eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5850176727703098391.mp3
17.03M
ظهور یک روز نیست! یک است که طبق روایات مستند، انقلاب مشرق زمین، بخش آخرِ این جریان تاریخی است. منبع: صفحه «آینده حتمی و نزدیک جهان» 🌐 montazer.ir/la56 @ostad_shojae http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام باقر عليه السلام: اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّه ِ اَشَدُّكُمْ اِكْراما لِحَلائِـلِهِمْ گرامى ترين شما نزد خداوند، كسى است كه بيشتر به همسر خود احترام بگذارد وسائل الشيعه ج 15ص58
خانم عزیز🌹 لطفا خانووووم باشید😊 همیشه آرام و شمرده صحبت کن... سعی کن حتی پای تلفن هم لبخندی روی لبت باشد... در دعواها صدایت هرگز بالاتر از صدای او نرود... در موقع صحبت کردن بگذار حرفش کامل تمام شود و بعد تو صحبت کن... آرامش خودت را هنگام انتقاد هایش حفظ کن... از تغییر تن صدایت هنگام صحبت استفاده کن... از کلمات جالب استفاده کن... از کسی بدگویی نکن... برای دریافت خواسته هایت حس قدرت مرد را خدشه‌دار نکن...
۵ کلید طلایی برای حل اختلافات زندگی مشترک سکوت نکنید‎ 1⃣ اگه اتفاق یا مسأله‌ای ذهنتون رو مشغول کرده، حتماً اونو با شریک زندگی‌تون درمیون بذارین و مشکل‌تون رو با هم حل کنید‌‎.‎ ‏تهاجمی برخورد نکنید‎ 2⃣ با تفاوت‌های هم کنار بیایید. موقع مشاجره همدیگر رو سرزنش نکنید و احساساتتون رو برای طرف مقابل‌تون با زبون و لحن دوستانه بیان کنید. ‏بدگویی نکنید‎ 3⃣ درمیان گذاشتن مشکلات زندگی شخصی با دیگران و علنی کردن اونا در فضای مجازی باعث تحقیر روابط همسران میشه. یادتون باشه بعد از مدتی شما مشکلاتتون رو فراموش می‌کنید، اما افرادی که باهاشون صحبت کردید اصلا فراموش نمی‌کنند‌‎.‎ محرم اسرارتون رو درست انتخاب کنید‎ 4⃣ مطمئن بشید کسی که باهاش درد دل می‌کنید و مشاوره می‌گیرید شما رو به‌خوبی می‌شناسه، واقعا نگران شماست، بی‌طرفه و واقعیت رو به شما میگه‎.‎ ‏واکنش منطقی داشته باشید 5⃣ هنگام مشاجره واختلاف‌نظر با همسرتون، به جای واکنش‌های احساسی و مخرب روی حل مشکلتون تمرکز کنید و ازهمسرتون دور نشید.
⭕️ "کوری عاطفـی چیسـت؟" کوری عاطفی یعنی اینکه؛ زن و مرد در زندگی زناشویی حرفی برای گفتن ندارند و هرکدام از آنها در عین اینکه در خانه هستند اما هرکدام در اتاق خودشان و یا مشغول کار خودشان هستند.... اما به محض رسیدن به دوست و قوم خویش زبان باز می‌کنند و کلی حرف نگفته دارند؛ حتی در باره‌ی همسرشان....! + اگر به این مرحله رسیدید؛ دچار کوری عاطفی شدید و خیلی زود باید به فکر چاره باشید.
خانم عزیز👇 همه مردها نفوذ پذیرند اگر به هر دری میزنید نمیتوانید به قلبش وارد شوید، شیوه اشتباهی را در پیش گرفته اید... با خود خلوت کنید و به رفتارتان فکر کنید.
😍💞 عشقم♥️ خواستم بگم که: حواست به‌خودت باشه وجودت واسم خیلی‌باارزشه من تو دنیا ففط یه دونه ازت دارم♥️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۳۳) صبور و مهربان دستم را گرفت و اجازه داد، هر چه لازم است با خیال راحت بگویم. نگران نگاهش کردم. نگران از واکنشش که نمی دانستم چه خواهد بود. وقتی برای بلند صحبت کردنم جلوی نامحرم، اخم می کند، با شنیدن این صحبت ها چه خواهد کرد؟ دیگر طاقت اخم کردنش را نداشتم. اجزای صورتم را از چشم گذراند و گفت: -دختر خوب، هر کاری راهی داره. چرا نگرانی؟ می تونی به جای اینکه گوشیت رو خاموش کنی، راحت بهش بگی که نامزد داری. -نه، یعنی نمی تونم، می ترسم باهاش صحبت کنم. -خیلی خب، اگر خواستی من باهاش صحبت می کنم. سینی غذا را که جلویمان‌ گذاشتند، سکوت کردیم. غذا را برایم لقمه گرفت و برای خوردن، تشویقم کرد. آرامش و مهربانی اش، باعث شد با خیال راحت غذایم را بخورم. احساس کردم در کنارش، دیگر جای ترسیدن نیست. از این که حامی به این مهربانی پیدا کردم، خوشحال بودم. بعد از ناهار ساعتی همان جا بودیم. شوخی کرد و خندیدیم. در آن طبیعت زیبا و کنار او حال و هوایم حسابی تغییر کرد. دعا کردم همیشه سرِحال و شاد باشد. به خانه که رسیدیم، مادر مشغول ساختنِ وسایل سفره عقد بود. وسایل را کناری گذاشت و کنارمان نشست. برای آوردن شربت به آشپزخانه رفتم. لیوان شربت را که به سعید تعارف کردم، کنار گوشم گفت: -اگر اشکال نداره، گوشیت را برام بیار. چشمی گفتم و به اتاق رفتم. گوشی را آوردم. کنارش نشستم. روشنش که کرد، با رگباری از پیام ها و تماس های بدون پاسخ مواجه شدیم. شرمنده سر به زیر انداختم. نگاهم کرد: -خودت رو اذیت نکن. خودم جوابش رو می دم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۳۳۴) به سمت اتومبیلش رفت. برای بدرقه، همراهی اش کردم. سوار که شد شیشه را پایین کشید: -فردا عصر میام که با هم جایی بریم. مشکلی نیست؟ -نه، کار خاصی ندارم. -خوبه، پس فعلا. مواطب خودت باش. اگر هر خبری هم شد حتما بهم اطلاع بده. هر موقع شب هم بود اشکال نداره. -چشم حتما. دوباره تاکید کرد: -تینا هر وقت که لازم بود بهم زنگ بزن. در ضمن گوشیت را هم خاموش نکن. نگرانت می شم. -باشه چشم. لبخندی زد ولی نگرانی در چشمانش مشخص بود. خداحافظی کرد و راه افتاد. از پشت رفتنش را نگاه می کردم. سر کوچه که خواست بپیچد، از اینه بغل نگاهم کرد و دست تکان داد. دستم را بالا بردم که نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. صدای گوش خراش موتور سیکلتی را از پشت سرم شنیدم. هنوز دستم در هوا بود که به سمتش برگشتم. با سرعت زیاد به سمتم می آمد. حتی فرصت نکردم فریاد بزنم. احساس کردم چند متر روی هوا بلند شدم و به زمین افتادم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490