eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐 کارهای کودک درسه محدوده است 🍏محدوده سبز: کارهای خوب کودک 🍋 محدوده زرد: کارهای نه خوب و نه بد(که اشتباهات کودک درحوزه مهارت رانیزشامل میشود که اشکالی ندارد مهارت ندارد وباید اشتباه کند تا یادبگیرد) 🍎 محدوده قرمز که آسيب زدن به خود يا ديگران يا تجاوز به حقوق ديگران است که تنها5% کارهای کودک راتشکیل می دهد ونیاز به تنبیه صحیح بدون خشونت و عصبانیت دارد 👈ولی متاسفانه اکثر تنبیه های والدین برای کارهای محدوده زرد کودکان است که کارهای بدون ایراداست، کودک میخواهد کمک مادر کند ظرفی را می شکند یا خرابکاری میکند که به دلیل مهارت کم آنهاست 👈 به جای تمرکز روی 5 درصد خطاهای کودک به 95درصد کارهای کودک که بدون اشکال است توجه کنید بخصوص 40 درصدکارهای خوب کودک و آن هارا به زبان بیاورید. 💐💐💐💐💐💐 @asraredarun
وقتی فرزندمان بیمار میشود: - به او برچسب نق نقو، بداخلاق، لوس ... ندهید.صبور و مهربان باشید. - به فرزندتان نوازش و محبت فوق العاده ندهید. بسیاری از کودکان به خاطر نوازش و توجه خاصی که در مواقع بیماری میگیرند دست به تمارض میزنند یاحاضرندبه خود اسیب بزنند. - به خاطر بیماری به او احساس گناه ندهید.جملاتی مثل "اه خسته م کردی" "چرا مراقب نبودی مریض شدی بازم" «ای وای مریض شدی؟حالا چیکار کنم؟» «گریه نکن.آبرومون رفت.ساکت شو!»... جملاتی هستند که به کودک احساس گناه میدهند @asraredarun
💢 چه طور بچه‌های خوش قول تربیت کنیم؟ 🔻 کلمه خوش قولی را در خانه خودتان و بین خانواده مقدس کنید. مثلا جزو یکی از تعریف های کلامی شما از ‏کودکتان باشد، «قربون پسر خوش قولم برم». اینکار برچسب مثبت زدن به کودک است و ریل گذاری ب ای متخلق شدن فرزند شماست. 🔻 گاهی موضوع را برایش عجیب کنید. وقتی بچه ها کار ‏خوبی می کنند مثلا نماز می‌خوانند یا بدون اینکه شما گفته باشید در حال کمک به شما هستند و... جمله ‏مذکور را بگویید تا با تعجب بگوید: چه قولی؟ آن وقت از فرصت استفاده کنید و مثلا بگویید: «اینکه خدا گفته ‏نماز بخوانید، به پدر و مادر کمک کنید و... و تو الان این کار رو می کنی‎.»‎ 🔻 وقتی زمان انجام یکی از خواسته های او رسید، مثلا سر موقع خریدی برایش انجام دادید و... نقش بازی ‏کنید و برای لحظاتی نگویید که آن کار را کرده اید. وقتی بچه‌ها ناراحت شدند و ابراز ناراحتی کردند، بگویید که ‏واقعا چقدر بدقولی حس بدی ایجاد می‌کند. من فقط خواستم نظرتو را درباره بدقولی بدونم، این هم کادوی ‏شما و‎...‎ 🔻 قرارهای بین خودتان مثل تمیز کردن اتاق و... را به شکل یک قول معرفی کنید و بعد روی دیوار اتاق کودک ‏نصب کنید. به کودکتان یک کاردستی هم برای جمله «من از بدقولی بدم میاد» درست کنید و بالای آن نصب ‏کنید تا بچه ها نسبت به انجام قول شان پایبند باشند‎.‎ 🔻 مثل همه ویژگی های تربیتی دیگر، اگر بخواهید خوش قولی را به بچه ها یاد دهید اما خودتان خوش قول ‏نباشید هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرید‎، یادگیری بچه‌ها، مشاهده‌ای است. @asraredarun
چگونه با نوجوانم همدلی کنم؟ براى برخى والدین ابراز همدلى موقع ناراحتى فرزندشان مشکل‌تر از نصیحت کردن، حل مشکل و راهنمایى است. براى همدلى باید به گفته‌های فرزند به‌درستى گوش کنیم و در ضمن با استفاده از قوه‌ی تخیل و به‌یاد آوردن تجربیات مشابه خود در نوجوانى، احساس او را درک نماییم و اطمینان یابیم که آنچه نوجوان بر زبان آورده، درک و دریافت شده است. هر یک از لحظات بیان احساسات نوجوان را به‌مثابه‌‌ی فرصتی برای ارتباط بدانید. البته همدلی به‌معنای توافق یا تایید نوجوان نیست. بنابراین، اگر فرزند شما از دعوا با دوستش، رفتار ناخوشایند مدیر مدرسه، یا به‌خاطر خراب کردن یک امتحان در مدرسه ناراحت یا عصبانى است، همدلی با او بدان معنا نیست که به او حق بدهید، اما مخالفت هم نکنید و توجه کنید که او نیاز به راهنمایى و نصایح اخلاقى هم ندارد. در حقیقت، شاید بهتر باشد شما با احساسات شخصی خود در شرایط مشابه درگیر شوید و مثلاً بگویید، «می‌فهمم چرا این موضوع تو را این‌قدر ناراحت می‌کند»، یا «معلوم اس این موضوع خیلی برایت سخت بوده.» هم‌چنین نگران نباشیم که همدلی موجب تشویق و تقویت احساس ناراحتى او شود. دریافت همدلى به او یاری می‌رساند خود را با احساساتى که تجربه می‌کند، تنها احساس نکند. هم‌چنین او تشویق می‌شود تا هم به احساسات خود بیشتر توجه کند و هم آن‌ها را به زبان آورد. به یاد داشته باشید که قادر نیستید در هر موقعیتی، احساس فرزند خود را کنترل کنید. احساس او بخشی از پاسخ طبیعی برای یک موقعیت خاص است. در واقع، شما با انتقال این موضوع که دارید به آنچه او احساس می‌کند، «فعالانه گوش می‌کنید»، با فرزند خود ارتباطى گرم برقرار می‌کنید. به‌عبارت دیگر، به فرزند نوجوان خود کمک می‌کنید با شما بیشتر احساس صمیمیت کرده و درک کند که دوستش دارید. این همان چیزى است که همه‌ی والدین دوست دارند در ارتباط‌شان با فرزند نوجوان به‌دست بیاورند. نمونه‌ای از ناهمدلى این است که بگوییم، « این‌که چیز مهمى نبود»، یا «تو نباید از این چیزها ناراحت بشوی». این قبیل جملات به این معناست که فرزند شما نباید به هیجانات خودش اعتماد کند، بلکه باید به گفتار شما در مورد احساسات خود تکیه داشته باشد. در صورتی که فرد از کودکى با این پیام‌ها بزرگ شده باشد، یاد می‌گیرد که درک خود از احساساتش (و بعداً قضاوت‌های خود) را کم‌ارزش بشمارد و این امر در نهایت ممکن است به اعتمادبه‌نفس پایین او منجر شود. باید توجه کنیم همدلى و پذیرش احساسات نوجوان به‌معنای پذیرش رفتار او نیست. ما این پیام را منتقل می‌کنیم: همه‌ی احساسات قابل قبول‌اند، ولی تمام رفتار‌ها قابل قبول نیستند. ضمناً درک و همدلی، باید پیش از هر گونه راهنمایى یا حتى اظهار نظر، نشان داده شود. شاید در غالب اوقات هدف نوجوان از بیان ناراحتى‌اش فقط دریافت درک و همدلى باشد و حتى نیازى به راهنمایى وجود نداشته باشد. @asraredarun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از علیرضا پناهیان
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 پرثواب تر از جهاد در راه خدا چیست؟ 🌱عاشقی و تزکیه تو خلوت پدید نمیاد... و در گفتگو با علیرضا پناهیان شبکۀ افق، برنامه وقت سحر، حوالی ساعت ۴:۱۰ به مدت ۳۰دقیقه @Panahian_ir
هدایت شده از علیرضا پناهیان
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 وقتی خدا دلش بخواد ببخشه، جای گناه ثواب می‌نویسه! @Panahian_ir
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
🔹 #او_را ... ۲۵ رسیدم خونه عرشیا و رفتم داخل. 😈یه نگاه شیطنت آمیز به سرتا پام انداخت و محکم بغلم
🔹 ... ۲۶ -برو اونور عرشیا... درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️ -تو هیچ جا نمیری😠 -یعنی چی؟😠 برو درو باز کن!! باید برم، قرار دارم... صداشو برد بالا -با کی قرار داری⁉️😡 از ترس ته دلم خالی شد...😨 احساس کردم رنگ به روم نمونده، اما نباید خودمو میباختم... -با مرجان -تو گفتی و منم باور کردم😡 میگم با کی قرار داری؟؟ -با مرجااااان.... میگم با مرجان... -گوشیتو بده من😡 -میخوای چیکار؟؟؟ -هر حرفو باید چندبار بزنم؟؟؟😡 گوشی رو گرفت و زیر و رو کرد. بعدم خاموشش کرد و گذاشت تو جیبش.... -گوشیمو بده😧 -‌برو بشین سر جات😡 تپش قلب شدید گرفته بودم... حالم داشت بد میشد. رفتم نشستم رو مبل عرشیا رفت سمت کاناپه و دراز کشید! ده دقیقه ای چشماشو بست و بعد بلند شد و نشست... همینجوری که با انگشتاش بازی میکرد، چنددقیقه یکبار سرشو بلند میکرد و با اخم سر تا پامو نگاه میکرد😠 بلند شد و داشت میومد سمتم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و بغضم ترکید...😭 دوزانو نشست جلوم و سرمو گرفت تو دستاش... -ترنمم گریه نکن...😢 اخه چرا اذیتم میکنی؟؟ -دستاشو پس زدم و گفتم -ولم کن.... بیشعور روانی!!😭 -ترنم من دوستت دارم...😢 -ولی من ندارممممم ازت متنفرممممم برو بمییییر😭 بازوهامو فشار داد و گفت -باشه... میخوای بری؟؟ -اره،پس فکر کردی پیش تو میمونم؟؟ کلید و گوشیمو داد دستم و با بغض گفت -خداحافظ عشقم.....😢 سریع بلند شدم و از خونه عرشیا زدم بیرون... سوار ماشین شدم اما حال رانندگی نداشتم... حالم خیلی بد بود... سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم بلند شد...😭 خیلی تو اون چنددقیقه بهم فشار اومده بود... نیم ساعتی تو همون حال بودم، میخواستم برم که عرشیا از خونه اومد بیرون!! تلو تلو میخورد‼️ داشت میرفت سمت ماشینش که یهو پخش زمین شد......❗️ "محدثه افشاری" @asraredarun اسرار درون
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
🔹 #او_را ... ۲۶ -برو اونور عرشیا... درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️ -تو هیچ جا نمیری😠 -یعنی
🔹 ... 27 چند ثانیه با تعجب فقط نگاه میکردم که کم کم دورش شلوغ شد...😳 بعد چنددقیقه آمبولانس اومد و عرشیا رو گذاشتن رو بلانکارد و بردن... بدون معطلی افتادم دنبال آنبولانس و باهاش وارد بیمارستان شدم❗️ عرشیا رو بردن تو یکی از بخشا و دو سه تا دکتر و پرستار هم دنبالش.... دل تو دلم نبود... به خودم فحش میدادم و عرض راهرو رو میرفتم و میومدم که یکی از دکترا اومد بیرون👨⚕ سریع رفتم پیشش -ببخشید... سلام -سلام،بفرمایید؟؟!! -این... این... این آقایی که الان بالاسرش بودید، چشه؟ یعنی چیشده؟؟ مشکلش چیه؟؟😥 -شما با ایشون نسبتی دارید؟؟ تو چشمای دکتر زل زدم، داشتم تو فکرم دنبال یه کلمه میگشتم، که نگاهی به سرتاپام انداخت و با ته اخم،گفت: چرا قرص خورده؟؟؟ با تعجب گفتم: -قرص😳⁉️ چه قرصی؟؟ -نمیدونم ولی ظاهرا قصد خودکشی داشته!! کمی دیرتر میرسیدید احتمال زنده بودنش به صفر میرسید!! 😨با چشمای وحشتزده و دهن باز به دکتر نگاه میکردم که گفت: -همکارای ما دارن معدشو شست و شو میدن، چنددقیقه دیگه برید پیشش... تو این وضعیت بهتره یه آشنا کنارش باشه😒 همونجا کنار راهرو نشستم و کلافه نفسمو بیرون دادم... هوا داشت تاریک میشد ، نه میتونستم عرشیا رو تنها بذارم، نه میتونستم دیر برم خونه😣 همش خودمو سرزنش میکردم... اخه تو که از سعید و هیچ پسر دیگه ای خیری ندیده بودی،برای چی باز خودتو گرفتار کردی😖 بلند شدم و رفتم بالاسر عرشیا، تازه به هوش اومده بود. سرم تو دستش بود... بی رمق رو تخت افتاده بود. با دیدن من انگار جون تازه ای گرفت و چشماش برق زد...😢 -چرا این کارو کردی؟ -تو چرا این کارو کردی؟؟😢 -عرشیا رفت و امد تو این رابطه ها معمولیه... نباید خودتو اینقدر زود ببازی... -پس خودت چرا با رفتن سعید خودتو باختی؟😏 کلافه دستمو تو هوا تکون دادم و گفتم -اولا رابطه من و سعید فرق داشت... بعدشم من دخترم، تو پسری!مردی مثلا!! -اولا چه فرقی؟ یعنی من از اول بازیچت بودم؟😢 بعدشم مگه مردا احساس ندارن؟؟ -عرشیا... من دیرم شده... میشه بگی یکی از دوستات بیاد پیشت من برم؟؟ بابا و مامانم شاکی میشن... روشو برگردوند و اشک از چشماش سرازیر شد😭 -خیلی بی معرفتی... برو.... "محدثه افشاری" @asraredarun اسرار درون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام صبحتون بخیر🌹 @asraredarun ┄┅─✵💔✵─┅┄
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫فضیل بن یسار گوید: امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یكم و بیست سوم ماه رمضان مشغول دعا مى شد تا شب بسر آید و آنگاه كه شب به پایان مى‌ رسید نماز صبح را مى‌ خواند.✨ @asraredarun ••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••