میدونم اخلاق خوبی نیست ولی خیلی حس بدی بهم دست میده وقتی انقدر پشت پرده میمونم، حقیقتش رو بگم منم به توجه نیاز دارم.
امروز درحالی که از حالت تهوع به گریه افتاده بودم رفتم دفتر زنگ بزنم بیان دنبالم، معاون مدرسه زل زد تو چشام گفت تو مریض نیستی میخوای کلاس فوق رو بپیچونی👍
چرا بعضیا فکر میکنن باید با سرپوشی به اسم صمیمت همه حریم خصوصی مارو از بین ببرن؟
دفتر خاطرات برای من جوکی بیش نبوده، هروقت چیزی نوشتم بعدش حداقل برای آرامش روان خودم هم که شده ریزریزش کردم ریختم تو فاضلاب یا آتیشش زدم .