💢 توصیههای ولی امر مسلمین فقط به رئیس جمهور عراق نیست / آیا در دولت ایران گوش شنوایی هست؟!
🔹🔸 #امام_خامنه_ای در دیدار برهم صالح، رئیس جمهور عراق، فرمودند:
♦️ارتباطات ریشه دار و عمیق و تاریخی 2 ملت ایران و عراق بی نظیر است که نمونه بارز آن، پیاده روی بزرگ #اربعین است
♦️بیش از 2 میلیون زائر ایرانی در راهپیمایی #اربعین امسال شرکت کردند
♦️دلهای همه زائران ایرانی بعد از بازگشت، مملو از تشکر از میهماننوازی مردم عراق بود و این نشانگر بزرگواری حداکثریِ عراقیها در میزبانی از زائران ایرانی است و این میهمان نوازی و ارتباط همراه با مهر و محبت میان 2 ملت جز با زبان هنر قابل بیان نیست
♦️از رئیس جمهور، نخست وزیر و دیگر مسئولان و ملت عراق به دلیل میهماننوازی کم نظیر در ایام #اربعین صمیمانه تشکر میکنیم
♦️اکنون که ملت عراق بعد از دورانهای استبدادی، صاحب کشور است و استقلال و حق رأی و انتخاب دارد، برخی دولتها و کشورهای بدخواه به دنبال آن هستند تا مردم عراق طعم این پیروزی و دستاورد بزرگ را نچشند و عراق و منطقه، رویِ آرامش را نبینند
♦️تنها راه مقابله با این توطئه ها، حفظ و تقویت اتحاد میان گروههای عراقی اعم از عرب و کُرد و شیعه و سنی است
♦️شناخت دقیق و صحیح دوست و دشمن در سیاست خارجی بسیار مهم است
♦️برخی دولتها در منطقه و در خارج از منطقه به شدت نسبت به اسلام، شیعه و سنی و عراق، بغض و کینه دارند و در امور داخلی عراق دخالت می کنند که باید در مقابل آنها با قدرت ایستاد و درخصوص ایستادگی در برابر دشمن وقیح و صریح، به هیچ وجه ملاحظه نکرد
♦️مسئولان جمهوری اسلامی برای گسترش همکاریها با عراق بسیار مصمم و محکم هستند و من هم به این موضوع عمیقاً معتقدم
♦️عراقِ عزیز، قوی، مستقل و پیشرفته برای ایران بسیار مفید است و ما در کنار برادران عراقی خود خواهیم بود
♦️ضرورت حفظ و تقویت ارتباط با مرجعیت بسیار مهم است؛ ارتباط با مرجعیت، در مراحل و مقاطع مختلف، کارساز و گره گشا خواهد بود
♦️تکیه بر جوانان زمینه ساز انجام کارهای بزرگ است؛ نمونه بارز نتایج فوق العاده تکیه بر جوانان، شکل گیری حشدالشعبی در جریان مبارزه با تروریسم تکفیری بود که باید آن را حفظ کرد.
ارسال شده از سروش:
اطلاعیه............ 🔊🔊🔊
باسلام خدمت شما دوستان وهمراهان همیشگی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به اطلاع شما عزیزان می رسانم جلسه هفتگی ماکمافی السابق با حضور استاد عزیز خانم توانا برگزار میشود .💐💐💐💐💐
زمان:دوشنبه هرهفته ساعت 6عصر
مکان:فلسطین 26چهارراه اول سمت راست داخل میلان سمت چپ قطعه دوم منزل کرم زاده.
باموضوع:سبک زندگی اسلامی براساس صحیفه سجادیه(دعای هشتم)
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
منتظر قدوم سبز شما عزیزان هستیم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
جهاد تحول و تبیین
دو نوع عزاداری
شبی که افراد خانواده دور هم جمع شده از احوال هم سخن میگفتیم ناگهان در خانه به صدا درآمد. دختر بزرگم رفت و در را باز کرد و آمد و گفت «مامان! پرویزخان آمده!» دریافتم که برای دستگیریام آمدهاند. شوهرم را به پشتبام فرستادم و گفتم «با تو کاری ندارند، به دنبال من آمدهاند، شما بالای سر بچهها بمانید!» پرویز و سایر مأموران از من خواستند که بدون سر و صدا همراهشان بروم. بچهها دورم جمع شده بودند و گریه و زاری راه انداختند و داد میزدند «مامان ما را کجا میبرید! مامان ما را نبرید!..».
ساواکیها می خواستند به هر نحوی که شده آنها را ساکت کنند، میگفتند «با مادرتان کاری نداریم، پاسخ چند سؤال را که داد برمیگردانیمش، شما تا شامتان را بخورید، او برمیگردد!» به محض خروج از خانه در کوچه به فرزند یکی از اقوام داماد بزرگم برخوردم و گفتم «برو به فلانی (که از مرتبطین گروه بود) بگو که مرا بردند. مراقب خانه ما باشد»، مأموری متوجه این گفتوگوی کوتاه شد جلو آمد و سرزنشم کرد که «چرا حرف زدی؟» گفتم «او سلام کرد و من جوابش را دادم حرفی با او نزدم» ماشینشان را نشان داد و گفت «زیادی حرف نزن، برو سوار شو!»
مأموری جلوتر از من در صندلی عقب ماشین نشسته بود، دیدم اگر سوار ماشین شوم آن دیگری هم طرف دیگرم خواهد نشست و من میان آن دو قرار میگیرم. گفتم «من بین دو نامحرم نمینشینم، به جلو میروم شما سه نفر عقب صندلی بنشینید» با اسلحه تهدیدم کردند «برو بالا! مسخره بازی در نیاور... دو تا نامحرم!» گفتم «بکشیدم ولی من بین دو نفر مرد نامحرم نمینشینم» هر چه میگذشت زمان به نفعشان نبود، بالاخره همانطور که من میخواستم شد.
به نزدیکیهای توپخانه (میدان امام خمینی) که رسیدیم، عینک دودی کاملاً ماتی به من دادند، گفتم «من عینکی نیستم» گفتند «عجب دیوانهای است این...!» خلاصه عینک را به چشمم زدم و حرفهای بیربطی میزدم، تا خودم را بیخبر نشان دهم و گفتم «آقا هر چه زودتر سؤالهای مرا بپرسید، باید زود برگردم، بچههایم هنوز شام نخوردهاند، صبح زود باید برای رفتن به مدرسه بلندشان کنم».
به کمیته مشترک رسیدیم، در کمیته فهمیدم ساواک اطلاعات زیادی از من در دست دارد، این که من با این تعداد بچه و مشکلات زیاد زندگی و با وجود زن بودنم دارای ارتباطات و فعالیتهای سیاسی گسترده بودم، حساسیتشان را بیشتر برمیانگیخت.
شکنجهها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جانفرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد میکردند که موجب رعشه و تکانهای تند پیکرم میشد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفهای صورت میگرفت. در مواقع حرفهای آنقدر شلاق بر کف پاهایم میزدند که از هوش میرفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور میکردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی میشد، طاقتفرسا و جانکاه بود.
یک بار وقتی در اثر درد ضربات شلاق بیهوش شدم و دوباره چشم باز کردم، خودم را در داخل اتاقی که در آن یک میز و صندلی بود، دیدم. پشتم به شدت درد میکرد و زخمهایم میسوخت. از وحشت و ترس خود را به دیوار چسباندم تا اگر دوباره برای شکنجه آمدند، پشتم از ضربات شلاق درامان بماند؛ از شدت خستگی چشمهایم را نمیتوانستم باز کنم، صدای پایی شنیدم. چشمهایم را نیمه باز نگه داشتم، دیدم مأموری وارد شد ـ خدا عذابش را زیاد کند ـ چشمهایم را کاملاً بستم و به خدا توکل کردم.
آیت الله مجتهدی(ره) در درس اخلاقشان فرمود:
بهترین وسیلۀ رسیدن به خـدا، اهـل بـیت(ع) هستند.
چهل سال پیش، من گرفتاری داشتم. یکی از اولیای خدا در «کربلا» به من فرمودند:
بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
هزار صلوات یا یک ختم قرآن نذر ایشان کن تا گرفتاریت برطرف شود.
آقای الهی واعظ از قول بنده این مطلب را بـر روی منبر نقل کرده بودند. شخصی پیش من آمد و گفت: آقا من این کار را کردم و فوراً حاجتم را گرفتم.
توسّل به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان(ع)
دو رکعت نماز حاجت بخوانید. بعد سـیصد و سـیزده مرتبه صلوات بفرستید و یک بار «سورۀ مبارکة انا فتحنا» را قرائت کنید و ثواب آن را به حضرت نرجس خاتون(س)، مادر گرامی حضرت امام زمان(ع) هدیه کنید
آیت الله سیبویه، عموی مرحوم آیت الله میرزا احـمد آقـای سیبویه واعظ، در کربلا ساکن و صاحب رساله بودند.
ایشان از اولیا بودند روزی به من فرمودند: در زمان ما (عصر غیبت) توسّل به حضرت نرجس خاتون کارها را زودتر راه می اندازد؛ چرا که وقتی مـادر بـه فرزند حرفی بزند، فرزند مجبور است به حرف مادر گوش بدهد.
استاد مجتهدی می فرماید: من هر موقع کارم گیر می کند، هزار صلوات نذر حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمـان(ع) مـی کنم و کـارم درست می شود.
«اللّهم صلّ عـلی مـحمّد و آل مـحمّد و عجّل فرجهم»
آیتالله نوری همدانی:
🔹مردم باید نتیجه خدمت مدیران را در سر سفره خود ببینند، نه این که صرفا آمار بشنوند.
🔹شاهد هستیم که گرانی و بیکاری جزو مشکلات مردم است که هنوز حل نشده است.
🔹مدیران باید خودشان را مدیون شهدا بدانند و برای خدمت به محرومان در جامعه تلاش کنند.
👆
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🔥سید حمید روحانی:امروز ما روحانیون امام خامنه ای را تنها گذاشته ایم..
🔴این بچه های حزب الله و بسیجی ها بودند که از رهبر دفاع کردند...
#روحانیون_سکوت_نکنند
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
✨امام خامنه ای✨
🔶 عزیزان من! حرکت در راه خدا، همیشه مخالفینی دارد. از همین خواصی که گفتیم، اگر یک نفرشان بخواهد کار خوبی انجام دهد- کاری را که باید انجام دهد- ممکن است چهار نفر دیگر از خود خواص پیدا شوند و بگویند: « آقا! مگر تو بیکاری، مگر دیوانهای مگر زن و بچه نداری، چرا دنبال چنین کارهایی میروی؟!» کما اینکه در دورهی مبارزه هم می گفتند.
🔷 اما آن یک نفر باید بایستد. یکی از لوازم مجاهدت خواص، این است که باید در مقابل حرفها و ملامتها ایستاد. تخطئه میکنند، بد می گویند، تهمت میزنند؛ مسئلهای نیست. تا بخواهید اقدامی کنید، حرکتی کنید، دشمن هست. دشمن های جوراجور هستند. بعضی دوستند، دشمن هم نیستند، از جبههی خودی هستند؛ منتها نمیفهمند و تشخیص نمیدهند. لذا مورد سوال قرار میدهند.
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist