8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هدشات کودکان
🗯 تمام فجایع جهان در غزه جمع شده؛ این را یک یهودی میگوید..
♨️ کانال جهان خبر : گروه خبر رسانه منتظر
📡 @jahan_khabar | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای چند ثانیه فرض کنید این افتتاحیه به این شکل در ایران برگزار میشد و رئیس فیفا در تهران زیر باران اینگونه می نشست و چنین تصویری از او مخابره میکردند!
تا کجا ایران تحقیر میشد؟!
√ @Roshangari_ir | روشنگری
🌹زندگینامه متاثر کننده ی شهیده والامقام زینب کمایی که بدست منافقین ترور شد«۱»
شهیده زینب (میترا) در سال 1347 در آبادان متولد شد.
مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت.
بارها به مادرم گفت « این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من میخواهم مثل زینب س باشم.
میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد.
مادر شهید:
زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد.
زینب بین بچههایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت.زینب از همه بچههایم به خودم شبیهتر بود. صبور اما فعال بود.
از بچهگی به من در کارهای خانه کمک میکرد. بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود.
همیشه به شوهرم میگفتم از هفت تا بچهام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم.
زینب اهل دل بود از دوران بچگی خواب های عجیبی میدید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستارهها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم میکردند کی بود؟ و آن حضرت فاطمه (س) بود.
زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. دوران دبستان به کلاس های قرآن میرفت. بعد از شرکت در کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد.
کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه میرفت. در مدرسه او را مسخره میکردند و اُمّل صدایش میزدند
از همان دوران روزه میگرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت.
اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه میگرفت.
زینب کوچکترین دخترم بود، در همه راهپیماییهای زمان انقلاب شرکت میکرد. زینب فعالیت های انقلابیاش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد
بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامههای خودسازی بود.
بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود.
او میگفت «ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.»
هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. مردم کمکم به دلیل بمباران و موشک از شهر خارج شدند ولی بچههای من مخالف بودند. زینب هم عاشق آبادان بود. دختران بزرگترم برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند. ولی زینب چون لاغر و ضعیف و هم کم سن و سال بود به جامعه معلمان که فعال بودند میرفت و کارهای فرهنگی انجام میداد.
بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجتالاسلام جمی) دستور تخلیه آبادان را دادند ما به اصفهان رفتیم. البته دو تا از دختران در بسیج و بیمارستان فعالیت داشتند ماندند، ولی زینب که سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم به او گفتم که به تو احتیاج دارم، راضی به رفتن به اصفهان با من شد.
در اصفهان زینب که این مدت (6 ماه) از درس عقب مانده بود به مدرسه راهنمایی نجمه رفت.
مدیر مدرسه همیشه از زینب تعریف میکرد و میگفت دخترت خیلی مؤمن است، زینب علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع آنجا به گلزار شهیدان اصفهان میرفت. مقداری از خاک قبر شهید را میآورد و تبرکی نگه میداشت.
زینب هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه میداشت. یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند زنها هم شهید میشوند.»
زینب همیشه ساعت ها سر قبر زهره بنیانیان مینشست وقرآن میخواند. بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهینشهر رفتیم. زینب اول دبیرستان بود و تصمیم گرفت به رشته علوم انسانی برود و سپس قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه رابرای طلبه شدن بخواند.
او در شاهینشهر فعالیت های فرهنگی میکرد و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج میرفتدر دبیرستان گروه سرود و گروه تئاتر به نام «گروه سرود و تئاتر زینب» تشکیل میداد.
دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او میدادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه میرفت، و با پولش کتاب برای مجروحین میخرید و هفتهای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا میرفت و کتابها را به مجروحین هدیه میکرد.
ادامه
زندگینامه متاثر کننده ی شهیده والامقام زینب کمایی که بدست منافقین ترور شد«۲»
🔺چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانشآموزان پخش میکرد.
تا آنجا بفهمند و بشنوند که مجروحین و رزمندهها از آنها چه توقعی دارند، مخصوصاً سفارش مجروحین را درباره حجاب پخش میکرد.
در زمستان اصفهان که وسیله گرمکننده درست و حسابی نداشتیم و همگی در یک اتاق که با یک تکه موکت فرش شده بود میخوابیدیم.
یک شب که هوا خیلی سرد بود بیدار شدم دیدم زینب در جایش نخوابیده. آرام بلند شدم و دیدم رفته در اتاق خالی در آن سرما مشغول خواندن نماز شب است.
بعد از نماز وقتی مرا دید با بغض به من نگاه کرد. دلش نمیخواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم. در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نمازخواندن آن قدر لذت ببرد.
زینب شبی که دعای نور حضرت زهرا (س)را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور را برای او تفسیر میکند. آن قدر زیبا تفسیر را میگوید که زینب در خواب گریه میکند.
زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد میدهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. زینب دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه میکردند.»
زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنههایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری میداد. او به خواهرش شهلا که این خواب را تعریف میکند سفارش میکند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند.
یک شب سر نماز، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟»
با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید.
به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه میخورد.»
زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمیگشت اول به مسجد المهدی میرفت، نماز میخواند و بعد به خانه میآمد،
در اول فروردین سال 1361 هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید.
منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله و اولین دبیرستانی همراه با شهدای عملیات فتحالمبین (160 شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
بعد از دفن زینب با تعجب دیدم که قبر زینب زیر یک درخت کاج قرار دارد و تازه رمز جمعآوری درخت میوه کاج را توسط زینب فهمیدم.
او قبل از شهادت توسط منافقین تهدید شده بود.
زینب دو تا وصیتنامه داشت. من سواد کمی داشتم و آرزو داشتم که به راحتی و روانی، آنها را بخوانم. یک شب زینب به خوابم آمد و گفت: «مامان، ناراحت نباش.» یک روز وصیتنامه مرا از اول تا آخر بدون غلط میخوانی؛ آن روز نزدیک است.»
صبح که از خواب بیدار شدم. سریع به نهضت سوادآموزی رفتم و ثبتنام کردم و خوب درس خواندم تا بالاخره به راحتی وصیتنامه زینب را میخوانم و حتی بعضی جملاتش را حفظ نمودم.
وصیتنامه دومش را در ۱۳۶۰/۱۲/۱۳یعنی هجده روز قبل از شهادتش نوشته بود.
نامهها و دستنوشتههای زینب شبیه به نامههای یک رزمنده در جبهه بود.
امروز داغ زینب مثل روز اول رفتنش هنوز داغ داغ است؛ داغی که هیچ وقت سرد نمیشوند. هیچ وقت کهنه نمیشود.
باید دنیا بداند که منافقین چه کسانی را و به چه جرمی به شهادت رساندند.
بعضی شب ها خواب گلزار شهدای اصفهان را میبینیم.
خواب درختهای کاج، درخت هایی که سایبان قبرهای شهدا، قبر زینب هستند.
صدای نسیمی را که میان برگهای آنان میپیچد، میشنوم.
یک تکه از جگر من، از قلب من، زیر آن درختهاست.
گمشده من آنجا خوابیده است. خوشا به حال درخت های کاج...
پایان...
✳️نامه خاندوزی به مخبر در تشریح آخرین وضعیت خزانه دولت سیزدهم
وزیر اقتصاد در نامهای به سرپرست ریاست جمهوری:
▪️بدهی خزانه بابت تنخواه بانک مرکزی صفر و خالص طلب خزانه از سازمان هدفمندی یارانهها ۸ هزار میلیارد تومان است که با موجودی نقدی، ۱۸.۵ هزار میلیارد تومان مثبت خواهد بود.
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سناتور ضدایرانی، رشوهبگیر از آب درآمد!
🔹سناتور دموکرات مجلس سنای آمریکا پس از محکومشدن بهخاطر دریافت رشوه از دولتهای خارجی، از سمت خود در سنا کنارهگیری کرد.
☑️ @Masaf
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آخرین روز کاری در دفتر سرپرست ریاستجمهوری
🔹مخبر: برای مسئولیت نه اما برای شهید رئیسی و همکارانم دلم تنگ میشود.
🔹سعی کردیم تصمیماتمان در روزهای آخر طوری باشد که مسئلهای برای دولت جدید ایجاد نکند.
@Farsna
4_5848337992074138478.mp3
55.35M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📑 قدرت اشک (در جمع دانشآموزان مدرسه مصاف)
✅ لینک فایل تصویری در آپارات
🗓 ۲ مردادماه ۱۴۰۳ - تهران
🎧 کیفیت 64kbps
☑️ @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عصبانیت شدید اسقف کاتولیک از توهین به مسیحیت در مراسم افتتاحیه المپیک
👤 «رابرت بارون»، اسقف کلیسای کاتولیک:
🔺ما کاتولیکها نباید مانند گوسفند باشیم.
🔺فرانسه کشوری است که مبلغان کاتولیک را به سراسر جهان فرستاده.
🔺فرانسه که فرهنگ آن یعنی همان احترام به حقوق بشر و آزادی در آن، همه ریشه در مسیحیت دارد، احساس کرده کار درست این است که مسیحیت را مسخره کند.
♨️ کانال جهان خبر : گروه خبر رسانه منتظر
📡 @jahan_khabar | montazer.ir
🔻 جای آدمکش در المپیک نیست
🔸 طرح هایی که در واکنش به حضور رژیم صهیونیستی در المپیک پاریس منتشر شده است.
♨️ کانال جهان خبر : گروه خبر رسانه منتظر
📡 @jahan_khabar | montazer.ir
15.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠حتی تخیل هم نمی تواند میزان درد را درک کند...
پدر غزه ای در زیر آوار خانه اش که توسط هیولاهای سرکش صهیونیستی بمباران شده بود به دنبال چهار فرزندش می گردد.
♨️ کانال جهان خبر : گروه خبر رسانه منتظر
📡 @jahan_khabar | montazer.ir
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شرایط سخت آبوهوایی هم نتوانست مانع راهپیمایی و همبستگی آزادگان نروژی با مردم فلسطين بشود
♨️ کانال جهان خبر : گروه خبر رسانه منتظر
📡 @jahan_khabar | montazer.ir