eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام صبحتون بخیر🌹 @asraredarun ┄┅─✵💔✵─┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: همانا رسیدن به خداوند متعال و مقامات عالیه یک نوع سفری است که حاصل نمی‌شود مگر با شب زنده داری و تلاش در عبادت و جلب رضایت او در امور مختلف.✨ @asraredarun ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
آقای سامـرا چقـدر ناتـوان شدی خیلی‌شبیه مادر‌خود قدکمان‌شدی عمری اسیرطعنه و زخم‌زبان شدی تبعیـدی مجـاور یک پادگان شدی @asraredarun ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لعنت به این زهری که آبت کرد این طور در بسترت انگار جسم لاغرت نیست دختر نداری تا پرستار تو باشد جان می دهی و هیچ کس دور و برت نیست😔 این روزها داری دلی پر از سقیفه در گوش تو جز ناله های مادرت نیست😭 شاعر: محمدحسین رحیمیان @asraredarun ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽روضه آیت الله بهجت برای امام حسن عسکری(ع) 🔘 ویژگی خاص مراسم عزای امام یازدهم‌
عسگـــری یا عسکـــری ⁉️ ⬅️ عسگری به معنای عقیم و بی‌دانه است؛ 🍇همانطور که انگور عسگری به جهت بی دانه بودنش به این نام مشهور شده🍇 🗡 لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن امام و عدم وجود امام زمان استفاده میکرده و میکنند. ⬅️ عسکر محله‌ای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت. 😡 خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیت‌های فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی(علیه السلام)، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند. چون امام حسن عسکری(علیه السلام) و پدر بزرگوارش امام هادی(علیه السلام) در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می‌کردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی(علیه السلام) است و آنها را عسکریین گفته‌اند. 😳 اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم می‌بود و از نعمت فرزند محروم تلقی می‌شد. ✏️ از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحیح است، عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف). 📢 در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری به‌سزا داشتند. 🚨 شایسته است با نشر این مطلب کمر همت بسته و در ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش کنیم. ⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅ @asraredarun
صلوات خاصه امام حسن عسكري عليه السلام ▪️«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِيءِ خَازِنِ عِلْمِكَ وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ» 🏴
🌾عرض شد که در کنار حقوق و وظایف ، آدابی هم بیان شده و همینطور گفتیم که در اسلام اصالت با اخلاق و ادب هست .❇️ 🌀در اسلام هیچ کجا در باره حقوق و وظایف تنها بحث نشده ، اهل بیت هر جا وظایف رو گفتند قبل از. آن آداب رو گفتند و مسائل اخلاقی را گفتند .🌈 👌اهل بیت اینقدر مودبانه برخورد می‌کردند و اگر گاهی حقی هم رعایت نمی‌شود مشکلی پیش نمیومد.
◀️اگر حضرت آقا می‌فرماید: سبک زندگی اسلامی را ایجاد کنید منظور این نیست که سیاست رو به خانه ها تون بیارید بلکه در مورد رعایت حقوق و اخلاق صحبت میکنند ✨ بعنوان مثال : 🔷 در بحث حقوق ارث و میراث ۲به ۱ بین پسر و دختر صحیح هست . ⏳اما اگر قبل از فوت والدین فرزندان و پدر ومادر با هم به توافق برسند و به شکلی ارث رو تقسیم کنند که از بعد اخلاقی و آداب میتوان جانب فرزند ضعیفتر رو بگیرند ➕➗
💎اگر آداب رعایت شود صبرتون زیاد میشه چون 🌈 توقعات شما از اعضای خانواده کمتر میشه و بحث حقوق رو ندیده میگیرید .👉 🌈حریم بین اعضای خانواده حفظ می‌شود با ادب انسان راحتتر زندگی میکنه .✔️ ✨آداب نسبت به پنج چیز حقوق خانواده رو تکمیل خواهد کرد : خدا _خود_ خانواده _ خلق_خوبان ☀️🌈
⚔میدونیم که زنها در امر جنگ و جهاد مهارت و تخصصی ندارند اما با این وجود پیامبر اکرم به هدف شخصیت قائل شدن برای زنها با اونها در امر جنگ مشورت میکردند 👌 🌻پیامبر اکرم ص گاهی در جمع افرادی که در حال لهو ولعب و لغو بودند می‌نشستند ولی اهداف بالاتری داشتند چرا که گاهی لغو برای بازسازی روان انسان ها لازم هست 💯 💖از سیره پیامبر اکرم هست که هر گاه در میان جمع سخن میگفتند نگاه شون رو بین همه تقسیم می‌کردند.
🔷نمونه های از سیره پیامبر اکرم ص 🔹بهترین حیا ، حیای نزد خود هست . 🔹کارهایتان را به کودکان واگذار نکنید .👧 🔹اهل بیت علیهم السلام مهمانها رو در رفتن از نزد خودشون کمک نمی‌کردند. 🔹امام کاظم علیه السلام میفرمایند: پیامبر اکرم با مهمان غذا می‌خوردند 🥣🍽 🔹مشایعت مهمان تا درب منزل از سنت های پیامبر بود .🚪 🔹کفش و لباس خودشون رو وصله میکردند .👉
🔹پیامبر هر غذایی که براشون تهیه میشد می‌خوردند و نمی‌گفتند دوست ندارم . 🔹لباس سفید می‌پوشیدند ( مستر همفر در خاطرات خودش میگه : لباس سفید را در بیمارستان ها رایج کردیم تا از خانه ها بیرون بیایند .) 🤔
📖در باب قناعت و زهد هم باید بگیم که قناعت یک دستور عمومی هست اما زهد یک دستور خصوصی هست ❇️ 🔎همه جای قرآن و روایات پیامبر اکرم ص دستور به قناعت داده شده نه زهد 🚰 قانع باش : یعنی بهترین غذا رو بخور ولی اسراف نکن ⛔️ حالا اگر کسی برای خودش یک دستور شخصی زاهدانه قرار داد اشکالی نداره❇️ جسم وروح را باید با هم توام پرورش داد کسی که می‌تونه خوب بخوره باید مراقب باشه که اسراف نکنه . دوست داشتن یک غذا به معنی حب دنیا نیست بلکه دلبستگی و اسراف کردن حب دنیاست ♨️
🌳در بهشت هم نعمتهای جسمانی و روحانی هست اگر دوست داشتن یک غذایی یا یک چیزی مقدمه حرام باشه بد هست♨️⛔️ 🧡دوست داشتن مادیات خوبه ولی اگر ( حب الشهوات) شد و به حدی شدید شد که جای خدا رو بگیره بد هست ⛔️ 🍀هر لذتی که در دنیاست شرعا دین توصیه کرده و هر چیزی که دین توصیه نکرده چون انسان بهش نیاز نداشته است. قرآن فقط می‌گوید اسراف نکنید نمی‌گوید استفاده از نعمتها نکنید 💜
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚💗
4_5990284788601195216.mp3
10.27M
۳۶ 🏆 این جهان میدان مسابقه‌ای است برای رسیدن به عظیم‌ترین پاداش هستی. ✿ و معصومین علیهم‌السلام به عنوان مربیان این مسابقه؛ - قدم به قدم همراه با انسان‌ هستند - و ابزاری بسیار قدرتمند را به او معرفی کرده‌اند؛ ⚡️[ ابزاری که با آن می‌توان ره صدساله را یک شبه پیمود...] - این ابزار چیست؟ - چگونه باید از آن استفاده کرد؟ 🎤 @Ostad_Shojae
هدایت شده از میوه دل من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاها نظر به ما کن لطفی بر این گدا کن😢 در یک قنوت وترت آقا ما را دعا کن💚 (عج) (عج) 💚 ╭┅───🌸—————┅╮ @tavalodtahaftsalegy ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍اول میگین دانیال مرده، حالا میگی زنده ست توام یه مسلمونِ بدی مثه پدرم، مثه اون دوست دانیال که زندگیمو با دین آتیش زد، مثه همه مسلمونای وحشی چرا دست از سر این زمین و آدماش برنمیدارین هان؟ ازت متنفرم و سیلی محکمی که روی صورتم نشستو زبانی که بند آمد این اولین سیلیِ عمرم بود؛ آن هم از یک مسلمان قبلا هم اولین کتک عمرم را از دانیال خوردم، درست بعد از مسلمان شدنش چه اولین هایی را با این دین تجربه کردم.. آنقدر مغرور بودم که دست رویِ گونه ام نکشم. گونه ایی که سرمازده گیش، سیلیِ عثمان را مانندبرشهای تیغ به گیرنده های حسی ام منتقل میکرد. دست از یقیه اش کشیدم انگار زمان قصدِ استراحت نداشت.عثمان عصبی، دست به صورت و گردنش میکشید و کلافه دور خودش میچرخید و من باز اشکهایم را شمرده شمرده قورت دادم. باید میرفتم. آرام گام برداشتم. بی حس و بی هدف این شانه ها برایِ این همه درد زیادی کوچک نبود؟ دانیال یادت هست، گاهی شانه هایم را فشار میدادو با خنده میگفتی، که با یک فشار میتوانی خوردشان کنم؟ جان سخت تر از چیزی که هستم که فکرش را میکردی! ناگهان درد شدیدی به شقیقه هایم هجوم آورد تهوع به معده ام مشت زد ناخواسته روی زمین نشستم. فقط صدای قدمهای تند عثمان بود و زانو زدنش، درست در کنارم روی سنگ فرش پیاده رو. نفسهای داغ و پرخشمش با نیمرخ صورتم گلاویز بود زیر بازویم را گرفت تا بلندم کنم، اما عثمان هم یک مسلمان خبیث بود و من لجبازتر از هانیه کمکش را نمیخواستم، پس دستم را کشیدم صدای دو رگه شده از فرطِ جدال اعصابش واضح بود ( به درک) ایستاد و با گامهایی محکم به راهش ادامه داد او هم نفرت انگیز بود، درست ماننده تمامِ هم کیشانش انگار تهوع و درد هم، دستم را خوانده بودند و خوب گربه رقصی میکردند، محضه نابودیم! از فرط دردمعده،محکم خودم را جمع کردم که عثمان در جایش ایستاد و به سرعت به سمتم برگشت.و من در چشم بر هم زدنی از سرمای زمین کنده شدم.محکم بازویم را در مشتش گرفته بود و به دنبال خود میکشاند یارای مقابله نداشتم،فقط تهوع بود و درد معده ام بهم خورد چند بار و هربار به تلافی خالی بودنش قسمتی از زندگیم را بالا آوردم؛ 🌿🍂🌿🍂🌿 ✍تنهایی بدبختی بی کسی و عثمان هربار صبورانه، فقط سر تکان میداد از جایگاه تاسف دوباره به کافه رفتیم و عثمان با ظرفی از کیک و فنجانی چای مقابلم نشست: همه اشونو میخوری فقط معده ات مونده که بالا نیاوردیش! رو برگردانم به سمت شیشه ی باران خورده ایی که کنارش نشسته بودم من از چای متنفر بودم و او، این را نمیدانست ظرف کیک را به سمتم هل داد:بخور همه اشو برات تعریف میکنم قضیه اصلا اونطور که تو فکر میکنی نیست!گفتم صوفی رفته،اما نه از آلمان فقط رفته محل اقامتش تا استراحت کنه من گفتم که بره واسه امروز زیادی زیاد بوداگه میخوای به تمام سوالات جواب بدم،اینا رو بخور و من باز تسلیم شدم: من هیچ وقت چایی نخوردم و نمیخوردم لبخند زد رفت و با فنجانی قهوه برگشت: اول اینو بخورمعدت گرم میشه با مهربانی نگاهم میکرد و من تکه تکه و جرعه جرعه کیک و قهوه به خورده معده ام میدادم و این تهوعم را بدتر و بدتر میکرد:(شروع کن.. بگو..) با دستی زیر چانه اش ابرویی بالا انداخت:(اول تا تهشو میخوری بعد..) انگار درک نمیکرد بدی حالم را!حوصله ی این لوسبازیارو ندارم ایستادم، قاطع و محکم دست به سینه به صندلیش تکیه داد:باشه، هرطور مایلی پس صبر کن تا خونه برسونمت. دیر وقته چقدر شرقی بود این مرده پاکستانی گرمای داخل کافه، تهوعم را به بازی گرفته بود و این دیوانه ام میکرد. پس بی توجه به حرفهای عثمان به سرمای خیابان پناه بردم.هوا تاریک بود و خیابانها به لطف چراغها، روشن. من عاشق پیاده روی در باران بودم، تنها! و چتری که بالای سرم، صدای پچ پچ قطرات را بلندتر به گوشم برساند عثمان آمد با چتری در دست:حتی صبر نکردی پالتومو بردارم بی حرف و آرام کنار هم قدم میزدم و چتر بالای سرم چقدر خوش صدا بود، همخوانی اش با گریه آسمان حالا خیالم راحتتر بود، حداقل میدانستم دانیال زنده است و صوفی جایی در همین شهر به خواب رفته.اما دلواپسی و سوال کم نبود با چیزهایی که صوفی گفت، باید قید برادرم را میزدم چون او دیگر شباهتی به خدای مهربان من نداشت و این ممکن نبود اما امیدوارم بودم همه اینها دروغی هایی احمقانه باشد سارا! وقتی فهمیدم چی تو کله اته، نمیدونستم باید چیکار کنم داشتم دیوونه میشدم چند ماه پیش یه عکس از دانیال بهم داده بودی یادته؟ واسه اینکه وقتی دارم دنبال هانیه میگرد، عکس برادرتم نشون بدم تا شاید کسی بشناسدش همینطورم شد به طور اتفاقی یکی از دوستان صوفی، عکس دانیال روشناخت با کلی اصرار تونستم راضیش کنم تا شماره ی تلفن صوفی رو بهم بده ... ⏪ ... @asraredarun
سلام 🌹 در خدمتتون هستم با بحث مشاوره در رابطه با 👇 ✴️خانواده و مشکلات خانوادگی ✴️همسرداری ✴️سیاست‌های زنانه ✴️تربیت فرزند ✴️ازدواج ✴️اصلاح تغذیه ✴️مسائل اعتقادی (فرجام‌پور) جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید 👇👇 @masoomi56 مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 کانال فرم های مشاوره https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا