#دل_نوشته💔
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم
نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم
مرا اسیرخودکردی دعایم کن
که آخرین نفس را در این قفس بزنم😔💔
#تاسوعا
#امام_زمان
#صدقه_برای_سلامتی_اقا_فراموش_نشه
#عصرظهورمهدویت
@asrzohormahdaviat313
دستت بـــــه آب لب نـــزد و لب به آب دست
حيران نهاده ای به لب انگشت آب را
یا باب الحوائج🖤
#تاسوعا
#حضرت_عباس (ع)
#عصرظهورمهدویت
@asrzohormahdaviat313
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀
یادت باشه کار
به هرجا رسید...
تا آخر کنار حسینم بمون....
#استوری
#محرم
#نهم_محرم #تاسوعا
حضرت #عباس علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
https://eitaa.com/asrzohormahdaviat313
-آببـهخـیمهنَرسید،فدایسرت .؛")
خیلیگرانتمامشد،اینآبخواستن.!
یکمشـــــک،ازقبیلهمایکعموگرفت...💔
#محرم
#تاسوعا
#امام_حسین
-
هشتم محرم و صدای العطش
کودکان؛و قحطی آب در خیمهها؛
نزد برادر آمد و اجازه میدان خواست.
حسین علیهالسلام گریست و فرمود:
«ای برادر! تو علمدار منی،اگر بروی
لشکرم پراکنده میشود.»
عباس گفت:
«سینهام تنگ است و از زندگی
بیزار شدم،میخواهم از این
منافقین انتقام بگیرم.»
عباس،نیزه و مشک برداشت و
تاخت سمت شریعه.چهارهزار نفر
دورهاش کردند و تیر انداختند.عباس
بیباک خود را به فرات رساند.مشتی
آب برداشت و به لبهای خشکش
نزدیک کرد،اما یاد تشنگی برادر افتاد
و ننوشید...
مشک روی دوش،به سمت خیمه
میتاخت،شمشیری بالا رفت و دست
راستش را قطع کرد،مشک را انداخت
روی دست چپ،شمشیری دیگر،دست
چپش را قطع کرد،مشک را گرفت به
دندان...
تیری به مشک خورد؛آب ریخت،و تیری
دیگر به سینه؛عباس از اسب افتاد و
حسین را صدا زد..
هنوز صورت عباس مثل قرص قمر
میدرخشید. سربازی از پشت نخلهای
شریعه بیرون آمد،عمود را بالا برد...
عمود که بر سرش زدند،ناله زد:
یا اباعبدالله! علیک منی السلام.. 💔
•📚نفسالمهموم|ص۳۵۵تا۳۵۸•
#امام_حسین ❤️
#محرم 🏴
#تاسوعا 🖤
https://eitaa.com/asrzohormahdaviat313
-
#امام_حسین رسید بالای
سر عباس.گریه شدیدی کرد
و فرمود:اکنون کمرم شکست
و چارهام اندک شد.. 💔
📚مقتلالحسینخوارزمی|ج۲|ص۳۴•
#محرم 🏴
#تاسوعا 🖤
-
https://eitaa.com/asrzohormahdaviat313