حمل سربازان زخمی ارتش بریتانیا در جریان جنگ جهانی اول سال ۱۹۱۴ میلادی
@asrtarikh
این بزرگوار رو که یادتونه،یه زمانی قبل از قوری های چینی و پیرکس برای خودش کسی بود😅شما هم داشتید از این قوری ها؟؟؟
@asrtarikh
رکورد گرمترین روز در ایران چند درجه است؟
رکورد گرمترین روز در تهران ۲۸ تیرماه سال ۱۳۶۷ شمسی بوده که دمای هوا به ۴۲.۶ درجه سانتیگراد میرسد. در ایران رکورد گرما متعلق به اهواز است که ۸ تیرماه سال ۱۳۹۶ دمایش به ۵۴ درجه رسید؛ اما روزی هم بود که در آبادان میگفتند دمای هوا به ۸۳ درجه رسیده است!
روزنامه اطلاعات در ۶ مرداد سال ۱۳۳۲ به گزارش خبرنگار خود نوشت: گرمای بیسابقهای در آبادان شروع شده است و درجه حرارت هوا در آفتاب به ۸۳ درجه سانتیگراد رسیده است. تاکنون ۱۵ نفر از شدت گرما و بر اثر آسیب آفتابزدگی فوت کردهاند.
@asrtarikh
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دریاچه زیبای اُوان😍
دریاچهی اوان یکی از دریاچههای بکر و طبیعیِ ایرانه که در استان قزوین، و منطقهی خوش آبوهوا و کوهستانیِ الموت، مثل یک نگین زیبا در حال درخشیدنه.
نزدیکیِ این دریاچه به تهران، اینجا رو به یه مکان مناسب برای طبیعتگردیِ یهروزه تبدیل کرده که هر سال میزبان صدها گردشگر داخلی و خارجیه.
دریاچهای تحت حفاظت سازمان محیط زیست که در فهرست آثار ملیمون هم به ثبت رسیده👌
#اینجا_ایران_است
@asrtarikh
آقا سید جمال اصفهانی میگفت:
من هرکجا میبینم، ملت کار خودشان را خودشان میکنند مگر در ایران که همه کار را خدا باید بکند!
حضرت عباس باید درست کند و خضر پیامبر راهنمایی کند...
📚روزنامه خاطرات عین السلطنه، جلد سوم
@asrtarikh
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای چی گریه میکنی؟ این فقط کارتونه!
کارتون:
@asrtarikh
سلطان محمود غزنوى بابت سرودن شاهنامه وعده ٥٠ هزار سكه طلا داده بود كه پس از حسادت وزير دربار، زير وعده زد و حتى به شاهنامه نگاه هم نكرد. سالها بعد در حمله به هند وزيرش شعرى از شاهنامه خواند و سلطان از كارش پشيمان شد. هنگامى كه به غزنين رسيد ٦٠ هزار سكه طلا بار شتر براى فردوسى فرستتد اما كاروان كه به دروازه شهر رسيد پيكر فردوسى را از دروازه ديگر شهر بيرون بردند.
@asrtarikh
۷۰۰ سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند. کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از آنجا رد میشد... ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است !
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت ! چوب بیاورید ، کارگر بیاورید ، چوب را به مناره تکیه دهید ، حالا همه باهم ، فشااار دهید فشااااااااااار !!! و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد !کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟معمار گفت: نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت...
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت، دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد. ولی من الان با یک چوب و کمی فشار، مناره را برای همیشه صاف کردم !!
از شایعه بترسید ! در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید ! اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد...
@asrtarikh
عاشقی هم اگر کردید از حضرت سعدی یاد بگیرید راه عاشقی کردن رو :
"یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم ناگاه بینمان جدایی افتاد"
پس از مدتی که باز آمد گلایه آغاز کرد
که در این مدت قاصدی نفرستادی؟
گفتم دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم
رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند
باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن
حضرت سعدی
گلستان باب پنجم
@asrtarikh
حكيمى را گفتند: چگونه به عقل کسی می توان پی برد؟
گفت: از حرف هایش
پرسیدند: اگر چیزی نگفت چه؟
پاسخ داد:
هیچ کس آنقدر عاقل نیست همیشه سکوت کند ...
@asrtarikh
آدم لوازم آرایش زمان قاجارو میبینه یاد ابزار شکنجه اردوگاه آشویتز میافته
@asrtarikh