دفتر خاطرات برای من جوکی بیش نبوده، هروقت چیزی نوشتم بعدش حداقل برای آرامش روان خودم هم که شده ریزریزش کردم ریختم تو فاضلاب یا آتیشش زدم .
غم بچههایی که توسط خانوادشون آزار میبینن از همه بیشتره، اونا دیگه سرپناهی ندارن، میدونی اون با خنده جای کبودیای بدن کتک خوردشو نشونم میده من بغض گلومو میگیره، چیکار میتونم برات انجام بدم؟ هیچی، حتی زخمات کمرنگ تر هم نمیشن، حتی بزرگتر هم شدی یادت نمیره چقدر درد کشیدی، چقدر زجر دیدی، اینا تا ابدالدهر تو قلبت میمونن حتی اگه بخندی، حتی اگه لبخند بزنی، حتی اگه زندگیت رو از نو بسازی.