19.safaee_harekat_F-19.mp3_101133.mp3
4.88M
🎙کلام استاد #علی_صفایی_حائری
🔰موضوع : "حرکت الی الله"
✔️ در اصول دین، حق تقلید وجود ندارد، بلکه می بایست با تحقیق اعتقاد را ساخت، در فروع دین هم یا باید تقلید کرد و یا احتیاط، در موضوعات است که باید دست به دامن بینات، کتاب و میزان شویم، چون بیان کردن موضوع از عهده فقیه خارج است.
⏯[جلسه شانزدهم]
⏱ مدت: ٢۰:۱٨
📶حجم: ۵ مگابایت
🔍با دقت بشنوید....
🌐 @ashora_karbala
#شرح_نهج_البلاغه
(شرح حکمت ۵٩)
💠امام(ع) در اين کلام حکیمانه مى فرمايد:
🍃مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ
كسى كه تو را بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد.
💠اين سخن نظير حديثى است که از امام باقر(ع) مى خوانيم [اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكيكَ وهُو لَكَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن يُضحِكَكَ وَهُو لَكَ غاشٍّ] از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند ولى خيرخواه توست از كسى كه تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گويد و حقايق را وارونه نشان مى دهد، پيروى مكن و نظير اين است كه فرمودند: دوست تو كسى است كه تو را نهى كند، نه آن كس كه تو را تشويق كند و اين سخن كه خداى رحمت كند كسى را كه عيبهاى مرا نشانم دهد
💠اصلا تحذير به همین معناست؛ یعنی شناساندن انسان به چيزى كه مصلحت او در آن است و زيان و خطر را از او دفع مى كند و اينكه امام مىفرمايد چنين شخصی مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد مفهومش اين است كه بايد از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و اصلا نباید برنجی و ناراحت شوی؛ حتی بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت
💠در روایت داریم که دوستان خوب كسانى هستند كه هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمايند. و اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست تحذيركننده خطری را حس کرده و پيش از خطر هشدار داده است که چه بسا سبب برطرف شدن مشکلات مهمى شود
🌐 @ashora_karbala
🔰آفرینش «برایِ» دارد....
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
💠يکي عادتش اين است که با انگشترش بازي ميکند، ديگري عادتش اين است که با تسبيحش بازي ميکند و سومي با ريشش بازي ميکند. ميپرسيم براي چه با ريشت بازي ميکني؟ ميگويد الکي. اين «الکي» يعني پوچ، بيهوده. اين قبيل کارها از همان قدم اول «براي» ندارد تا به قدم دوم برسد.
💠کاري است که فقط همان کار است و براي هيچ انجام شده است، کاري است غيرحکيمانه، غيرعاقلانه. اگر انسان کاري انجام دهد که اگر از او بپرسند براي چه چنين ميکني، «براي» نداشته باشد، اين کار را ميگوييم پوچ، باطل.
💠قرآن منطقش این است که خلقت آسمانها و زمین از آن جهت که منتسب به ذات حق است یک کار پوچ و بیهوده نیست. اگر کسی با منطق آخرتی محض بخواهد صحبت کند. میگوید فلانکار را میکنم برای اینکه خدا دستور داده است و اگر دستور خدا را اطاعت کنم خدا از من راضی است. اگر اطاعت کردیم و خدا راضی شد بعدش چه میشود؟ بعد که خدا راضی شود سعادت دارَیْن (دنیا و آخرت) را به دنبال دارد. فرض کنیم به سعادت دارین نائل شدیم بعدش چه؟ میگوید: دیگر بعد ندارد، مگر سعادت هم باید بعد داشته باشد؟ مگر انسان سعادت دارین را که داشت باز آن را هم باید برای امر دیگری بخواهد؟
💠اگر کسی این «برایِ» ها را خوب تعقیب کند میبیند آن چیزی که همه «برایِ» ها به آنجا منتهی میشود خودِ خداست؛ آن نهایتی که وقتی به آنجا میرسند دیگر آنجا نهایت کار است و آنجاست که همه چیز به پایان میرسد خدای متعال است.
📚 آشنایی با قرآن، ج ۷، ص ۱۵
🌐 @ashora_karbala
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔰مغفرت اللهی....
(بخش دوم)
⁉️مغفرت یعنی چه؟ ما دیدیم؛ به فلانی گفتیم آقا معذرت میخواهم، یک دشنامی به شما دادم، من
را ببخشید. او هم با ناز و کِبری، یا با خوش اخلاقی و لطفی، به هر صورتی، گفت خیلی خب صرف
نظر کردیم. خیال کردیم غفران الهی هم از قبیل این بخشش هاست. فلان کس ظلم کرده، جنایت کرده، گناه کرده، در زمین فساد آفریده و برانگیخته، مستوجب عذاب خداست؛ بعد روز قیامت به خاطر قطره اشکی که او داشته است یا توجه و توسلی که او کرده است، خدا بگوید خیلی خب، حالا که اینجور شد ما هم از سر خطایای تو گذشتیم، تو را بخشیدیم. مغفرت خدا این است؟ [سَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ] این را میگوید؟
💢نه
... غفران یعنی التیام دادن و پر کردن یک خلأ. بدن شما یک جراحتی برمیدارد؛ این ران، این بازو، یک جراحت عمیقی برمیدارد، این لای گوشت از هم باز میشود؛ اینجا مرهمی به شما می
دهند. تا این میجوشد تا این میتراود، میزاید؛ تا بالاخره همجنس خود را، آن گوشت بدن، آن ماهیچه بدن، همسنخ خود را کنار خود به وجود میآورد.
💢روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام میدهید، ضربتی بر روح وارد میکند و زخمی به وجود میآورد. چرا آقا؟ چرا میگوییم گناه ضربت بر روح است؟ برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر آن چیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل موردنظرش بازمیدارد.
💢این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند. غفران یعنی چه؟ غفران یعنی این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه ای که در نفس او به وجود آمده است، این برطرف شود، این را میگویند غفران. چه جوری برطرف میشود؟ چه
جوری برطرف میشود آن نقیصه ای که در روح تو از سوی گناه به وجود آمده؟ با جبران کردن. آنکسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطه پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آنوقتی این عقبماندگیاش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.
⬅️یک مثال دیگر بزنم. شما سوار ماشین شدید، دارید میروید سر پنجاه فرسخی. اگر این ماشین در راه توقف کرد، شما چه شدید؟ عقب افتادی. جبران این عقب ماندگی به چیست؟ به اینکه یک خرده
تندتر بروید، یک خرده بی وقفه تر بروید.
💢خدای متعال نمیگوید چون تو گناه کردی، حالا هرچه کار نیک بکنی، ما آن گناه را اصلاً از بین نخواهیم برد، لج نمیکند خدا [وَ إِنِّی لَغَفَّار] ما غافریم، ما خلأها را پر میکنیم، زخمها را التیام
میدهیم، اما برای چه کسی؟ [لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَی]، من بخشنده ام برای آنکه توبه کند.
⁉️توبه کند یعنی چه؟ یعنی برگردد. راه تکامل شما ازاینجا بود، شما اینطرفی میرفتید؛ حاضریم شما را ببخشیم، کِی؟ وقتی بروید به طرف تکامل، مجدداً به راه درست برگردید. [لِمَنْ تَابَ] توبه کند، یعنی برگردد. توبه یعنی برگشتن. ایمان خود را قوی کند، عمل صالح کند. نباید از عمل غافل بود و به سخن گفتن و دلخوش داشتن خود بسنده کرد.
بنابراین مغفرت یعنی پر کردن آن خلأهایی که زخمهای روح انسان اند، با پر کردن آنها انسان به کمال میرسد. این، شایسته است که انسان در راهش کوشش کند، مسابقه بدهد، سرعت بگیرد.
مغفرت خیلی مهم است ...
✍برجسته ترین متفکر جهان معاصر #استاد_سید_علی_خامنه_ای (حفظه الله تعالی)
🌐 @ashora_karbala
8527-fa-az mobahele ta ashora.pdf
3.82M
📚پیشنهاد دانلود و #مطالعه_کتاب
«از مباهله تا عاشورا»
✍مؤلف: محمد امینی گلستانی
🔰 وی در مقدمه این اثر میگوید: «در یکی از شبهای طولانی زمستان، تاریخ زندگانی رسول خدا (ص) را از کتاب پربرکت بحارالانوار علامه مجلسی مطالعه میکردم. به واقعه تاریخی بحث و گفتوگوهای پنجروزه دانشمندان نصارای نجران و آمدن آنان به مدینه منوره و ملاقاتشان با رسول خدا (ص) و قرارداد و پیشنهاد "مباهله" و کیفیت حضور و در نهایت انصراف آنها در روز موعود رسیدم. ناگهان واقعه جانگداز کربلا و میدان خونین و تنها ایستادن حضرت سیدالشهداء در نظرم مجسم شد. به فکر فرو رفتم که چقدر فاصله میان انسانها یا انساننماهای این دو واقعه، در عین حال عظمت و بزرگواری قهرمانانه آنها (پنج تن آل عبا) وجود دارد.»
📕نویسنده در هفت بخش، کتاب را تنظیم کرده است.
۱-مباهله مدينه
٢_رسول خدا محمد (صلى الله عليه و آله)
٣-مولود كعبه على (عليه السلام)
۴-دختر وحى فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
۵-فرزند ياسين؛ حسن (عليه السلام)
۶-فرزند طه؛ حسين (عليه السلام)
٧- بخش آخر مقايسة
وی ابتدا ماجرای مباهله را به تصویر میکشد و سپس سرگذشت پنج تن آل عبا را مرور میکند. در ادامه به مقایسه میان جریان مباهله و رفتار مسلمانها با هر یک از این شخصیتها میپردازد.
🌐 @ashora_karbala
🔰مباهله غریب ترین ایام....
✍آیت الله #جوادی_آملی :
💠از غريب ترين ايام زندگي ما ايام #مباهله است. خيلي از ما عالمانه حرف ميزنيم و عوامانه فكر ميكنيم در نتیجه آن اركان ولايت را تقريباً از دست ميدهيم در حالی که آن اجزاي غير ركني را خيلي محترم ميشمريم مانند اول ذيحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امير با فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) است اينها جزء واجبات غيرركني است.
💠غدير جزء واجبات ركني امامت است، مباهله جزء واجبات ركني ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق ميكند. در حالی که نه رسانهها از او نام ميبرند و نه حوزهها خبري هست! آن وقت آن مسائل واجبات غير ركني را خيلي دامن ميزنيم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزاي نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غير ركني است اما ركوع و سجود واجب ركني است.
💠وقتي مأمون(علیه من الرحمن ما یستحق) ، به وجود مبارك امام رضا (سلام الله علیه) عرض ميكند به چه دليل علي بن ابيطالب (سلام الله عليه) افضل است؟ ایشان ديگر نفرمود غدير، فرمود با آیه انفسنا...
خدا وقتي وجود مبارك حضرت امير (علیه السلام) را جان پيغمبر ميداند از اين بالاتر فضيلت فرض ميشود؟!
💠«من كنت مولاه فهذا علي مولاه» كه گفته ی خود پيغمبر است هر چند آن هم از طرف خداست، کجا؛ و اینکه ذات اقدس اله خود فرموده علي جان پيغمبر است، کجا؟! و وجود مبارك امام رضا (علیه السلام) به اين استدلال كرد.
🔷جلسه تفسیر ۱٣٩۵/٧/۵ مصادف با ۲۴ ذی الحجه
🌐 @ashora_karbala
#تفسیر_قرآن_کریم
(تفسیر آیه ۱٢ سوره هود)
💠از این آیات چنین بر مى آید که، گاهى پیامبر(ص) به خاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان، ابلاغ بعضى از آیات را به آخرین فرصت موکول مى کرده است، لذا خداوند روحیه پیامبرش را با این بیان، تقویت کرده و میفرماید گویا ابلاغ بعضى از آیاتى که بر تو وحى مى شود، ترک مى کنى و سینه تو از آن نظر تنگ و ناراحت مى شود،که مبادا آنها معجزات اقتراحى از تو بخواهند و بگویند: چرا گنجى بر او نازل نشده؟ و یا چرا فرشته اى همراه او نیامده ؟ از ایمان و کفر آنها پروا مکن! وظیفه تو فقط ابلاغ است
⬅️ معجزات اقتراحی یعنی کسانی که در جستجوى حقیقت نبودند؛ معجزاتى مطالبه مى کردند، یعنی هر کس به میل و هوس خود، پیشنهاد معجزه اى بکند و با هیچ معجزه دیگرى هم قانع نشود. مسلماً چنین افرادى بهانه جو هستند، نه حقیقت خواه. میفرماید: درخواست هاى آنها در زمینه معجزات اقتراحى، نه به خاطر حقیقت طلبى است، بلکه به خاطر آن است که آنها اصولاً منکر نبوت اند، و اینها همه بهانه است
💠 اما سؤالى در اینجا پیش مى آید که: چگونه ممکن است پیامبر(ص) ابلاغ آیات الهى را تأخیر اندازد؟ و یا اصولاً از ابلاغ آنها خوددارى کند؟ میگوئیم: هر گاه پیامبر(ص) مأمور به ابلاغ فورى حکمى باشد، مسلماً بدون واهمه آن را ابلاغ خواهد کرد، ولى گاه مى شود وقت ابلاغ وسیع است، و پیامبر روى ملاحظاتى آن هم نه ملاحظاتى که به شخص خودش باز گردد، بلکه ملاحظاتى که جنبه عمومى و دفاع از مکتب دارد، ابلاغ آن را به عقب مى اندازد، و این مسلماً گناه نیست
🌐 @ashora_karbala