eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.3هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
@Ostad_Shojaeخانواده آسمانی ۴۱.mp3
زمان: حجم: 12.62M
۴۱ ❇️ عاشقی‌ها با آسمان، دو دسته‌اند؛ - دسته‌ی اول، انسان را در نزد خداوند محبوب ساخته و به مقام معصوم می‌رسانند. - و دسته‌دوم، تنها تا سقف دنیا و تعلقات آن انسان را بالا می‌برند. 🔅 وقت آن رسیده که فکر کنیم ما جزو کدام دسته ایم؟ و چه کنیم که رفاقت‌هایمان، از جنس دسته اول باشد؟ 🎤 @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: هر كه در حال خوردن غذا باشد و جاندارى او را بنگرد و وى او را شريک غذاى خود نكند به دردى بى درمان گرفتار مى‌آيد! ‌ 📚 منبع : تنبيه الخواطر، ج۱، ص۴۷
✅ نعناع ✍️ یکی از موادی که میتواند معده را جمع کند و بدن را گرم کند نعناع است. نعناع استریل کننده و ضد سم در معده و گوارش است و طبیعتش گرم است. خانم ها به روش های مختلف از نعناع استفاده کنید. در انواع غذاها به طور مناسب بریزید. همچنین چای نعناع بهترین چای برای اعضای خانواده است و کوکوی نعناع یکی از بهترین غذاها برای وعده شام است. 📚دکتر خیراندیش
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅ روغن بنفشه ✍امام صادق عليه السلام فرمود: «امير المؤمنين عليه السلام فرموده است: در خود روغن بنفشه بريزيد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: «اگر مردم قدر بنفشه را مى‏‌دانستند آن را پشت سر هم می‌خوردند و چيزى از آن نمى‏‌گذاشتند.» امام صادق عليه السلام فرمود: «روغن بنفشه، مغز را نيرو مى‏‌بخشد.» امام صادق عليه السلام فرمود: «مثل بنفشه در ميان روغن‏ها، همانند مثل شيعيان ما است در ميان مردم.» 🔸امام صادق عليه السلام فرمود: امير المؤمنين عليه السلام فرموده است: «داغى تب را به وسيله روغن بنفشه برطرف كنيد.» 📚شرح دراسه فی طب الرسول المصطفی 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅ خواص انـــــار ❶ سنگ کلیه را درمان می‌کندار ❷ سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند ❸ تب تیفوئید (حصبه) را درمان می‌کند ❹ حرارت بدن را کاهش می‌دهد ❺ درد قفسه‌ی سینه را درمان می‌کند ❻ ادرار مکرر را متوقف می‌کند ❼ گلودرد استرپتوکوکی را درمان ❽ وزن را کنترل میکند ❾ با دیابت می‌جنگد ❿ سرطان مبارزه می‌کند‌، ✍️ علیه بیماری‌های قلب و عروق مبارزه می‌کند، سلامتی شریان‌ها را بهبود می‌دهد، فشار خون را در حالت نرمال نگه میدارد،جلوی آلزایمر را می‌گیرد، اسهال را درمان می‌کند،اشتها را افزایش میدهد،علیه آرتروز مبارزه می‌کند، کم‌خونی را درمان می‌کنداز ایجاد پلاک روی دندان‌ها پیشگیری می‌کند. 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✅خواص کاهو ✍کاهو از ایجاد سنگ کلیه و مثانه پیشگیری و باعث آرام شدن اعصاب شده و به خواب کمک کرده و به پوست لطافت بیشتری می‌بخشد
🔴 حالات روانی هنگام غذا خوردن ✍آرام و با حوصله و بدون اضطراب و درگیری و فشار روحی، غذا بخوریم. هنگام اضطراب و عجله و ...، غذا خوب هضم و جذب نمی شود و اخلاط مضر تولید می شود. آنزیم ها ناقص ترشح می شود و به معده فشار می آید. در روایات داریم كه مدتی كه انسان سر سفره است، از عمرش حساب نمی شود. 💥از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: نشستن سر سفره را طولانى كنيد كه آن مقدار كه سر سفره هستيد، از عمر شما حساب نمی شود. 📚 مكارم الأخلاق، ص ۱۴۱
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅پیاز با بدن ما چه میکند؟ پیازخورها بخوانند 1- سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند 2- قند خون را تنظیم میکند 3- التهاب را کاهش میدهد 4- عفونت را درمان میکند 5- ضدعفونی کننده بدن و یک آنتی بیوتیک طبیعی است 6- درمان سرماخوردگی، سرفه، تب و گلو درد است 7- التهاب و درد مفاصل را کاهش میدهد 8- آب پیاز و زردچوبه را ترکیب کرده و به پوست صورتتان بمالید ؛ این ترکیب به حذف لکه های تیره پوست کمک میکند 9- درد گوش را تسکین میدهد 10- از پوسیدگی دندان جلوگیری کرده و درد دندان را کاهش میدهد 11- کرم های معده کودکان را حذف میکند 12- قرار دادن آب پیاز روی موها، شپش سر را درمان میکند 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_بیـسـت_و_هـفـتم ✍میدونم از ایران و مسلمونا متنفری عثم
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍پشت نرده ها رو به رودخانه ایستادم فکری بچه گانه به ذهنم خطور کرد من و دانیال هر گاه سر دوراهی گیر میافتادیم و نمیدانستیم چه کنیم؛هر یک در گوشه ایی میایستادیم دستمانمان را از هم باز میکردیم و با چشمان بسته آرام آرام دستمانمان را به هم نزدیک میکردیم اگر تا سه مرتبه سر انگشت اشاره دو دستمان به هم میخورد شک مان را عملی میکردیم اینبار هم امتحان کردم اما تنها هر سه مرتبه دو انگشت اشاره ام به یکدیگر برخورد کرد پس باید میرفتم به ایران کشور وحشت و کشتار نفسی از عطر رودخانه در ریه هایم پر کردم و راهی خانه شدم ماشین یان جلوی در پارک بود حتما عثمان هم همراهیش میکرد بی سرو صدا، وارد خانه شدم صدایشان از آشپزخانه میآمد گوش تیز کردم باز هم جر و بحث یان تو حق نداشتی چنین غلطی کنی قرار ما این نبود صدای یان همان آرامش همیشگی اش را داشت من با تو قرار نداشتم ما اومدیم اینجا تا به این مادرو دختر کمک کنیم نه اینکه مراسم عروسی تو رو برگزار کنیم صدای نفسهای تند و عصبی عثمان را میشنیدم یان میشه خفه شی لبخند گوشه ی لبِ یان را از کنار در هم میتوانستم تصور کنم عذر میخوام، نمیشه!میدونی، الان که دارم فکر میکنم میبینم اون سارا بیچاره در مورد تو درست فکر میکرد حق داشت که میگفت اگه کمکی بهش کردی، فقط و فقط به خاطر علاقه ی احمقانه ات بود صدای شکستن چیزی بلند شد پشت دیوار ایستادم حالا در تیررس نگاهم قرار داشتند عثمان، یانِ اسپرت پوش را به دیوار چسبانده بود و چیزی را از لای دندانهای پیچ شده اش بیان میکرد دهنتو ببند یان ببند من هیچ وقت به خاطر علاقم به سارا کمک نکردم یان یقه اش را آزاد کرد اما سارا اینطور فکر نمیکنه عثمان دستی به صورتش کشید و روی صندلی نشست اشتباه میکنه هر کس دیگه ایی هم بود کمکش میکردم یان تو منو میشناسی، میدونی چجور آدمیم.. اصلا مگه بالیووده که با یه نگاه عاشق شم کمکش کردم، چون تنها بود چون مثه من گمشده داشت چون بدتر از من سرگردونو عاجز بود یه دختر جوون که میترسیدم از سر فشار روحی، بلایی سر خودش بیاره که اگه نبودم الان یه جایی تو سوریه و عراق بود اولش واسم مثه هانیه و سلما و عایشه بود اما بعدش نه کم کم فرق پیدا کرد یان من حیوون نیستم بفهم دلم به حال عثمان سوخت راست میگفت، اگر نبود، من هم به سرنوشتی چون هانیه و صوفی دچار میشدم آرام و پاورچین به سمت در رفتم و با باز وبسته کردنش،یان وعثمان را از آمدن آگاه کردم یان از آشپزخانه بیرون آمد و با صورت خندانش سلام کرد و حالم را پرسید با کمی تاخیر عثمان هم  آمد اما سر به ریز و بی حرف نزدیکم که رسید بدون ایستادن، سلامی کرد و از خانه خارج شد ناراحت بود حق هم داشت یان سری تکان داد زده به سرش بشین، واسه خودمون قهوه درست کرده بودم الان برای توام میارم نوک بینی ات از فرط سرما سرخ شده با فنجانی قهوه رو به رویم نشست خب تصمیمت رو گرفتی به صندلی تکیه دادم:( میرم ایران..) لبخند روی لبهایش نشست و جرعه ایی از قهوه ای نوشید این عالیه انگار باید یه فکری هم به حال عثمان کنم سکوت کرد حرفهاشو شنیدی دیدی در موردش اشتباه فکر میکردی تعجب کردم او از کجا میدانست با لبخند به صورتم خیره شد وقتی گوش وایستاده بودی دیدمت یعنی پات از کنار دیوار زده بود بیرون مامانت میدونه با کفش میای داخل یان زیادی باهوش بود و این لحن بامزه اش برایم جالب آن شب از تصمیم برای سفر به ایران گفتم و یان قول داد تا کمکم کند پس عزم سفر کردم بی توجه به عثمان و احساسش! ⏪ ... @asraredarun اسرار درون