eitaa logo
اسرار پیدا
298 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
255 ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پیشنهادات و خدمات دفتر امور اجتماعی و سیاسی حوزه علمیه تهران پیرامون مناسبت‌های بهمن‌ماه (شماره3) مستندهای تبیینی 🎬مستند روح الله https://yun.ir/1016 🎬مستند جمهور https://yun.ir/1017 🎬مستند در برابر طوفان https://yun.ir/1018 🎬مستند ارثیه پدری https://yun.ir/1002 🎬مستند آسوده بخواب کوروش https://yun.ir/1004 🎬مستند رویای ایرانی https://yun.ir/1005 🎬مستند حکومت سیاه https://yun.ir/1020 🎬مستند استعمار دلار https://yun.ir/1009 🎬مستند مردی با آرزوهای دوربرد https://yun.ir/1011 🎬مستند آدرس غلط https://yun.ir/1012 🎬مستند مجمع عقلا https://yun.ir/1019 🎬مستند آقای نخست وزیر yun.ir/1014 🎬مستند پرزیدنت آکتور سینما https://yun.ir/1015 🎬مستند هنر تحریم https://yun.ir/1001 💠 قرارگاه جهاد تبین فسطاط قائم (عج) https://eitaa.com/joinchat/241107632Cefce7644e2
📷 🔻 سومین پیش همایش مرجع مجاهد بزرگداشت چهلمین سالگرد ارتحال فقیه و مرجع مبارز سید عبدالله شیرازی با سخنرانی آیت الله صدیقی و آیت‌الله رشاد و با حضور جمعی از اساتید و زعمای حوزه علمیه استان تهران ❇️ هم اکنون در تالار شیخ مفید و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام ☫ روابط عمومی مدیریت حوزه علمیه استان تهران 🇮🇷 https://eitaa.com/howzehtehran
🌸 حاشیه‌نویسی تشویقی و بصیرت‌آفرین استاد موسی حقانی بر نقاشی انقلابی و موشکی آقازاده آقای مقدمی شهیدانی. 26 بهمن 1402 💠 اسرار پیدا کانال جریان‌شناسی و تاریخ معاصر: 💠 @asrar_p
هدایت شده از دوستانِ کتاب
efshagar-toteah_motahari.pdf
3.97M
| 📙 کتاب کمیاب و افزای "شهید مطهری افشاگر توطئه؛ تأویل «ظاهرِ» دیانت به «باطنِ» الحاد و مادیّت" از مورخ و پژوهشگر فقید، استاد علی ابوالحسنی(منذر) کتاب حاضر مجموعه ای است تحلیلی، تاریخی و افشاگرانه از بینش و تفکر استاد شهید مرتضی مطهری در مواجهه با خطر و انحراف در دین، که در آثار قلمی، کلامی و رفتار انقلابی آن متفکر شهید، تبلور یافته بود و سر انجام نیز جانش را در راه مبارزه با این خطر از دست داد. 🔸 در بخشی از این کتاب، نویسنده به ستیز علامه شیخ فضل الله نوری (ره) با جریان استعماری - وارداتی ((پروتستانتیسم اسلامی)) می پردازد. ✅ مطالعه این اثر ارزشمند به محققان، مورخان و فعالین عرصه فرهنگ، دین و سیاست توصیه می شود. @ShahidRabe 📚@dostaneketab
هدایت شده از کشکول ناب حوزوی
إنقاذ_کتاب_«الذریعة»_مما_أدرج_فیه_من_الأخطاء_والتصریفات_الشنیعة.pdf
1.42M
📕 "إنقاذ کتاب «الذریعة» مما أدرج فیه من الأخطاء و التصرفات الشنیعة" مقاله‌ ای جالب از آیت الله سید محمدرضا درباره تصرفات شنیع پسران مرحوم شیخ طهرانی در الذریعه به هنگام چاپ کتاب! تحقیر و تجهیل سعد بن عبدالله اشعری قمی از بزرگان مکتب تشیع نیز از تحریفات دو فرزند کمونیست آقا بزرگ بود درحالی که استاد جلالی نشان داده‌اند این‌ مطالب در نسخه خطی الذریعة موجود نیست. استاد جلالی در انتهای مقاله پیشنهاد می‌کنند که الذریعة بر اساس نسخه دستخط آقا بزرگ و نسخه فرعی مرحوم آقا سید عزیز طباطبایی(محقق طباطبایی) و نیز با توجه به مستدرکاتی که برخی علما بر الذریعة نوشته‌اند مجدد به چاپ برسد و کتاب حاضر از تحریفات صورت گرفته رهایی یابد. 🌐 www.jalaali.ir 🌐 https://jalali.kateban.com 💠کشکول ناب حوزوی🔻 ✳️ @kashkolenab
هدایت شده از مکتب طهران
آیت الله شیخ حسین لنکرانی از علما و رجال سیاسی https://eitaa.com/maktabetehran
هدایت شده از مکتب طهران
هدایت شده از مکتب طهران
هدایت شده از مکتب طهران
هدایت شده از مکتب طهران
هدایت شده از کشکول ناب حوزوی
💥 آیت الله محمد مومن(ره) 🎞 مشاهده و دانلود 👉 🌐 https://faqihparsa.ir 💎کشکول ناب حوزوی 🔻 ✅ @kashkolenab
هدایت شده از موسسه مذاهب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ تواتر احاديث درباره امام مهدی عليه السلام از ديدگاه اهل سنت 💠 استاد شیخ خلیل افرا (عالم اهل سنت) ◀️ موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی •┈•••✾•🌹🍂☘️🍂🌹•✾•••┈• آدرس در آپارات https://www.aparat.com/mmazaheb 🔸آدرس کانال در ایتا @qommazaheb ▫️-----------------▫️ 📱آدرس کانال در تلگرام @mmazaheb ▫️-----------------▫️ 🌐سایت موسسه مذاهب mazaheb.ir ▫️-----------------▫️
هدایت شده از HDAVODABADI
دیدار خصوصی با آیت الله منتظری در قم حمید داودآبادی/ بخش ۱ از ۲ فروردین ۱۳۶۸ برای تعطیلی نوروز، همراه خانواده به کاشان رفته بودم. دم غروب بود که دیدم بچه های سپاه کاشان، مشغول رنگ مالیدن روی نقاشی بزرگی از آیت الله منتظری که روی ساختمان جهادسازندگی قرار داشت، هستند. تعجب کردم. با خود گفتم: حتما میخوان پاکش کنن تا جاش یه عکس قشنگ تر از آقای منتظری بکشن! به خانه که رفتیم، اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، اخبار تلویزیون بود: خبر عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری را اعلام کرد. امام خمینی، طی نامه ای او را برکنار کرده بود. اصغر میگفت که سپاه اعلام کرده هر چی عکس منتظری هست باید جمع آوری شود. تازه علت پاکسازی نقاشی دیوار جهادسازندگی را فهمیدم! در تهران همه جا بحث بر سر منتظری بود. بیشتر ماجرا مربوط می شد به "سیدمهدی هاشمی" (برادرِ داماد منتظری) که قبلا مسئول "واحد نهضت های آزادیبخش سپاه پاسداران" بود و مشکلات بسیاری برای مملکت ببار آورده بود. سرانجام با وجود فشارهای بسیاری از جمله منتظری، هاشمی به جرم های بسیار از جمله قتل مرحوم "شمس آبادی" و چند نفر دیگر، اعدام شد؛ ولی با اعدام او ماجرا تمام نشد. برادر او "هادی" که داماد منتظری بود، دست به اعمال و توطئه بسیاری زد تا انتقامش را از امام بگیرد. پاییز ۱۳۷۶ چند وقتی می شد در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" مشغول به کار بودم. سردبیری فصلنامه "۱۵ خرداد" نشریه تخصصی اسناد انقلاب اسلامی را برعهده گرفته و مشغول شدم. غالب روزها، شخصیت های کشوری و لشکری، برای بازگویی خاطرات شان از انقلاب اسلامی، به مرکز می آمدند و در استودیوی آنجا، ناگفته هایی را که شاهد آن بوده اند، تعریف می کردند که ضبط ویدئویی می شد. غالبا برخی از افراد، به دلایلی که میشود آن را "خود سانسوری" نامید، از بیان بسیاری خاطرات شان مقابل دوربین یا ضبط صوت، امتناع می کردند؛ ولی بعد از پایان مصاحبه، بهترین فرصت برای شنیدن ناگفته های آنان بود که دوستانه و راحت آنها را تعریف میکردند. یکی از روزها آیت الله "محمدی ری شهری" که زمانی سکاندار "وزارت اطلاعات" بود، برای تعریف خاطرات به مرکز آمد. بعد از دو – سه ساعتی که خاطراتش را گفت، در همان استودیو نشست تا چایی میل کند که از او درباره نامه معروف به "۶-۱-۶۸" امام به آقای منتظری سوال کردیم، که وجود چنین نامه ای را کاملا تایید کرد و این که نامه برای منتظری فرستاده شد ولی با درخواست مسئولین مملکتی قرار شد این نامه علنی و رادیو تلویزیونی نشود. ایشان می گفت، ظاهرا از جلسه بسیار مهم و تاریخ ساز شب ۶ فروردین ۱۳۶۸ که در آن نامه امام مطرح شده بود، هیچ گونه فیلم یا صوتی ضبط نشده بود؛ به همین لحاظ آقای ری شهری در پی تهیه صورت جلسه ای بود که وقایع آن شب را ثبت کند. ایشان می گفت: -تا امروز تنها کسانی که حاضر شده اند صورت جلسه را امضا کنند، من و آقای خامنه ای هستیم. حتی وقتی به اقای هاشمی رفسنجانی گفتیم که آن را امضا کند، ایشان طفره رفت و گفت که الان وقت این چیزها نیست. پاییز ۱۳۷۶ چند وقتی می شد که "اکبر" (شبدوست مالامیری)، از دوستان قدیمی من و از مریدان پرو پا قرص آیت الله منتظری، دنبال این بود که دیداری با منتظری داشته باشیم. سرانجام قرار بر یکی از روزهای آبان ماه شد. من، علی و اکبر به همراه راننده اش، راه افتادیم طرف قم. در قم، پس از زیارت حرم مطهر حضرت معصومه (س)، به توصیه اکبر، برای نماز مغرب و عشا به حسینیه شهدا، محل اقامه نماز آیت الله منتظری رفتیم. حسینیه نیمه پر بود. آیت الله "صادق خلخالی"، آیت الله "احمد آذری قمی" و حجت الاسلام "سید سراج الدین موسوی" هم برای نماز به امامت آقای منتظری آن جا بودند. اکبر میگفت اینها مامومین همیشگی آقا هستند. من که نماز را با نیت فرادا خواندم. بعد نماز، به کوچه ای که در ورودی خانه منتظری قرار داشت، رفتیم. "عماد الدین باقی" و دو – سه نفر از بچه های "موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)" آن جا بودند. می دانستم که باقی از مسئولین اصلی و تاثیرگذار بخش خاطرات موسسه است. ادامه دارد @hdavodabadi
هدایت شده از HDAVODABADI
دیدار خصوصی با آیت الله منتظری در قم حمید داودآبادی/ بخش پایانی از ۲ دقایقی باهم گرم صحبت شدیم. از باقی درباره تجدید چاپ آخرین کتابش "کاوُشی درباره روحانیت" پرسیدم که گفت: - فعلا برای چاپ جدید آن برنامه ای ندارم و اگر بخواهم این کار را بکنم، بخش های زیادی از آن را باید کاملا تغییر بدهم. "کاوُشی درباره روحانیت" کتابی بود که حدود سال ۶۴ از سوی باقی منتشر شد و به قول خودش روحانیت را به دو دسته انقلابی همچون امام خمینی، و غیرانقلابی و سازشکار تقسیم بندی کرده بود. او که سخت و افراطی تحت تاثیر تفکرات دکتر "علی شریعتی" بود، با آوردن اسامی افراد، مثلا به افشاگری آنها پرداخته بود. همان زمان می گفتند، امام چاپ و تکثیر آن کتاب را حرام اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی به کفش فروشی "آقا مرتضی" در خیابان انقلاب نبش لاله زارنو - که تنها محل پخش کتاب کاوش بود - ریختند و همه نسخه های آن را بردند و ظاهرا خمیر کردند. باقی گفت که درحال ثبت و ضبط خاطرات آیت الله منتظری است و دارد کار را به پایان می رساند. (بعدها کتاب خاطرات منتظری بدون این که اشاره ای به مصاحبه و تدوین گر آن که باقی و عوامل موسسه نشر آثار امام بودند بشود، منتشر شد که کاملا مغرضانه، جهت دار و بدور از حقیقت و ثبت واقعی خاطرات بود. میشود گفت آن کتاب، بیانیه سیاسی عماد الدین باقی و همفکرانش در برابر نظام و امام بود.) از درِ بزرگ گاراژی وارد حیاط خانه شدیم. من، علی، اکبر و آقای "مصطفی ایزدی" که همراه همیشگی منتظری بود، در برابر منتظری قرار گرفتیم و به احوال پرسی و روبوسی پرداختیم. منتظری با دیدن شبدوست مالامیری که فرد بسیار ثروتمندی است و شدیدا به او ارادت داشت و وجوهات شرعی و حتی مبالغ هنگفتی را به عنوان هدیه همواره به منتظری پرداخت می کرد، گُل از گُلش شکفت. با خنده ای عجیب خطاب به او گفت: - بَه بَه آقای اکبر ... تهرانُکُمُ الله ... اکبر که ظاهرا اقوامش از تبعیدشدگان دوره رضا خان از کردستان به مازندران بودند، با همان لهجه مازندرانی و کردی اش خندید و گفت: - حاج آقا ... ما شمال تشریف داریم ... که منتظری باز خندید و گفت: - خب پس شمالُکُمُ الله ... بعد از حال و احوال خنده دار اکبر و منتظری، او روی لبه حیاط نشست و شروع کردیم به بحث و صحبت. بیشتر صحبت ما درباره ضبط خاطرات ایشان بخصوص درباره شهید "سیدعلی اندرزگو" بود. وقتی منتظری فهمید ما در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" کار می کنیم، اخم هایش در هم رفت و با غیظ قبول نکرد که خاطراتش را بگوید و گفت که دوستان دارند این کار را می کنند که منظورش همان عمادالدین باقی بود. ساعتی بر سر بعضی مسائل بحث کردیم. در بین صحبت ها، او را فردی بسیار ساده دیدم که به راحتی می شد با اخبار و اطلاعات ناصحیح، تحت تاثیر قرارش داد. بعد از خداحافظی، همراه آقای ایزدی به خانه مقابل رفتیم و ساعتی هم با او صحبت کردیم. ایزدی را فردی بسیار زیرک دیدم که می توانم بگویم او بود که منتظری را کنترل و هدایت می کرد. وقتی سوار بر ماشین شدیم که به تهران برگردیم، اکبر سراغ اذری قمی رفت و کپی نامه چند صفحه ای او را که خطاب به آیت الله خامنه ای و در رد ولایت فقیه بود، از خودش گرفت. در راه، به اکبر گفتم: - من از همان زمان جنگ و هنگامی که بحث منتظری پیش آمد، خیلی دوست داشتم یک بار با او روبه رو شوم تا شخصیتش را کنکاش کنم، امشب که این فرصت دست داد، فقط می توانم بگویم خدا رحمت کند امام خمینی را که در آخرین روزهای عمرش و در حساس ترین زمان تاریخ انقلاب، چه خطر بسیار بزرگی را از کنار انقلاب و نظام گذراند و نگذاشت این مسئله به فتنه ای ماندگار تبدیل شود. اکبر که از حرف من عصبانی شد و توقع داشت نگاهم به منتظری عوض شده باشد، جوش آورد. به او گفتم: - اصلا تو امام را قبول داری یا نه؟ که گفت: "خب آره ولی ..." که گفتم: - ولی بی ولی. همان جا به او گفتم: - آن که من دیدم و از شخصیت منتظری دریافتم، فردی چنان ساده است که به راحتی یک بچه ۱۲ ساله می تواند با اطلاعات و اخبار غلط او را تحت تاثیر قرار بدهد و تحریک کند که مملکت را به هم بریزد. ۲۳ آبان ۱۳۷۶ شب ۱۳ رجب، آقای منتظری در حسینیه شهدا نماز مغرب را می خواند که آذری قمی می رود پهلویش و با او صحبت هایی می کند و نکاتی را یادآور می شود. منتظری هم برمی گردد رو به جمع و شروع می کند به سخنرانی ای که منجر به آشوب در سطح کشور و حمله حزب اللهی های حساس و حامی نظام، به حسینیه او می شود و بلوای سیاسی سختی را برای جمهوری اسلامی رقم می زند. حمید داودآبادی ۲۱ مرداد ۱۳۸۸ @hdavodabadi
هدایت شده از HDAVODABADI
شبدوست (اکبر) مالامیری