eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسیدن به و 137 🌺✅🌺🔻⭕️🔻 57 "عشق خدا به انسان" ⭕️حاج آقا! خدا چرا اینجوریه؟ چرا تا ازش دور میشیم کلی مشکل سرمون میریزه؟! مگه ما رو دوست نداره؟😕 👌آفرین چه سوال قشنگی کردی. البته جوابش خیییلی سخته. یه مثال هست نمیدونم بزنم یا نه! چاره ای نیست باید بزنم. شما مطلب رو بگیر. باشه؟ ☢️فرض کنید یه بچه چهار ساله دارید. بعد شما که پدر بچه هستید میرید جایی مهمانی و مثلا بچه ی صاحب خونه رو بغل میکنید. 💢بچه شما تا این صحنه رو میبینه از روی حسادتش به شما بد نگاه میکنه و ازتون ناراحت میشه. ممکنه یه غرغری هم بکنه و اون بچه رو هل بده!😤 🔸حرفش اینه که بابا "تو باید همیشه فقط حواست به من باشه". دلم نمیخواد حواست به "بقیه" پرت بشه. میخوام همش با من باشی! 🔻🔹🔻 👆این مثال رو دقت کردید؟ ✔️ رفتار خدا با انسان هم توی همین مایه هاست! البته نه اینجوری، اما یه ذره شبیه به این حس هست. 🌹 خداوند متعال میفرماید همیشه با من باش.. کجا میری؟ ➖ خدایا میرم یه سری اونجا بزنم و بیام! 🌹 نه. تو میری اونجا خیلی غرق اونجا میشی. 🔹🔻🔹 تا شما به یکی توجه میکنی، میگه پس من چی؟ ببین: 🌷 💕 خدا تو رو آفریده فقط برای عشق بازی با خودش... چون دوستت داره. نسبت به تو بی تفاوت نیست. 💖خدا عاشق مخلوقات خودش هست... 🌺 یکی از نام های خدا در قرآن، ودود هست. ودود یعنی "عاشق". "علاقه داره" نه ها! عاشقه! مدام دوست داره با بنده ی خودش عشق بازی کنه... 💢 خدا میگه من کارت رو بهم میزنم! ➖ چرا خدا؟ 🌹 چون تو وقتی میری توی دنیا خیلی غرق میشی.... به من نگاه نمیکنی... با من عشق بازی نمیکنی... برای همین کارت رو خراب میکنم که بیای پیش خودم... ━━━🔹🌸🔹━━━ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ━━━🔹🌸🔹━━
رسیدن به و 138 🔹✦🌺•┈•✾ 58 "نماز، لقای الهی" ⭕️خدا دوست نداره که بنده هاش از یادش غافل بشن. ⛔️تا آدم از یاد خدا غافل میشه بلاها و مشکلات اعصاب خورد کن میریزن سرش. 💢داری میری یه دفعه ای ماشین بهت میزنه! خدایا چی شد؟😰 🌹 چرا از من غافل شدی؟ یا سرطان میگیره. خدایا این بیماری چی بود بهم دادی؟😰 🌹چرا از من غافل شدی؟ ⭕️ هر چی خدا میگه عزیزم به من نگاه کن؛ هی میره اینطرف و اونطرف رو نگاه میکنه! 😒 ما چه آدمای بیچاره ای هستیم... ❌ حواسمون نیست که ما برای خدا آفریده شدیم... هدف راحتی چیه؟ 👈 هدف راحتی اینه که من به خدا بپردازم. درسته؟ 💕امام صادق فداش بشم میفرماید: راحتی حقیقی برای مومن نیست مگر وقت لقاء الله... لقاء الله توی این دنیا چیه؟ نماز.....💕💖🌹 🌷 برای همین پیامبر نازنین ما به بلال حبشی، اذان گوی خودشون میفرمودن: ارحنا یا بلال... 💕💖بلال راحتمون کن... اذان بگو... ✦🌺•┈•✾ راحتی سر نمازه... راحتی برای نمازه... ╔››═:":══🔻══:":═‹‹╗ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ╚››═:":══🔺══:":═‹‹╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۶۵) هر کدام به نحوی مرا دلداری دادند. خانم محمدی گفت: -خب، بهتری؟ برگردیم سر بحث خودمون؟ ریحانه با لب خندان گفت: -آره بریم ببینیم کجا باید برسیم؟ بالاخره باید چه کنیم؟ -دوباره گوشی هاتون رو بردارید. تینا لطفا مخاطبت رو حذف کن. چشمی گفتم و با دستان لرزان، پرهام را بلاک کردم. حتی شماره هایی را که با آن ها پیام می داد، یکی یکی مسدود کردم. نفس عمیقی کشیدم؛ ولی دلم همچنان آشوب بود و از آینده ترس داشتم. سر بلند کردم. همه نگاه ها روی من بود: -تموم شد. همه شماره هاش رو مسدود کردم. ساحل پیشانی ام را بوسید: -آفرین، بهت تبریک می گم. تونستی بالاخره پا روی نفست بگذاری. همه با هم کف زدند. خانم محمدی با لبخند گفت: - خب حالا برات، یک هدیه دارم. هدیه ای که می دونم خوشحالت می کنه. هدیه ای که آرامشِ همیشگی رو بهت میده. لبخند زدم: -مطمئنم که خیلی بهش احتیاج دارم. -پس آماده باشید، یک، دو، سه، خدمت شما. زود وارد لینک بشید. با خوشحالی لینک را باز کردم. وارد کانالی شدم با نام " استاد پناهیان" با تعجب نگاهش کردم. لبخند زد: -مطمئن باش. فقط با همین راهکار می تونی به آرامش برسی. با صحبت هایی که این دو شب با هم داشتیم، حتما به راحتی مباحث رو متوجه می شی. با کنجکاوی شروع به خواندنِ پست های کانال کردم. و صوتها را گوش دادم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۶۶) درست متوجه نمی شدم. به خانم محمدی نگاه کردم و سرم را تکان دادم: -متوجه نمی شم؟ جریان چیه؟ لبخندی زد: -عجله نکن. باید پله پله پیش بری. پله اول گوش دادن چند تا صوته، حالش رو داری؟ -مگه توی اون صوت ها چیه؟ -صحبت هایی که همه مون بهش نیاز داریم. راه و چاهِ درست زندگی کردن. البته فکر نکنی مثل این کلاس های اخلاق و امر و نهی کردن ها. نه! اصلا این طوری نیست. حالا گوش کنی متوجه می شی. -چه جالب! ریحانه گفت: -خیلی ممنون خانم محمدی لینک رو توی گروه دوستان و فامیل گذاشتم. خانم محمدی گفت: -اصلا بیاین یه کاری کنیم. شما که نمی دونید از کجا شروع کنید. پس بهتره یه گروه بزنم، شما هم همه دوستانتون و فامیل رو عضو کنید، خودم به ترتیب صوت ها و کلیپ ها رو می گذارم گروه. تازه اینطوری می تونیم پرسش و پاسخ هم داشته باشیم. ریحانه دست هایش را محکم به هم کوبید و با صدای بلند گفت: -آخ جون، چقدر عالی. پس من گروه رو تشکیل می دم. ساحل از جا پرید: -چه خبره؟ چرا داد می زنی؟ -به به! عروس ما رو باش. تازه می گه لیلی زن بود یا مرد؟ کجایی خانم؟ ساحل شرمگین سرش را پایین انداخت: -ببخشید، حواسم نبود. خانم محمدی گفت: -ساحل جان یه گروه می زنیم شما هم همه مخاطبینتون را عضو کنید. لینک گروه رو هم به همه بدید. ان شاءالله توی این آرامش و لذتی که خودمون داریم، دیگران رو هم سهیم کنیم. البته من قبلا گروه زدم. دوستان و هم دانشگاهی هام رو عضو کردم. ولی مبحث اون گروه فرق داره. برای شما باید از پایه شروع کنم. ساحل گفت: -چه خوب، باشه چشم. لینک رو برام بفرستید. ساعتی سرگرمِ گروه زدن و عضو گیری بودیم. حسابی هیجان زده بودم. بالاخره چه پیش خواهد آمد؟ 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من سه سالی هست که برای حل مشکلم با ایشون در ارتباط هستم در واقع وقتی به تنگنا می‌رسم و هیچکس‌رو محرم اسرار زندگیم نمیدونم فقط با ایشون تماس گرفتم یا خدمتشون پیام دادم ایشون هم واقعا خواهرانه و به طریقی که مورد ضایت خداست بنده‌رو راهنمایی کردن راهکارهای خوبشون اول باعث آرامش درونیم شد و باعث شده بهتر بتونم هم با مشکلم کناربیام هم جوری ادامه بدم که ان‌شاءالله حل بشه هر چند که زمانبره ولی با توکل بر خدا امیدوارم به نتیجه برسم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر🌺 هر چه هست لطف خداست🌺 ان شاءالله آرامش سهم قلب مهربانتان باشد ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون بخیر🌺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام هادی علیه‌السلام فرمودند: همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💔✵─┅┄
💪 خواستن، توانستن است. بخواه تابرایت محقق شود؛👏 هیچ چیز غیرممکن نیست. حتی واژۀ غیرممکن هم،ممکن را در دل خودبرجسته می‌کند!✅ الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ،،، سلام،،، هزاران سلام بر شما خوبان💐 ان شاءالله حال دلتون خوب خوب خوب باشه و در این ایام پر برکت ماه رجب در مسیر بندگی خدای مهربان موفق و موید باشید🌹
💞اگر زوجین در خانه دقت کنند، که تا می توانند شرایطی را برای ارامش و آسایش طرف مقابل فراهم کنند، حتما حتما آرامش و آسایش خودشون هم تامین خواهد شد😊👌
💞شما اگر محبت کنید قطعا محبت خواهید دید. ❤️اگر عشق بدید، عشق دریافت می کنید. 💐اگر تشکر کنید، تشکر کردن را رسم زندگی خواهید کرد. قانون کائنات اینه، هر چه انجام دهی، همان را دریافت خواهی کرد👌
🔺خانم عزیزی که از محبت نکردن، توجه نکردن، تشکر نکردن، و...‌ همسرت شاکی هستی، لطفا یک کم به رفتار و گفتار خودت توجه کن👌
🤔در طول روز چند بار از زحمات همسرت تشکر می کنی؟ چند بار به او با محبت نگاه می کنی؟ چند بار به رویش لبخند می زنی؟ چند بار اظهار رضایت از زندگی و بودن در کنارش می کنی؟ چند بار او را مورد محبت و توجه قرار می دهی؟ و چند بار.....
🔺خانم عزیز لطفا یک برگه بردار و سوالهای بالا را با دقت بنویس و پاسخ بده👆👆
🔺لطفا هر شب ،آخر شب یک مراقبه و محاسبه کامل از رفتارت با همسرت داشته باش. بهت قول می دم خودت متوجه می شی که شکایتت از بی مهری همسرت، کمی ناعادلانه است👌
🔺در گوشی می گم به شما خانم عزیز👇 آقایان واقعا نیاز به محبت و توجه دارند. چون مرد هستند، دلیل نمیشه که به محبت نیاز نداشته باشند. فقط درصد نیازشان به محبت نسبت خانم ها کمتره👌 و درصد نیازشان به اقتدار دهی نسبت به خانم ها بیشتره✅
🍃وگرنه یک سری نیازها زن و مرد نداره فقط درصدش در زنان و مردان متفاوته👌
اما حواس تون باشه چون مرتب از اقتدار دهی برای اقایان صحبت میشه، نیازهای دیگرشان را فراموش نکنید❌
🏠توی یک خانه و خانواده چهار چیز باید باشد.👇 💞محبت 🔺حرمت 🤔مشورت 😎مدیریت 👈جایی که محبت هست دو چیز وجود ندارد👇 💪یکی قدرت 😤یکی دشمنی
💞بیایید به جای اینکه دنبال حق و حقوق خودمان باشیم، سعی کنیم همسرمان را بهتر بشناسیم و برای رفع نیازهاش و رسیدن به ارامشش تلاش کنیم که صد در صد به نفع خودمان هست ✅
💞 💜   ⃟ٖٜٖٜٖٜ🌺⋆‌💍⋆゜ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تـ♡ـو شدی یه تیکه از تنم جریان خون تـو رگام اشکِ چشمم... 👀 ضربان قلبم♥️ نبضِ گردنَـم...🫀 تـو همینقدر برای من ضروری‌ای به اندازه ضربان و نبض و رگ😘❤️‍🔥 شبت بخیر عزیزتر از جانم ❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۶۷) خانم محمدی خمیازه ای کشید و گفت: -فکر کنم بقیه اش رو بذاریم برای فردا. تا اعضای گروه بیشتر بشن، صبر می کنیم. ساحل گوشی اش را زمین گذاشت: -آره بخوابیم. امیر هم فردا صبح می رسه. الان خوابید. ریحانه خندید: -هیچی دیگه، خوابیدن و بیدار شدنمون رو باید با امیر آقا تنظیم کنیم. ساحل به بازویش زد: -خوبه برادر خودته. -خب، باشه. والا اون موقع مجرد بود، زورگو نبود. می گن داداش ها ازدواج کنند، کلی تغییر می کنن ها! راست می گن. بعد بلند خندید. ساحل با صورت بر افروخته به سمتش چرخید. ریحانه مصلحتی، فرار کرد. ولی در آن اتاق کوچک که جای گریز نبود. ساحل او را گرفت و با مشت های گره کرده، آرام به بازوهایش زد. صدای خنده مان بلند شد. ساحل با دست اشاره کرد، که صدا بیرون نرود. ولی کنترل خنده هایمان کار راحتی نبود. مخصوصا با دلقک بازی هایی که ریحانه در می آورد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۲۶۸) سکوت تقریبا طولانی ساحل، نگرانم کرد. مرتب به صفحه گوشی اش نگاه می کرد. پرسیدم: -چیزی شده؟ -نه، ولی امیر گفت، می خواد بخوابه، اما هنوز داشت پیام می داد. یک دفعه گوشیش خاموش شد. نمی دونم چی شد؟ ریحانه گفت: -نگران نباش، حتما شارژش تموم شده. بهتره دیگه بخوابیم. صبح زودتر بریم. تا اذان صبح هم خیلی مونده. شب بخیر گفت و خوابید. خانم محمدی گفت: -شما بخوابید، من می رم پذیرایی. بیدارم برای نماز بیدارتون می کنم. سجاده و چادرش را برداشت و بیرون رفت. ساحل چراغ را خاموش کرد. کنارم دراز کشید و دستم را دردستانش گرفت: -امیدوارم راحت بخوابی. سینا سراغت رو می گرفت. دلش تنگ شده. -منم دلم تنگ شده. کاش زودتر از این وضعیت راحت بشم و برگردم خونه. -نگران نباش تموم می شه. می ترسم ببرمت خونه، یه وقت تعقیب مون کنند. آدرس اینجا رو هم یاد بگیرند. یه کم صبوری کن، درست می شه. چشمی گفتم، پیشانی ام را بوسید و شب بخیر گفت. صدای نفس کشیدن های عمیقش خبر از خوابی خوش می داد. در دلم به حالش حسرت خوردم. او با حمایت و مراقبت های مادرش، هم در درس و هم زندگی موفق بود. بودن مردی مثل امیر در زندگی اش، می توانست بهترین اتفاق باشد. عشقی که بعد از محرمیت در بین شان، شکل گرفت، پیمانشان را محکم تر کرد. خوش به حالش که زندگی پاکی دارد. اما من.... دوباره افکار منفی به سراغم آمد. پرهام، مهتاب، مواد، اعدام، مرگ، خواب های آشفته ام، هر چه غلت زدم، حتی برای لحظه ای پلک هایم روی هم قرار نگرفت. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490