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃 🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌹 💠معاملات حرام و باطل ✅معاملات از نظر حرمت و بطلان به سه دسته تقسیم می شوند: 🔸الف) بعضی از معاملات باطل است و حرام نیست. 🔸ب) بعضی از معاملات حرام است و باطل نیست . 🔸ج)بعضی از معاملات باطل و حرام است. 🔺 عمده این موارد سه‌گانه از قرار ذیل می باشد. 1⃣ خرید و فروش بعضی از اعیان نجس مثل خمر و شراب و سایر مسکرات روان، خوک یا گوشت خوک یا فرآورده های حاصل از آن که استحاله نشده است. 2⃣خرید و فروش مال غصبی. 3⃣ خرید و فروش اشیایی که در نزد مردم مالیت ندارد مثل آنچه فردی بخواهد حشرات معمولی را که فاقد منفعت حلال معتنابه هستند بفروشد. 4⃣ خرید و فروش اشیای که منافع معمولی و متعارف آن، اختصاص به حرام داشته باشد مانند صلیب، وسائل قمار، و آن دسته از ابزار آلات موسیقی که اختصاص به نواختن موسیقی حرام دارد. 5⃣ معامله ای که در آن غِش باشد. 6⃣ معامله که در آن ربا باشد. 📚 توضیح المسائل مراجع مسئله ۲۰۵۵، توضیح المسائل آیت الله وحید مسئله ۲۰۸۳    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🔔 ❌ اخلاق بد... 🚙 مثل لاستیک پنچر می‌مونه؛ ♻️ تا عوضش نکنیم... 👈 راه به جایی نمی‌بریم❗️ 😔 و در معنویت هم پیشرفتی نمیکنیم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌸زندگی هیچگاه به بن بست نمی‌رسد 🌸کافیست چشم باز کنی و راه‌های گشوده بیشماری را فرا روی خود ببینی 🌸تو که خود را باور کنی هر معجزه ای ممکن است...    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 با موی خیس نخوابید. ❇️خوابیدن با موهای خیس عادت نامناسبی است که باعث آسیب های زیر می گردد: 🔸 آسیب به مو و شکنندگی مو 🔹 افزایش احتمال عفونت های قارچی و باکتریایی پوست و مو که می تواند شوره و التهاب پوست سر را ایجاد نماید. ✅طبق دیدگاه طب سنتی: 💠 خوابیدن با موهای خیس باعث تشدید سردرد، افزایش ترشحات پشت حلق، سرماخوردگی و تشدید برخی بیماری های اعصاب و روان مثل فراموشی می گردد. ✔️ پس بهتراست اگر عادت دارید قبل از خواب دوش بگیرید، موهای خود را کاملا خشک نمایید و کلاه بر سر بگذارید.    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🎲⌛️قصه ی موش دانا⌛️🎲 یه جنگلی بود که درختان آن روز به روز افسرده  می شد آب چشمه هایش کمتر و کمتر می شد . در این جنگل موشی بود که خیلی جاها سفرکرده بود و چون خیلی باهوش بود هر چه را می دید سعی می کرد آن را به تجربیات خود اضافه کند و آن را یاد بگیرد . به همین دلیل دایره اطلاعات او از همه حیوانات آن جنگل بیشتر بود . این موش بین حیوانات به موش دانا ملقب شده بود و همه آنرا موش دانا صدا می زدند . موش دانا به دوستان خود گفت بهتر است بفکر ترک این جنگل باشیم و به جنگل دیگری برویم . دوستان او چون می دانستند موش دانا حرف بی ربطی نمی زند . حرف او را قبول کردند و به دستور موش خود را آماده ترک آن جنگل کردند . آنها رفتند تا جایی حدید برای زندگی پیداکنند . چون هدفشان معلوم بود اتفاقا به جایی رسیدند که خیلی جای خوبی بود . موش از انها خواست که در این جا برای خود لانه ای بسازند . دوستان موش دانا که خاله سوسکه عنکبوت سیاه هزار پا و مارمولک بودند به حرف موش دانا زیاد اهمیت ندادند و مشغول بازی و تفریح شدند ولی موش بلافاصله شروع به کندن زمین کرد و یکی دو روزی را بازحمت فراوان این کار طاقت فرسا را ادامه داد و بلاخره توانست لانه خود را آماده کند دوستان بازی گوش او همیشه در حال تفریح بودند و صدای  قهقهه آنها هر روز شنیده می شد . موش دانا بعد از اتمام کار ساخت لانه بفکر جمع کردن آذوقه افتاد و رفت دنبال آذوقه و یکی دو روزی هر چقدر که می توانست آذوقه فراهم کرد و  دوستان خود را به میهمانی دعوت کرد در ان روز آنها دور هم خیلی خوشگذراندند و در آخر موش دانا به آنها توصیه کرد دوستان من بفکر فردا هم باشید وضعیت هوا همیشه همینجوری نخواهد بود سعی کنید لانه ای محکم برای خود تهیه کنید . آنها از هم خداحافظی کردند و رفتند چند روزی به همین روال گذشت اما هنوز هیچ یک از دوستان موش لانه ای نساخته بود چند روزی گذشت هوا بطور ناگهانی سرد شد . دوستان موش دانا بفکر لانه ساختن افتادند . آنها بدلیل سردی هوا خیلی سریع لانه ای درست کردند که خیلی هم محکم نبود . بعد از ساعتی هوا طوفانی شد و در اولین ساعات شروع طوفان همه دوستان موش دانا لانه نچندان محکم خود را از دست دادند و همگی بی پناه شدند. تحمل  این وضعیت برای همه آنها خیلی سخت بود و همه آنها در صحبتهای خود متوجه این نکته شدند که باید برای راه علاج بسراغ موش دانا بروند و از او کمک بگیرند . آنها باهم بسراغ موش دانا آمده و مشکل خود را با او در میان گذاشتند . موش دانا از آنها دعوت کرد که به لانه او بیایند و چند روزی را با او زندگی کنند و بعداز پایان طوفان و خوب شدن هوا بفکر سرپناهی محکم و دائمی برای خود باشند . آنها قبول کردند و چند روزی را با هم در کنار هم به خوبی و خوشی سپری کردند و از خاطرات شیرین گذشته خودشان تعریف کردند . خیلی به همه آنها خوش گذشت و بعد از اینکه طوفان فروکش کرد آنها همگی با همفکری همدیگر و کمک به همدیگر برای ساخت لانه ای محکم برای هم کار را آغاز کردند . 🐭 🌈🐭 ╲\╭┓    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
امام جعفرصادق (ع): مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه. هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦) ميترسـم از آن لحـظـہ کـہ عمرم بہ سر آيـد  مـهتـاب رُخــت بـعـد غُـ ـروبــم بــہ در آيـد مـے تـرسـم از آن دم کـہ بيـايـے و نبـاشـم  جـ ـان از بـدنـم رفتــہ و عـمـرم بـہ سـر آيـد السَّلامُ علیکَ یابقیَّةَ اللهِ  یااباصالحَ المهدی(عج) 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃 🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز پنجشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن عسکری علیه السلام دعا 🤲 🎤مهدی_صدقی    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
هدایت شده از مهدوی ارفع
سخنرانی6-4-1399-حسینیه مجازی-حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
13.97M
🔈صوت : (۴۱) 🌹 شرح حکمت های شریف. (جلسه چهل و یکم ) ✅ محور بحث : شرح حکمت ۳۲ نیکوکار از کار نیک بهتر و بد کار از کار بد بدتر است . به دلیل اینکه : افعال اعم از خیر بودن یا شر بودن : 1⃣ غالبا در وجود شخص ملکه می شوند . 2⃣ فاعل آرزوی عمل بیشتر ازفعل را دارد . 3⃣ فاعل برای فعل خود از قبل متحمل زحمات شده است . 🔺اگر در كسي خصلتي شگفت ديديد، همانند آن را انتظار كشيد.( حکمت ۴۴۵) 🔷 حجت الاسلام 🔶 حسینیه مجازی ۹۹/۴/۶ @mahdavi_arfae @hoseyniyemajazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 🖋 به صورتش نگاه نمی‌کردم اما حجب و حیای عمیقی را در صدایش احساس می‌کردم که به آرامی جواب داد: «خیلی ممنونم، شما لطف دارید! مزاحم نمیشم.» که عبدالله پشت مادر را گرفت و گفت: «چرا تعارف می‌کنی؟ امروز جفت داداشای من میان، تو هم مثل داداشمی! بیا دور هم باشیم.» در پاسخ تعارف صمیمی عبدالله، به آرامی خندید و گفت: «تو رو خدا اینطوری نگو! خیلی لطف داری! ولی من ...» و عبدالله نگذاشت حرفش را ادامه دهد و با شیطنت گفت: «اتفاقاً همینجوری می‌گم که دیگه نتونی هیچی بگی! اگه کسی تعارف ما بندری‌ها رو رَد کنه، بهمون بَر می‌خوره!» در مقابل اصرار زیرکانه عبدالله تسلیم شد، دست به سینه گذاشت و با لبخندی نجیبانه پاسخ داد: «چَشم! خدمت می‌رسم!» و مادر تأکید کرد: «پس برای نهار منتظرتیم پسرم!» که سر به زیر انداخت و با گفتن «چشم! مزاحم میشم!» خیال مادر را راحت کرد و سپس پدر را مخاطب قرار داد: «حاج آقا کاری هست کمکتون کنم؟» پدر سری جنباند و گفت: «نه، کاری نیست.» و او با گفتن «با اجازه!» به سمت ساختمان رفت. سعی می‌کردم خودم را مشغول برچسب زدن به بسته‌ها کنم تا نگاهم به نگاهش نیفتد، هرچند به خوبی احساس می‌کردم که او هم توجهی به من ندارد. حوالی ساعت یازده ابراهیم و لعیا و ساجده آمدند و به چند دقیقه نکشید که محمد و عطیه هم از راه رسیدند. بوی کله پاچه‌ای که در دیزی در حال پختن بود، فضای خانه را گرفته و سیخ‌های دل و جگر و قلوه منتظر کباب شدن بودند. دیس شیرینی و تُنگ شربت را با سلیقه روی میز چیده و داشتم بشقاب‌ها را پخش می‌کردم که کسی به در اتاق زد. عبدالله از کنار محمد بلند شد و با گفتن «آقا مجیده!» به سمت در رفت. چادر قهوه‌ای رنگ مادر را از روی چوب لباسی برداشتم و به دستش دادم و خودم به اتاق رفتم. از قبل دو چادر برای خانه مادر بزرگ آماده کرده بودم که هنوز روی تختم، انتظار انتخاب سختگیرانه‌ام را می‌کشیدند. یکی زیباتر با زمینه زرشکی و گل‌های ریز مشکی و دیگری به رنگ نوک مدادی با رگه‌های ظریف سفید که به نظرم سنگین‌تر می‌آمد. برای آخرین بار هر دو را با نگاهم بررسی کردم. می‌دانستم اگر چادر زرشکی را سر کنم، طنازی بیشتری دارد و یک لحظه در نظر گرفتن رضایت خدا کافی بود تا چادر سنگین‌تر را انتخاب کنم. چادری که زیبایی کمتری به صورتم می‌داد و برای ظاهر شدن در برابر دیدگان یک مرد جوان مناسب‌تر بود. صلابت این انتخاب و آرامش عجیبی که به دنبال آن در قلبم جاری شد، آنچنان عمیق و نورانی بود که احساس کردم در برابر نگاه پُر مِهر پروردگارم قرار گرفته‌ام و با همین حس بهشتی قدم به اتاق نشیمن گذاشتم و با لحنی لبریز حیا سلام کردم. به احترام من تمام قد بلند شد و پاسخ سلامم را با متانتی مردانه داد. با آمدن آقای عادلی، مسئولیت پذیرایی به عبدالله سپرده شده بود و من روی مبلی، کنار عطیه نشستم. مادر با خوشرویی رو به میهمان تازه کرد و گفت: «حتماً سال پیش عید قربون پیش مادر و پدر خودتون بودید! خُب امسال هم ما رو قابل بدونید! شما هم مثل پسرم می‌مونی!» بی‌آنکه بخواهم نگاهم به صورتش افتاد و دیدم غرق احساس غریبی سر به زیر انداخت و با لبخندی که بر چهره‌اش نقش بسته بود، پاسخ مادر را داد: «شما خیلی لطف دارید!» سپس سرش را بالا آورد و با شیرین زبانی ادامه داد: «قبل از اینکه بیام اینجا، خیلی از مهمون‌نوازی مردم بندرعباس شنیده بودم، ولی حقیقتاً مهمون‌نوازی شما مثال زدنیه!»    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
@childrin1؛؛کانال دُردونه.mp3
4.15M
"پرنده کوچولویی در جنگل" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 🦋🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 ┗╯\╲   🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
❣ اولین جمعه سال است کجایی آقا دل ما غرق نیاز است کجایی آقا در اولین جمعه بهار 🌺با میزبانی ربیع الانام حضرت صاحب الزمان«عج» حاجاتتان روا حال دلتان روبراه🙏 🌤    🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃