eitaa logo
افلاکیان خاکی
170 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
⁦🕊️⁩به نام او♥️⁩📿 گزارش عملکرد عرصه های پایگاه مقاومت بسیج ریحانة النبی (اطهر۴) شهرستان خمین . بلوار شهید صدوقی . مسجدِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) @aflakiankhaki
مشاهده در ایتا
دانلود
با گریه رو به کرب‌وبلا میدهم سلام دوری ز تو، امانِ دلم را بریده است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود لبنانی‌ها به مناسبت ورود نفتکش‌ ایرانی 🔹به کوری چشم آمریکایی‌ها به آب‌های لبنان رسیدی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• روشنگری و تبلیغ، کار انبیاست.. شما هم در حد وسع تون بفرمایید 🥰👇 روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇 👉 https://eitaa.com/joinchat/1244856320Ccc8cd009b9 🚩
🔸برگزاری کلاس قرآنی📖 🌱ویژه نوجوانان 🌱 🗓۱۴۰۰/۰۶/۱۴
حال و احوالمون 😭😭
☀️شاید در بهشت بشناسمت ! این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه‌ی تلوزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم : آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! @atharkhatam ـــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرشته ها همیشه وجود دارن👼، اما چون بال و پر ندارن بهشون می گن دختــر🌸 دخترا قدر خودتون رو بدونید شما ریحانه خلقتید👀💖
🍁 ⃣ شبس گفت: ترس من از مخالفت مختار این است که بخاطر خویشاوندی با نومان احتیاط کند. امر گفت: من‌ هچ، هیچ خویشاوندی با نومان و بنی امیه ندارد و اگر مسلم بن عقیل به خانه من وارد می‌شد در یاری او تردید نمی‌کردم و بی درنگ نومان را از تخت به زیر می‌کشیدم. مختار گفت: مسلم مهمان من است،نه در بند من،مرا بخاطرخویشاوندی با نومان نیز متهم نکنید که اگرهم اکنون مسلم فرمان دهد،شبانه نومان را از کوفه بیرون می‌کنم. مسلم احساس کردکه باید از ادامه بحث جلوگیری کند،گفت: خداوند به شما خیر دهد که در یاری فرزند رسول‌خداﷺ از یکدیگر سبقت می‌گیرید اما من نه برای حکومت کوفه آمده ام و نه سر نگونی نومان و جنگ با پسر معاویه! فرزند رسول خدا مرا فرستاده فقط برای اینکه پاسخ امام را بر شما بخوانم و با بزرگان و سرداران و عالمان شما دیدار کنم پس اگر سران اهل کوفه را آنگونه ببینم که با برادرش کردند او هرگز به کوفه نخواهد آمد اما اگر عزم کوفیان بر آن باشد که دین خدا را با یاری فرزند رسولش یاری کنند او نیز باکی ندارد که با همه اهلش وارد کوفه شود و شما را به رهی هدایت کند که پدرش و جدش رسول خدا هدایت کردند... 📚 ✏️نویسنده: صادق‌کرمیار ...⌛ ••📔📕📗📘📓•📔📕📗📘📓••
✨خواهی نشوی رسوا 🍃🌸همرنگ شهیدان شو🕊 ✋تجدید میثاق با شهید مدافع حرم علی اکبر عربی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂خودش غریب 😔کارش غریب ✍نامش غریب 💔راهش ... ✍فرقی نمیکنه؛ مثل محمدهای از سپاه پاسداران باشی یا آقا حسن عشوری از وزارت اطلاعات که باشی میخرنت...🕊