فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرشید
ادیت خودم🌹
کپی ممنوع❌
از ادمین 𝓫𝓸𝓵𝓸𝓫𝓮𝓻𝓲🍇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند ادیت از خودم ☺️
کپی ممنوع❌
ادمین 𝓫𝓸𝓵𝓸𝓫𝓮𝓻𝓲🍇
🌝🌚🌝🌚🌝🌚
🌚🌝🌚🌝🌚
🌝🌚🌝🌚
🌚🌝🌚
🌝🌚
🌚
عا❤️شقان عدال❤️ت
پارت ششم🌹
اقا محمد اومدو گفت
ببین رسول جان حال مادرت خیلی خوب نیست😢
این چند وقت مریض بوده🤔
+نه اقا چه مریضی اخه😔
-پس چرا دکتر میگه سکته خیلی بدی زده 😕
+نمیدونم اقا
-ببین رسول جان کسی نرفته خونتون مادرت بترسه
+نمیدونم😣
-رسول برو خونه رو چک کن
ما اینجا هستیم🏠
+باشه
-فرشید تو هم همراهش برو
*چشم آقا
سعید برو یه چیزی بگیر بیار بخوریم🙁
×باشه اقا🥟
×داشتم با خودم میگفتم اخه چه اتفاقی ممکنه بیوفته🤔
*رسول بشین من میرونم 🚗
+باشه
نشستم همش به مادرم فک میکردم 🤯😖
اصلا تو حالو هوای خودم نبودم 😖
داشتم فک میکردم یعنی چی شده اخه😠
کی بوده چی بوده😓
داشتم اینا رو با خودم میگفتم که یهو ماشین وایساد 😳
پیاده شدیم رفتیم تو خونه 🏠
خونه کوچیکی داشتیم حالش حدود 80 متر و با دوتا اتاق 15 متری با یه حیات فن قلی که مامانم انقدر گل دوست داشت سر تا سرش گل بود🌹🌹🌹
وارد شدیم به فرشید گفتم:
فرشید تو برو تو اتاقارو رو ببین من حالو نگاه میکنم👈🏻
داشتم نگاه میکردم رفتم تو اشپز خونه دیدم یه لیوان شکسته که معلوم بود پر اب یام افتاد که مامان قرص میخره🍶💊
یهو صدایی فرشید اومدکه گفت:
رسول رسول بیا بدو وووووو😨😨
یهو از جام پریدم و دویدم سمت اتاق😮
کجایی😕
یهو با استرس عمیقی از اتاق من اومد بیرون و گفت رسول ببین یه بمب پیدا کردم تا یک ساعت دیگه میره هوا (با کمی داد) 😠😮😮😮
گفتم باید خنساش کنیم سریع از خونه خارج شدیمو یه سمت سایت رفتیم🏢
دوروز بعد
فرشید
رسول امروز مادرت مرخص میشه باید بریم عیادت 🙂🙂
گفتم بدو بدو بریم گل فروشی یه دست گل خوب باید بخری🌸🌸🌺🌺
راه افتادیم و........
نویسنده:ادمین فاطمه بانو 🌹
کانال: طرفداران گاندو🐊
کپی ممنوع راضی ندارم😯
**✿❀ @ashkandelavari ❀✿**
🌝
🌚🌝
🌝🌚🌝
🌚🌝🌚🌝
🌝🌚🌝🌚🌝
🌚🌝🌚🌝🌚🌝
⛈🌨🌩🌨🌩
🌨🌩🌨🌩
🌩🌨🌩
🌨🌩
🌩
عا❤️شقان عدال❤️ت
پارت هفتم🌹
رفتیم و یه دست گل با گل های نرگس که دورش با ربان سفید و توی یه کاغذ سفید مشکی بودخریدیم 🌹🌹
یهو یاد پدر داوود افتادم گفتم وای فرشید بابای داوود چی
وایسا الان برای اونم یکی میخریم
هر کار کردم که فرشید حساب نکنه قبول نکرد 😤🤦♂
وقتی حساب کرد گفت
منم یه چی بگیرم😛🤔
گفتم بگیر ولی خود دانی
گفت وایسا منم براش کمپوت میخرم 😜
گفتم زحمت نشه یه وقت فرشید جان 😉😐
صدای خندمون رفت بالا 😂😂
رسیدیم بیمارستان و پرسیدیم اتاقش کجاست🏥
رفتیم تو اتاقش رو به فرشید کردمو گفتم فرشید میشه تنها باشیم اونم گفت باشه و رفت😕😕
اها فرشید برو پیش داوود
باشه الان میرم
مادرمو صدا زدمو دستشو گرفتمو بوسیدم
گفتم مامان چی شد اخه 😕😕
گفت
پ... پسر.. م.... یک.. کی.... اوم.. ده.. بود. خو. نه
گفتم کدوم.... کی بود مامان😠😡
گفت یکی بود صورت کشیده ای داشت
شونه هاشم بزرگ بود
خیلی....... 🤒🤧
چند تا سرفه کرد
گفتم بسه بعدن بگو
مامان استراحت کن من میشینم پیشت
که یهو در واشد فرشید بود گفت😒😒
سلام خانم
خوبید
بهترین
گفتم چه کار داری 😌
یه چشم غره اومد و گفت رسول جان بیا این هارو بگیر
بده مادرتون میل کنن😠🙂
نویسنده :ادمین فاطمه بانو 🌹
کانال: گاندو🐊
کپی ممنوع❌
**✿❀@ashkandelavari❀✿**
https://harfeto.timefriend.net/16370823590898
تا اینجا فعالیتم چطور بود
رمان چطور بود
بقیشو چکار کنم😍😍😍😍😍😍❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عطیه و محمد😍😍😍
تو فقط باش😣😣
کپی ممنوع❌
@ashkandelavari
#
#ادمین_𝓫𝓸𝓵𝓸𝓫𝓮𝓻𝓲🍇
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شجاعت اقا محمد😎🤞🏻
کپی ممنوع❌
@ashkandelavari
#ادمین_𝓫𝓸𝓵𝓸𝓫𝓮𝓻𝓲🍇