.
با اینکه تخصص بالایی داشت،
ولی با درخواست خودش دیدہ بان گروہ آتشبار شد..!
ساعت ها پشت دوربین دیده بانی میکرد،
قرار بود در منطقه ای عملیات انجام بگیرد
ولی محسن مانع آن عملیات شد.
گفته بود در این منطقه
«زن و بچه»دیده است،
خیلی دقت داشت طوری گرا بدهد که خونی به ناحق ریخته نشود...!
#شهید_محسن_حیدری🥀
#زن_زندگی_آزادی
#أَشْــكْ
@ashk128
.
شب خواستگاری بود.
برای خواستگاری به منزل خواهرم آمده بود.
صحبت ها تا آخر شب طول کشید.
مراسم که تمام شد،
موقع رفتن موتورش را تا سر خیابان کشاند
و بعد روشن کرد تا برای همسایه ها مزاحمتی نباشد.
همین رعایت #حقالناس او مورد توجه خانوادهام قرار گرفت...
#شهیدحامدکوچکزاده🥀
#أَشْــكْ
@ashk128
.
همیشه لباس کهنه میپوشید.
سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت...!!!
مدیر مدرسه داییاش بود،
همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد، گفت:
عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد...
#شهید_عباس_بابایی🥀
#أَشْــكْ
@ashk128
.
انتظار فرج داشتن یعنی:
انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن
و احیاناً شهید شدن،
یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق،
نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده!!!،
بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من میآیم...!!!
📕آزادی معنوی، ص۱۷۳
#شهید_مرتضی_مطهری🥀
@ashk128