eitaa logo
کانال عصر امید
396 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
16 فایل
جهت ارتباط با مدیر @shodim_tabee_moshti_bi_tabee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ایران کجاست؟🇮🇷 ♨️ سومین✌️ تولید کننده لوله های چدنی ۲۰۰۰ میلیمتری آسیا♣️ 🌺🌺 @asromid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴تحمل نخواهند کرد @asromid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کـــــرمان لحظاتی قبل از انــفـــجـــار و بعد..💔 🇮🇷 💔 @asromid
🔴🌱روایت از کرمان؛ شهر مقاوم زن از ماشین پیاده شد. جمعیت را کنار زدو هراسان به سمت نگهبانی بیمارستان دوید. چادرش روی شانه‌هایش افتاده بود. تارهای نامرتب و پریشان موهایش از لابه‌لای روسری روی گونه‌اش ریخته بود. لب‌هایش از ترس سفید شده بود. به نگهبان که رسید پاهایش دیگر جان نداشت. دستش را روی شیشه نگهبانی تکیه داد و هراسان گفت محسن ابراهیمی "گفتن آوردنش اینجا، زنده‌ست؟" و بعد طوری که انگار خودش تحمل شنیدن جواب همچین سوالی را ندارد، سرش را گذاشت روی شیشه و به زور بدن بی‌جانش را نگه داشت. نگهبان همان‌طورکه سریع داشت دفتر اسامی را نگاه می‌کرد گفت: "پسرته خواهر؟" و زن بدون اینکه صدایش نای بیرون آمدن داشته باشد جواب داد: "تو رو امام زمان نگو مُرده" نگهبان صفحه را ورق زد و گفت: "خواهرم آروم باش توکلت به خدا باشه، اسمش تو لیست من نیست، برو توی اورژانس و بگرد، ببین پیداش می‌کنی؟" زن بعد از کلی التماس از گیت نگهبانی رد شد و به اورژانس رسید. ناله و فریاد بابوی خون درهم آمیخته شده بود راهروی اورژانس پر بود از مجروحان و مصدومان که بعضی‌هاشان از هوش رفته بودند. اولی محسن نبود، دومی هم که پرستار داشت سرش را باندپیچی میکرد جوانی سی و چند ساله بود انگار، نه محسن شانزده ساله‌ی او. سومی هم بدن بی‌جانی بود که بر پارچه‌ی رویش نوشته بودند: سردخانه! چشمش که به این کلمه افتاد، ناگهان پایش از یاری کردن ایستاد.کف زمین اورژانس نشست و به پایین روپوش پرستاری که به‌سرعت داشت از کنارش می‌گذشت چنگ انداخت و گفت: "خانوم محسن ابراهیمی یه جوون شونزده ساله با موهای فرفری سیاه این‌جا نیاوردن؟" پرستار به سِرُم توی دستش اشاره کرد و گفت: "من کار دارم، خانم جون پاشو این‌جا آلوده‌ست، پاشو بشین روی صندلی باید از پذیرش بپرسی یا خودت یکی‌یکی اتاق ها رو نگاه کنی." زن هر چه توان داشت روی هم گذاشت برای ایستادن. شروع کرد به گشتن تمام اتاق‌ها، اتاق اول، اتاق دوم، اتاق سوم ... چپ، راست و هر چه بیشتر به انتهای سالن نزدیک می‌شد دلش بیشتر راضی می‌شد که محسن را هر قدر مجروح و زخمی در همین اتاق‌ها بیابد. آخرین اتاق، آخرین امیدِ او بود و بعد از آن دیگر باید برای شناساییِ محسن به سردخانه می‌رفت. زیر لب زمزمه کرد یا فاطمه زهرا تو را به آبروی حاج قاسم قَسَم و بعد به سراغ تختِ آخرِ اتاقِ آخر رفت. زنی سال‌خورده و زخمی روی آن خوابیده بود و ناله می‌کرد. جهان روی سرش آوار شد. یادش آمد که صبح محسن را بخاطر به هم ریختگی اتاقش کلی دعوا کرده بود. صورت زیبای محسن جلوی چشمش آمد که با خنده گفته بود: "مراسم حاج قاسم که تموم شه، سرمون خلوت میشه میام خونه، کامل اتاقمو تروتمیز می‌کنم" در دلش تمام دعاهایی که برای عاقبت به خیری محسن کرده بود، مرور کرد. سرش گیج رفت، چشم‌هایش تار شد: "خدایا من تحمل این غم و دوری بزرگ رو ندارم." بی‌رمق با لب‌هایی لرزان از زنی پرسید: "سردخانه کجاست؟" و قبل از آن‌که جمله‌اش تمام شود پرستاری که داشت از اتاق CPR بیرون می‌آمد بلند فریاد زد: "پسر نوجوونه برگشت. دکتر میگه منتقل شه ICU" از لابه‌لای درِ باز شده‌ی اتاق و رفت‌وآمد دکترها و پرستاران موهایِ مشکیِ محسن را دید و فرفری گیسویی را که تمام حالاتش را حفظ بود. جلوتر رفت دلِ از دست رفته‌اش را لای آن موها دوباره یافت و با صدای بوق مانیتوری که داشت حیات محسن را نشان می‌داد آرام گرفت ... 👤روایت از فاطمه مهرابی 💌@asromid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آخرین روضه شهید عادل رضایی ساعتی قبل از شهادت در حادثه تروریستی دیروز •┈••✾•🇮🇷•✾••┈• @asromid
32.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴●قَاف‌الف‌سِین‌میم..💔 ●آه‌ازغمی‌که‌تازه‌شودباغم‌دگر... أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ سلام بر آن خون هاى جارى .. عاشقان ِ حاج قاسم به حاج قاسم پیوستند... ○ظَاهراًاززائرانت‌هم‌هَراس‌دارند.🥀 ○إِنَّـا لِـلَّـهِ‌وَإِنَّـا‌إِلَـیْـهِ‌رَاجِـعُـونَ... 🖤 .🤍 🌺 @asromid
🔴دیروز اینجا بیش از ۱۰۰ شهید دادیم. ولی جمعیت با همون شدت بلکه هم بیشتر حضور دارن! حاج قاسم راست گفت؛ ما ملت شهادتیم... @asromid
Reza Narimani _ Khabar Che Sangine (128).mp3
19.59M
🖤😔 - خبرچه‌سنگینه‌‌.. تاکی‌بایدبمونیموبسوزیم‌ازغصه(: @asromid
🍃🌹🍃 🔴 شاخص نماینده اصلح 1⃣9⃣ صادق و روراست @asromid
🇮🇷مکتب حاج قاسم چه مکتبی بود ؟؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @asromid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - بزن بارون دارم از دلتنگی میمیرم - شفیع پور.mp3
7.57M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃بزن بارون ... بزن 🍃دارم از دلتنگی میمیرم 🎙 عبدالحسین_شفیع_پور 🌷 🌙 @asromid •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️گلزار شهدای کرمان ، مردم دوباره امروز راه افتاده اند دقیقا در همان مسیری که دیروز 100 نفر آنجا شهید شدند. ✍🏻از دیروز رفتار کرمانی ها عجیب بوده است انگار میخواهند بگویند: ما همه با همیم ما همه دلمان گرفته اینجا ترس معنایی ندارد شمشیری اگر هست ، کاش ما را هدف میگرفت ، نه دیروزی ها را .....💔 💔 💔 💔 @asromid
این گونه برایتان دعا می کنم خدای بزرگ نصیبتان کند هر آنچه از خوبی‌ها آرزو دارید لحظه‌هاتون آروم خوابتون شیرین دعاهاتون مستجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
______________________ خنده کن هر صبح ، بر رخسارهٔ نیکوی عشق خانه‌ی دل را گلستان کن به عطر و بوی عشق خوشه‌ای از نور برچین صبحگاهان با طرب چون پرستوهای عاشق پرگشا تا کوی عشق... 🌷 امروز جمعه: ۱۵دی ۱۴۰۲ ۵ ژانویه ۲۰۲۴ ۲۲جمادی الثانی ۱۴۴۵ سلام عزیزان صبحتون بخیر. 🌸🌼🌻🌺🌷🌹💐 این گلهای زیبا تقدیم شما. [یا اباصالح المهدی عج ادرکنی] ____________________
دوباره جمعه و💚💚 ما ودل و چشم انتظاری قدم برچشم ما کی می گذاری💖 أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج برای تعجیل در فرج ❤️ اقا امام زمان (عج) صلوات ‎‎‌‌‎‎‌
🔴🔹️ آخرین توییت خانم معصومه بدرآبادی از فعالان فضای مجازی بسیج که به همراه دختر ۱۱ ساله‌اش زینب رحمت آبادی در حادثه تروریستی کرمان به شهادت رسیدند: 📌حاضرم در راه دین از من جدا گردد سرم من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم