قسمت سوم وپایانی بخش سوم فصل دوم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری ره👇👇
@atna_ir
1⃣
سبک شمردن نماز
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد بهامّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست.
بعدامّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی؛ جریان
@atna_ir
2⃣
عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوهای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ[^1] هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمیخوانند نمیرسد؛ آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک میشمارند. یعنی چه نماز را سبک میشمارند؟ یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یک نمازی میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طوری عمل میکند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است. اینجور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش میرود؛ اول ظهر که میشود با آرامش کامل میرود وضو میگیرد، وضوی با آدابی، بعد میآید در مصلّای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز میخواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمیرود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب میخواند و ذکر خدا میگوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.
نمازخوانهایی که خودشان نماز را استخفاف میکنند یعنی کوچک میشمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب میخوانند) تجربه نشان داده که بچههای اینها اصلًا نماز نمیخوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچه هایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم
@atna_ir
3⃣
بشمارید. نمیگویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطهای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر میتوانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید. یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که میآیستید، جانماز پاکیزهای بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحی برای ذکر گفتن داشته باشید. وقتی که وضو میگیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.
وضوی علی علیه السلام
ما ادّعا میکنیم که شیعه علی هستیم. شیعه علی که با اسم نمیشود برادر! آن کسی که وضوی علی را شرح داده است میگوید: علی بن ابی طالب آمد وضو بگیرد. تا دست به آب برد (آن استحباب اوّلی که انسان دستش را میشوید) گفت: بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ، اللهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابینَ وَاجْعَلْنی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ به نام تو و به تو، خدایا مرا از توبه کاران قرار بده، مرا از پاکیزگان قرار بده! توبه یعنی پاکیزه کردن خود. علی علیه السلام وقتی سراغ آب میرود، چون آب رمز طهارت است به یاد توبه میافتد. دستش را که تمیز میکند، به یاد پاکیزه کردن روح خودش میافتد. به ما میگوید وقتی با این آب، با این طَهور، با این مادهای که خدا آن را وسیله پاکیزگی قرار داده است مواجه میشوی، وقتی سراغ این ماده میروی، چشمت به آن میافتد و دستت را با آن میشویی و پاکیزه میکنی، بفهم که یک پاکیزگی دیگری هم هست و یک آب دیگری هم هست که آن پاکیزگی، پاکیزگی روح است و آن آب، آب توبه است. آن شخص میگوید علی علیه السلام دستهایش را که شست، روی صورتش آب ریخت و گفت: اللهُمَّ بَیضْ وَجْهی یوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوهُ وَ لاتُسَوِّدْ وَجْهی یوْمَ تَبْیضُّ فیهِ الْوُجوهُ.
صورت را دارد میشوید و برحسب ظاهر نورانی میکند. وقتی که صورتش را با آب میشوید برّاق میشود ولی علی که به این قناعت نمیکند، اسلام هم به این قناعت نمیکند. این خوب است و باید هم باشد اما باید توأم با یک پاکیزگی دیگر، با یک نورانیت دیگر، با یک سفیدی چهره دیگر باشد. فرمود: خدایا! چهره مرا
@atna_ir
4⃣
سفید گردان آنجا که چهرهها تیره و سیاه میشود (قیامت). خدایا! آنجا که چهرههایی سفید میشود چهره مرا سیاه مکن، مرا روسفید گردان. آنجا که افراد، روسیاه و یا روسفید میشوند، مرا روسیاه مکن. بعد روی دست راستش آب ریخت و گفت:
اللهُمَّ اعْطِنی کتابی بِیمینی وَ الْخُلْدَ فِی الْجَنانِ بِیساری وَ حاسِبْنی حِساباً یسْراً پروردگارا! در قیامت نامه عمل مرا به دست راستم بده (چون نامه عمل سعادتمندها به دست راستشان داده میشود). خدایا! در آنجا از من آسان حساب بکش (به یاد حساب آخرت میافتد). بعد روی دست چپش آب ریخت و گفت: اللهُمَّ لا تُعْطِنی کتابی بِشِمالی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْری وَ لا تَجْعَلْها مَغْلولَةً الی عُنُقی وَ اعوذُ بِک مِنْ مُقَطَّعاتِ النّیرانِ پروردگارا! نامه عمل مرا به دست چپم مده و نیز آن را از پشت سر به من مده (نامه عمل عدهای را از پشت سر به آنها میدهند نه از پیش رو که آن هم رمزی دارد).
خدایا! این دست مرا مغلول و غُل شده در گردنم قرار مده. خدایا! از قطعات آتش جهنم به تو پناه میبرم. میگوید بعد دیدم مسح سر کشید و گفت: اللهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِک وَ بَرَکاتِک خدایا! مرا به رحمت و برکات خودت غرق کن. مسح پا را کشید و گفت:
اللهُمَّ ثَبِّتْ قَدَمَی عَلَی الصِّراطِ یوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْاقْدامُ خدایا! این دو پای مرا بر صراط ثابت بدار و ملغزان، آن روزی که قدمها میلغزند وَاجْعَلْ سَعْیی فیما یرْضیک عَنّی[^1] خدایا! عمل و سعی مرا، روش و حرکت مرا در راهی قرار بده که رضای تو در آن است.
وضویی که اینقدر با خواست و خواهش و توجه توأم باشد، یک جور قبول میشود و وضویی که ما میگیریم جور دیگر.
پس نماز را نباید استخفاف کرد و سبک شمرد. نباید انسان کوشش کند که در نماز فقط به واجباتش قناعت کند و بگوید برویم ببینیم فتوای مرجع تقلید چیست؛ آیا میگوید سه تا سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للَّهِ وَ لا الهَ الَّا اللهُ وَ اللهُ اکبَر باید گفت یا یکی هم کافی است؟ مجتهد باید فتوایش را بگوید. مجتهد میگوید یکی هم کافی است، احتیاط مستحبی این است که سه تا گفته شود. دیگر ما نباید بگوییم حالا که گفتهاند یکی کافی است، ما هم یکی بیشتر نمیخوانیم. این، فرار از نماز است. ما باید طوری باشیم که وقتی هم مجتهد به ما میگوید یکی واجب است و دو تای دیگر
@atna_ir
5⃣
مستحب، بگوییم ما مغتنم میشماریم و آن دو تای دیگر را هم میگوییم.
سبک شمردن سایر عبادات
روزه را هم نباید استخفاف کرد و سبک شمرد. بعضی روزه را به شکلی میگیرند (حالا این شوخی است) که- العیاذبالله- اگر من به جای خدا بودم اصلًا روزه اینها را قبول نمیکردم. من افرادی را سراغ دارم که اینها در ماه رمضان شب تا صبح را نمیخوابند اما نه برای اینکه عبادت کنند، بلکه برای اینکه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هی چای میخورند و سیگار میکشند، اول طلوع صبح که شد نمازشان را میخوانند و میخوابند، چنان بیدار میشوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار. آخر این چه روزهای شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد برای اینکه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نکند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟! به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است، یعنیای روزه! من اینقدر از تو تنفر دارم که میخواهم رویت را نبینم!.
ما حج میکنیم ولی به آن استخفاف میکنیم، روزه میگیریم و به آن استخفاف میکنیم، نماز میخوانیم و به آن استخفاف میکنیم، اذان میگوییم و به آن استخفاف میکنیم. حالا چطور به اذان استخفاف میکنیم؟ مستحب است که مؤذّن «صَیت» یعنی خوش صوت باشد. همان طوری که در قرائت قرآن، تجوید یعنی زیبا قرائت کردن حروف، با آهنگ زیبا خواندن- قرآن که اثر بیشتری در روح دارد- سنّت است، در اذان نیز مستحب است که مؤذّن صیت یعنی خوش آواز باشد؛ اذان را با یک حالی بخواند که مردم را به حال بیاورد، به یاد خدا بیاورد. خیلی افراد صیت هستند و میتوانند خوب اذان بگویند اما اگر به آنها بگویی آقا برو یک اذان بلند بگو، نمیگوید. چرا؟ چون خیال میکند این کسر شأنش است؛ من اینقدر پایین هستم که مؤذّن باشم؟! آقا! باید افتخار کنی که یک مؤذّن باشی. علی بن ابی طالب مؤذّن بود، در همان وقتی که خلیفه بود هم مؤذّن بود. این استخفاف به اذان است که یک نفر ننگش بکند که مؤذّن باشد یا مؤذّن بودن را بسته به شأن اشخاص بداند و بگوید من که از اعیان و اشراف هستم، از رجال و شخصیتها هستم، من دیگر چرا مؤذّن باشم؟ اینها همه استخفاف است.
پس ما هرگز نباید به عبادت استخفاف کنیم. ما باید مسلمان کامل و جامع
@atna_ir
6⃣
باشیم. ارزش اسلام به جامعیت آن است. نه آنطور باشیم که فقط به عبادت بچسبیم و غیر آن را رها کنیم و نه مثل آنها که اخیراً پیدا شدهاند باشیم که اسلام را فقط به تعلیمات اجتماعیاش بشناسیم و به عبادت استخفاف کنیم، عبادت را تحقیر کنیم.
ان شاء الله فردا شب که دنباله این بحث را عرض میکنم، راجع به ارزش عبادت از نظر سایر وظایف اسلامی بحث میکنم که عبادت، گذشته از اینکه خودش یک رکن و مرکب تقرّب به پروردگار است و گذشته از اینکه اقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری[^1] نماز برای یاد خدا بودن و نزدیک شدن به اوست و نزدیک شدن به خدا به هدف دیگری ماورای خود نیاز ندارد، گذشته از همه اینها اگر ما عبادت را تحقیر کنیم، از سایر وظایف هم میمانیم. عبادت، قوه مجریه و ضامن اجرای سایر دستورات اسلامی است.
خدایا! تو را قسم میدهم به حق عابدان درگاهت، به حق آن صاحبان قرآن، مناجاتگران پاک و خالص خودت، ما را اهل عبادت واقعی قرار بده.
خدایا! ما را به جامعیت دین اسلام آشنا کن و ما را مسلمانی جامع گردان.
خدایا! توفیق خلوص نیت به همه ما کرامت کن.
خدایا! در این شبهای عزیز گناهان ما را ببخش و بیامرز، اموات همه ما را ببخش و بیامرز.
رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصّلوات
@atna_ir
پایان قسمت سوم وپایانی بخش سوم فصل دوم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری ره👆👆
@atna_ir
#پیام_صبحگاهی
🔹«و جاهِدوا فِی اللَّه حقَّ جِهاده»؛ در راه خدا آن چنان که شایسته است، مجاهدت کنید. این مجاهدت، هم مجاهدت درون خود، هم مجاهدت در محیط بیرون، هم مقاومت در مقابل زورگویان و ستمگران و هم مقاومت در مقابل موانع طبیعی است. خدا مظهر کامل آن همه ایستادگی در مقابل قدرتهای ستمگر و ظالم است. سالهای متمادی، مستکبران و قلدران و زورگویانِ عالم سعی کردند جهاد را از فرهنگ اسلامی خارج کنند؛ جهاد را زشت کنند؛ مجاهده فی سبیل الله را از چشمها بیندازند و هر جا گروهی در راه خدا قیام کرد و کمر به خدمت بست و برای خیر بشریّت و آبادی روی زمین در پرتو احکام الهی حرکت کرد، متّهمش کنند.
۱۳۷۷/۱۰/۲۸
👈آموزشهای تمدن ساز
@atna_ir
☀️هرروزبایک داستان تمدن ساز
✍مستمند و ثروتمند
رسول اکرم صلی الله علیه و آله طبق معمول در مجلس خود نشسته بود. یاران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند. در این بین یکی از مسلمانان- که مرد فقیر ژنده پوشی بود- از در رسید و طبق سنت اسلامی- که هرکس در هر مقامی هست، همینکه وارد مجلسی میشود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همان جا بنشیند و یک نقطه مخصوص را به عنوان اینکه شأن من چنین اقتضا میکند در نظر نگیرد- آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطهای جایی خالی یافت، رفت و آنجا نشست. از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی
👇ادامه👇
@atna_ir