May 11
May 11
🌸 رهبرانقلاب: شغل اوّل زن تربیت فرزند است. نمیگوئیم شغل دیگر نداشته باشد، اسلام مانع نیست، اما اوّلین و اساسیترین و پراهمیتترین شغل زن، مادری است.
خودم:
@asheghanehazratezahra
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
ذخر الحسین کیست ؟
📝جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله...
امیرالمومنین(ع) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردند.
معاویه ، ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد
ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست.
۹ پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند.
خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد...
جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند...
امیرالمومنین(ع) به عباس گفتند برگرد پسرم...
سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند اما حضرت اجازه ندادند...
فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین...
او ذخیره برای حسین است.
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
@asheghanehazratezahra
#داستان_زیبا
🔸معجون آرامش
روزی انوشیروان بر بزرگمهر حکیم، وزیر خود خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر ببندند.
چون چند روزی بر این حال بود، "کسری" کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند.
آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.
بدو گفتند: در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!
گفت: معجونی ساخته ام از شش جزء. آن را به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.
گفتند: آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید.
گفت:
جزء نخست اعتماد بر خدای عزوجل است؛
دوم آنچه مقدر است بودنی است؛
سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست؛
چهارم اگر صبر نکنم چه کنم، پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم؛
پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد؛
ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد.
هنگامی که این سخنان به "کسری" رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت.
@asheghanehazratezahra
🔴تشرف علامه میرجهانی خدمت آقا امام زمان عج
✅علّامه میرجهانی مبتلا به کسالت نقرس و سیاتیک شده بودند.ایشان برای رفع این بیماری چندین سال در اصفهان، خراسان و تهران معالجه قدیم و جدید نموده بودند ولی هیچ نتیجهای حاصل نشده بود.
خودشان میفرمودند: روزی برخی دوستان آمدند و مرا به شیروان برند.
✳️در مراجعت به قوچان که رسیدیم، توقف کردیم و به زیارت امامزاده ابراهیم که در خارج شهر قوچان است، رفتیم. چون آنجا هوای لطیف و منظره جالبی داشت رفقا گفتند: نهار را در همانجا بمانیم.
🔷 آنها که مشغول تهیه غذا شدند، من خواستم برای تطهیر به رودخانه نزدیک آنجا بروم.
دوستان گفتند: راه قدری دور است و برای پا درد شما مشکل بوجود میآید.
🔰گفتم: آهسته آهسته میروم و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم.
🔆در کنار رودخانه نشسته و به مناظر طبیعی نگاه میکردم که
دیدم:
🌸 شخصی با لباسهای نمدی چوپانی آمد و سلام کرد و گفت: آقای میرجهانی شما با اینکه اهل دعا و دوا هستی، هنوز پای خود را معالجه نکردهاید.
💠 گفتم: تاکنون که نشده است،
گفت آیا دوست دارید من درد پاهای شما را معالجه کن🌿🌿🌿🌿🌺🌼🌺🌿🌿🌿🌿zآمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوی کوچکی در آورد و اسم مادرم را پرسید (یا بُرد) و سرچاقو را بر اول درد گذاشت و به سمت پایین کشید و تا پشت پا آورد، سپس فشاری داد که بسیار متألم شده گفتم: آخ.
🌻پس چاقو را برداشت وفرمود: برخیز، خوب شدی.
🔷 خواستم بر حسب عادت و مثل همیشه با کمک عصا برخیزم که عصا را از دستم گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت.
🍃دیدم پایم سالم است، برخاستم و دیگر ابداً پایم درد نداشت. به او گفتم: شما کجا هستید.
🌹 فرمود: من در همین قلعه هستم و دست خود را به اطراف گردانید.
گفتم: پس من کجا خدمت شما برسم؟
☀️ فرمود: تو آدرس مرا نخواهی دانست ولی من منزل شما را میدانم کجاست و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضی باشد خود نزد تو خواهم آمد و سپس رفت.
✅در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصایتان کو؟ من گفتم: آقایی نمد پوش را دریابید...
ولی هر چه تفحص و جستجو کردند اثری از او نیافتند
📒کتاب داستان هایی از ملاقات امام زمان عج
🔹اعمال قبل از خواب🔹
✳️حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب :
💠قرآن را ختم کنید
💠 ٣ بار سوره توحید
💠 پیامبران را شفیع خود گردانید
💠 ۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین
💠 مومنین را از خود راضی کنید
💠 ۱بار: اللهم اغفر للمومنین و المومنات
💠 یک حج و یک عمره به جا آورید
💠 ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر
💠 اقامه هزار ركعت نماز
💠 ٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بعزته
💠 گقتن تسبیحات حضرت زهرا
💠 خواندن آیت الكرسی و سوره فلق، ناس و كافرون
✳️به فرمایش گهر بار امام صادق علیه السلام✳️:تلاوت سور تکاثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 💠
🌹 أَلْهَیكُمُ التَّكَاثُرُ.
🌹 حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ.
🌹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.
🌹 ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.
🌹 كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ.
🌹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ.
🌹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ.
🌹 ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ.
@asheghanehazratezahra
آرامش
تحفه ای گرانبها
با رنگ عشق است
از جانب خدا
به زیبا اندیشی تو
امشب این هدیه را
برای همه شمادوستانم
آرزو میکنم
#شبتون_پرازآرامش 🙏🌙
@asheghanehazratezahra
🌟🌟 دقت کنیم👇👇
🌟 حجتالاسلام سید احمد فاطمی:
در اوایل طلبگیام، روزی مرحوم علامه طباطبایی به حجرهام تشریف آوردند و فرمودند:
«به ظاهر در این جا غیبت شده است!» گفتم: بله؛ پیش از آمدن شما چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و غیبت کسی را کردند.
علامه فرمودند: «باید میگفتی از این جا بروند این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن».
💠از مهر افروخته، ص 95
@asheghanehazratezahra
🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸
#نماز
💠شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار میدهد.
پیامبر اكرم (ص) میفرماید : همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمیشنوند مگر اذان .
💠شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو میکند .
امام على (ع) میفرماید : كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید .
💠شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند.
پیامبر اكرم (ص) میفرماید : كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از سعادتمندان است .
💠شنیدن اذان سبب دورى شیطان میشود.
رسول اكرم (ص) میفرماید : شیطان وقتى نداى اذان را میشنود فرار میکند .
💠امام باقر (ع) فرمود :
رسول خدا (ص) هنگامي که اذان موذّن را ميشنيد ، آنچه را موذّن ميگفت تکرار ميکرد.
📚میزانالحكمهج۱،ص۸۲،وج۱ص۸۴
@asheghanehazratezahra
بعضی از آیات هستند
که وقتی اونا رو می خونم،
شرمنده ی خــدا میشم ..
مثل همین آیــه ی
" الیس الله بکاف عبده "
( الزمــر، آیه ۳۶)
آیا خــدا، برای بندگانش کافی نیست؟
واقعـــــــا،
کافی نیست؟!؟؟؟
@asheghanehazratezahra
مبارك باد نزول رحمت الهی،، باران،،
、ヽ `、ヽ、ヽ` ヽ💦、、ヽ``、ヽ`ヽ💦`` 、ヽ💦``、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ`` 、ヽ💦``、ヽ`💦、ヽ、ヽ`💦 ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ``、ヽ`💦`、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ💦、、ヽ``、ヽ、ヽ`💦`、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ💦、、ヽ``、ヽ`ヽ💦`` 、ヽ💦``、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ`` 、ヽ💦``、ヽ`💦、ヽ、ヽ`💦 ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ``、ヽ`💦`、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ💦、、ヽ``、ヽ`ヽ💦`` 、ヽ💦``、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ`` 、ヽ💦``、ヽ`💦、ヽ、ヽ`💦 ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ```ヽ💦`` 、ヽ💦``、ヽ`、ヽ、ヽ` ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ`` 、ヽ💦``、ヽ`💦、ヽ、ヽ`💦 ヽ、、ヽ``、ヽ`ヽ``
خدایا همینطور که زمین را شستی با زیبایی بارانت
ببار بر همه بیماران،
شفا و سلامتی را
و بر همه مردگان،
رحمت و مغفرتت را
و بر همه اسیران و گرفتاران دربند زندان، آزادی را
و بر همه درماندگان و گرفتاران، فرج و رهایی را
و بر همه آنان که دوستشون داریم خیر و برکت را عطا كن
ای مهربان ترين مهربانان ♥️
@asheghanehazratezahra
✳️ احکام شرعی👇👇
✅ سوال
آیا در سجده مستحب- مانند:سجده زیارت عاشورا - می توان برفرش،نگین انگشتر،پشت دست و مانند آن سجده کرد؟
✅ جواب
بله، باتوجه به این که قرائت زیارت عاشورا و سجده اش مستحب می باشد؛ازاین رو سجده به هر صورتی اشکال ندارد؛هرچند بهتر است بر چیزهایی باشد که سجده برآنها صحیح است؛ و بهتر ازهمه؛ سجده برتربت حضرت سیدالشهدا "ع" می باشد.
🌀منبع:
توضیح المسائل ده مرجع.
@asheghanehazratezahra
♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️🔆
•| #آیت_الله_ناصری
کسی نیست بگوید خدا
را دوست ندارم همه دوست دارند
امّاشرط دوست داشتن
تبعیت است اگر واقعا خدارو
دوست داری به احترامش گناه نکن.
@asheghanehazratezahra
♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️🔆
🌼ندبه های انتظار🌼
شهیدی که بعد از شهادت،برگه امتحانی دخترش را امضا کرد!
✅ به نقل از دختر شهید:
«یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند.
بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم.
🔰وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم.
💠 ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم.
به فکر فرورفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟
💥 نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود.
وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد...
🌟در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم.
🍀به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم.
گفتم آقاجون کدام برنامه؟
گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند.
رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد.
می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه.
اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند.
🌻 آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم .
🌾این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم...
☀️صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود!
✅ وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود.
🔮خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم.
🌼پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.
در مدرسه ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، دوستم هم به من اطمینان داد که واقعیت دارد. او ماجرا را برای خانم ناظم تعریف کرد و گفت: که این اتفاق برای شهید صالحی افتاده، یعنی اسمی از من و پدر من به میان نیامد.
مادر، در خواب شهید را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟
🌻 شهید می گوید: «سادات (اسم همسر شهید) تو هم شک داری؟» با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: «اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود.
✨همان موقع برنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد.
🌹علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد.
💠اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به "خود شهید مجتبی صالحی" است، اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
✨با تایید مطلب، امروزه مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند...
@asheghanehazratezahra