eitaa logo
عصرانه (تقی شجاعی)
232 دنبال‌کننده
896 عکس
256 ویدیو
5 فایل
دخمه‌ای مجازی جهت داد زدن با صدای: #تقی_شجاعی 😎 ( فعال انفرادی🚶 نویسنده پلنگ‌زخمی، احتناک، وقتی‌بابا‌رئیس‌بود، شریان و...) ارتباط با ادمین: @Shojaei66 اینستاگرام: https://www.instagram.com/taghishojaei66?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ بخشش لازم نیست محاکمه‌اش کنید! شرایط کشور خاص است. اصلا می‌دانی؛ شرایط دنیا برای حرف حق، مطالبه‌ی حق، دادخواست حق، و کل هیکل و جریان حق خاص است. دنیا فصل جولان فرعون‌هاست. فصل مسلمانیِ ابوسفیان‌هاست. فصل نمازجمعه‌ی معاویه‌ها در چهارشنبه‌هاست. دنیا فصل مستیِ یزیدها بر منبر حکومت اسلامی با نام حاکم اسلامی است. اوضاع کشور خاص است. مثل چهل و سه سال گذشته. رها کن مطالبات گذشته‌ای را که هیچ‌گاه به فرجام نرسیده‌اند و نخواهند رسید. بیا درباره آینده حرف بزنیم. درباره امید. آرزو. الهام. بهرام. و سایر دختر پسرهای سرزمین‌مان که پشت درهای بسته‌ی زندگی صف ایستاده‌اند. کشور ما خاص است. ما اینجا زیر ذره‌بین هستیم. اینجا اگر عطسه کنیم بهمان برچسب کرونا می‌زنند. اینجا باید تحمل کرد مسئولانی را که به صورت سرباز، انقلاب و اسلام و آرمان‌ها سیلی می‌زنند. تا مبادا انقلاب خراب بشود. حالا فعلا یک سفره‌ای باز شده با خون یک چند صدهزار شهید؛ و چند مسئول هم آن وسط دو لقمه خیانت می‌کنند می‌روند دیگر. شما چرا خون خودت را غلیظ می‌کنی؟ مگر کوری که شرایط مملکت خاص است؟ این‌ها را همه باهم حواله بده به حضرت اباالفضل ببین چطور می‌زند توی کمرشان. والا. این مسئولان قاتی جریان حق شده‌اند و فعلا کاریش نمی‌شود کرد. یعنی راستش جریان حق از همان اولش قاتی داشت. مگر ابلیس ۶ هزارسال خودِ ناکسش را جای فرشته جا نزد؟ خدا مجبور شد آدم را بیافریند و این جانور گردن‌کلفتی کند تا کفرش رو شود و بعد عالم تف کند تو صورتش. تازه بعد از این تف هم باز آدم وقتی ابلیس بهش درخت تعارف کرد و مراسم تحلیف برای فریب او برگزار کرد، گولش را خورد. چون فکر نمی‌کرد توی عالم کسی باشد که "دروغ" بگوید و به "دروغ" قسم بخورد! الان هم باید منتظر ماند. تا یک آدم از جنس کاملش بیاید روی زمین تا کفر آدم‌های قاتیِ جریان حق را رو کند. و الا با محاکمه این مسئول و آن رئیس‌جمهور و آن یکی وزیر، مملکت به هم می‌ریزد. تازه چه فایده‌ای دارد؟ قیمت کدام جنس پایین می‌آید؟ مگر آن موقع که سلطان سکه را گرفتند و اعدام کردند قیمت سکه چند قِران پایین آمد؟ یا وقتی جنایات حسین فریدون؛ برادر جان آن مقام رده‌بالا رو شد چه تاثیری روی قیمت ارز داشت؟ این‌ها نگاه به گذشته است. بیا به آینده نگاه کنیم. به رئیس‌جمهور جدید. و ساختارهایی که قرار است اصلاح کند. و به اصلاح‌طلبانِ همیشه طلبکار از نظام که این روزها بدتر از انگلیس و آمریکا منتظرند وزیری در این دولت، از زیر ماسک دماغش را بخاراند و مسخره‌اش کنند. فلذا فعلا برویم دوغ مطالبه‌گری‌مان را بنوشیم و منتظر باشیم ببینیم فردا روزگار و کردگار چه بازی‌هایی برای ما رقم زده‌اند. [ @asraneh313 ]
✍ از جنس امید اینکه آخر هفته‌ها به جای توچال و جت‌اسکی و رفتن به استخر برای گشاد شدن و شل کردن عضلاتی که درطول هفته روی میز و صندلیِ ریاست زخم بستر گرفته‌اند، بلند شوی بروی جاهایی از مملکت که هنوز انقلاب به آنجاها نرفته؛ در میان کَپرهایی که چهل سال بعد از آزادسازی مملکت از دست شاه، هنوز بوی بی‌عرضگیِ شاهانه‌ی برخی مسئولان را می‌دهد؛ پای صحبت زنی بنشینی که تا به حال یک آخوندِ مسئول را از نزدیک ندیده، -بااینکه به گوشش رسیده که مملکت دست آخوندهاست!- ؛ دست بکشی روی سر دختربچه‌ای که لُپش گِل انداخته از درد، فقر و بی‌آبیِ وعده‌هایی که زندگی را کویر کرده‌اند؛ به هیچکس هم طعنه نزنی و متلک نگویی و بخاطر وظیفه‌ی نوکریِ جمهورت به سرِ کسی منت نگذاری؛ این‌ها همه یعنی همان تعریف خودِ امید. آرزو. و سایر بستگان. این‌ها یعنی بعد از چند صباحی لرزاندن تنِ خمینیِ کبیر در مرقدی که سِت نیست با آرمان‌هایش و زار می‌زند به تنِ انقلابِ پابرهنه‌ها؛ می‌توان امید بست به آینده‌ی مملکتی که یک جهان صدام، چشم دیدنش را ندارد و هر روز صد دام می‌چیند برای به زمین زدن خرمشهرهایش. و مگر عَلَمِ حسین(ع) را می‌شود زمین زد؟ مگر آنکه شتر از سوراخ سوزن خیاط عبور کند! حتی یَلِجَ الجملُ فی سمّ الخیاط. [ @asraneh313 ]
🤒 علی‌اکبر صالحی: ظریف یک برند بین‌المللی است. 🤒 درست همانطور که آدیداس، نایک، پپسی و کوکاکولا برندهای بین‌المللی هستند. مصطفی هاشمی‌طبا: خیلی از عقاید شهید رجایی به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر بود. 🤒 و اصلا بخاطر همین شهید شد. کانال اصلاحات: سابقه مدیریتی زاکانی هیچ ربطی به شهرداری تهران ندارد. 🤒 ما هفت‌تیرکش از جنس نجفی می‌خواهیم. علی مطهری: عقل طالبان از ما بیشتر است چون به سفارت آمریکا در افغانستان حمله نمی‌کند. 🤒 فی‌الواقع شاید طالبان، مخفف اصلاح‌طلبانِ به روزرسانی‌شده باشد که اهل پونز زدن به پیشانی زن‌ها و کراوات قیچی کردن مردها در دهه شصت خودمان نیست!😉 زهرا شمس؛ عضو شورای شهر تهران: کارتن‌خوابی زنان نوعی سبک زندگی است. 🤒 به همین سیاق: نداشتن پول برای اجاره یک خانه فزرتی، داشتن بدهی تا خرخره، کیف‌زنی برای تهیه نان شب خانواده و زندان رفتن از فرط بیکاری؛ همه یک نوع سبک زندگی هستند. محمد هاشمی: اگر روحانی محاکمه شود شاید مسائلی را بگوید که به صلاح کشور نیست. 🤒 و اگر محاکمه نشود مدام به صلاح کشور می‌اندیشد و چه بسا برود مجمع تشخیص، برای مصلحت نظام هم آستین بالا بزند. روزنامه جمهوری اسلامی: امام حسین چه نیازی به اربعین دارد؟ 🤒 والا. همان شب عاشورا هم برق‌ها را خاموش کرد همه راحت بروند پی کار و زندگی‌شان. [ @asraneh313 ]
هر وقت فیلم "شبی که ماه کامل شد" را می‌بینم، بیشتر از همه دلم برای شخصیت "شهاب" می‌سوزد. برادر فائزه. که با هزار امید آبگوشت عبدالمالک ریگی را می‌خورد و با او تفاهم می‌کند که جلوی دوربین فیلم بازی کند و بگوید که جاسوس است. و ریگی جلوی چشم‌های مادرش که دارد از پشت تلویزیون نگاهش می‌کند سرش را می‌برد. اگر بینش سیاسی از اوضاع در جریانِ زمانه‌ات نداشته باشی، حرفی را که دشمنت جَویده و تو دهانت گذاشته تکرار می‌کنی، و هم‌زمان سرت را هم مفت به باد می‌دهی. به خصوص در این زمان که کثیف‌ترین دروغ‌ها را رنگ می‌کنند و جای وحی روح‌الامین در کلیپ‌ها و پست‌های مجازی بهت قالب می‌کنند. اما بینش سیاسی را نمی‌توان در فضای مجازی و از دهان فلان سلبریتی و فلان سخنران مشهور و فلان آخوندی که برای جذب فالوئر و طرفدار حاضر است روی منبر هم شلوارک بپوشد و برود با سگ سلفی بگیرد و با گرگِ رژ زده لایو برگزار کند و ادای آهو و بره دربیاورد و هرکس را که مثل او فکر نمی‌کند گاو شاخدارِ بی‌رحمی بخواند که انسانیت سرش نمی‌شود...؛ پیدا کرد. بینش سیاسی را باید بروی از سرِ چشمه‌ی حیات اجتماعی بشر بگیری. آنجا که گِل قاتی ندارد. آنجا که معده و روده و هوای شکم در کلامش دخالت ندارد. بینش سیاسی را باید بروی از قرآن بگیری؛ آنجا که به عصر قسم می‌خورد که بگوید انسان در خسران است مگر آنکه اهل توصیه به حق باشد. آنجا که شاقول رفتارها، تعداد لایک‌ها و تعداد بازدیدها و کامنت‌ها نیست. آنجا که شیوه‌ی مراوده با جباران و مشرکان و منافقان را به پیامبرانش شرح می‌دهد. و هم‌او بر سر پیامبرش داد می‌زند که سخن نادانان را وقعی ننهد. و لا تتبعان سبیل‌الذین لا یعلمون. بینش سیاسی را باید بروی از حسین(ع) بگیری که با کمترین عده، باشکوه‌ترین حماسه سیاسی تاریخ را رقم زده است. بینش سیاسی اگر نداشته باشی، گوساله سامری را جای معبود، معاویه را جای امیرالمومنین، یزید را خلیفه مسلمین، و یا احمد مسعود را جای احمد متوسلیان بهت قالب می‌کنند! [ @asraneh313 ]
✍ یادِ مرگ برای مسئولان یک نهادی باید باشد که کلاس وعظ اجباری برای مسئولان برگزار کند. مسئولی که دست‌کم هفته‌ای یک‌بار یاد نکند مرگش را، چک نکند حسابش را، و دقیق نشود در سنتِ لگدهایی که این میزها به گذشتگان زده و ایشان را به اعماق برزخ پاسخگویی کشانده است؛ باد می‌بردش. میز می‌بردش. نام می‌بردش. نان می‌بردش. و ایمان؛ ایمان کجا سکنا گزیند در لانه‌ی دلی که غبارِ قدرت کدرش کرده است؟ مسئولی که هفته‌ای یک‌بار اشک نریزد برای حسین(ع) و برای آرمان او بر سینه‌اش نکوبد؛ کجا می‌تواند پشت پا نزند به خون‌هایی که برای اعتلای حق بر زمین ریخته شده است؟ و شاید راز اینکه ما جنگ ۸ساله با جهان را با فرماندهان نوجوان و جوانی که هنوز سبیل نداشتند بردیم؛ و اما پیشرفت و اقتصاد مملکت را در شرایط صلح، با پیرمردانی که ریش زیاد داشتند و جای مُهر هم لانه کرده بود بر سجده‌گاهشان، باختیم؛ همین یادِ مرگ و روحیه‌ی حسینیی بود که در رزمندگان بود و در مسئولان نیست. یاد مرگ برای دویدن و از خواب قدرت پریدن؛ و روحیه حسینی برای حرص اثرگذاری و اصلاح امور جامعه. اگر هر آدم معمولی، مدام به یک هشداردهنده و بیدارکننده‌ی فطرت در طول روزهای عمرش نیاز دارد؛ که قطعا دارد، این نیاز قطعی برای یک آدم مسئول چندبرابر است. به خصوص در این زمانه که مسئولان، سیرتر از آنچه که نیاز یک آدم معمولی است، روزگارشان را سپری می‌کنند و رفاه همراه مسئولیت برایشان عادی شده، و ایشان کجا خبر خواهند داشت از مردمی که جمعه‌ها را می‌شمارند برای رسیدن به ساعت دوازدهِ نیمه‌شبِ جمعه‌ای که موعد پرداخت یارانه‌شان است. یک نهادی باید باشد -واکسیناسیون اجباری مسئولان دربرابر کرونای قدرت و فساد و لابی و رانت و قس علی هذا_. پ.ن: باش تا باشد. 😎 [ @asraneh313 ]
دلمان خوش بود به اینکه سالی یک‌بار می‌رویم خارج. خارج از دنیایی که گردش روز و شبش حول حساب پس‌اندازی می‌گردد که قرار است آرامش ذخیره کند برای روزهای مبادای عمری که در آغوش باد خفته است. دلمان خوش بود پنج روز از سیصدوشصت‌وپنج روز سال را می‌رویم به دنیایی که فقط غلظت چای‌هایش، می‌شوید و می‌برد تمام اندوه بشری را. دلمان به دیدن خارجی‌هایی خوش بود که خروج کرده بودند علیه تِزهای بشری، علیه رفاه، آه، حسرتِ نداشتن‌ها، علیه بخل، حرص، طمع، علیه انسانیتِ شرطی‌شده. دلمان خوش بود به قیمه‌های نجفی، به کباب ترکی، به فلافل‌های پر از کلمی که هر قرصش یک دنیا کلام داشت با آدم‌هایی که توی صف نذری، صبر ایستاده بودند. دلمان به میهمان‌شدن در منزل میزبان‌هایی خوش بود که باهم مسابقه می‌دادند برای آنکه محبت، ایثار و مجمعه‌های پر از عاطفه‌شان را خرجِ ما کنند. دلمان به تاول‌هایی خوش بود که تعفن دنیا را از وجودمان بیرون می‌کشید و دور می‌ریخت هر چیزی را که در وجودمان بوی حسین(ع) را نمی‌داد. دل ما به گریه‌ها و ناله‌ها و اشک‌هایی خوش بود که افسردگی انسان امروز را درمان می‌کرد. دلِ غم‌گرفته‌ی ما در این دنیای کوفتی؛ به اربعین حسین(ع) خوش بود. به آن خستگی، کوفتگی، و شرمندگی‌های توی راه دربرابر عظمت و شکوهِ اجتماعِ ایمان. اینک تو؛ که راه را به روی فقرا بسته‌ای، بر ما بگو: "دنیا بی‌کربلا مَظَنّه چند؟" [ @asraneh313 ]
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜️ انتقادات و پاسخ‌های دکتر رفیعی به شبهات اعتقادی حسن آقامیری آیات، روایات و آداب اسلامی رو مسخره نکنید [ @asraneh313 ]
مسئول: کسی که خرابی‌های دوران مسئولیتش را گردنِ مدیر قبلی می‌اندازد و آبادانی‌های دوران پس از مسئولیتش را، خود، خالصانه گردن می‌گیرد. [ @asraneh313 ]
✍ بعله جناب ظریف! این نیز بگذرد! روزگاری که جنون عشق، بسیجی‌ها را از آغوش مادرانشان جدا می‌کرد و به زیر توپ و تانک می‌کشاند تا ترکش‌های جنگ به نزدیکیِ میزِ ریاست شما نخورد؛ دور هم جمع شدید و مجمعی تشکیل دادید با نام مجمع عقلا. و تلویحا مجنون خواندید آنانی را که شعار جنگ‌جنگ تا پیروزی سر می‌دادند. که البته مجنون بودند! جایی که ضحاک مشرقی عقلش در حیاط پرسه می‌زند، یاران حسین(ع) به حیات می‌اندیشند! خمینی بود که سرتان داد زد مجمع‌تان را جمع کردید و رفتید در سوراخ احتیاط خویش قایم شدید. تا روزی که جام زهر را توی حلق انقلاب ریختید. خمینی که رفت شما جرئت ابراز وجود بیشتری یافتید. شعار توسعه زیر سایه‌ی غرب دادید. و با همین شعار بود که بر قدرت و ثروت خویش وسعت بخشیدید و اشرافیت پشت عمامه و ریش را تئوریزه کردید و گفتید چه عیبی دارد که ما مسئولان خوب بخوریم و خوب بیاشامیم و اسراف هم بکنیم و هم‌زمان خدمت هم. جامعه‌ی یک‌دست پس از انقلاب و دوران جنگ که در آن مردم و مسئولان قاتی هم شده بودند و رئیس‌جمهورش با فقیرترین طبقه‌ی جامعه از نزدیک مراوده داشت؛ رفته‌رفته طبقه‌بندی شد. و طبقه‌ی کلفتی به نام طبقه‌ی مسئولان سر بر آورد که فاصله‌ی فیزیکی و شیمیایی‌اش با طبقاتی که انقلاب کرده بودند از کاخ سعدآباد تا کوچه‌های حلبی‌آباد بود. و سعدآباد شد محل بستن پیمان با شش! شش کشوری که زورشان در هشت‌سال به پنچر کردن قطار انقلاب نرسیده بود در چندسال تمدن عظیم‌شان را توی حلق مجمع عقلا فرو کردند. آرمان‌های خمینی خلاصه شد در عکس‌های یادگاری با هفته دفاع مقدس. و رجایی و باهنر و بهشتی سالی یک‌بار در بهشت‌زهرا؛ تنها جایی که طبقات جامعه همسان‌سازی شده بود، تکریم شدند. قدرت در دست شما چرخید. و چرخید. چرخ‌های اقتصاد به دست سیاست پنچر شد. دعوا میان چرخ زندگی و چرخ‌های صنعت اوج گرفت. و گوشت قربانیِ این دعوا، مردمی بودند که یارانه‌ی زندگی‌شان کفاف نیم کیلو گوشت را هم نمی‌داد. مجمع عقلا، این‌بار جام زهر را در برجام ریخت و به خوردِ انقلاب داد. درحالیکه مجنون‌های خمینی به فرماندهی سرداری که هیچ‌وقت سیاست، بوی خاک جبهه را از لباسش پاک نکرده بود، با خون خود سایه‌ی جنگ را از مملکت برداشتند. طولی نکشید که برجامِ عقلا پاره شد. بی‌آنکه چاره‌ای برای دردهای ملت در کار باشد. آن میز و آن‌همه خنده‌های درشت و ریز، همه به هیچ چیز ختم شد. و این نیز گذشت! سخت. طاقت‌فرسا. انقلاب‌شکن! و دردآور. و بالاخره کارد که به استخوان آرمان‌ها رسید؛ عقلایی که عقلشان قدرِ فهمیده‌های سیزده‌ساله هم نبود، کنار زده شدند و بعد از چهل‌سال، با همه‌ی رنج‌ها انقلاب افتاد دست رئیس‌جمهوری که مردم را یادِ نوستالژی‌های خود با مسئولان در اول انقلاب می‌انداخت. رئیس‌جمهوری که داغ‌های مانده بر دل امت در انتظار عزت را با یک "خیر" کوتاه به شرترین کشور دنیا خنک کرد. بعله جناب ظریف! این‌گونه گذشت با شما و جمع عقلایتان. اینک چند صباحی از انقلاب فاصله بگیرید و نمک‌دانِ آشنا به جراحت‌های ما را کنار بگذارید. بگذارید مملکت نفسی بکشد. آن وقت ما خودمان بلدیم "این نیز بگذرد"های تاریخ خودمان را کنار هم بگذاریم و بگذریم. برای ما این روزها سالگرد دفاع مقدس است. و برای شما شاید سالگرد نوشاندن جام. برجام. سالگرد خندیدن و قهقهه‌زدن با روباهان. سالگرد پز دادن با زبان در سازمانی که حقوق هیچ مللی جز وابستگان در آن به رسمیت شمرده نمی‌شود. شاید دلتان تنگ شده باشد برای دنیایی که زبانش را بلد بودید. اشکالی ندارد. کمی زبان به دهان بگیرید و کمی با زبان مادری در سرزمین مادری خویش با مردمی که امیدشان را به زبان انگلیسی‌تان گره زده بودید حرف بزنید و ببینید که هیچ can ی ولو با تلفظ اصیل، توانایی رفع درد مردم این سرزمین را نداشته و ندارد. بعله جناب ظریف! شاید وقت آن باشد که ببینید دنیای اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به جز زبان، دندان هم دارد. نیش هم دارد. و شاخ هم. اینک در مجمع عقلای چندین‌ساله‌ی خود بنشینید تا این نیز بگذرد. و یقین بدانید دنیا بدون گرگ و روباه بد نمی‌گذرد! [ @asraneh313 ]